kayhan.ir

کد خبر: ۲۸۷۶۹۶
تاریخ انتشار : ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۹
نگاهی به زندگی و دوران آیت‌الله شهید میرزا محمد آقازاده خراسانی- ۳

مبارزه با استقراض از بیگانگان 

 
 
 
دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
هنگامی که دولتمردان مشروطه در تنگنای مالی قرار گرفته بودند، با پیشنهاد سرسپردگان غرب‌زده به فکر استقراض افتادند. آیت‌الله آقازاده با این امر شدیدا مبارزه کرد و صدای اعتراض او از خراسان به همه جای ایران رسید و مسیر تصمیم‌گیری را به طور کلی تغییر داد. 
یکی از اقدامات آقازاده که نشان از عمق بینش سیاسی او داشت، اعتراض نسبت به اقدام دولت براى گرفتن وام از کشورهاى خارجی در سال 1328هجری قمری بود. او طی تلگرافی به مجلس و دولت، از این اقدام آنان به شدت انتقاد نمود. متن این تلگراف که در روزنامه «حبل المتین» شماره 36 سال 1328 هجری قمری به چاپ رسید، چنین است:
«مجلس شوراى ملّی شیّدالله ارکانه 
هیئت وزراء عظام- ادامت شوکته ـ
تمام این خون ریزى‌ها و از جان گذشتن‌ها براى حفظ بیضه اسلام و وطن عزیز بود. لهذا امروز بر تمام مسلمین و ایرانیان واجب است که براى یک وجب خاک عزیز خون آلود ایران، از جان و مال بگذرند و نگذارند بیش از این دست پلیتیک (سیاست) اجانب در این مملکت، دراز و دامان ناموس وطن، زیاده بر این آلوده گردد.
امروز روزی است که خون شهدای راه وطن را که استقلال ایران است، مسلمانان حفظ کنند. از قرار مسموع براى مصارف فورى دولت، امروز پنج کرور تومان وجه لازم شده، معلوم نیست چرا اولیاى دولت، فقط راه به دست آوردن این وجه ناقابل را، قرض کردن از خارجه با آن شرایط جانگداز که یک مرتبه قلم به هستی ایران می‌کشد، دانسته‌اند. 
وزراى ممالک خارجه براى مصارف فوق‌العاده مملکت خود، آن وجه را با ترتیبات صحیحه از داخله خود جمع آورى کرده، ملت هم با کمال میل می‌دهد. چه شده که اولیاى دولت، این موقع را مغتنم نشمرده و تا حال فکرى براى جمع آورى اعانه از داخله نکرده‌اند؟ آیا در میان سی کرور ایرانی، نمی‌توان با تدابیر عملیه و این حسن توجه امروزه رؤساى روحانی و رغبت خود ملت، پنج کرور دریافت که هر یک روى هم رفته پنج تومان داده که بیست و پنج کرور براى رفع احتیاجات دولت فراهم گردد؟ و به این ننگ، زیر بار قرض خارجه نرویم؟ و این نوع استقراض از خارجه به مراتب معایبش بیشتر از قرض سابق است که پشت استقلال ایران را شکسته و ما را به این روز سیاه افکنده...»1
آیت‌الله آقازاده با توجه به موقعیت بلند خود در میان توده‌های محروم و متدین جامعه از افراط و تفریط جلوگیری می‌کرد و نقطه تعدیلی بود برای همه جناح‌ها. به عنوان نمونه موضع‌گیری به حق او در جریان محاکمه نایب صدر، یکی از چهره‌های سیاسی دوره مشروطیت زنجان و حامیان ملاقربانعلی زنجانی، معروف به حجت‌الاسلام که پدیدآورنده خط سوم در انقلاب مشروطیت ایران بود، توانست مانع اعدام ایشان به دست افراطیون باشد.2
اشغال خراسان و نقش بازدارنده آقازاده
روس‌ها که تصرف کامل و تدریجی ایران را نوعی حق طبیعی خود می‌شمرند، در سال 1328 هجری قمری تعدادی قزاق و بیست و پنج توپچی و هفت عراده توپ را از مرز خراسان عبور داده و به مشهد آوردند.
مردم با هدایت ایشان تلگراف‌های زیادی در اعتراض به اشغال خراسان به دولتمردان زدند. ناامنی همه جای خراسان را پر کرد. سارقین چندین ماه تمام، خاک طبس تا نزدیک تون و تربت و ترشیز را در اختیار داشتند. تلاش‌های انجمن ایالتی به نتیجه نرسید. جان و مال مردم از تعرض چپاولگران در امان نبود، همه از افزایش نیروهای روس در خراسان بیمناک شده بودند. «داییژا» کنسول و «ژنرال ردکو» فرمانده نظامی روس در خراسان، مردم را در منگنه گذاشته بودند. 
مردم پناهگاهی جز بیوت عالمان دین، به خصوص بیت آیت‌الله آقازاده نداشتند. این بود که ایشان جریانات پنهانی زیادی را علیه حضور اجانب اعم از روس و انگلیس هدایت و رهبری کرد. از خاطرات سیاسی فرخ، به دست می‌آید که کوتاه کردن دست تجاوزگر اسماعیل خان قره باغی معاون کنسولگری روس به توصیه یا دست کم با حمایت ایشان صورت گرفته است.3
از نوشته فرخ که مدتی به عنوان کارگزار دولت، در همان روزها در تربت حیدریه فعالیت داشت، روشن می‌شود که کنسول روس می‌کوشید قتل را به گردن معروف‌ترین دشمن خود در ولایت خمسه یعنی شیخ علی اکبر مجتهد بیندازد و دلیل او نامه‌ای بود به خط شیخ علی اکبر که خطاب به فاضل بسطامی، دست راست آیت‌الله آقازاده خراسانی نوشته بود:
«... به زحمت اسماعیل خان برداشته شد...» 
و مهر شیخ علی اکبر نیز در زیر نامه نمایان بود. 
همزمان با این رویداد یکی دیگر از اتباع روس به دست حاجی مرتضی میرزا، حکمران گناباد به قتل رسید و روس‌ها همه این اقدامات را از سوی روحانیت خراسان به خصوص آیت‌الله آقازاده می‌دانستند. 
این سخن از خاطرات ژرژ سرگئی یویچ آقابکف، جاسوس شوروی که تحت عنوان بازرس مخصوص نمایندگی تجارتی شوروی در محل کنسولگری مشهد اقامت داشت، به خوبی روشن است. 
او و ماموران دیگر سازمان چکاد و بعدها کا.‌گ.‌ب شوروی از حضور روحانیت در خراسان به زعامت آیت‌الله آقازاده بیمناک بودند. وی نوشته است:«... در حدود سه هزار نفر از روحانیون در مشهد گرد آمده‌اند و این عده قدرت و نفوذ سیاسی فراوان در سراسر ایران دارند. ما برای رخنه به این مرکز قدرت بارها کوشیده‌ایم ولی هیچ گاه توفیق استفاده از نفوذ این مرکز در جهت پیشرفت کارهایمان را نیافتیم...»
پانوشت‌ها:
1. زندگى نامه رجال و مشاهیر ایران، ج 1، ص 325، به نقل از: روزنامه حبل المتین، ش 36، سال 1328ق.
2. حیات سیاسی شهید بزرگ آیت‌الله آقازاده خراسانی– پیشین
3. همان