kayhan.ir

کد خبر: ۵۲۶۲۷
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۲۰:۱۳
نگاهی به فیلم مستند «سمفونی استیضاح»

جانبداری و تحریف واقعیت

مسعود قدیمی

«نیمی از حقیقت، یک دروغ کامل است» این جمله معروف لودویک ویتگنشتاین زبان‌شناس اتریشی مصداق بارز مستند «سمفونی استیضاح» ساخته محمدعلی شعبانی است که به بخشی از فعالیت‌های مبارزاتی شهید عبدالحمید دیالمه می‌پردازد. شهید دیالمه از شهدای هفتم تیر 1360 است که در دوره نخست مجلس شورای اسلامی نماینده مردم مشهد بود. البته جریان استیضاح بنی‌صدر و همچنین ایجاد نوعی همانندانگاری از تقابل شهید دیالمه با جریان قدرت‌گیری میرحسین موسوی در پست نخست وزیری با حضور وی در انتخابات سال 1388 نیز از نظر کارگردان دور نمانده است و این امر اثر را از یک مستند - بیوگرافی به اثری مغشوش مبدل نموده است. ابتدا باید بدانیم که مخالفت جریان شهید دیالمه و دکتر حسن آیت با جریان میرحسین موسوی در حزب جمهوری اسلامی هیچ ارتباط تاریخی، سیاسی و حتی نظری با تقابل جریان محمود احمدی‌نژاد با وی در رقابت انتخاباتی سال 88 ندارد و ایجاد هر گونه قیاس و همانند‌انگاری بیش از اینکه بی‌طرفی سازندگان مستند را نمایان سازد، جانبداری محسوس فیلم را در لایه‌های زیرین آن عیان می‌کند. جانبداری فیلم تا آنجاست که در نهایت میرحسین موسوی را قربانی یک جریان به اصطلاح مرتجع، تندرو و افراطی معرفی می‌کند و از آن جا که امروز بازار اتهام افراطی بودن به هر منتقدی داغ است ارزش این مستند را تا حد یک فیلم تبلیغاتی تنزل می‌دهد.  
«سمفونی استیضاح» با جملگی روایت مغشوش و عوام‌زده‌اش یک تفارق بنیادین در بازخوانی تاریخ معاصر ایران با جریان شهید دیالمه و آیت دارد. در واقع فیلمساز از یک نسبت نظری کاملا متباین از جریان رادیکال انقلابی شهید دیالمه و آیت به وقایع سال 60 نظر افکنده است. لذا بحث در خصوص این فیلم به نوعی بازخوانی مبانی نظری تاریخ معاصر ایران است. این‌که فیلم مبدل به تریبونی یک‌طرفه و برای صادق زیباکلام و ابراهیم اصغر‌زاده و بدون حضور حتی یک نظر مخالف با این دو  شده تا به حمایت از میرحسین موسوی پرداخته و شهید دیالمه و شهید آیت را هدف حمله قرار دهند، به خودی خود، میزان عظیم اختلاف دو جریان را نمایان می‌سازد.
 پرسش اصلی این است که میرحسین موسوی درون چه جریانی بود که منجر به تقابل آن با جریان دیالمه و آیت شد؟ این پرسش کاملا درون فیلم مغفول مانده و دلیل آن نیز این است که «سمفونی استیضاح» با جانبداری و سمت‌گیری خاصی تنها به یک پروپاگاندای رسانه‌ای عمدتا علیه دیالمه بسنده نموده است.
 میرحسین موسوی از اصلی‌ترین مریدان حبیب‌الله پیمان بود. حبیب‌الله پیمان موسس و دبیر «جنبش مسلمانان مبارز» از اعضای پیشین جنبش التقاطی «نهضت خداپرستان سوسیالیست» بود که نزدیکی فکری - سیاسی بسیاری به نهضت آزادی و محمد مصدق داشت.جریان لیبرالی نفوذ یافته در کانون انقلاب اسلامی که اشخاصی همچون مهدی بازرگان، ابوالحسن بنی‌صدر، یدالله و عزت‌الله سحابی، ابراهیم یزدی و... را در اختیار داشت در سال‌های دهه 60 در مواجهه مستقیمی با جریان تا حدودی رادیکال انقلابی و اشخاصی همچون شهید دیالمه، شهید آیت و... قرار گرفت. فارغ از اینکه در این میان کدام جریان چیره گردید باید بدانیم که بازسازی لیبرالیسم در عرصه اقتصاد و فرهنگ پس از انقلاب اسلامی از اصلی‌ترین اهداف یک جریان رفورمیستی بود که مبانی فکری خود را بر پایه  نوعی از سکولاریسم بنا نهاد که در مواجهه با جریان انقلابی، قصد بازخوانی دین اسلام را جدا از مبانی سیاسی و حتی اجتماعی آن خواستار بود (سکولاریسمی که حتی دین را بدون احکام دینی بازخوانی می‌کند)، این جریان مستقیما با بازرگان آغاز شد و پس از آن در آرای موسوی، رهنورد، سروش، حجاریان (با تئوری لائیسیته) و... از سر گرفته شد. این جریان سرانجام توانست مبانی اقتصاد آزاد را تحت پیروی از احکام اقتصادی نئولیبرالی در دولت سازندگی احیا کند. سیاست‌های نئولیبرالی دولت سازندگی (به عنوان مثال تصویب قانون عدم استخدام رسمی) به ثمر رسیدن جملگی تلاش‌هایی بود که جریان عمدتاً فکری - فرهنگی لیبرال از فردای انقلاب آن را پی گرفت. لذا این امر یک جریان کاملا هدفمند است.
کودتای سال 1388 را باید مهم‌ترین فرصت در تکاپوی این جریان برای یک برانداز رنگی دانست که مستقیما مورد حمایت 400 میلیون دلاری کنگره آمریکا بود.
(رجوع کنید به مقاله preparing the battlefield  مجله نیویورکر به تاریخ ۷ جولای 2008)
مجال آن نیست که به طور مستقیم و مفصل به پیشنه فرهنگی این جریان نگاهی بیندازیم، زیرا اتکای این جریان برانداز به پشتوانه فرهنگی طبقه متوسط شبه مدرن بسیار قابل توجه بود و این طبقه یک مبانی فلسفی و فرهنگی را دنبال می‌کرد که از درون جریان نفوذ یافته در شورای انقلاب فرهنگی (با عبدالکریم سروش) بیرون آمد.
تاریخ‌نگاری معاصر که اغلب در کانون‌های یهودی و ماسونی غرب نگاشته شده‌اند هر گونه جریان پنهانی مرتبط به کانون‌های اطلاعاتی عمدتا یهودی و ماسونی را با اصطلاح «توهم توطئه» پس می‌زنند و تمسخر می‌کنند. امروزه این اصطلاح آنچنان رایج شده که هر‌گونه تاریخ‌نگاری جریان‌های پنهان اطلاعاتی از سوی برخی، نوعی توهم و خیال دانسته می‌شود. این اصطلاح در ایران نخست با عبدالکریم سروش مطرح شد.
 (در‌این خصوص خوانندگان محترم را ارجاع می‌دهیم به کتاب «نظریه توطئه  و فقر روش‌شناسی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران» نوشته دکتر عبدالله شهبازی.)
 در مستند «سمفونی استیضاح» اصطلاح «توهم توطئه» چندین بار به شهید دیالمه نسبت داده شد که این امر خود نشانه‌ای از بی‌سوادی و بی‌خبری اشخاصی است که به این اصطلاح  استناد می‌کنند.
وقایع سال 1360 به ویژه حذف شدن منتقدان جریان نئولیبرال میرحسین موسوی امروز همچنان در پرده ابهام قرار دارد. لذا بدون استناد به منابع معتبر تاریخی نمی‌توانیم هر‌گونه نقل قولی را حقیقی بدانیم. اما مستند «سمفونی استیضاح» بدون اتکا به هر‌گونه منبع تاریخی معتبری جریان شهید دیالمه و آیت را تندرو و افراطی می‌داند و در مقابل، جریان میرحسین موسوی را قربانی این افراطی‌گری.
مسئله دیگری که در این مستند مطرح شده و بدون هیچ‌گونه استناد تاریخی رها می‌شود رابطه شهید حسن آیت با مظفر بقایی کرمانی رئیس حزب زحمتکشان ملت ایران و از امضا‌کنندگان قرارداد عدم تعرض به مواضع صهیونیست است. آیت در سال 1339 به عضویت حزب زحمتکشان درآمد. این حزب که در ابتدا مظفر بقایی  و خلیل ملکی از اعضای اصلی آن بودند اصلی‌ترین جریان مخالف نهضت آزادی و محمد مصدق بود. در این میان جریان آیت‌الله کاشانی نتوانست به یک انسجام سیاسی تحت عنوان حزبی برسد لذا حزب زحمتکشان خواسته یا ناخواسته تنها جایگاهی بود که می‌توانست مخالفان مصدق را با هرگونه گرایش ایدئولوژیکی گردهم آورد و عضویت شهید آیت در این حزب آن هم در زمانی که مظفر بقایی در زندان بود تنها به دلیل مخالفت جدی او با دولت مصدق بود. مهم‌ترین سند این وقایع، نامه 94 صفحه‌ای شهید آیت به مظفر بقایی در تاریخ 3/9/1342 است که هیچ اشاره‌ای به آن در مستند نشده است. اختلاف عقیدتی آیت با بقایی آنچنان جدی بود که منجر به دستور مستقیم بقایی برای اخراج آیت از حزب گردید. کاملا واضح است که جریان حامی میرحسین موسوی قصد آن دارد که چهره‌ای غیرانقلابی از شهید آیت طراحی کنند تا ماجرای مخالفت بی‌پرده او با جریان حبیب‌الله پیمان در پرده رابطه‌اش با مظفر بقایی مغفول بماند. اما در جریان آغاز وقایع انقلاب اسلامی، شهید آیت از حزب زحمتکشان که مخالف مبارزه مسلحانه علیه شاه بود جدا شد و به یکی از اصلی‌ترین عناصر مبارزه علیه رژیم پهلوی مبدل گردید.