اخبار ویژه
مجری CNN: ایران حق دارد از آمریکا متنفر باشد
تحلیلگر ارشد شبکه سیانان تأکید کرد آمریکا باید این ایده که حکومت ایران سقوط میکند را کنار بگذارد. فرید زکریا همچنین سوابق رفتاری آمریکا را علت تنفر ایران از آمریکا توصیف کرد.
او در تحلیلی که از سوی سیانان منتشر شده، به این پرسش پرداخت که چرا ایران از آمریکا متنفر است. زکریا مینویسد: هفت اکتبر، دنیا را تغییر داد. حمله غافلگیرانه حماس در اسرائیل با یک جنگ تلافیجویانه گسترده و مرگبار در غزه همراه شد. ایالات متحده یک بازیگر اصلی امنیتی در خاورمیانه، با متحدان و دشمنان خود در منطقه، اکنون یک هدف در مقابل خود دارد؛ طی یک حمله پهپادی توسط یک گروه شبه نظامی عراقی، در ماه ژانویه به یک پایگاه آمریکایی در اردن، سه سرباز آمریکایی کشته شدند که آمریکا را به انجام موجی از حملات تلافیجویانه علیه نیروهای تحت حمایت ایران در سراسر منطقه سوق داد.
واشنگتن همچنین درگیر جــدال با حوثیهای یمن است که با ایجاد اختلال در کشتیرانی جهانی از طریق یک نقطه ترانزیت کلیدی برای کشتیهای باری در دریای سرخ، قدرت دریایی ایالات متحده آمریکا را به چالش کشیده است. در نتیجه ترس از یک جنگ بزرگتر در خاورمیانه افزایش یافته است. ایران و به ویژه روابط خصمانهاش با آمریکا، به طور قاطع در مرکز قرار دارد. چرا اینطور است؟ چه چیزی باعث ایجاد تنش بین واشنگتن و تهران شده که اکنون در یکی از پرتنشترین درگیریهای جهان این مسئله بسیار پررنگ شده است؟ داستان پیچیدهتر از آن است، همانطور که من در گزارش ویژه CNN خود با عنوان «چرا ایران از آمریکا متنفر است» اشاره کردم، همین کافی است که بگوییم رابطه آمریکا با ایران بیش از چهار دهه است که خصمانه و تقابلی بوده است.
مهم نیست که در جهان چه اتفاقی میافتد- سقوط کمونیسم، ظهور و سقوط جهادیسم- به نظر میرسد این رابطه به نحوی ثابت بماند. چرا؟ و آیا هرگز ممکن است تغییر کند؟ پاسخ پیچیده است، اما عناصر اصلی آن برای بسیاری شناخته شده است. در سال ۱۹۵۳، ایالات متحده و بریتانیا برای حمایت از سرنگونی نخستوزیر منتخب دموکراتیک ایران و بالا بردن شاه، پسر حاکم سابق ایران، تبانی کردند. در سال ۱۹۷۹ با وقوع انقلاب اسلامی، شاه سرنگون شد و فرار کرد.
ایالات متحده، شاه را برای درمان سرطان پذیرفت و خشم بسیاری از منتقدان او را در ایران برانگیخت. سپس بحث تسخیر سفارت آمریکا در ایران رخ داد. در سال ۱۹۸۰، رئیسجمهور جیمی کارتر دستور عملیاتی را برای نجات آنها داد که با شکست مواجه شد. ایالات متحده بعداً از عراق با اطلاعات حیاتی در جنگ طولانی و خشونتآمیز خود با ایران حمایت کرد. دشمنی متقابل بین واشنگتن و تهران ادامه خواهد یافت.
دو ایده وجود دارد که اغلب زیربنای استراتژی آمریکاست که باید از بین برود؛ اول اینکه حکومت ایران سقوط خواهد کرد و ناگهان به یک متحد طرفدار آمریکا تبدیل خواهد شد، همانطور که در زمان شاه بود. پیش فرض کردن چنین استراتژی، مسیر درستی برای آینده نیست. علاوهبر این، ارزش دارد به تجربیات اخیر آمریکا در مورد تغییر رژیم- در عراق، افغانستان، لیبی و فراتر از آن- توجه کنیم تا متوجه شویم که حتی پس از پایان یک رژیم، اوضاع همیشه به طور پیوسته بهبود نمییابد. در واقع، به روابط واشنگتن با مسکو بیش از سه دهه پس از فروپاشی نظام شوروی نگاه کنید. آنطور که خیلیها آرزو داشتند نتیجهای حاصل نشده است.
ایده دوم این است که آمریکا و دولت فعلی ایران میتوانند با هم دوست باشند. حقیقت این است که ایران کشوری بسیار مغرور و ملی گراست که عمیقاً با احساس عظمت تاریخی خود آغشته شده است. به یاد بیاورید امپراتوریای که پیش روی ایران مدرن بود و یکی از معدود نیروهایی بود که در نبرد با امپراتوری روم قدرت خود را حفظ کرد. در مقاطع مختلف، ایرانیان باستان بر بسیاری از مناطق کنونی جهان عرب حکومت میکردند. ایران با وجود نابسامانی و فقر کنونی وارث یکی از تمدنهای بزرگ جهان است که به معنای غرور است. علاوهبر این، انقلاب اسلامی در DNA خود ضدآمریکایی است. سیاستمدارانی که ایران را اداره میکنند یک ایدئولوژی دارند که در لایههای حکومت نفوذ کرده و این ایدئولوژی به همان اندازه که به اهمیت دین مربوط میشود، به اهمیت مقاومت در برابر آمریکا نیز ارتباط دارد.
پس از ۱۱ سپتامبر، ایران گامهای مهمی برای همکاری با ایالات متحده در افغانستان برای کمک به تشکیل دولت جدید برداشت. اما زمانی که پرزیدنت جورج دبلیو بوش آنها را بخشی از «محور شرارت» نامید، این همکاریها از بین رفت. مهمترین تلاش باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و حسن روحانی، رئیسجمهور ایران بود که هر دو از ایجاد یک رابطه جدید صحبت کردند. این یک رابطه دوستانه نبود. همانطور که ظریف، وزیر خارجه ایران به من گفت، توافق هستهای ایران نه بر اساس اعتماد، بلکه بر اساس بیاعتمادی بود. هر یک از طرفین به دقت از منافع خود در آن سند محافظت کردند. اما امکان یک رابطه کاری را ایجاد کرد و ایران به آن توافق پایبند بود و از برنامه تسلیحات هستهای بیش از چند دهه دور شد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، توافق و آن فرصت را از بین برد و سپس در ایران نیروهای مخالف توافق و هر نوع نزدیکی با واشنگتن به قدرت رسیدند. آیا واشنگتن و تهران میتوانند دوباره دلیل مشترک برای همکاری پیدا کنند؟ بعید به نظر میرسد. مسیری که هر دو کشور در آن قرار دارند مسیری است که هر دو در آن راحت هستند، بهرغم این واقعیت که پر از تنش و سوءتفاهم است.
واردات ۲۳۶میلیون دلار قطعات هواپیما و پهپاد از غرب با وجود تحریمها
شبکه صهیونیستی «اینترنشنال» ادعا کرد، در بیش از ده سال گذشته، ۲۳۶میلیون دلار قطعات موتورهای هواپیما و پهپاد به ایران وارد شده که در لیست اقلام ممنوع در تحریمهای خزانهداری ایالاتمتحده علیه ایران هستند. مبدأ بخشی از این واردات، آمریکا و کشورهای اروپایی، از جمله اوکراین است.
وبسایت این شبکه در گزارش خود نوشت: صادرات قطعات مذکور از تقریبا صفر در سال ۱۳۹۹ به حدود ۲۶میلیون دلار در هشت ماهه نخست امسال افزایش پیدا کرده است.
جیم مانکوس، معاون واحد تجارت جهانی در بخش تحقیقات وزارت امنیت ملی آمریکا گفت: لاشه پهپادهای ایرانی که در خاورمیانه و اوکراین به دست میآیند، حاوی تجهیزات حساس آمریکایی هستند. کارکرد چندگانه قطعات مصرفی در پهپادها، همکاری و برونسپاری ساخت پهپادها به شرکتهای دانشبنیان و واسطهگری شرکتهای خارجی برای واردات قطعات همگی باعث شدند تا تلاشها برای جلوگیری از توسعه صنایع پهپادی ایران موفق نباشد.
خردادماه امسال وزارت خزانهداری آمریکا یک راهنما درباره صنایع پهپادی جمهوری اسلامی منتشر کرد. این راهنمای ۱۱صفحهای به بازرگانان درباره اقلامی که جمهوری اسلامی در ساخت پهپادهایش از آنها استفاده میکند هشدار و توضیح داده بود برخی از آنها میتوانند شامل تحریمهای ایالاتمتحده باشند.
پس از آغاز جنگ اوکراین، واردات قطعات موتور وسایط نقلیه هوائی به ایران، تنها در هشت ماه اول امسال (۱۴۰۲) از کل ۱۲ ماه سال ۱۴۰۱ بیشتر بوده است. در هشت ماه اول پارسال، ۲۴میلیون دلار «اجزاء و قطعات موتورهای وسايط نقليه هوایی» به ایران وارد شده و افزایش ۶۱درصدی را نشان میدهد. مبدأ ۷۵درصد کل واردات اجزاء و قطعات موتورهای وسايط نقليه هوائی از سال ۱۳۹۱ تا هشت ماه اول ۱۴۰۲، ترکیه، هنگکنگ، امارات متحده عربی و چین بودند.
در این مدت جمهوری اسلامی ۵۲میلیون دلار از ترکیه، ۵۰میلیون دلار از هنگکنگ، ۴۳میلیون دلار از امارات و ۲۸میلیون دلار از چین قطعات موتورهای وسایط نقلیه هوائی وارد کرده است. علاوهبر این مبادی اصلی، بسیاری از کشورهای اروپایی هم در بین صادرکنندگان این تجهیزات به جمهوری اسلامی حضور دارند. حدود دو میلیون و ۱۰۰هزار دلار از مجموع واردات این تجهیزات از مبدأ اوکراین بوده است.
در اروپا، بیشترین واردات اجزاء و قطعات موتورهای وسايط نقليه هوائی که در ساخت پهپادها از آنها استفاده میشود از آلمان به ایران صادر شده است. پس از آلمان، اوکراین و بعد اسلوونی قرار دارد. بیش از ۵۰هزار دلار از این تجهیزات هم از آمریکا به کشور وارد شده است. این واردات در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۷ انجام شده است.
از طرف دیگر ایران که خود، واردکننده این تجهیزات تا سال ۱۴۰۰ بوده، ناگهان به صادرکننده این کد تعرفه تبدیل شده است. صادرات اجزاء و قطعات موتورهای وسایط نقلیه هوایی، از تقریبا صفر در سال ۱۳۹۹، به حدود ۲۶میلیون دلار در هشت ماه اول سال ۱۴۰۲ رسیده است.
اولین مقصد صادرات قطعات موتورهای وسایط نقلیه هوائی در این مدت ونزوئلا بوده است. حدود ۲۰میلیون دلار از این تجهیزات به ونزوئلا صادر شده که معادل حدوداً ۳۷درصد کل صادرات این ردیف است. پس از آن تاجیکستان با حدود ۱۴ و اتیوپی با حدود ۶میلیون دلار قرار دارند.
فرزین ندیمی، پژوهشگر ارشد انستیتو واشنگتن، آذر۱۴۰۱ در مقالهای در واشنگتنپست نوشت: جمهوری اسلامی و ونزوئلا از ابتدای دهه ۲۰۰۰ میلادی همکاری خود را در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین آغاز کردند و این همکاری تا آنجا پیش رفت که در سال ۲۰۱۲ جمهوری اسلامی برای ونزوئلا خط تولید پهپاد تاسیس کرد.
در حال حاضر تعداد زیادی شرکتهای خصوصی هستند که در زمینه صنایع پهپادی فعالند. این شرکتها بعضا خود را دانشبنیان معرفی میکنند. اتحادیهای هم به نام صنایع هوائی و فضائی ایران وجود دارد که ۳۰۵ شرکت خصوصی در آن عضو هستند.
ترامپ گفته بود از برجام خارج میشود اما اوباما را شما تشویق به تحریم کردید
«اگر بخواهیم با منطق آقای ربیعی و عینک سیاسی ایشان، تحریمها را ریشهیابی کنیم طیفی جز اصلاحطلبان مقصر قلمداد نمیشوند».
وبسایت الف در تحلیلی نوشت: آقای علی ربیعی، یکی از چهرههای شاخص جریان اصلاحطلب و وزیر کار و سخنگوی دولت اعتدال، در اظهاراتی که اخیراً یکی از سایتهای اصلاحطلب منتشر کرده مدعی شده که اردوکشی خیابانی اصولگرایان در دیماه ۹۶ ترامپ را به خروج از برجام تشویق کرد و بهنوعی همه نقصانها و ضعفهای برجام را به گردن رقبای سیاسی اصلاحطلبان انداخته است.
هر چند که این نوشته، محلی برای بحث پیرامون ضعفهای ساختاری برجام نیست که به راحتی و صرفاً با اراده یک نفر این توافق دود شد و به هوا رفت اما میخواهیم با منطق آقای ربیعی تحریمهایی را تحلیل کنیم که از اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ به کشور تحمیل شد و حتی تحریمهای دولت ترامپ از سال ۹۷ به بعد، بازتولید همان تحریمهایی بود که در زمان اوباما علیه ایران وضع شد.
آقای ربیعی مدعی است آشوبهای خیابانی دیماه ۹۶ که جرقهاش را اصولگرایان در مشهد زدند و سپس به دیگر شهرها سرایت کرد، باعث شد که پشتوانه دولت روحانی نزد جهانیان ضعیف جلوه کند و بدین ترتیب، ایالات متحده با تصور کاهش اعتماد عمومی به دولت وقت و نظام جمهوری اسلامی، به پارهکردن برجام گرایش پیدا کرد. این سیاستمدار کارکشته حتی برای تصدیق سخنان خود به ماجرای حمله آمریکا به افغانستان و عراق در دولت خاتمیگریزی زده و اشاره کرده که چون در اوایل دهه ۸۰ دولت خاتمی و نظام از پشتوانه محکمی برخوردار بودند، آمریکا نتوانست به ایران حمله کند!
حال با همین منطق، به سال ۸۸ بازگشته و وقایع آن مقطع را مرور میکنیم؛ دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و حضور ۸۶ درصد واجدین شرایط، پای صندوقهای رای و ثبت بالاترین آمار مشارکت انتخاباتی در کشور؛ دورهای که سیاست، نقل محافل ایرانیان شده بود و همه امیدوار بودند که آن اراده عمومی وافر شکل گرفته برای کنش جمعی سیاسی، بتواند افق جدیدی را بگشاید. اما با ادعای تقلب ۱۱ میلیونی، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان با همراهی خاتمی و هاشمی رفسنجانی، زیر میز انتخابات و رای ملت زدند و با اردوکشی خیابانی، بحرانی را به کشور تحمیل کردند که هنوز هم آثار آن مشهود است. از یاد نخواهیم برد که از خرداد ۸۸ تا بهمن ۸۹- که موسوی و کروبی به حصر رفتند- اغتشاش و درگیری مهمان خیابانها شده و بحران سیاسی تعمیق یافته بود و پس از وقوع این حوادث بود که زمزمه تحریمهای نفتی و بانکی غرب شدت گرفت.
خرداد ۸۹ قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد و پس از آن ایالات متحده با وضع تحریمهای گسترده نفتی و بانکی علیه ایران، گامی بزرگ را برای نابودی اقتصاد ایران برداشت و سپس اتحادیه اروپا هم به کارزار تحریمی علیه کشورمان پیوست. بنابراین اگر بخواهیم با منطق آقای ربیعی و عینک سیاسی ایشان، تحریمها را ریشهیابی کنیم طیفی جز اصلاحطلبان مقصر قلمداد نمیشوند. اگر غرضورزیهای سیاسی اصولگرایان در دیماه ۹۶ موجب خروج آمریکا از برجام شده باشد - که ادعایی بسیار تقلیلگرایانه است - وضع ابر تحریمهای اقتصادی علیه کشور و جسارت غرب برای اعمال تحریمهای نفتی و بانکی، ریشه در ادعاهای بیدلیل و اردوکشیهای اصلاحطلبانی دارد که با علم به عدم امکان تقلب و جابهجایی ۱۱ میلیونی آرای انتخاباتی ترجیح دادند به جای در پیشگرفتن عقلانیت و منافع ملی و صرفاً بهدلیل تنگنظری و مطامع سیاسی خود به جمهوریت و اقتدار نظام ضربه بزنند. بنابراین بیراه نیست که ادعا کنیم اصلاحطلبان، مبدع تحریمهای فراگیری هستند که اروپا و آمریکا هیچگاه جرات اعمال آن را نداشت اما آنان باعث شدند تا به تصور کاهش اعتماد و پشتوانه عمومی دولت دهم و نظام جمهوری اسلامی، غرب به سمت انسداد شریانهای حیاتی اقتصاد ایران حرکت کند.
آقای ربیعی! فراموش نخواهیم کرد که شما در شامگاه ۲۲ خرداد و در حالی که هنوز رایگیری به پایان نرسیده بود، به همراه میرحسین موسوی در نشست خبری حضور پیدا کرده و مدعی پیروزی قاطع در انتخابات شدید. بنابراین پیش از حمله به رقبای سیاسی و ادعاهایی بیسند، بد نیست که به گذشته خود و خطاهای بزرگی که مرتکب شدهاید، نظر اندازید!
یادآور میشود ادعای آقای ربیعی در حالی منتشر شده که ترامپ مدتها قبل از رئیسجمهور شدن در آمریکا بارها تاکید کرده بود که در صورت پیروزی، از توافق هستهای با ایران (برجام) خارج خواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱
آقای علی ربیعی بیانصاف، اگر منطق و حرف حساب داری، پاسخ استدلال کیهان را بده وگرنه بهتر است که زبان در کام فرو ببری و خود را بیش از این مفتضح ننمایی!