kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۶۵۶۳
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۲
نقشه استعمار برای زنان-بخش هجدهم

تجهیز گروه‌های فمینیست غربگرا در نیکاراگوئه (رنج زنان نیکاراگوئه با سیاست‌های سرمایه‌دارانه)

در ادامه یادداشت‌های پیشین‌، قصد داریم از مداخله در کشور نیکاراگوئه بگوییم.
 
 
 
سیدمحمدحسین راجی
 
نیکاراگوئه کشوری در آمریکای مرکزی است که پایتخت آن ماناگوآ می‌باشد. این کشور از نظر مساحت بزرگ‌ترین کشور آمریکای مرکزی است. تا پیش از دهه 1980م و در دوران حاکمیت رؤسای جمهور مورد حمایت آمریکا مانند آناستازیو سوموزا در این کشور‌، زنان وضعیت قابل قبولی در این کشور نداشتند. آن‌ها از داشتن دارایی، دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، دریافت مستقیم حقوق یا حضور در آموزش رسمی منع می‌شدند اما شرایط برای نیکاراگوئه در سال 1980م تغییر کرد. با روی کار آمدن ساندینیستا به رهبری دانیل اورتگا بر دیکتاتوری سوموزا غلبه کردند و تا سال ۱۹۹۰ بر نیکاراگوئه حاکم بودند. در این دوره بسیاری از مطالبات زنان به آنان اعطا شد و توانستند از حقوق اولیه خود برخوردار شوند.
آمریکا نیز طبق روال همیشگی ضدیت با رژیم‌های غیرسرمایه‌داری و ناهمسو با خودش، برنامه کودتا و تغییر رژیم انقلابی را در پیش گرفت. آمریکا برای مقابله با حکومت اورتگا در نیکاراگوئه، به ایجاد و گسترش «کنتراها» روی آورد. کنتراها گروه‌هایی شورشی تحت حمایت ایالات متحده بودند که از سال 1979 تا 1990 و با تامین و هدایت سیا، به براندازی و سرنگونی دولت ساندینیستا مشغول بودند. 
ایالات متحده تلاش کرد تا با راه‌اندازی یک دهه جنگ به وسیله کنتراها علیه نیکاراگوئه و همچنین تجهیز گروه‌های فمینیست غربگرا، که با حمایت بین‌المللی ایالات متحده به دنبال نادیده گرفتن پیشرفت‌ها در حوزه زنان و به حاشیه راندن مطالبات واقعی زنان از طریق مطرح کردن حق سقط جنین بودند‌، فرصت را برای ایجاد نارضایتی اجتماعی جهت تغییر حزب حاکم فراهم کند. در نهایت این تلاش‌ها باعث شکست انتخاباتی ساندینیستا در سال 1990 شد. این در حالی بود که در طول جنگ تخمین زده می‌شود که 5000 زن توسط کنترا ربوده و در اردوگاه‌های مخالف نگهداری شده و دائما مورد آزار جنسی قرار می‌گرفتند؛ اما این موضوع هیچ گاه مورد نقد جریان فمینیست غربگرا قرار نگرفت.
پس از تغییر حزب حاکم، نیکاراگوئه وارد دوره‌ای از سه دولت مورد حمایت آمریکا شد که در سیاست‌های خود علاقه چندانی به بهبود کیفیت زندگی زنان نداشتند. سیاست‌های سرمایه‌دارانه در نیکاراگوئه برای زنان، بسیار رنج‌آور بود. آموزش دولتی خصوصی شد و مراقبت‌های بهداشتی عمومی بدون بودجه باقی ماند. بخش مشاغل غیررسمی رونق گرفت و شرایط کار به طرز چشمگیری بدتر شد. همچنین بار فقر فزاینده به طور نامتناسبی بر دوش زنان افتاد. اما مجددا شرایط در سال 2007 تغییر کرد و ساندینیست‌ها دوباره به قدرت رسیدند. در این دوره نیز، همانند دوره اول، مسئله حقوق زنان دوباره به مطرح شد و بسیاری از قوانین وضع شده در دهه 1980 در عمل بهتر اعمال شدند و جنبش زنان جان تازه‌ای یافت. حتی سازمان ملل متحد، نیکاراگوئه را در رتبه پنجم برابری جنسیتی در جهان برای سه سال متوالی قرار داد. 
از سال 2007 تاکنون، سرنگونی حزب ساندینیستا، که حزب مخالف با استعمار ایالات متحده در نیکاراگوئه بوده‌اند‌، به یک هدف کلیدی سیاست خارجی ایالات متحده در آمریکای لاتین تبدیل شده است. در سال 2018، ایالات متحده تلاش کرد تا کودتایی را علیه رئیس‌جمهور نیکاراگوئه، دانیل اورتگا هماهنگ کند، که مورد شکست واقع شد.
در ماه‌آوریل 2018، پس از آن که دولت اورتگا مجموعه‌ای از اصلاحات را در مؤسسه تامین اجتماعی نیکاراگوئه با افزایش پرداختی بیمه‌شدگان و کاهش مزایای مستمری‌بگیران انجام داد که باعث ایجاد اعتراضاتی در میان اقشار مختلف جامعه گردید و پلیس مجبور به مداخله جدی گردید. همین موضوع باعث شد تا سنای ایالات متحده شروع به تحریم این کشور نموده و 1/5میلیون دلار را به سازمان‌های غیر‌دولتی مخالف دولت نیکاراگوئه برای تداوم اعتراضات تزریق کند. همچنین آن‌ها توانستند قطعنامه‌ای را نیز توسط دبیرخانه سازمان کشورهای آمریکایی سازمان ملل متحد در محکومیت اقدامات دولت نیکاراگوئه مصوب کنند. با حمایت آمریکا از گروه‌های مخالف دولت‌، آن‌ها از همه ابزارهای تحریف از جمله دستکاری فیسبوکی استفاده کرده و علاوه‌بر آن اخبار جعلی مرگ دانشجویان را منتشر کردند. حمایت از مخالفان صنفی و حتی فعالان حقوق زنان نیز برای افزایش شکاف اجتماعی و جنسیتی صورت گرفت و تلاش شد تا جامعه ملتهب گردد. از میان گروه‌های مخالف‌، سازمان فمینیستی آزالیا سولیس و سازمان دهقانی «مداردو مایرنا» از طریق کمک‌های مالی مؤسسه دفاع برای دموکراسی آمریکا تأمین مالی می‌شدند. 
بعدها مشخص شد که اکثر معترضان از طبقات پایین جامعه نبودند و همه از طبقات بالای نیکاراگوئه آمده بودند. این بدان معناست که مسائل تنها بهانه‌ای برای شروع اعتراضات بوده و توده مردم چنین اعتراضی را راهبری نمی‌کردند. حتی آن دسته از افرادی که از طبقه پایین در اعتراضات مشارکت داشتند و در حملات مسلحانه شبانه حضور پیدا می‌کردند برای هر شب تخریب، دو تا چهار برابر حداقل دستمزد روزانه دریافت می‌کردند. همین عدم همراهی عموم جامعه ـ به دلیل اقدامات مناسب اورتگا در حوزه معیشت و اقتصاد ـ باعث شد تا کودتا با شکست همراه شده و آرامش به این کشور بازگردد.
دانیل کووالیک، فعال حقوق بشر آمریکایی‌، در کتاب خود با نام «نیکاراگوئه: تاریخچه مداخله ایالات متحده و مقاومت» به بررسی ماهیت مخرب تعامل ایالات متحده با نیکاراگوئه از قرن نوزدهم تاکنون می‌پردازد. تحلیل کووالیک نشان می‌دهد که چگونه آمریکا با جنگ کثیف کنونی علیه اورتگا از همان تکنیک‌های پنهان و شیوه‌های غیراخلاقی استفاده می‌کند که بارها توسط دولت ایالات متحده در طول 150 سال گذشته به کار گرفته شده است. او در این کتاب تصویری دقیق از سوء‌استفاده‌های یک ابرقدرت علیه یکی از فقیرترین کشورهای قاره آمریکا ارائه می‌دهد که تا به امروز برای دفاع از کرامت و رفاه مردمش می‌جنگند. همچنین کووالیک مستندی را [درباره کودتای سال 2018م] با عنوان «نیکاراگوئه: بحران‌آوریل و پشت پرده آن» ساخته است.