kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۹۱۲
تاریخ انتشار : ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۳
شورای عالی انقلاب فرهنگی و موانع پیش‌رو (بخش نخست)

جای خالی ضمانت اجرایی در تصمیمات عالی (گزارش روز)


گروه گزارش
بارها از «فرهنگ» گفتیم و شنیدیم، اما اهمیت فرهنگ چیزی فرای این را می‌طلبد.
فرهنگ به سان هوا است و چون خونی که در شریان‌های موجود زنده حیات می‌بخشد. حیات ما بسته به دم و بازدمی است که مدیون هوای آسمانیم، همان‌طور که روح و معنای زندگی خود را از فضای فرهنگی اطرافمان کسب می‌کنیم.
گاهی در عرصه فرهنگ «وارونگی هوا» و«پارگی لایه ازن» فضای مسمومی ایجاد می‌کند و پیکره شهر را از طراوت و پویایی به کدری و رخوت و بیماری می‌برد. شاید خیلی از اتفاقات شهر متاثر از آلودگی هوا باشد اما کسی متوجه این موضوع نشود، شاید بیماری نداند که علت بیماریش چیست... آری شاید ندانیم دردهای فرهنگی‌مان از کجاست و اصلاحش نکنیم اما هرچه هست از همین فضا و محیطی است که در آن زندگی می‌کنیم.
مسئولین و کارشناسان فرهنگی و مردم نظرات متفاوتی درباره فرهنگ دارند. نظرات هرکدامشان را جویا شدیم تا از زبان‌ها و اندیشه‌های متفاوت بایدها و نبایدهای فرهنگ را بدانیم.
تعاریف متنوعی برای فرهنگ وجود دارد اما آن چه از همه آنها برمی‌آید عبارت است از مجموعه‌ای از عقاید، باورها، عادات و هنرهای جمع مشخصی از انسان‌ها که نسل به نسل می‌تواند فراگیرتر شود.
فرهنگ آن چیزی است که در جامعه- به معنای تک‌تک افراد- تاثیر می‌گذارد.
فرهنگ عبارت است از ارتباط متقابل سه عامل: ارزش‌ها با روابط و ساختارهای اجتماعی
فرهنگ با ترجمه لفظی به معنای شکوه و عزت بسیار و پایدار است که نزد جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چرا که به وسیله آن می‌توانند تمدن‌ها را شناسایی و قدرت و ضعف آنها را بسنجند در یک کلام این که فرهنگ سیر تاریخی و در اصطلاح هوش تاریخی یک ملت را می‌رساند.
شناخت ماهیت انقلاب
اگر بخواهیم تطبیقی از انقلاب‌های بزرگ جهان با انقلاب اسلامی ایران داشته باشیم، تفاوت‌های آشکاری در انگیزه، هدف، ابزار، روش و البته تمایل اجتماعی را در آن می‌بینیم. انقلابی که از نظر زراندوزان زورگو باید به محاق و انزوا  برود. اما اکنون که با چشمان باز و آگاه می‌نگریم، می‌بینیم جوان راست قامت انقلاب به سان نورافکنی پر نور نگاه بد اندیشان را ربوده و مات و حیران خود کرده است. مخالفان خارجی و داخلی جدا از این که ناظر پیشرفت‌های فرهنگی و مادی انقلاب هستند، به وضوح شاهد شکست‌ها و تلخ کامی‌های خویش نیز هستند. برای فهم بیشتر مسئله خالی از لطف نیست اگر گاهی به اظهارات برخی بدخواهان پرنفوذ جهانی نسبت به قدرت ایران اسلامی نگاهی بیندازیم.
یقینا نهادی که متولی فرهنگ انقلاب اسلامی است باید شناخت دقیقی از این انقلاب داشته باشد تا بتواند در تصمیم‌گیری‌های موثر خرد و کلان عقب‌تر از انگیزه و خواست عموم حرکت نکند. آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی توانسته در مدت 30 سال و اندی که از انقلاب می‌گذرد ریل‌گذاری درست فرهنگی برای حرکت قطار اجتماع بگذارد؟
خانم دکتر لاله افتخاری از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، انقلاب و رویکرد فرهنگی مردم را دارای دو ماهیت می‌داند؛ اول این که شاخص‌های طاغوت در آن نقشی ندارد و در مرحله بعد نقش تعیین کننده شاخص‌هایی است که در چارچوب انقلاب قرار دارند.
خانم افتخاری به گزارشگر کیهان می‌گوید: «شورا باید این دو اصل را تعریف و وظایف را در آن مشخص نماید. برای عرصه‌های مختلف فرهنگ اعم از کتاب، سینما، فرهنگ قرآنی، ایثار و شهادت شاخص تعریف و تثبیت کند چرا که گاهی نداشتن شاخص، مردم، مجریان و به طورکلی فعالین فرهنگی را دچار سرگردانی می‌کند و گاه اجتهادی متناقض در فضای فرهنگی جامعه به وجود می‌آورد. خب این شاخص‌ها باید در جهت فرهنگ ایرانی اسلامی، متناسب نیاز و احتیاج کشور، بومی و اجرا شود. به عنوان مثال نباید به آی.اس.ای در نوشتن مقاله بسنده کرد و یا این که به طور کلی مبنا را غربی تصور کنیم، بلکه باید کلیات را بگیریم و با توجه به شرایط جامعه و مسائل روز مطابقت دهیم. در واقع فهم و اجرای آن‌چه ماهیت انقلاب اسلامی می‌نامیم باعث می‌شود تا در عرصه فرهنگ، قرائت‌های مختلف را حول یک محور و هدف جمع کنیم. بدون تردید شناخت از ماهیت انقلاب زمانی تحقق می‌گردد که شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان متولی فرهنگی کشور، جایگاه و منزلت خویش را دریابد و بداند که آن چنان قدری دارد که این توقع و انتظار از آن، انتظار بلاوجه و بزرگی نیست.»
این کارشناس فرهنگی در این رابطه پاسخ می‌دهد که عالی بودن شورا دو وظیفه به دنبال دارد؛ یکی سیاست‌گذاری در حد کلان و دیگری نگاه از بالا و همه جانبه نسبت به فرهنگ و ادامه می‌دهد: «خیلی از نهادها عنوانشان با کارکردشان همسو نیست، حال آن که این انتظار از شورا می‌رود که عنوان خویش را عالی فرض کند. این نهاد باید از مشوت همه صاحب‌نظران استفاده کند تا نظری خاص و عقیده قوه‌ای تحمیل نگردد -آن چنان که بوده- تا بتواند در جهت‌دهی‌ها و سیاستگذاری‌های خرد و کلان بهتر عمل نماید.»
غفلت از ماهیت فرهنگی انقلاب
آقای مصطفی رضایی، کارشناس فرهنگی، دیگر فردی است که همین پرسش را از او داشته‌ایم که اعتقاد دارد در این مدت از ماهیت فرهنگی انقلاب غفلت صورت گرفته است. این ماهیت دو جنبه دارد؛ جنبه اول حقیقت و معارف فکری- اندیشه‌ای که توسط امام رحمت‌الله علیه و بزرگان انقلاب از منظر دین تبیین شده و خود منجر به وقایع انقلاب اسلامی شده است که آن را جنبه دوم می‌نامیم. توضیح می‌دهد: «شروع نهضت امام و قدرت همراه کردن مردم با خود، ثبات انقلاب و وقایع بعد، از قبیل جنگ، ترور و غیره جنبه دوم را در خود دارد که بعضا برداشت درستی از آنها نمی‌شود. مثلا جنگ را صرفا زد و خورد فیزیکی دیدند که آسیب و کشته به همراه داشت اما نعمت جنگ را ندیدند، بنابراین تحلیل درستی نداشتند چرا که از حقایق انقلاب غافل بودند. حالا در مواجهه با انقلاب هم باید به وقایع و هم حقایق آن آشنا شد در غیر این صورت، سیاستگذاری به اشتباه در کار اجرایی می‌انجامد، هر چند سیاستگذاران معتقد باشند اما به معارف توجه نشود فایده ندارد. همچنان که یک فقیه خوب باید آگاه به زمانش باشد تا شبهات او را تحت تاثیر قرار ندهد، سیاستمداران نیز باید شناخت کاملی از مختصات جامعه و معارف داشته باشند، جامعه‌ای که ماهیت فرهنگی انقلاب از آن اوست.»
دکتر عباسیان، استاد دانشگاه فرد دیگری است که همین سوال را از او جویا شدیم، وی می‌گوید: «شاید مقوله فرهنگ به نظر ساده بیاید و البته هرکسی تعریفی از آن داشته باشد اما واقعا یک مفهوم پیچیده‌ای است. به همین دلیل وقتی وارد این مقوله می‌شویم اختلاف آراء پدید می‌آید، این مسئله را نه در بین صاحب‌نظران بلکه در حوزه اجرا هم شاهدیم. مثلا وقتی حضرت آقا از جنگ نرم می‌گوید در دولت‌‌های قبلی شاهد بودیم که مسئول آن اصلا این مسئله را قبول ندارد. یا در یک دولت مقولات و مفاهیمی مطرح می‌شود- مانند تساهل و تسامح- که در دولت بعدی تغییر می‌یابد. صرف‌نظر از مبانی برداشت از واژه‌ها چه بسا نیاز به نهادسازی باشد تا پیوستگی میان تصمیم‌سازی و اجرا ایجاد کند و حذف و اضافاتی صورت گیرد.»
اجرای مصوبات شورا
به عنوان قرارگاه فرهنگی
ارتباط بین فکر و عمل یا به عبارتی ارتباط بین فرهنگ با دیگر امور از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است چرا که فرهنگ مانند تار و پودی است که در تمام ابعاد زندگی دخیل است و حذف آن ممکن نیست. در نهایت این ارتباط و هماهنگی را مدیریت‌های مختلف و مسئولین هستند که می‌توانند شکل دهند.
دکتر عباسیان به گزارشگر کیهان می‌گوید: «در کارها و پروژه‌های بزرگ، به عنوان مثال در حوزه عمرانی چقدر به مسئله پیوست فرهنگی توجه داشته‌ایم. در تبلیغات صدا و سیما پروژه‌‌های بزرگ کیش، مشهد و مسکن مهر به گستردگی مطرح می‌شود اما چقدر به ملازمات و لوازم فرهنگی آنها توجه شده است. اصلا جایی وجود دارد تا موارد از این دست را بررسی کنند و ببینند چه مشکلات و ضایعات فرهنگی می‌تواند داشته باشد. این طور نباشد که یک دانشگاهی با شعبه‌های مختلف فقط ساخته شود اما به بایسته‌ها و ملاحظات فرهنگی آن و محلی که در آن واقع شده توجهی نشود. باید نشان دهیم کشور از یک همگرایی برخوردار است و میل به یک هدف دارد نه آن که دولت به دولت و نهاد به نهاد در اهداف نوسان و واگرایی داشته باشیم.»
رضایی کارشناس فرهنگی در این مورد پافشاری می‌کند: «در امور غیر فرهنگی باید جنبه‌های فرهنگی لحاظ گردد و از نگاه فرهنگی نیز به پدیده‌ها دقت شود. به عنوان مثال در مورد افزایش پهنای باند به آسیب‌ها و منفعت‌های فرهنگی آن توجه شود که بدون بررسی معضلات، اجرای این کار خطرآفرین است. الان دنیا برای صدور فرهنگ از کالا بهره می‌برد که به نوعی زبان و دیپلماسی فرهنگی است اما ما در این حوزه چه کرده‌ایم؟ اصلا توجه داریم که مثلا در تلفن همراه کاتالوگ‌ها و نرم‌افزارهایی وجود دارد که خود باعث صدور تفکر و فرهنگ است، چرا ما به آن توجه نداشته باشیم.»
حکم حقوقی اخیر مقام معظم رهبری برای شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان از مطالبات جدی ایشان در حوزه فرهنگی دارد به ویژه در سه بخش زنان و خانواده، تبلیغات و ترویج فرهنگ و دیگری نزدیک ساختن مصوبات به اجرا است که نشان می‌دهد در بعد اجرایی موفق عمل نشده است. دکتر عباسیان استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: «با نگاه به ساختار شورا و زیرمجموعه‌های آن متوجه می‌شویم که ارتباط ارگانیک و اندام‌وار بین نهادها و بخش‌های مختلف وجود ندارد، درحالی که یک منظومه هستند. یکی از مشکلات مربوط به اجرا در مصوبات شورای عالی به این دلیل است که این نهادها با هم و با شورا رابطه تعریف شده‌ای ندارند.»
ضرورت هماهنگی بین قوا
اما چگونه قوای مختلف فرهنگی در کشور این هماهنگی را در خود ایجاد کنند تا در برابر فعالیت‌های فرهنگی ید واحدی شوند؟ به نظر می‌رسد از جایگاه رفیع شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان گلوگاه فرهنگی کشور می‌توان این خواسته را داشت که مانند کار یک هنرمند، با ظرافت از تار و پودها با وجود تنوع رنگی، فرشی یکدست و خوش رنگ درآورد. البته شرط آن التزام به نام و عنوان خویش است.
خانم دکتر افتخاری در این مورد به گزارشگر کیهان می‌گوید: «در شورا، عالی‌ترین مقامات سه قوه حضور دارند و وزرایی که عهده‌دار اجرای قوانین هستند حضور دارند اما از آنجا که مصوبات شورا ناظر به قوانین خودش صورت می‌گیرد باید توسط کسانی که ذی‌نفع نیستند و مستقل‌اند نظارت و پایش مستمر صورت بگیرد. در واقع توسط کسانی که بی‌طرف هستند شاقول و سنجشی بر فعالیت‌های شورا صورت بگیرد. بین عمل و سیاستگزاری در شورا خلأ وجود دارد که بهتر است پر شود به عنوان مثال ما در شورا رئيس فرهنگی اجتماعی زنان را داریم اما در اجرا برای این حوزه ضعف وجود دارد. در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی وظیفه سیاستگزاری‌ها را برعهده دارد و به یک معنا جهت‌دهی می‌کند، مجلس قانون‌گذاری و به یک معنا ریل‌گزاری می‌کند و در نهایت دولت اجرا می‌کند و این قطار را به حرکت درمی‌آورد.»
او در مورد نظارت شورا بر عملکرد خود برای رسیدن به بهره‌برداری اعتقاد دارد: «گاهی اجرا نشدن یک مصوبه را به دلیل بار مالی یا ضعف مصوبه می‌دانند در حالی که پایش و نظارت توسط شورا صورت نمی‌گیرد مثلا در بحث عفاف و حجاب بهترین مصوبه شورا را داریم اما ناکارآمد جلوه می‌کند و دلیل آن این است که در اجرا موفق نبوده است. باید ساز و کار یک مصوبه از قبیل منابع مالی، انسانی و ظرفیت‌های موجود با هم دیده شود.»