kayhan.ir

کد خبر: ۳۵۸۰۳
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۴۳
مستنداتی از سیر حوادث و اظهارات و اعترافات متهمان وقایع پس از انتخابات - از بنیاد سوروس تا خانه آزادی

این سازمان‌ها به دنبال کودتای مخملی بودند (پاورقی)

از سالها پیش بنیادها و مؤسسات متعددی توسط سرویس‌های جاسوسی و دیگر نهادهای حکومتی کشورهای غربی به ویژه آمریکا به وجود آمده که طبق یک  تقسیم کار سازمانی و متمرکز مأموریت‌های مختلفی را با هدف مشترک در اجرای پروژه کودتای مخملی به عهده گرفته‌اند. مهم‌ترین این مؤسسات و بنیادها عبارتند از: بنیاد سوروس (OSI)، بنیاد راکفلر، بنیاد فورد، بنیاد جرمن مارشال فایند، خانه آزادی، شورای روابط خارجی آمریکا، انجمن سیاست خارجی آلمان و مرکز مطالعات دموکراسی انگلیس.
در تبیین بیشتر این موضوع لازم است به اظهارات یک جاسوس که هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برد و با هدف ایفای نقش در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به ایران بازگشته بود، اشاره شود. وی ‌می‌گوید: «در سفری که به اسرائیل داشتم با موسسه‌ای به‌نام ممری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر می‌باشد و کارش در زمینه مطالعات رسانه‌ای خاورمیانه است. تلاش این موسسه مبارزه با فعالیت‌های ضداسرائیلی است که در دیگر کشورها صورت می‌گیرد. این موسسه پروژه‌ای را دنبال می‌کند که هدف آن حمایت از اصلاح‌طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است که من با او دیداری داشتم. او در این دیدار به من گفت: هدف ما این است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران پرورش و  ترویج دهیم».
این جاسوس ادامه می‌دهد: «یکی دیگر از موسسات فعال در حوزه ایران موسسه هلندی هیووس است که من ملاقات‌هایی هم با مسئولین این موسسه داشتم. این موسسه ارتباط خوبی با موسسات و NGOهای داخل ایران دارد و حتی مبلغ 10 میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است. موسسه هیووس بودجه خود را از طریق رشوه از شرکت‌های نفتی هلندی که می‌خواهند از پرداخت مالیات فرار کنند، به دست می‌آورد».
نامبرده درمورد نقش پایگاه رادیویی اروپای آزاد می‌گوید: «پایگاه رادیویی اروپای آزاد که مانند خیلی از موسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده به سازمان سیا متصل است، زمان جنگ سرد آمریکایی‌ها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوشش‌های فرهنگی- سیاسی و رسانه‌ای و از نام‌های زیبایی چون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از موسساتی که در حال حاضر فعالیت می‌کنند در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به‌نام رادیو فردا فعالیت می‌کند.این رادیو بیشتر اعتراضاتی را که در ایران رخ می‌دهد پوشش می‌دهد و به شدت بزرگ‌نمایی می‌کند».
این جاسوس در ادامه به یکی دیگر از موسسات براندازی نرم به‌نام «برکمن» اشاره می‌کند و می‌گوید:«پروژه گلوبال ویسز«Global Voices» یا همان صداهای جهانی زیر نظر مجموعه‌ای به‌نام مرکز برکمن در دانشگاه هاروارد انجام می‌گیرد. این پروژه از سال 2004 آغاز شده و من در اولین جلسه آن در هاروارد شرکت کرده‌ام. هدف این پروژه تمرکز بر تمام بلاگهای دنیا به‌خصوص کشورهای مخالف آمریکا از جمله ایران است تا بتوانند به هدف خود که ایجاد جنگ روانی در این کشورها است برسند. منابع مالی این پروژه را بنیاد سوروس (OSI) تامین می‌کند که به اکثر موسسات غیردولتی در دنیا کمک مالی می‌دهد. مدیر این پروژه فردی به‌نام «اتان زوکرمن» است، او یک آمریکایی است که قبلا در بنیاد سوروس فعالیت داشته، او روی استفاده از اینترنت برای براندازی نرم در کشورهای مختلف خیلی کار کرده و با نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا نیز رابطه دارد».
وی چنین ادامه می‌دهد: «مرکز برکمن را شخصی به نام «جان پالفری» اداره می‌کند که خودش مدعی بود دایی او کرمیت روزولت کودتای 28 مرداد را مدیریت کرده است».
نامبرده در اشاره به نقش آمریکا در طرح براندازی نرم می‌افزاید: «آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسین‌های مختلف از جمله جین شارپ که 50 سال از عمر خود را در موسسه‌اش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومت‌ها برای براندازی نرم را شناسایی کند، استفاده می‌کند. در وب سایت این موسسه متون و روش مبارزه مسالمت‌آمیز شاید به 20 الی 30 زبان زنده دنیا آموزش داده شده است. البته این زبان‌ها آلمانی، فرانسوی و یا اسپانیایی نیست بلکه به زبان‌های برمه‌ای، چینی، عربی، فارسی و... است که آمریکا دوست دارد در کشورهایی که به این زبان‌ها گویش دارند انقلاب نرم صورت بگیرد.
افراد دیگری مانند، «مارک پالمر» رئیس موسسه «کنوس» نیز در مورد ایران خیلی تحقیق کرده‌اند. آنها حتی 3-2 سال پیش کلاس‌هایی را تشکیل دادند و یک‌سری از فعالان دوم خردادی مانند عماد باقی را دعوت کرده و دوره‌های براندازی نرم را به آنها آموزش دادند.
تاکنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثرا با موفقیت انجام شده اما در مواردی هم ناکام مانده است. از جمله کشورهایی که کودتای مخملی در آنها با موفقیت اجرا شده عبارت است از گرجستان، لهستان، چک، کرواسی، صربستان، اوکراین و قرقیزستان، در اکثر این کشورها کودتای مخملی در بستر یک انتخابات شکل گرفته و مشابهت‌های فراوانی با پروژه شکست‌خورده کودتای مخملی ایران که به بهانه انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مرحله پایانی آن کلید خورد، داشته‌اند. البته این توطئه با هوشیاری مردم بیدار و همیشه در صحنه و برخورد قاطع و به‌موقع دستگاه‌های انتظامی و امنیتی مقتدر کشورمان سرکوب گردید.
جاسوس بازداشت شده در پاسخ این سوال که آمریکا برای براندازی نرم در ایران از چه مدلی استفاده کرده، گفت: «این مدل مبنی بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل 2 سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع می‌شود. آنها ابتدا شروع به برنامه‌ریزی کرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب می‌کنند، به‌طور نمونه آقای ساکاشویلی - رئیس‌جمهور فعلی گرجستان - کسی نیست که یک شبه در دنیای سیاست سبز شده باشد. این فرد بورسیه «فول برایت» متعلق به وزارت خارجه آمریکاست. او سال‌ها در این کشور تحصیل کرده و برای این روزها تربیت شده است. پس از تعیین نامزد مورد نظر به شدت روی او سرمایه‌گذاری اجتماعی می‌کنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم  به صورت شبکه‌ای - مدل تجاری، گلدکوئیستی - می‌پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین‌هاست. بعد از این مرحله سمبل و نماد گرافیکی و رنگی برای این نامزد انتخاب می‌کنند و شروع به آماده‌سازی افکار عمومی جهت رای دادن به نامزدشان می‌کنند. از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می‌کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند شروع به تشکیک در انتخابات کنند و اعلام نمایند که تقلب  صورت گرفته است و اصل مشروعیت حاکمیت را زیر سوال می‌برند و شروع به اعتصاب می‌کنند و در نهایت انتخابات را ابطال کرده و یا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار می‌کنند که در نهایت نامزد مورد نظرشان پیروز می‌شود.» نامبرده ادامه می‌دهد: «این فرایند در کشورهای گرجستان، صربستان، اوکراین و کرواسی انجام شده و به نتیجه هم رسیده است. نکته قابل توجه اینکه همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده و با تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرار گرفته است. این موارد بستگی به آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب جامعه دارد. مهمترین عوامل اجرایی این انقلاب جوانان هستند که سرمایه‌گذاری خوبی بر روی آنها صورت می‌گیرد. بر روی انرژی جوانان حساب می‌شود. زیرا آنان تنها افرادی هستند که 2 تا 3 ماه از زندگی خود را بدون پول، وقف انتخابات می‌کنند.» وی چنین می‌افزاید: «کودتای مخملی ایران خیلی شبیه انقلاب مخملی صربستان است، در آن کشور گروهی به نام اوت‌پور «OUTPOR» که گروهی دانشجو بودند ابتدا شروع به عضوگیری کردند که شباهت زیادی به موج سبز در ایران داشت.
در جزوه آموزشی که بر روی سایت آلبرت انیشتاین قرار گرفته نکته‌ای به نام «موقعیت دشوار» وجود دارد که از مهم‌ترین روش‌های استراتژیک است و حکومت‌ها را در شرایطی قرار می‌دهد که نتوانند با معترضان برخورد کنند. در این نکته آمده که اعتراضات باید زیر پوشش عادت‌های مذهبی قرار بگیرد و حرکاتی مانند پیاده‌روی در خیابان را انجام دهید که هیچ دولتی نمی‌تواند از آن جلوگیری نماید. در انتهای این جزوه آموزشی اشاره‌ای به چند حلقه فیلم آموزشی شده که پیرامون انقلاب صربستان است و حتی فیلم‌ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب‌سایت‌ها قرار گرفته است.
جزوه دیگری نیز وجود دارد که در مورد نحوه تسخیر مکان‌ها و ساختمان‌های حساس شهر است و در آن آموزش می‌دهد که گروه‌های معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند.
لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به نام نادر صدیقی ویراستاری و با صدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج‌بخش را به آقایان حجاریان و تاج‌زاده معرفی می‌نماید. آقای تاج‌بخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی می‌گوید: «نقش آقای نادر صدیقی و اینکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجاریان و تاج‌زاده گردیده برایم گنگ است.» در حال حاضر نامبرده متواری می‌باشد.
این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلا از اعلان نام وی معذوریم، معتقد است براندازی نرم یا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانه‌ای و اجرایی است و تصریح می‌کند: «هر کدام از بازوهای کودتای مخملی با تعدادی از موسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است.»
او در این رابطه می‌گوید: «در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه‌ای و بازوی اجرایی) هرکدام از موسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می‌دهند که در ایران یک سری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترین آنها موسسه‌ای است به نام «هوفر» که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است. این موسسه پروژه‌ای به نام «دموکراسی در ایران» را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نام‌های:‌ عباس میلانی، لری دایمند و مایکل مک فور اداره می‌شود. عباس میلانی در زمان محمدرضا پهلوی به دلیل فعالیت در گروه‌های چپ دستگیر می‌شود. او بعدها به یک سلطنت‌طلب دو آتیشه تبدیل می‌شود به‌طوری که پس از انقلاب یکی - دو سال در ایران زندگی می‌کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتاب‌های  متعددی را به نگارش درمی‌آورد و در این کتاب‌ها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر می‌کند. او کم‌کم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح‌ طلب داخلی بود.»
این جاسوس بازداشت شده می‌افزاید: «پروژه دموکراسی در ایران پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگ‌ها و مسائل جنسی کار می‌کند. بخش دانشجویی این موسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقت‌جو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانس‌های آنها سخنرانی می‌‌کنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند با این موسسه همکاری دارند. به‌طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامه‌ای که کار می‌کند، با عباس میلانی تحت پوشش یک  تاریخ‌نگار مصاحبه می‌کند. اهمیت عباس میلانی برای «سیا» از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح‌طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه‌های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تامین می‌کند».