چطور اقتصاد خانواده خود در سال جدید را مدیریت کنیم؟(بخش نخست)
قناعت درخرید با مدیریت سبد خانوار(گزارش روز)
10درصد برای نیازهای اصلی روزمره،10 درصد برای یادگیری و آموزش،10 درصد برای تفریح و لذت،10درصد برای پس انداز،10 درصد برای پس انداز بازنشستگی،5 درصد برای هدایا و امور خرید میتواند الگوی اولیه مناسبی برای برنامهریزی اقتصادی در سال جدید شما باشد. اين الگو كمك ميكند تا بهتر بتوانيد هزينههايتان را مديريت كنيد. گاهی وقتها عدم موفقیتهای مالی به علت داشتن الگوهای مالی قدیمی و نادرست اتفاق میافتد.
گالیا توانگر
شما با تغییر این الگوها، میتوانید رفتارهای مالی تان را بهبود بخشید و به موفقیتهای بیشتری دست پیدا كنید. یك راه خوب برای خارج شدن از چهارچوب الگوهای قدیمی این است كه برنامه مالی مشخصی داشته باشید و مصارف و مخارج تان را بودجه بندی كرده و درصد مشخصی از درآمدتان را به كارها و فعالیتهای موردنظرتان تخصیص دهید و سعی كنید از این الگو پیروی كنید. این كار كمك میكند تا بهتر بتوانید هزینه هایتان را مدیریت كنید.
اقتصاد خانواده تنها محدود به خانوادههای مرفه و ثروتمند نیست. این علم برای اقشار کم درآمد که اتفاقاً دخل و خرجشان همخوانی ندارد کاربردهای بیشتری خواهد داشت. از نکات قابل توجه در اقتصاد خانواده این است که افزایش درآمد لزوما به معنی بهبود معاش خانواده نیست بلکه افزایش درآمد افزایش هزینهها را در پی خواهد داشت و این مدیریت هزینه هاست که هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشکار میکند. اصل دوم در شکوفایی اقتصاد خانواده «برنامه ریزی» است. برنامهریزی اقتصادی خانواده، اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت اقتصادی خانواده را مشخص میکند. اهداف باید قابلیت تحقق داشته باشند و در تعیین آنها از خیال پردازی دوری شود. اعضای خانواده دوست دارند بهترین نوع غذا را مصرف کنند، زیباترین لباسها را بپوشند، در بهترین نقطه شهر و در بهترین منزل زندگی کنند، بطور مکرر سفر بروند و ... ولی واقعیت این است که فقط درصد کمی از خانوادهها قادر به تامین همه این خواستهها هستند. درآمد یک خانواده متوسط فقط میتواند تعداد محدودی از این خواستهها را برآورده کند؛ از این رو خانواده باید از میان خواستههای خود انتخاب به عمل آورد. چگونگی توزیع منابع در دسترس خانواده، بین اعضای آن نیز بسیار مهم است. واضح است اگر یکی از اعضای خانواده قسمت بیشتری از درآمد خانواده را به خود اختصاص دهد، سهم کمتری برای دیگری میماند. پس بهتر است فهرستی از خواستههای افراد خانواده تهیه کنید. انتخابهای ممکن را بنویسید. انتخابها را آنقدر با هم عوض کنید که به بهترین انتخاب با توجه به درآمدتان دست یابید.
مادر خانواده مدیر اقتصادی خانوار
در هر خانوادهای باید پس انداز وجود داشته باشد بدون پس انداز، هیچ خانوادهای نخواهد توانست به کامیابی برسد. پس انداز تعدیلکننده هزینهها، تضمینکننده آینده و نقطه اتکای خانواده است.
نسرین زینالو یک خانهدار ضمن اشاره به اینکه در خانواده ایرانی زنان سهم به سزایی در مدیریت اقتصاد خانوار دارند، میگوید:« زنان در مدیریت و برنامهریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پررنگتر بود.در قدیم مصرف صرفاً یک رفتار اقتصادی بیان میشد به گونهای که افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از کالاهای بیشتری هم استفاده میکردند، حال آن که امروزه مصرف وسیلهای شده که افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان میدهند؛ در واقع مصرف به یک رفتار اجتماعی تبدیل شده است.با توجه به جایگاهی که زن در خانواده به عنوان مادر و فردی که در انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد موثر است، دارد، میتواند در اصلاح الگوی مصرف نقشی بسیار مهم داشته باشد.اگر در خانوادهای مصرف و استفاده از کالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشکل میشود. همان طور که نقش زن در جامعه سنتی در قناعت، بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یا گرایش نداشتن افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار موثر است.»
وی با تکیه بر آموزههای دین اسلام برایمان راهکارهای افزایش رزق و روزی را بیان میکند: «شکر نعمت موجب ازدیاد روزی میشود.سحر خیزی و استغفار، خوش خلقی با خانواده،اطعام و مهمانی دادن به مومنین و خویشاوندان،صدقه دادن، توکل و رضا همگی از راهکارهای پیشنهادی دین مبین اسلام برای افزایش میزان رزق و روزی به حساب میآیند.»
فهرستی از هزینهها و الویتها
در حد درآمد خود خرج کردن به معنی آن است که خانه، خودرو و سطح زندگی شما مناسب با درآمدتان باشد.نباید بیش از یک سوم درآمد خود را به اجاره خانه اختصاص دهید. حدود یک دهم درآمد را برای مخارج خودرو و بنزین و بیمه آن درنظر بگیرید. بقیه را صرف صورت حسابها و دیگر مخارج روزانه کنید. شاید این مطلب بدیهی به نظر برسد ولی اگر نگاهی به اطرافیان خود بیندازید افرادی را میبینید که با وجود درآمد کم و تنها برای داشتن یک موقعیت کاذب اجتماعی با اخذ وام و قرض، خودروهای گران قیمت سوار میشوند و در مناطق بالای شهر سکونت دارند و در مقابل از برخی نیازهای ضروری زندگی مانند تغذیه مناسب، آموزش، تفریح، سفر و... بیبهره اند. خیلی از کارشناسان اقتصادی بر این نکته اصرار میورزند که جهت داشتن یک برنامه پساندازی کارآمد در دل اقتصاد خانوار حتما باید فهرستی از هزینهها و الویتها تهیه کرد.
ابوالفضل هادیان یک کارشناس ارشد اقتصاد که سرگرم تنظیم پایان نامه خود با موضوع نقش پس انداز در اقتصاد خانوار ایرانی است برایمان توضیح میدهد:« به جای اینکه همه حساب و کتابها را در ذهنتان انجام دهید و مرتب از خودتان بپرسید چقدر خرج کرده ام و حالا چقدر پول دارم و ... لیستی تهیه کنید و همه هزینهها را یادداشت کنید. بدین ترتیب هم بر مخارج ماهانه کنترل بیشتری خواهید داشت و هم انگیزهای برای صرفه جویی و خود داری از مخارج غیرضروری پیدا خواهید کرد.
وقتی احساساتی یا گرسنه هستید به خرید نروید
مریم محبی یک مشاور خانواده نقش وضعیت روحی روانی مدیر خرج و مخارج در خانواده را برای میزان و چگونگی پس انداز موثر دانسته و میگوید: «وقتی احساساتی یا گرسنه هستید به خرید نروید. وقتی احساساتی هستید، مثلا دلتان گرفته یا از چیزی خوشحال هستید، به خرید نروید چون احتمال اینکه ولخرجی کنید و چیزهایی را بخرید که به آنها نیازی ندارید زیاد است. خیلی اوقات برای اینکه از احساسات منفی فرار کنیم و ذهنمان را از چیزهای ناراحتکننده منحرف کنیم، چیزهایی را میخریم که برای لحظاتی شادمان میکنند. مثلا ممکن است فقط به منظور خرید یک پیراهن به فروشگاه رفته باشیم ولی با یک شلوار، یک کت و چند جفت جوراب و چیزهای دیگر به خانه برگردیم. اگرچه خرید چنین چیزهایی برای لحظاتی ما را شاد میکنند، اما این شادی بزودی از بین میرود و آن وقت ما میمانیم و چند وسیله غیرضروری و یک حساب خالی. همین مطلب در مورد مواقعی که بسیار گرسنه هستید و به فروشگاه میروید صادق است. ممکن است گرسنگی به شما فشار بیاورد و به محض دیدن هر یک از محصولات داخل مغازه فکر خریدنش به سرتان بزند.»
پیشنهاد بعدی این مشاور اینگونه است:«خودتان را سرگرم کنید. به جای اینکه بعد از یک روز خستهکننده و پرکار، به یک رستوران یا فست فود بروید، به فعالیتهایی مانند نقاشی یا باغبانی بپردازید که هم مشغولتان میکند و هم از انجام آن خوشحال میشوید. بعضیها فکر میکنند چون درآمدشان زیاد نیست نمیتوانند پس انداز کنند ولی این به آن میماند که بگوییم چون همه روز بیکار نیستیم نباید یک ساعت را به ورزش اختصاص دهیم. کارشناسان معتقدند که بهترین راه برای تقویت حساب بانکی این است که کم کم پس انداز کنیم ولی این کار را همیشه ادامه بدهیم. به جای اینکه ناگهان قسمت بزرگی از حقوق ماهیانه تان را به حساب پس اندازتان واریز کنید و مبلغ کمی را برای روزهای باقیمانده ماه نگه دارید، هر بار مبلغ کوچکی را پس انداز کنید. خواهید دید بدون اینکه خودتان متوجه شوید پس اندازتان هر ماه بیشتر خواهد شد.»
وی ادامه میدهد:«مبلغی را به تفریح و سرگرمی اختصاص دهید.بهتر است گهگاه هزینهای را به فعالیتهای تفریحی اختصاص دهید. اگر تفریح کافی نداشته باشید ممکن است ناگهان از شرایط خسته و دچار افراط شوید و کل پس اندازتان را یک شبه خرج کنید. دوست دارید یک تلویزیون برای اتاق نشیمن بخرید؟ دوست دارید به یک مسافرت بروید؟ پس از همین الان شروع کنید و پولتان را پس انداز کنید.ضمنا از دیگران کمک بخواهید.اگر واقعا احساس میکنید که تحت فشار هستید خیلی راحت و بدون خجالت از دیگران کمک بخواهید. به یک کارشناس امور مالی مراجعه کنید و شرایطتان را با او در میان بگذارید. این افراد تجربه رویارویی با مشکلی شبیه به مشکل شما را دارند و با ارائه برنامهای واقع بینانه به حل مشکل مالی شما کمک خواهند کرد.»
معتادان به خرید،مد و تبلیغات
زماني كه حقوق مي گيريد بخش خاصي از در آمدتان را براي خريد كنار بگذاريد. مبلغي كه در نظر مي گيريد را مي توانيد ماه به ماه كاهش دهيد. دفترچه اي را براي ثبت خريدهايتان كنار بگذاريد. گاهی افراد اشتیاق به خرید را با اعتیاد به خرید اشتباه میگیرد. اکثر این دسته از افراد هم نمیدانند مبتلا به اختلالی هستند که معمولا از آن خبر ندارند یا حداکثر خودشان و افرادی که با آنها زندگی میکنند از این موضوع با خبرند. اگر کمد لباسهای تان پر است از لباسهایی که حتی یک بار هم آنها را نپوشیده اید، اگر با نگاه کردن به ویترین مغازه بدون اینکه کنترلی برخودتان داشته باشید وارد مغازه میشوید و مهمتر از همه اگر آخر هر ماه به این نتیجه میرسید که دخل و خرج تان با هم نمیخواند چون مبلغ بسیار زیادی را برای خرید لوازم بیمصرف خرج کرده اید، شما مبتلا به اختلالی هستید که در زبان عامیانه به آن اعتیاد به خرید گفته میشود.
از آنجا که بزرگترین لطمه که اعتیاد به خرید به شما میزند صدمه مالی است بهتر است با این اختلال آشنا شوید و اگر مبتلا به آن بودید به دنبال راه حلی برایش بگردید.
مجید کردلو یک روانشناس برایمان در باب اعتیاد به خریدهای غیرضروری توضیح میدهد:«بسیاری از ما ممکن است لباس یا وسیلهای چشممان را بگیرد و حتی اگر به آن نیازی نداشته باشیم بابت خریدن آن پول خرج کنیم. خرید در ایام خاص، ابتدای فصول، خرید برای خوش لباس بودن و خریدن لوازم مورد نیاز حتی اگر گاهی بیشتر از معمول باشد کاملا نرمال است اما معمولا کسانی که اعتیاد به خرید دارند سراغ خریدن کفش، لوازم لوکس، لوازم الکترونیکی و مهمتر از همه لباس میروند. کمدهای این افراد پر شده از لوازم مشابه که حتی از آنها استفاده هم نشده است.
معتادین به خرید تا آنجا که پول همراه داشته باشند خرید میکنند بدون آنکه به استفاده از لوازمی که میخرند فکر کنند. آنها حتی ممکن است از بسیاری از لوازمی که دارند خبر نداشته باشند. یکی از خصوصیات بارز این افراد این است که هیچ تمایلی به چانه زدن ندارند و حتی گاهی به قیمت اجناسی که انتخاب میکنند توجهی ندارند. دسته دیگر افراد که تعدادشان نسبت به گروه اول بسیار کمتر است، کسانی هستند که لوازم مورد نیازشان را خریداری میکنند اما میزان خریدشان چند برابر نیاز و استفاده آنها است. معتادان به خرید بعد از هر بار خرید کردن دچار احساس گناه و استرس میشوند و برای پایین آوردن این استرس دوباره سراغ خرید میروند.»
این روانشناس ادامه میدهد: «برای معتادان به خرید مد و تبلیغات چند برابر افراد عادی تاثیر گذار است و تمایل به خرید را در آنها چندین برابر میکند. این افراد خرید کردن را برای برطرف کردن نیازهای روزمره انجام نمیدهند بلکه خرید کردن را تنها راه ممکن برای مقابله با اضطراب و درگیریهای ذهنی، افکار منفی، خشم و بیحوصلگی میدانند اما متاسفانه خرید کردن نیز نمیتواند راه رهایی این افراد از افکار و احساسات منفی شان باشد زیرا مدتی پس از خرید کردن متوجه میشوند کالای خریداری شده کاربرد چندانی برای آنها ندارد. در نتیجه دوباره غرق در احساس گناه، سرخوردگی و افسردگی میشوند و برای به دست آوردن روحیه خوب باز هم به خرید میروند و این چرخه معیوب همین طور ادامه دارد تا جایی که افراد معتاد به خرید دیگر قادر به کنترل خریدهای شان نخواهند بود. خرید کردن افراطی ممکن است تا جایی پیش برود که حتی منجر به ورشکست شدن فرد یا تحت تاثیر قرار دادن روابط فردی وی شود.»
تاثیر مدیریت ذهن در ثروتمند شدن
کافی است به ردیف کتابفروشیهای خیابان انقلاب پایتخت سری بزنید تا متوجه شوید که این روزها چاپ کتابهایی با موضوع بینابینی روانشناسی و اقتصاد تا چه حد باب شده و خیلی از خریداران کتاب در پی ثروتمند شدن با به کارگیری نکات روانشناسی ذهن هستند.مولفین این دست از کتابها دائما اشاره دارند که هر فرد موفق و ثروتمندي در نتيجه نگه داشتن طولاني مدت انديشه ثروت و موفقيت در ذهن خود، به چنين نتيجه اي دست يافته است.
از نگاه هومن نجفی یک دانشجوی کارشناس ارشد روانشناسی دو اصل مهم برای دستیابی به موفقیت مالی وجود دارد.
وی میگوید:«اولین اصل، همان است كه ما آن را قانون جذب مینامیم. این قانون میگوید كه شما همانند یك آهن ربای دائمی هستید.بر اساس این اصل، افكار شما، میدان قدرتمندی از انرژی ایجاد میكند كه به اطرافتان تشعشع كرده و رویدادها و افرادی متناسب با خود را به زندگی تان جذب مینماید. هر فكر آمیخته با احساس شما چه مثبت و چه منفی از شما تابیده شده و مردم، شرایط، افكار و فرصتهایی سازگار با خود را برایتان فراهم میآورد.
این اصل بیان میكند كه اگر شما تصوری شفاف از هدف بسیار ارزشمندتان را كه همان ثروتمند شدن است در ذهن داشته باشید و بتوانید این خواسته را بهطور پیوسته در روحیه خود حفظ كنید، در نتیجه منابع مورد نیاز برای دستیابی به این هدف را به زندگی تان جلب خواهید كرد. هر فرد موفق و ثروتمندی در نتیجه نگه داشتن طولانی مدت اندیشه ثروت و موفقیت در ذهن خود، به چنین نتیجهای دست یافته است.»
این کارشناس اهل فن دومین اصل را اینگونه معرفی میکند:دنیای شما،آینه افکار شماست.وی برایمان توضیح میدهد:« دومین اصل، قانون «تناسب و تناظر» است. این قانون ذهنی، بسیار قدرتمند بوده و میگوید:هر آنچه در درونمان میگذرد، در اطرافمان متجلی میشود.
بر اساس این اصل، دنیای بیرونی شما، همانند آینه ای، آنچه را كه در دنیای درونتان میگذرد به شما نشان میدهد. هر آنچه در اطرافتان اتفاق میافتد، مشابه احوالات درونی شماست. وقتی میگوییم دنیای بیرونی شما، دنیای درونی تان را منعكس میكند، منظورمان در هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه است. اگر باور داشته باشید كه توانایی دستیابی به اهدافتان را دارا هستید و تصوری از اهدافتان را در طولانی مدت و صبورانه در ذهن نگه دارید، سرانجام دنیای اطرافتان مشابه رویای شما خواهد شد.» نجفی کارشناس ارشد روانشناسی صراحتا عنوان میکند:« اصل تشابه را در سه موقعیت میتوان به طور كامل مشاهده كرد؛اول از همه، افراد دور و بر شما، دقیقاً طرز برخوردی مشابه رفتار شما دارند. شما همیشه انعكاس روحیه خود را در رفتار و صورت كسانی كه با آنها سر و كار دارید، میبینید. اگر شما حالتی مثبت و خوش بینانه داشته باشید، مردم تقریباً بلافاصله حتی قبل از این كه بتوانید كلامی بگویید با روی خوش و حمایت كننده به شما واكنش نشان خواهند داد.
دومین قلمرویی كه اصل تناظر در آن آشكار است، ارتباطات شماست. ارتباطات شما، همیشه دقیقاً آینه تمام نمای شخصیت شماست. زمانی كه شاد، خوشبین و آرام هستید، روابطتان نیز شادتر، دوست داشتنیتر و هماهنگتر خواهد بود ولی هنگامی كه به هر دلیلی، اندیشهای آشفته و منفی دارید چه آگاهانه و چه ناخودآگاه این روحیه و حالات، فوراً و مستقیماً بر روی ارتباطات شما تأثیر میگذارد.
سومین شرایطی كه این اصل كاملاً بر آن مسلط است، ثروت و دارایی شماست. دارایی و ثروت زندگی تان، بازتابی از آمادگی دنیای درونی شما برای چنین دستاوردی است. تنها بخشی از این معادله كه میتوانید بر آن مسلط باشید، هشیاری و افكار آگاهانه شماست و اگر بتوانید هشیاری خود را بر روی آنچه كه مشتاقش هستید یعنی دارندگی و ... قفل كنید، چنین نتیجهای در دنیای اطرافتان متجلی خواهد شد.»