اخبار ویژه
آمریکا اشتباه بزرگی کرد و هرگز حریف مقاومت در منطقه نخواهد شد
یک روزنامه اصلاحطلب تأکید کرد: آمریکا به هیچ وجه حریف انصارالله یمن نخواهد شد.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم دکتر علی بیگدلی نوشت: همواره این سؤال در نزد افکار عمومی وجود دارد که مگر نه اینکه ایالات متحده آمریکا به کمک اسرائیل آمده و در عراق و سوریه و یمن، علیه گروههای مقاومت عملیاتهای مختلف انجام داده است. پس چرا این گروهها همچنان اقدام به فعالیت علیه اسرائیل میکنند؟
واقعیت آن است که آمریکاییها اشتباه کردند که وارد نبرد در منطقه شدهاند چرا که برای نمونه، جنگیدن با انصارالله که عملاً چریک هستند و سرزمین وسیعی را زیر نفوذ خود دارند امکان سرکوب این گروهها را از بین میبرد. حمله به یمن باعث نخواهد شد که این گروه چیزی را از دست بدهد و آمریکا نیز نمیتواند از طریق شلیک موشک و پهپاد اقدامات این گروه علیه اسرائیل را کنترل کند.
اگرچه حتی برخی متحدان آمریکا نیز در سیاست سرکوب گروههای مقاومت با آمریکاییها همراه شدند اما ادامه این وضع به هیچ وجه به نفع غربیها نخواهد بود و آمریکا حریف این گروهها نخواهد شد. چرا که همانطور که گفته شد اعضای گروههای مقاومت در منطقه چریک هستند و هیچگونه وابستگیای به این جهان ندارند و برای اعتقادات خود میجنگند. بنابراین این جنگ حالا حالاها ادامه خواهد داشت.
البته برخی از کشورهای منطقه در نظر دارند شرایط را به گونهای تغییر دهند تا نوعی آتشبس بین حماس و اسرائیل ایجاد شود. ظاهراً اما مذاکرات قاهره با شکست روبهرو شده است و از سوی دیگر هنوز حماس در حال چانهزنی است و این نشاندهنده حضور ژرف قدرت این گروه است. مشخص نیست که مقاومت در منطقه از جمله انصارالله در صورت پایان جنگ آیا به نبرد علیه اسرائیل خاتمه خواهند داد؟ از طرفی دیگر آمریکا نمیتواند در آستانه انتخابات در یمن نیرو پیاده کند که اگر دست به این اقدام هم بزند، اشتباه مجددی مرتکب شده است.
البته سوی دیگر ماجرا روسیه و چین هستند چرا که واقعیت آن است که غربیها در منطقه گرفتار شدند و قیمت نفت بالا رفته است و این به نفع روسهاست. چین هم از این باتلاقی که آمریکاییها درون آن گرفتار آمدهاند خوشحال است چون با گرفتاری آمریکا در منطقه دیگر ایالات متحده نمیتواند بر روی چین و روسیه تمرکز کند. شاید در طول حیات سیاسی خاورمیانه، اینقدر شرایط این منطقه در حد کنونی برهم نریخته بود.
اگر بیعقل نبودید که لقب استاد و نواندیش را حراج نمیکردید
روزنامه حامی اعوجاجات مهدی نصیری ظرف دو سال گذشته، اکنون او را به اصولگرایان نسبت میدهد و ضمناً میگوید که عقل هم چیز خوبی است.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: «جناح نواصولگرایان حاکم گمان میکنند، میتوانند و میباید هر چیزی را که نمیپسندند، نثار دیگران کنند، بدون اینکه اندکی تأمل نمایند که تبعات حرفها و کارهایشان چیست؟ فقط دوست دارند نیش بزنند؛ نیشی که اقتضای طبیعت آنان است تا از روی درایت و آیندهنگری. جالب است که نعمت عقل بیش از هر چیز دیگری میان انسانها به نسبت برابر توزیع شده و فقط میماند که افراد تا چه اندازه از این نعمت انحصاری بشر استفاده کنند. ظاهراً قصدی برای این بهرهمندی از آن نیست.
ماجرا این است که آقای مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقاً مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه بهعنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه بهعنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود. اتفاقاً بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضائی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند. البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت».
درباره این تحلیل گفتنی است که امثال عبدی و دهها نفر دیگر هم سالهاست مواضع بسیار تند و بیقاعده و به دور از عقل میگیرند، و نهادهای قضائی و امنیتی، کمترین اعتنایی به آنان نمیکنند. آیا آنها نیز همانگونه که برخی اصلاحطلبان برای رفع و رجوع حرف نصیری (ضرورت برداشتن فاصله میان تاجزاده و شاهزاده در اپوزیسیون) ادعا کردند، پروژه نیروهای امنیتی هستند؟!
ثانیاً ادعای مخالفت برخی اصلاحطلبان با سخن نصیری در حالی است که حرف او، ترجمان دیگری از تعریفی بود که بارها در گذشته بر زبان اصلاحطلبانی مثل حجاریان تکرار شده بود: «جبهه اصلاحطلبان، از سروش تا گوگوش را شامل میشود». حتی رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ در دیدار انجمن اندیشه و قلم گفته بود: «ما، گفتمان اصلاحات را برآمده از انقلاب میدانیم. مزیت این گفتمان، جذب حداکثری است؛ این مثال درباره اصلاحات که «از سروش تا گوگوش» را شامل میشود، صحیح است و ما نمیتوانیم کسی را حذف کنیم.... براندازان در جریان اصلاحات جایی ندارند».
یک جبهه سیاسی چگونه میتوانست شامل معاندانی مثل سروش و گوگوش باشد و در عین حال ادعا کند که با براندازان، مرزبندی دارد
و آلت دست آنها نیست؟! این ادعا که «گفتمان اصلاحات، از سروش تا گوگوش را شامل میشود»، در حالی بود که سروش، منکر رسالت پیامبر اعظم(ص) شد و وحی الهی را -نعوذبالله- «رویاهای شاعرانه» توصیف کرد. گوگوش (خواننده کابارهها در رژیم طاغوت) نیز به همراه دیگر سلطنتطلبان، مؤسس شبکه ضد دینی و ضداخلاقی من و تو بود. وقتی جبههای شتر مرغ مسلک، بتواند از سروش تا گوگوش را شامل شود، چرا نتواند شامل دو ورشکسته دیگر که میل مفرط به دیده شدن دارند (تاجزاده و شاهزاده) باشد؟! مگر نه اینکه همگی در فتنه صهیونیستی پاییز ۱۴۰۱، پیاده نظام یک اتاق فرمان بودند؟
اما فارغ از این همانی سخن نصیری با اظهارات حجاریان و دیگران، میتوان گفت که «اعتماد» در ادعای خود صادق نیست. این روزنامه تا همین اواخر، سرگرم ترویج مواضع رادیکال نصیری بود و بالغ بر ۳۰ گفتوگو و یادداشت از نامبرده منتشر کرد؛ از جمله: «سیاست خارجی ما نه تنها دینی که ضد دینی است»؛ «طعنه نصیری: حرکت قطار پیشرفتتان چطور است؟»؛ «طعنه سنگین به مسئله حجاب»؛ «انقلاب نه تنها دنیا، که آخرت مردم را هم تباه کرده»؛ «خیابانی به نام بازرگان نامگذاری شود» و....
رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحطلب در حالی نامبرده را نامتعادل و افراطی و... میخوانند که روزنامه شرق «گفتوگویی تاریخی» با وی به عنوان روزنامهنگار، نویسنده و فعال سیاسی انجام داده و مانند یک قهرمان معرفی کرده بود و روزنامه اعتماد با او به عنوان «روزنامهنگار، نواندیش دینی و فعال سیاسی» درباره حجاب مصاحبه کرده بود! (۲۹ شهریور ۱۴۰۱ مصاحبه روزنامه اعتماد با نصیری و ۱۵ دی ۱۴۰۲ گفتوگوی روزنامه شرق با وی).
گفتنی است روزنامه سازندگی نیز مهر ۹۹ از قول عطریانفر، از نصیری به عنوان «استاد نصیری، چهره سنتگرای نواندیش» یاد کرده بود.
هدف از افشای فایل محرمانه ظریف تداوم دولت روحانی با کمک آمریکا بود!
طرف مصاحبه ظریف در گفتوگوی محرمانه سه سال پیش که فایل صوتی آن درز داده شد، فاش کرد: انتشار آن فایل محرمانه، عمدی بود و پالسی به دولت بایدن که اگر میخواهد برای احیای برجام کاری بکند، در ماههای منتهی به پایان عمر دولت روحانی باشد که بتواند به جریان همسوی دولت روحانی برای تداوم قدرت کمک کند (!)
اردیبهشت دو سال قبل، درز فایل صوتی گفتوگوی محرمانه محمدجواد ظریف با «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری»، اعتراضهای بسیاری را موجب شد. ظریف در این مصاحبه، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و به دروغ، این عملکرد و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی برجام معرفی کرده بود.
سه سال بعد، سعید لیلاز که فرد مصاحبهکننده بود، میگوید افشای آن فایل (قرار بود محرمانه و مثلا برای ثبت در آرشیو و اسناد ملی باشد) عمدی بوده است!
لیلاز در گفتوگو با شرق، درباره این که چرا حامی مذاکره بود اما منتقد برجام شد، میگوید: ما درباره دو مسئله حرف میزنیم؛ مذاکره و برجام. من در آن زمان موافق مذاکرات برابر بودم. بله، من به برجام نقد دارم؛ چون خروجی مطلب و آن مذاکرات نبود. من موافق مذاکره برابرم و فکر میکنم در آن سال مذاکره برابر انجام شد. نتیجه آن دو سال مذاکره برابر به یک توافق رسید. اتفاقا اگر ما برجام یک را امضا نمیکردیم و به شکست نمیرسید، من مخالف جدی برجام 2 و 3 نبودم؛ ولی وقتی برجام اول این سرنوشت را پیدا کرده است، دیگر برجامهای بعدی فایدهای ندارد. این را سعید لیلاز به شما قول میدهد. مخالفت من نتیجه یک سیر تحلیلی از تطور تاریخی مذاکرات و نتیجه آن است. وقتی ما نتیجه برجام را در شرایط کنونی میبینیم، واقعا دیگر نباید نگاه مثبتی به مذاکرات نابرابر- تاکید دارم مذاکرات نابرابر- داشت. نه درباره توان موشکی و دفاعی و نه درباره نفوذ منطقه و دیگر مسائل نمیتوان مذاکره کرد. در همان زمان هم مشخص بود که ما درباره برنامه موشکی و دفاعی و نظامی اصلا نمیتوانیم حرف بزنیم و این نگاه کاملا قابل دفاع است.
لیلاز افزود: بایدن هم همان چیزی را میخواست که دونالد ترامپ میخواست. یعنی نگاه آمریکا اساسا در مقابل ایران یک نگاه طمعکارانه است و سعی میکرد برای بازگشت به برجام سال 2015، امتیازات فراتری را بگیرد که اصلا قابل دفاع نبود. مثلا در حوزه موشکی یا دفاعی یا پهپادی و منطقهای امتیاز بدهیم تا برجام احیا شود.
او درباره افشای فایل گفتوگوی محرمانهاش با محمدجواد ظریف اظهار کرد: من از گفتن جزئیات خودداری میکنم. فقط سربسته میگویم که ماجرای انتشار آن فایل مصاحبه، بدون آنکه بگویم چه کسی چه کاری کرد، یکی از اهداف و دلایل و جنبههای افشاگری آن، با هدف ارسال پالس بود که اگر دولت بایدن میخواهد برای احیای برجام کاری بکند، در همین ماههای منتهی به پایان عمر دولت روحانی باشد که احیای برجام بتواند به جریان همسوی دولت روحانی برای تداوم قدرت کمک کند و دولت بایدن متاسفانه حتی همین کمک را هم نکرد.
لیلاز میافزاید: «آمریکاییها در دولت بایدن، نه در چند ماه پایانی دولت روحانی کاری برای احیای برجام کردند که مثلا به سود اصلاحطلبان و میانهروها تمام شود و نه حتی در دولت رئیسی توانستند برجام را احیا کنند که به سود اصولگراها باشد و نهایتا به شرایط حال حاضر کشور رسیدیم که احتمال دارد دوباره دونالد ترامپ هفت ماه دیگر در انتخابات آمریکا پیروز شود.
او میگوید: اکنون ایران زمین بازی را عوض کرده است. غنیسازی را تا 60 درصد برده، فلز اورانیوم تولید کرده و سانتریفیوژهای نسل جدید را هم به کار برده است. پس دیگر روند بازی عوض شده است. چرا؟ چون ایران فهمیده اگر کماکان به انفعال و مماشات خود ادامه دهد، حد یقفی برای زیادهخواهی آمریکا وجود ندارد و مرتبا جلوتر میآید».
یادآور میشود انتقال فایل صوتی مصاحبه محرمانه ظریف به فضای مجازی و شبکه صهیونیستی اینترنشنال، یکی از صدها افتضاحات امنیتی در دولت روحانی بود. و نکته قابل تامل این که سردبیری شبکه صهیونیستی اینترنشنال هم در اختیار رمضانپور(معاون وزیر ارشاد دولت خاتمی/ مدیر روزنامه زنجیرهای آفتاب امروز) قرار داشت.
ظریف در این مصاحبه، عملکرد شهید سلیمانی را زیر سؤال برده و به دروغ، این عملکرد و عملکرد نیروهای نظامی را موجب ناکامی برجام معرفی میکند.
ظریف در این مصاحبه که اسفند ۱۳۹۹ در قالب «تاریخ شفاهی دولت تدبیر و امید» ضبط شده، به شکلی مغرضانه و تحریفآمیز ادعا میکند: «من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد. هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان [نظامی] بگویم کاری را بکن، چون در دیپلماسی نیاز دارم. تقریبا هربار که من برای مذاکره رفتم، این سلیمانی بود که میگفت میخواهم تو این خاصیت یا نکته را بگیری». او در پاسخ به سؤالی درباره چرایی دخالت نظامی در تصمیمات دولت گفته بود: «وقتی میدان [نظامی] تصمیمگیر باشد، این میشود. وقتی که میدان بخواهد بر استراتژی کشور حاکم شود، این میشود که میتوانند با ما بازی کنند.»
ظریف همچنین گفته بود: «بین ۲۳ تیر ۹۴ که برجام نهائی شد تا ۲۶ دی ۹۴ که برجام به مرحله اجرا درآمد، پشت سر هم اتفاقاتی افتاد که به توافق ضربه زد؛ سفر سلیمانی به روسیه، گرفتن دو قایق جنگی آمریکایی (۲۲ دی ۹۴)، نوشتن مرگ بر اسرائیل روی موشک و... سفر آقای سلیمانی به روسیه، به اراده مسکو شکل گرفت، نه به اراده ما. ادعا میکنیم که آقای سلیمانی، پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را گرفته بود. پوتین وارد جنگ شد، اما با نیروی هوایی، اما نیروی زمینی ایران را هم به جنگ کشید».
این روایت غلط -که آمریکا را برای گردنکشی و گروکشی بیشتر در مذاکرات احیای برجام تشویق کرد- در حالی بود که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس درباره سفر شهید سلیمانی به مسکو نوشته بود: «دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سه ساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند. فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند. بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد. در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».