اخبار ویژه
حیرت رسانه آمریکایی از تنوع و قدرت تسلیحات مقاومت یمن
زیردریاییهای بیسرنشین انصارالله یمن، تهدید جدیدی برای آمریکاست.
وبسایت رادیو فردا در گزارشی که به انبار تسلیحات مقاومت یمن اختصاص داشت، نوشت: گروه حوثیهای یمن به تهدید امنیت و ثبات در دریای سرخ ادامه میدهد و بهتازگی هم تهدید کرده که از «سلاح زیردریاییها» استفاده خواهد کرد.
عبدالملک الحوثی سوم اسفند گفت که این گروه «سلاح زیردریاییها» را وارد عملیات خود علیه کشتیها کرده است؛ عملیاتی که ادعا میکنند برای همبستگی با فلسطینیها در جنگ غزه است. پیش از آن، وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده بود که به حملات دفاعی علیه پنج هدف در مناطق تحت کنترل حوثیها در یمن اقدام کرده است. این حملات پس از آن انجام شد که حوثیها برای اولین بار از زیردریایی بدون سرنشین استفاده کردند.
حملات حوثیها به کشتیها در دریای سرخ باعث افزایش قیمت بیمۀ کشتیها شده است؛ مسئلهای که بسیاری از شرکتهای باربری را بر آن داشته تا از مسیر دریای سرخ چشمپوشی کنند؛ مسیری حیاتی که بنا به گزارش رویترز، حدود ۱۲ درصد از تجارت دریایی بینالمللی از آن عبور میکند.
جنگ در یمن سال ۲۰۱۴ آغاز شد و طی آن گروه حمایتشده از سوی جمهوری اسلامی ایران، مساحت بزرگی از یمن از جمله صنعا، پایتخت این کشور را به تصرف خود در آوردند. یک سال بعد، عربستان سعودی در رأس یک ائتلاف نظامی در حمایت از دولت یمن وارد جنگ شد. این جنگ صدها هزار کشته و تلفات بر جا گذاشت.
بهگزارش خبرگزاری فرانسه، حوثیها در سالهای اخیر به توسعه تواناییهای نظامی هوائی خود مشغول بودهاند، از موشکهای بالستیک و موشکهای کروز گرفته تا پهپادهای ساختهشده از ابزارها و تجهیزات ایرانی. جنگافزاری که اخیراً به انبار تسلیحاتی حوثیها افزوده شده، زیردریاییهای بدون سرنشین است که از راه دور کنترل میشود؛ زیر دریاییهایی که اخیراً پنتاگون به کارگیریشان توسط حوثیها را رصد کرده است.
محمد الباشا، تحلیلگر مجموعه مشورتی آمریکایی «ناوانتی»، در مصاحبه با الحره گفت: «ایران و گروههای نیابتیاش کارنامۀ بلندبالایی از توسعۀ تسلیحات غیرمتعارف دارند. عکسها و ویدئوها نشان میدهد که سپاه پاسداران بهطور بیوقفه اقدام به توسعۀ تسلیحات بدون سرنشین از هواپیما گرفته تا قایق و اخیراً زیردریاییهای هوشمند کرده است.»
الباشا همچنین گفته زیردریایی بدون سرنشینی که در اختیار حوثیها قرار دارد، احتمالاً همان زیردریایی بدون سرنشینی باشد که سپاه پاسداران ماه مارس ۲۰۲۲ در مراسم هشتمین مرحله از تجهیز نیروی دریاییاش به جنگافزارهای دفاعی تخصصی، به نمایش گذاشت. این مراسم برای نخستین بار شاهد رونمایی از زیردریاییهای بدون سرنشین بود. ویژگی جدید این زیردریایی بدون سرنشین این است که میتواند کلاهک انفجاری حمل کند. حوثیها سال ۲۰۰۸ زیردریایی هوشمند «ریمس ۶۰۰» را به چنگ آوردند و احتمالاً موفق به کپیبرداری آن شدند، بهگونهای که قادر به انجام عملیات تهاجمی همچون اژدر ضد اهداف دریایی باشد.
مایک ماولوری، تحلیلگر دفاعی، هم به شبکه «ایبیسی نیوز» گفته است: زیردریایی بدون سرنشین قایقی است که میتواند زیر دریا حرکت کند و نشان از توان پیشرفتۀ حوثیها و استراتژی متغیرشان دارد.
مایک مالوری که از مسئولان سابق وزارت دفاع آمریکاست، همچنین گفته: «شناسایی و انهدام زیردریاییهای بدون سرنشین سختتر از شناسایی و انهدام پهپادها و موشکهای ضدکشتی است. امکان ندارد که حوثیها به تنهائی بتوانند این اسلحه را بسازند و به احتمال زیاد این جنگافزار از ایران به آنها رسیده باشد. این زیردریاییهای حوثی ممکن است موفق شوند دریانوردان آمریکایی را هدف قرار دهند. این جنگافزار، تهدید خطرناکی را شکل میدهد، زیرا از راه حملۀ چندجانبه که حملۀ گلهای نامیده میشود، میتواند سامانههای دفاعی کشتیها را از کار بیندازد.
حوثیها مدعیاند که پهپادهایشان را بهصورت محلی میسازند. آنها این پهپادها را سال ۲۰۲۱ در یک رژه نظامی به نمایش گذاشتند. انبار پهپادهای حوثیها شامل پهپاد ایرانی «شاهد-۱۳۶» میشود که روسیه نیز از آن در جنگ علیه اوکراین استفاده میکند. بُرد این پهپاد حدود دو هزار کیلومتر برآورد میشود.
حوثیها همچنین پهپادهای «صماد ۳» در اختیار دارند. فابین هینز، کارشناس مسائل نظامی به خبرگزاری فرانسه گفت: «اطلاعی از برد دقیق پهپاد صماد-۳ نداریم، اما فرض این است که بردش به حدود ۱۶۰۰ کیلومتر برسد. پیشتر حوثیها از این پهپاد در حملات به عربستان سعودی و امارات استفاده کردهاند. پهپاد «صماد ۳» توانایی حمل ۱۸ کیلوگرم مواد منفجره را دارد.
انبار تسلیحاتی حوثیها شامل موشکهای بالستیک از نوع «طوفان» هم میشود که در اصل موشکهای «قدر» ایرانی هستند اما نامشان عوض شده است. بُرد این موشکها ۱۶۰۰ تا ۱۹۰۰ کیلومتر است. این موشکها احتمالاً به اسرائیل برسند.
حوثیها که پس از تصرف صنعا و مناطق اطراف آن زاغههای تسلیحات ارتش یمن را به چنگ آوردند، مدعیاند که موفق به ساخت موشک، زرهپوش و پهپاد شدهاند. آنها موشکهای ایرانی «کروز» از مدل «قدس» را نیز در اختیار دارند. بُرد گونههای متنوعی از این موشکها، به حدود ۱۵۶۰ کیلومتر میرسد؛ مسافتی که برای هدف قرار دادن اسرائیل کافی است. سال ۲۰۲۲ حوثیها از بهکارگیری موشکهای «قدس۲» برای حمله به ابوظبی، پایتخت امارات، خبر داد. آن هنگام این موشکها مسیر ۱۱۲۶ کیلومتری از شمال یمن را طی کردند. حوثیها سال ۲۰۲۰ نیز برای حمله به اهدافی در عربستان اقدام به پرتاب موشکهای «قدس۲» کرده بودند.
اعتماد: قهر بیهوده است در انتخابات شرکت میکنیم
روزنامه اعتماد در حالی که از فهرست موسوم به صدای ملت حمایت میکند، خواستار حضور مردم در انتخابات برخلاف جریانهای تحریمی شد.
در حالی که برخی گردانندگان این روزنامه مانند عبدی و دیگران با نقشآفرینی مثبت (مشارکت) در انتخابات مخالفت کردهاند، اعتماد در تحلیلی نوشت: مخاطب اين متن كساني هستند كه به هر دليلي، از كلمه «راي» نفرت دارند و هرگونه گفتوگو درباره انتخابات را برنميتابند. من آنها را ميفهمم؛ من ميدانم اين گريز غمانگيز چگونه و چرا بر ذهن و جان آنها نشسته است. من به آنها ميگويم من هم در كنار شما هستم و همانند شما روح و جانم زير انواع ناكاميها له شده است، ناكاميهايي كه بزرگتر از تلاش ما هستند و ربطي به ما ندارند. ناكاميهاي ما نتيجه ناكارآمدي كساني است كه فكر ميكرديم يار ما خواهند شد، آنها يا نخواستند يا نتوانستند. يا ما اشتباه فكر ميكرديم، آنها اساسا يار ما نبودند. حتي برخي از آنها پا روي شانههاي نحيف ما گذاشتند و بالا رفتند و ما را در رنج بيحساب رها كردند. اگر اينگونه هستيد، لطفا در ميان خودتان براي يك نفر هم جا باز كنيد. من هم مثل شما هستم.
در ميانه اين همه غم و ترس و نااميدي و ناكامي، من «نگران» هم هستم، نگران تجربه بلاهايي هستم كه در «تاريخ» خواندهام. هيچ زماني، در هيچ دوره انتخاباتي لشكر افراط اينگونه محكم و اينقدر مطمئن صفآرايي نكرده بود. آنها از دل عصبانيت و نااميدي ما برآمدهاند، آمدهاند تا در نبود ما و در قهر ما، مجلسِ قانونگذار را فتح كنند.
در قهر خود، كي و تا كجا پيش خواهيد رفت؟ چگونه و چقدر ميتوانيد تصويب و اجراي قوانين افراطگرايانه را تحمل كنيد؟ يك چهار سال ديگر را تصور كنيد، محدوديتهايي را تصور كنيد كه ميتواند شما را از قهر خود به شدت پشيمان كند اما آن زمان احتمالا بسيار دير خواهد بود.
اكنون ميگوييد راي هم بدهيم، چندان فرقي نميكند. من يقين دارم در ذهن تاريخمند خود چنين فكر نميكنيد. افراطگرايان يك واقعيت در جامعه هستند اما عقلانيت موجود در جامعه و حاكميت، فراتر از تمناي آنان است. ما چارهاي جز مقابله با سيل ويرانگر افراطگرايي نداريم. راهش خيابان نيست چون گذشته نشان داده خيابان آنها را قدرتمندتر ميكند. راهش انفعال و خانهنشيني هم نيست. خانهنشيني ما آنها را صدرنشين ميكند. راهش تمركز صرف در روشنفكري و فعاليت جامعهمحورانه هم نيست. يادمان باشد انتقادهاي شما اثري در مسير قانونگذاري و اعمال قانون توسط آنها نخواهد گذاشت ولي قوانين آنها فعاليتهاي اثربخش جامعهمحورانه شما را به شدت محدود خواهد كرد.
انتخاب «عقلانيت حداقلي» در برابر «افراطگرايي حداكثري» تنها مسير پيش روي جامعهاي است كه اگر نجنبد، ممكن است آيندهاي هولناك را تجربه كند. بله ميپذيرم كه كانديداهاي پيشنهادي نخبگان دلسوز كمشمار اعتدالگرا، حتي ممكن است روزنهگشا هم نباشند يا قدرت و فرصت روزنهگشايي نداشته باشند، اما مطمئن باشيد روزنهبند هم نخواهند بود. وجود كانديداهاي متعدد خردگرا و غيرراديكال در سراسر كشور، يك ظرفيت و امكان است كه همين انتخاباتِ پرانتقاد، پيش پاي ما گذاشته است. مطمئن باشيد اگر اعتداليون خردگرا به مجلس بروند، هيمنه افراطگرايي در هم ميشكند، اتفاقي كه ميتواند گشايشهاي بزرگي را در آينده براي جبهه اعتدال ايجاد كند.
اين متن نه از منظر يك فعال سياسي اصلاحجو، بلكه از نگاه يك شهروند نگران نوشته شده. مشفقانه به نخبگان سياسي توصيه ميكنم در شط رنج، شطرنج بازي نكنيد. گاهي لازم است از ايدهها و تشكلهاي سياسي خود دور بشويد و براي نجات كشور و منطقه، يك تصميم جسورانه بگيريد. بياييد مجلس ملي تشكيل بدهيم و عقلانيت و اعتدال را بازگردانيم. مردم بارها اين تصميم جسورانه را در «همين ساز و كار انتخاباتي» گرفتهاند. مردم در دورههاي مختلف ازجمله در سالهاي ۷۶، ۷۸، ۸۰، ۹۲، ۹۴، ۹۶ سليقه و نگاه خود را با صندوق راي بر سپهر سياسي كشور اعمال كردهاند و حاكميت هم بر نظر مردم تمكين كرده است.
نخبگان سياسي نبايد مردم را رها كنند و مردم نبايد صندوق را رها كنند و حاكميت نبايد، مردم، نخبگان و صندوق را رها كند. صندوق مهمترين سرمايه و اندوخته قرن رنج براي ما است كه متاسفانه اهميت و جايگاه آن در يك اتحاد نانوشته، توسط بخشي از مردم، بخشي از نخبگان سياسي و بخشي از حاكميت ناديده گرفته شده است. مردم، نخبگان سياسي و حاكميت بايد براي حفظ زندگي، صندوق را با دل و جان حفظ كنند و مجلس را به جريان ضد مجلس نسپارند. اقتدا به عقلانيت، تنها راه مفاهمه ميان همه گروههاي سياسي براي توسعه كشور و حفظ منافع عمومي است. در وضعيت پرآشوب ملي و منطقهاي، بدون اتخاذ سياست مبتني بر عقلانيت و اعتدال و مفاهمه، همه مردم و گروهها حتي افراطگرايي مستقر هم آسيب شديدي ميبينند.
آنچه در تحلیل روزنامه اعتماد مفقود است، تندرویها و سوء مدیریتهایی است که به نام اعتدال و اصلاحات در ادوار مختلف دولت و مجلس رقم خورده اما این طیف هرگز حاضر نشدهاند مسئولیتپذیر باشند، بلکه همواره با وجود حضور طولانی مدت بر مسند قدرت، ادا و اطوار اپوزیسیونی را ترجیح دادهاند.
روایت روزنامه کارگزاران از کلاهبرداری تحریمیها
ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران میگوید: بیشترین کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند را افراد بیتفاوت تشکیل میدهند اما جریان تحریم با رندی، بیتفاوتها و مرددین را برای خود مصادره میکند. این گزاره در حالی است که مدعیان اصلاحطلبی همواره بیتفاوتها را هم به نفع اغراض سیاسی مخالفخوانانه خود مصادره میکنند.
روزنامه سازندگی نوشت: آنهائی که در انتخابات شرکت نمیکنند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول و بزرگتر آنانی هستند که معمولاً در همه کشورها یافت میشوند، یعنی همانهایی که نسبت به انتخابات بیتفاوتاند و برایشان فرقی نمیکند چه کسی، سکان هدایت کشور را به دست دارد یا حتی اصلاً نمیدانند چیزی به نام انتخابات وجود دارد و معمولاً به دلایل شرایط اجتماعی، آنقدر از مسائل دورند و در حاشیه جوامع که نمیتوان انتظار دیگری هم از آنها داشت. شاید در مورد این گروه اول بتوان گفت که مطلقاً هیچ صدایی ندارند و سرشان به کار خودشان است و اگر دقیق شویم تقریباً 30درصد هر جامعهای را تشکیل میدهند و به ندرت بخشی از آنان در شرایطی بسیار خاص و معمولاً هم تحت تاثیر هیجانات گسترده عمومی در همراهی با اکثریت جامعه، کنشی سیاسی از خود نشان میدهند که اگر هم چنین کنند، اغلب زودگذر است و پایداری خاصی ندارد.
گروه دوم که آنها هم گروه بزرگی هستند، بنا به گفته یکی از فعالان سیاسی در انتخابات سال 1400 انگیزه و دلیلی برای حضور در انتخابات نمیبینند. این عدم دلیل و انگیزه میتواند ناشی از چند مؤلفه باشد. یکی غیررقابتی بودن انتخابات است. دلیل بعدی که برای شرکت در انتخابات بسیار عامل مهم و انگیزهبخشی است، مؤلفه امید است. در شرایط فقدان امید به اثرگذاری بر زندگی واقعی، انگیزه لازم برای رای دادن به حداقل میرسد و از همینرو، مشارکت فعال، چه به صورت رای دادن و چه تشویق دیگران به ریختن رای به صندوق به کمترین حد خود میرسد. مؤلفه مهم سوم برای این گروه یافتن فرد مناسب برای رای دادن است به طوری که حتی میبینیم، بخش بزرگی از احزاب نیز میگویند، گزینه مناسبی برای معرفی به مردم در بین نامزدهای انتخاباتی نمییابند. اگر دقت کنیم، نه دسته اول صحبتی از تحریم انتخابات میکنند و نه گروه دوم هدفشان تحریم انتخابات است.
اما غیر از این سه گروه، دسته سومی هم هستند که اتفاقاً صدای بسیار بلندی دارند. دسته سوم در همه این 45 سال پس از انقلاب وجود داشتهاند، ولی از سال 1384، کمکم صدایشان بلندتر شد، چنان که در آن سال توانستند هرچند محدود، اما بر بخشی از بدنه رای اصلاحطلبان اثر بگذارند و آنان را مجاب کنند که به پای صندوق رای نروند و با این کار، اصلاحطلبان با تعدد کاندیداها، سبب خرد شدن رای خود شدند. پس از آن و با مسائلی که در کشور گذشت، این گروه تا انتخابات سال 1398 و مجلس یازدهم، فرصت اثرگذاری چندانی نیافتند تا آنکه در آن انتخابات توانستند به یاری پروژه ردصلاحیتها بیایند و صدایی بلندتر از قبل برای دعوت به تحریم انتخابات پیدا کنند. آنها توانستند بدون آنکه بشود آرای تحریم را شمرد، مدعی آن 30درصد همیشه خاموش و آن گروه دوم بیانگیزه و ناامید شوند و در نتیجه، همه عدم مشارکت در انتخابات را به حساب پروژه خود بزنند، طوری که حتی آن عدهای که به دلیل اوج کرونا و در ایام بیواکسنی از خانه خارج نمیشدند را هم جزو تحریمکنندگان انتخابات قلمداد کردند و شد داستان ملانصرالدین که «میخ افسار الاغ خود را بر زمین کوبید و گفت اینجا مرکز جهان است و هر کس پرسید از کجا چنین میگویی؟ جواب داد اگر قبول نداری برو متر کن» و به این شکل همه عدم شرکت را به نفع خود و بدون متر کردن، به حساب تحریم نوشتند.