مقاومت، یگانه راه پیروزی(نگاه)
علی اکبری
ریاست محترم جمهور قبل و بعد از جمعبندی برجام که هنوز نمیتوان اطلاق توافق را بر آن داشت، این جمعبندی حاصله را نتیجه سیاست مذاکره به جای تقابل معرفی نمود. البته در این دوره دو ساله، جریانی سعی نموده با سوءاستفاده از همین سیاست، مسیر مقاومت قبلی ملت را تخطئه کرده و اعلام نماید که برای حل مشکلات بین ایران و به اصطلاح جامعه جهانی باید از سیاست مقاومت که البته این جریان آن را انزواطلبی و افراطگرایی مینامد، دست کشید و در سایه تعامل (بخوانید تسلیم و سازش) به جامعه جهانی پیوست و صد البته منظور از جامعه جهانی نیز کاملا مشخص است.
رصد اخبار و تحلیلهای داخلی منتشره درخصوص جمعبندی برجام بیانگر دو طیف عمده مدافع و منتقد نسبت به این جمعبندی میباشد. طیفی که این جمعبندی را یک شکست برای ایران میداند و طیفی دیگر که آن را فتحالفتوح ایران و بزرگترین دستاورد سیاسی قرن میخواند. نگارنده در این یادداشت بدون قضاوت در این خصوص و با توجه به این که به هر حال مراجع قانونی در کشور باید این جمعبندی را مورد ارزیابی قرار داده و با توجه به مصالح ملی و با در نظر گرفتن وجدان خود و محکمه الهی که باید روزی در آن پاسخگو باشند، این متن را تصویب یا رد نمایند، به یک مسئله که قابل تأمل جدی است میپردازد.
آن دسته از افراد که دستیابی به این دستاورد را نتیجه سیاست مذاکره به جای تقابل میدانند باید به این سوال پاسخ دهند که اگر سیاست مذاکره دارای چنین نتایج به اصطلاح درخشان و فتحالفتوح است چرا تیمی که اکنون این نتیجه را به دست آورده در مذاکرات سالهای 1382 تا 1384 هیچ دستاورد قابل اعتنایی به دست نیاورد و حتی موفق به تثبیت به رسمیت شناختن در اختیار داشتن حتی سه عدد سانتریفیوژ نیز نگردید؟ چرا وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی با بیاعتنایی کامل به درخواست ایران، با تکبر و غرور این امر و درخواست برای تحقیق و توسعه و ساخت سانتریفیوژ را ناممکن معرفی کردند؟ این تیم مذاکرهکننده در سال 1394 موفق شده که به یک جمعبندی برسد و امتیازاتی را از طرف مقابل دریافت نماید. خوب است برخی آقایان پاسخ دهند که اگر حدود بیست هزار سانتریفیوژ، غنیسازی بیست درصد، سایت فردو، آب سنگین اراک و... در اختیار ایران نبود، آیا امکان امتیازگیری از غرب فراهم بود؟ اگر تنها مذاکره میتوانست هر گره بستهای را باز کند چرا جناب آقای هاشمی در طول دوران دفاع مقدس برای رسیدن به یک صلح آبرومندانه، بر یک پیروزی بزرگ تاکید میورزید؟ چرا در حین مذاکرات ایران و عراق بعد از قبول قطعنامه 598 وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی اظهار داشته بود: کاش فاو در دستان ما بود؟ بنابراین کاملا مشخص است مذاکره و رسیدن به مطلوب آن هم در مقابل شیاطینی که جز به مرگ حریف راضی نیستند فینفسه و بدون داشتن یک امتیاز و یا زمین در اختیار، کاری عبث و بیفایده است؛ بنابراین اگر مقاومت ایران اسلامی و پیشروی بعد از سال 84 و پیشرفت در بحث هستهای نبود، عملا امکان اخذ امتیاز از حریف فراهم نبود. لاجرم این جریان اگر بر سیاست مذاکره تأکید میورزد قطعا قبل از آن باید بر سیاست مقاومت و کسب آمادگی مطلوب و تصرف نقاط کلیدی که حریف را مجبور به امتیازدهی خواهد کرد؛ تاکید ورزد. با این وصف قطعا این جریان باید مدافع سرسخت مقاومت باشد و با هر جریانی که سعی در تخطئه مقاومت دارد به شدیدترین نحو مقابله و آن را جریانی در راستای منافع دشمن معرفی نماید.
درخصوص نگرشهای معطوف به جمعبندی برجام، جریان دیگری وجود دارد که این مذاکرات را یک شکست برای کشورمان معرفی میکنند. این جریان با اشاره به امتیازاتی که به دشمن داده شده اعلام میدارد که دشمن توانسته پیشروی ما را متوقف و ایران را مجبور به عقبنشینی نماید. این جریان با اشاره به رجزخوانی حریف بعد از جمعبندی برجام تاکید دارد که امتیازدهی به حریف باعث جری شدن دشمن شده و دشمن تصور مینماید که ما مجبور شدهایم به دلیل تحریم و ناتوانی در مقابله با این تحریمها در میز مذاکره حاضر و امتیازات گستردهای را واگذار نماییم و بر همین اساس رویکرد دشمن از حالت منفعلانه تدافعی به راهبرد تهاجمی تغییر کرده است. دشمنی که برای حضور ایران در میز مذاکره واسطه میفرستاد اکنون گستاخانه و بیشرمانه از آمادگی برای نابود کردن ارتش ایران سخن میگوید. هر چند که این رجزخوانی و لاف در غربت هیچگاه جرأت و توان بالفعل شدن را ندارد لیکن چنین لفاظیهای دشمن در همین اندک زمان سپری شده از جمعبندی برجام، برای تشخیص رویکرد دشمن کفایت مینماید. مدافعان این جریان اعلام میدارند که مجاری قانونی کشور نباید این چنین توافقی را به رسمیت بشناسند و باید در مقابل جریان دشمن ایستاد. دشمنی که نشان داده هیچ اعتمادی نمیتوان به آن داشت و از هماکنون از حمله هدفمند با استفاده از جاسوسی و اخذ اطلاعات در قالب بازرسیهای بیسابقه آژانس از تأسیسات هستهای کشورمان سخن میگوید باید در وصول به این هدف ناکام شود و این ناکامی با تغییرات اساسی در جمعبندی برجام حاصل خواهد شد؛ بنابراین این جریان نیز به صورت مشخص بر راهبرد مقاومت تأکید ورزیده و اعلام میدارد تنها مقاومت است که میتواند مانع تجاوز و گستاخی دشمن شود. باید تمام کشور در مقابل دشمن به صورت یکپارچه دست به مقاومت بزنند تا دشمنی که در طول این سالها در مقابل دستیابی ایران به غنیسازی بیست درصد، سایت فردو، آب سنگین اراک، طراحی راکتور اراک و ... هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد، باز هم در مقابل پیشرفت ایران، مستأصل و ناامید گردد و مذاکراتی که در آن به دشمن امتیاز داده شود، جایگاهی در راهبرد مقاومت ندارد.
با این وصف مشخص است که فارغ از نگاهی که به دستاوردهای جمعبندی برجام صورت میپذیرد، هر دو جریان برای پیشبرد اهداف و آرمانهای کشور باید گزینه مقاومت را اصلیترین گزینه و راهکار موثر برای اخذ امتیاز و برتری بر دشمن و به پیروزی رسیدن در زمین مسابقه بدانند حتی اگر این نتیجه برد سه بر صفر نباشد بلکه حتی سه بر دو به نفع ما باشد. بر همین اساس مشخص است که ملت هیچ دوگانگی نخواهد داشت. مقاومت راهبردیترین سیاست ایران برای رسیدن به آرمانهای ملت است؛ بنابراین چه توافق بشود و چه نشود راهبرد ما در مقابل استکبار که مظهر اتم آن آمریکا است، هیچ تغییری نخواهد کرد. چه توافق بشود یا نشود رژیم صهیونیستی روز به روز ناامنتر خواهد شد؛ چرا که مقاومت ملت ایران پشتوانه مقاومت در منطقه است. توافق بشود یا نشود سیاست ما در خصوص متحدانمان در منطقه و پشتیبانی از ملت و دولت سوریه و عراق، مقاومت لبنان و فلسطین، مردم مظلوم یمن و بحرین و دیگر مستضعفان و مظلومان عالم هیچ تغییری نخواهد کرد.
این یک نصیحت مشفقانه برای دشمن است که اگر میخواهد ملت را بشناسد، به تیتر چند سیبزمینی سرخ کرده خور حرفهای فریب نخورد. ملت ایران را باید در روز قدس، نهم دی، بیست و دو بهمن و دیگر ایاما... مشاهده کرد که یکصدا فریاد مقاومت سر میدهد.
ریاست محترم جمهور قبل و بعد از جمعبندی برجام که هنوز نمیتوان اطلاق توافق را بر آن داشت، این جمعبندی حاصله را نتیجه سیاست مذاکره به جای تقابل معرفی نمود. البته در این دوره دو ساله، جریانی سعی نموده با سوءاستفاده از همین سیاست، مسیر مقاومت قبلی ملت را تخطئه کرده و اعلام نماید که برای حل مشکلات بین ایران و به اصطلاح جامعه جهانی باید از سیاست مقاومت که البته این جریان آن را انزواطلبی و افراطگرایی مینامد، دست کشید و در سایه تعامل (بخوانید تسلیم و سازش) به جامعه جهانی پیوست و صد البته منظور از جامعه جهانی نیز کاملا مشخص است.
رصد اخبار و تحلیلهای داخلی منتشره درخصوص جمعبندی برجام بیانگر دو طیف عمده مدافع و منتقد نسبت به این جمعبندی میباشد. طیفی که این جمعبندی را یک شکست برای ایران میداند و طیفی دیگر که آن را فتحالفتوح ایران و بزرگترین دستاورد سیاسی قرن میخواند. نگارنده در این یادداشت بدون قضاوت در این خصوص و با توجه به این که به هر حال مراجع قانونی در کشور باید این جمعبندی را مورد ارزیابی قرار داده و با توجه به مصالح ملی و با در نظر گرفتن وجدان خود و محکمه الهی که باید روزی در آن پاسخگو باشند، این متن را تصویب یا رد نمایند، به یک مسئله که قابل تأمل جدی است میپردازد.
آن دسته از افراد که دستیابی به این دستاورد را نتیجه سیاست مذاکره به جای تقابل میدانند باید به این سوال پاسخ دهند که اگر سیاست مذاکره دارای چنین نتایج به اصطلاح درخشان و فتحالفتوح است چرا تیمی که اکنون این نتیجه را به دست آورده در مذاکرات سالهای 1382 تا 1384 هیچ دستاورد قابل اعتنایی به دست نیاورد و حتی موفق به تثبیت به رسمیت شناختن در اختیار داشتن حتی سه عدد سانتریفیوژ نیز نگردید؟ چرا وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی با بیاعتنایی کامل به درخواست ایران، با تکبر و غرور این امر و درخواست برای تحقیق و توسعه و ساخت سانتریفیوژ را ناممکن معرفی کردند؟ این تیم مذاکرهکننده در سال 1394 موفق شده که به یک جمعبندی برسد و امتیازاتی را از طرف مقابل دریافت نماید. خوب است برخی آقایان پاسخ دهند که اگر حدود بیست هزار سانتریفیوژ، غنیسازی بیست درصد، سایت فردو، آب سنگین اراک و... در اختیار ایران نبود، آیا امکان امتیازگیری از غرب فراهم بود؟ اگر تنها مذاکره میتوانست هر گره بستهای را باز کند چرا جناب آقای هاشمی در طول دوران دفاع مقدس برای رسیدن به یک صلح آبرومندانه، بر یک پیروزی بزرگ تاکید میورزید؟ چرا در حین مذاکرات ایران و عراق بعد از قبول قطعنامه 598 وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی اظهار داشته بود: کاش فاو در دستان ما بود؟ بنابراین کاملا مشخص است مذاکره و رسیدن به مطلوب آن هم در مقابل شیاطینی که جز به مرگ حریف راضی نیستند فینفسه و بدون داشتن یک امتیاز و یا زمین در اختیار، کاری عبث و بیفایده است؛ بنابراین اگر مقاومت ایران اسلامی و پیشروی بعد از سال 84 و پیشرفت در بحث هستهای نبود، عملا امکان اخذ امتیاز از حریف فراهم نبود. لاجرم این جریان اگر بر سیاست مذاکره تأکید میورزد قطعا قبل از آن باید بر سیاست مقاومت و کسب آمادگی مطلوب و تصرف نقاط کلیدی که حریف را مجبور به امتیازدهی خواهد کرد؛ تاکید ورزد. با این وصف قطعا این جریان باید مدافع سرسخت مقاومت باشد و با هر جریانی که سعی در تخطئه مقاومت دارد به شدیدترین نحو مقابله و آن را جریانی در راستای منافع دشمن معرفی نماید.
درخصوص نگرشهای معطوف به جمعبندی برجام، جریان دیگری وجود دارد که این مذاکرات را یک شکست برای کشورمان معرفی میکنند. این جریان با اشاره به امتیازاتی که به دشمن داده شده اعلام میدارد که دشمن توانسته پیشروی ما را متوقف و ایران را مجبور به عقبنشینی نماید. این جریان با اشاره به رجزخوانی حریف بعد از جمعبندی برجام تاکید دارد که امتیازدهی به حریف باعث جری شدن دشمن شده و دشمن تصور مینماید که ما مجبور شدهایم به دلیل تحریم و ناتوانی در مقابله با این تحریمها در میز مذاکره حاضر و امتیازات گستردهای را واگذار نماییم و بر همین اساس رویکرد دشمن از حالت منفعلانه تدافعی به راهبرد تهاجمی تغییر کرده است. دشمنی که برای حضور ایران در میز مذاکره واسطه میفرستاد اکنون گستاخانه و بیشرمانه از آمادگی برای نابود کردن ارتش ایران سخن میگوید. هر چند که این رجزخوانی و لاف در غربت هیچگاه جرأت و توان بالفعل شدن را ندارد لیکن چنین لفاظیهای دشمن در همین اندک زمان سپری شده از جمعبندی برجام، برای تشخیص رویکرد دشمن کفایت مینماید. مدافعان این جریان اعلام میدارند که مجاری قانونی کشور نباید این چنین توافقی را به رسمیت بشناسند و باید در مقابل جریان دشمن ایستاد. دشمنی که نشان داده هیچ اعتمادی نمیتوان به آن داشت و از هماکنون از حمله هدفمند با استفاده از جاسوسی و اخذ اطلاعات در قالب بازرسیهای بیسابقه آژانس از تأسیسات هستهای کشورمان سخن میگوید باید در وصول به این هدف ناکام شود و این ناکامی با تغییرات اساسی در جمعبندی برجام حاصل خواهد شد؛ بنابراین این جریان نیز به صورت مشخص بر راهبرد مقاومت تأکید ورزیده و اعلام میدارد تنها مقاومت است که میتواند مانع تجاوز و گستاخی دشمن شود. باید تمام کشور در مقابل دشمن به صورت یکپارچه دست به مقاومت بزنند تا دشمنی که در طول این سالها در مقابل دستیابی ایران به غنیسازی بیست درصد، سایت فردو، آب سنگین اراک، طراحی راکتور اراک و ... هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد، باز هم در مقابل پیشرفت ایران، مستأصل و ناامید گردد و مذاکراتی که در آن به دشمن امتیاز داده شود، جایگاهی در راهبرد مقاومت ندارد.
با این وصف مشخص است که فارغ از نگاهی که به دستاوردهای جمعبندی برجام صورت میپذیرد، هر دو جریان برای پیشبرد اهداف و آرمانهای کشور باید گزینه مقاومت را اصلیترین گزینه و راهکار موثر برای اخذ امتیاز و برتری بر دشمن و به پیروزی رسیدن در زمین مسابقه بدانند حتی اگر این نتیجه برد سه بر صفر نباشد بلکه حتی سه بر دو به نفع ما باشد. بر همین اساس مشخص است که ملت هیچ دوگانگی نخواهد داشت. مقاومت راهبردیترین سیاست ایران برای رسیدن به آرمانهای ملت است؛ بنابراین چه توافق بشود و چه نشود راهبرد ما در مقابل استکبار که مظهر اتم آن آمریکا است، هیچ تغییری نخواهد کرد. چه توافق بشود یا نشود رژیم صهیونیستی روز به روز ناامنتر خواهد شد؛ چرا که مقاومت ملت ایران پشتوانه مقاومت در منطقه است. توافق بشود یا نشود سیاست ما در خصوص متحدانمان در منطقه و پشتیبانی از ملت و دولت سوریه و عراق، مقاومت لبنان و فلسطین، مردم مظلوم یمن و بحرین و دیگر مستضعفان و مظلومان عالم هیچ تغییری نخواهد کرد.
این یک نصیحت مشفقانه برای دشمن است که اگر میخواهد ملت را بشناسد، به تیتر چند سیبزمینی سرخ کرده خور حرفهای فریب نخورد. ملت ایران را باید در روز قدس، نهم دی، بیست و دو بهمن و دیگر ایاما... مشاهده کرد که یکصدا فریاد مقاومت سر میدهد.