اخبار ویژه
دوپارگی جبهه اصلاحات زیر سر مشارکتطلبان یا تحریمیها؟!
روزنامه آرمان ضمن برچسب زدن به اصلاحطلبانی که خواستار ارائه فهرست انتخاباتی شدهاند، آنها را متهم به انشعابآفرینی در جبهه اصلاحت کرد و نوشت: چه کسی میداند در پشت نامه 110 اصلاحطلب چیست؟ تا چه اندازه دغدغه اصلاحطلبی در پشت امضاهاست.
این روزنامه مینویسد: جبهه اصلاحات موضع انتخاتی خود را اعلام کرد اما برخی توجه نکردند. جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «مواضع جبهه اصلاحات بر اساس راهبرد انتخاباتی و تصمیمات مجمع عمومی اعلام شده است. در تهران امکان ارائه لیست وجود ندارد. استانها و شهرستانها مکلف به تصمیم با 3/2 هستند. از هیچ کاندیدای غیراصلاحطلب و نیابتی نیز حمایت نخواهند کرد. بیانیه روزنهگشاها هیچ ربطی به جبهه اصلاحات ندارد.». بیتردید شخصیتهایی مانند حضرتی، کرباسچی، گرامیمقدم و... را نمیتوان اصلاحطلب ندانست چرا که برای این مسیر هزینههای زیادی دادهاند اما برخی دیگر از افراد که نامشان بهعنوان امضاکننده نامه 110نفره آمده، فاقد این ویژگی هستند. تردید در نیت برخی امضاکنندگان نامه زمانی افزایش پیدا میکند که معاون اصولگرای رئیسجمهور از نویسندگان و امضاکنندگان این نامه تشکر میکند. سیدمحمد حسینی از اقدام برخی احزاب اصلاحطلب مثل کارگزاران، ندای ایرانیان، اعتماد ملی و اعتدال و توسعه و ۱۱۰ نفری که در نامهای مردم را به حضور در انتخابات دعوت نموده و درصدد معرفی فهرست نامزدهای انتخاباتی هستند، تشکر کرد و این حرکت را یک گام مفید دانست و ابراز امیدواری کرد: «سایر احزاب و افراد وابسته به این جریان نیز نگاه افراطی را کنار گذاشته و با تن دادن به چارچوبهای قانونی و مردمسالاری در مهمترین رویداد سیاسی کشور و صحنه دفاع از جمهوریت و اسلامیت نظام نقشآفرین باشند.» آنچه حسینی گفت پیش از این هم از سوی کیهان، رسانهها و افراد دارای چنین گرایشهایی مطرح شده بود.
روزنهگشایی به چه قیمتی؟ روزنهگشایی اقدامی نیست که برخی امضاکنندگان نامه سعی دارند با تاکید بر آن، به جلب توجه برای جریان اقلیت خود و تخریب اکثریت بپردازند و عنوان کنند این اقدام ایده آنهاست که برای نخستینبار مطرح و اجرا میشود. نباید فراموش شود اصلاحطلبان واقعی در انتخاباتهای سالهای 92 و 96 با حمایت از کاندیدای غیراصلاحطلب یا انتخابات مجلس 94 این روزنهگشایی را انجام داده بودند چرا که فضای کشور طالب آن بود اما آیا اکنون هم وضعیت به این شکل است؟ اقدام برخی از افراد لیست 110نفره بیش از روزنهگشایی، فرصتطلبی و بهزعم خود ایجاد فضای امن برای خودشان است.
برخی از این افراد معتقدند اگر اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت نکنند، فرصت حضور در انتخاباتهای دیگر مانند ریاستجمهوری 1404 از آنها گرفته میشود اما ظاهرا حافظه تاریخی آنها ضعیف است و به یاد ندارند اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم هم حضور نداشتند اما در انتخابات بعدی مانند ریاستجمهوری 88، 92 و 96 فعالانه به ایفای نقش پرداختند. اقدام برخی مدعیان، وسطبازی نام دارد. این افراد بهخوبی نتیجه اقدام خود را میدانند و سعی دارند با میانهرو خواندن خود، از شدت انتقادات کم کنند که اقدام بیثمری است چرا که تفاوت زیادی میان میانهروی و وسطبازی و فرصتطلبی وجود دارد.
بیتردید پایان اقدامات اینچنینی، جز انشعاب در اردوگاه اصلاحطلبی نیست. برخی امضاکنندگان این نامه تاکید دارند که هر دو جریان به رسمیت شناخته شوند و خاتمی هدایت هر دو گروه را برعهده بگیرد که خواسته نابهجایی است.
افراد باتجربهای مانند حضرتی و کرباسچی و تعداد معدودی از امضاکنندگان نامه میدانستند پس از انتشار آن، چگونه باید مقابل سوءاستفاده را گرفت اما برخی اصلاحطلبان گمنامی که این نامه را امضا کردند، تبدیل به دستگاه تهیه خوراک برای مخالفان اصلاحات شدند.
عملیات تخریبی روزنامه آرمان در حالی است که موضوع دوپارگی در جبهه اصلاحات، عمیقتر و ریشهدارتر از انتخابات فعلی است. چرا که طیف تندرو اصلاحطلبان، ابتدا شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را به بنبست کشاندند و حجم توهینها و تندرویها در بحبوحه انتخابات مجلس یازدهم در سال 1398، عارف و موسویلاری را مجبور به استعفا از ریاست و هیئترئیسی شورا کرد و به همین علت هم شعسا فرو پاشید. رادیکالها سپس به بهانه انتخابات ریاستجمهوری سال 1400، به دودستگی جدید در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان (ناسا) دامن زدند و با قلدرمآبی خواستار تحریم انتخابات شدند که با مخالفت 16 حزب اکثریت در مقابل 15 حزب شد اما با این وجود، بهزاد نبوی نتوانست جلوی فشار تندروها مقاومت کند و او هم ناچار به کنارهگیری شد. حالا هم که آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت، رئیس جبهه اصلاحات شده، همان عملیات تخریب در درون جبهه اصلاحات ادامه دارد و جالب این که مدعیان تندرو اصلاحطلبی، قائلان به حضور در انتخابات را که بخشی از سازوکار اصلاحطلبی است، به فرصتطلبی و قدرتطلبی و رفتار نامعقول متهم میکنند و حال آن که، انتخابات بدیهیترین مسیر اصلاحطلبی است.
ضمنا روزنامه آرمان تلویحا اعتراف میکند، تحریم انتخابات مجلس هفتم کار ابتر و بیهودهای بود چرا که در انتخابات بعدی مجبور شدهاند آن تصمیم را زیر پا بگذارند و نقض آن را عمل کنند. به بیان دیگر، اگر تحریم کار درستی است، چرا بعدا آن را زیر پا گذاشتند و چرا دوباره به تحریم برگشتهاند و به عقبه فرو ریخته وعده میدهند که نگران نباشد چرا که در این حرکت تناوبی، دوباره به انتخابات برمیگردند؟!
جبهه اصلاحات نامزد ندارد یا میداند مردم به آنها رای نمیدهند؟
سخنگوی جبهه اصلاحات از موضع پدرخواندهها گفت: احزاب یا شخصیتهای عضو این گروه، مجاز به ارائه لیست یا حمایت از کاندیداهای غیراصلاحطلب نیستند!
جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات، با بیان اینکه «بر اساس مصوبه جبهه اصلاحات، این جبهه در تهران امکان ارائه لیست ندارد»، اظهار کرد: با توجه به پیشبینی قبلی جبهههای استانی در برخی استانها از جمله قم، مرکزی، اصفهان، گیلان، گلستان و کهگیلویه و بویراحمد فاقد امکان برای ارائه لیست هستند.
وی گفت: جبهه اصلاحات تصمیمی گرفته که در راستای آییننامه و مقررات خودش است و تکلیفی برای چهرههای اصلاحطلب تعیین نکردیم اما احزاب یا شخصیتهای عضو مجاز به ارائه لیست یا حمایت از کاندیداهای غیراصلاحطلب نیستند.
وی مدعی شد: الان ۳۱ حزب شناسنامهدار در جریان اصلاحات حضور دارند اما امروز میبینیم که به تعداد احزابمان افراد تاییدصلاحیتشده نداریم. همانطور که آقای خاتمی در نشستی که در مجمع ایثارگران داشتیم، به درستی و با صراحت اعلام کردند که اصلاحطلبان یا مردم با صندوق رای یا انتخابات قهر نکردیم.
سخنگوی جبهه اصلاحات با اشاره به صحبتهای حسن روحانی درباره رای اعتراضی اظهار کرد: رای اعتراضی به چه کسی بدهیم؟ این رای را به سبد تندروها بریزیم؟
وی در پاسخ به پرسشی درباره ادعای اصلاحطلبان مبنی بر قرار گرفتن در «بنبست» و چرایی عدم اتحاد راهکارهایی نظیر ائتلاف جهت خروج از این بنبست گفت: بنبستی که اشاره شد را اصلاحطلبان برای خود ایجاد نکردند. ما تجربه ائتلاف را هم داشتیم و در مجلس دهم با لیست امید خیلی از دوستان وارد مجلس شدند، اما متاسفانه وقتی به مجلس رفتند، مسیر خود را تغییر دادند و هزینه آن را جریان اصلاحات پرداخت. از سوی دیگر نیز امروز خیلی از اعضای لیست امید ردصلاحیت شدند.
سخنگوی جبهه اصلاحات با کنایه به بیانیه 110 نفری اصلاحطلبان در زمینه حمایت از ارائه فهرست انتخاباتی که به روزنهگشایی معروف شده، گفت: روزنه فقط این نیست که تلاش کنیم در قدرت قرار بگیریم بلکه ما به جز انتخابات راهکارهای مدنی دیگری را نیز داریم.
وی در پاسخ به این پرسش که جریان اصلاحات نماینده چند درصد از مردم است؟ اظهار کرد: اینکه بخواهم بگویم نماینده اکثریت مردم هستیم، نه؛ اما آنچه مسلم است در سابقه انتخاباتهای گذشته، انتخابات با حضور نمایندگان اصلاحطلب معنای دیگری داشته است و امروز شاهدیم در نبود جریانات سیاسی یک جریان بهدنبال یکدستسازی است.
اظهارات سخنگوی جبهه اصلاحات از چند جهت مخدوش است. یکی این که اگر اصلاحطلب خاص نبودن نامزدها معیار عدم حمایت از آنها و شرکت نکردن در انتخابات باشد، این طیف نباید از حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 حمایت کرده و محمدرضا عارف معاون اول خاتمی در دولت اصلاحات را به زور مجبور به انصراف میکردند که با دلخوری عارف هم همراه شد. و یا این که نباید همین حمایت را در سال 1396 تکرار میکردند.
ثانیا کسانی مانند علی باقری عضو جبهه اصلاحات و از اعضای سابق حزب مشارکت تاکید کردهاند که بیش از 100 نامزد اصلاحطلب و توسعهگرا در انتخابات حضور دارند.
ثالثا حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران اخیرا گفت: «خوشبختانه
از ۱۰ کرسی استان کرمان ۹ کرسی رقابتی داریم؛ همه کاندیداهایی که هدف گرفته بودیم، تاییدصلاحیت شدند. این سندی است که با همین شرایط میشود با یک فرمان عاقلانهای حرکت کرد. ما در ۱۰ دوره مجلس همیشه یک کف داشتیم در استان کرمان که ۳ کرسی از ۱۰ کرسی بود و یک سقف داشتیم که ۷ کرسی از ۱۰ کرسی؛ در دوره پیش برای اولینبار به یک کرسی تن دادیم و دلیلش این بود که در سطح کشور منفعل بودیم. نقدهایی بر مجلس دهم وارد بود، ولی نقد اصلی به اصلاحطلبان، برای نیامدن در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات ۱۴۰۰ بود. کسی نمیتواند از این نقد فرار کند. در انتخابات مجلس یازدهم، لیستی که برای تهران آماده شد، از لیستی که برای مجلس دهم آماده شده بود، قویتر بود؛ اما تصمیم گرفته شد به دروغ به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم(!) جریان چپ در هیچ دورهای، کمتر از ۵۰ تا کرسی نداشتند. در مجلس یازدهم رسیدیم به کمتر از ۵ کرسی؛ ما اشتباه کردیم فرصت انتخابات را از دست دادیم».
رابعا، این که پنج حزب بزرگ اصلاحطلب بهعلاوه 110 فعال این جبهه
بر ارائه فهرست انتخاباتی تاکید ورزیدهاند، نشان میدهد که اصطلاحا پشمی به کلاه پدرخواندهها و سران تندرو جبهه اصلاحات نمانده است؛ با این وجود اظهارات سخنگوی این جبهه از دیکتاتوری حکایت میکند؛ آنجا که میگوید: احزاب عضو جبهه اصلاحات مجاز به ارائه لیست یا حمایت از کاندیداهای غیراصلاحطلب نیستند. آیا پدرخواندههای جبهه اصلاحات خود را قیم احزاب تشکیلدهنده جبهه مذکور میدانند، یا فراموش کردهاند که نه یکبار بلکه دوبار از آقای روحانی- و سپس عبدالناصر همتی در انتخابات سال 1400- حمایت کردهاند.
بنابر آنچه گفته شد، به نظر میرسد اطلاع از پایگاه رای مردمی نداشتن از یکسو و در گروهکهای ورشکسته برانداز منحل شدن، دو علت مخالفت برخی سران جبهه اصلاحات با نقشآفرینی مثبت در انتخابات است.
کنایه شرق به اصلاحطلبان تندرو درباره همسویی با گروهکهای برانداز
در حالی که برخی اعضای رادیکال جبهه اصلاحات تا مرز تحریم انتخابات پیش رفتهاند، روزنامه شرق خواستار مشارکت و رای هوشمندانه در انتخابات شد و تاکید کرد که قهر با انتخابات، خواست براندازان است.
این روزنامه در یادداشتی ضمن حمایت از بیانیه 110 نفره نوشت: روزنهگشایی کلیدواژهای است که جمعی از فعالان مدنی، اجتماعی، و چهرههای روشنفکری و اصحاب رسانه برای حضور در انتخابات برگزیدهاند تا هموطنان را متقاعد کنند پای صندوقهای رأی حضور پیدا کرده و مسیر هموار انتخابات را برای رقیب ناهموار و سختتر کنند چراکه کنارکشیدن از انتخابات و صندوقهای رأی فقط دادن امتیازات بدون حضور در تشک بازی و باخت بدون کشتی به رقیب است، چیزی که ثابت شده رقیب از این مسئله استقبال میکند و ترفندی است که از آن نتیجه هم گرفته است.
مردم برای زندگی تصورات دیگری دارند، رفاه میخواهند، توسعه کشور را میخواهند، تنشزدایی در سیاست خارجی را میخواهند، شادی و نشاط میخواهند و به این مدل از حکمرانی چندین سال است به شکل مسالمتآمیز رأی دادهاند، از 20 میلیون و 24 میلیون؛ ولی انگار برخلاف این ضربالمثل، پاشنه در همیشه به یک طرف میچرخد. میدانیم میدان تنگ است و فرصت به شدت از دست رفته و برای مردمی که به ابتداییترین معیشت زندگی خود محتاجاند، انتخابات چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اما یک بار دیگر میشود با رأی هوشمند و گلچین افراد خردگرا که مسیر توسعه را برای کشور پذیرفتهاند اقلیتی قوی در مجلس ایجاد کرد. این اقلیت شاید نتواند قوانین مورد نیاز توسعه کشور و بحرانهای موجودی را که کشور در آن غرق شده، حل کند اما میتواند جلوی بسیاری از قوانین بد را بگیرد. تشکیل فراکسیون فعال و دادن گزارش مستمر به حوزه مدنی، احزاب، رسانهها و بهخصوص فضای مجازی کار را برای افراطیگری در مجلس سخت خواهد کرد. فراموش نکنیم با یکدستشدن قدرت، شکنندگی حوزههای عمومی بیشتر شده است.
مجلس یازدهم بسیاری از قوانین مهم را نیمهکاره گذاشته تا پس از انتخابات یا در مجلس آینده با خیالی آسوده تصویب کند. ملاحظه کردید قانون اقدام متناسب و متقابل در اجرای برجام که در آخرین روزهای دولت قبلی به منظور مقابله با برجام تصویب شد چه زیانهایی بر کشور وارد کرد. این طرح درحالی تصویب شد که دولت فعلی پس از به دست گرفتن قدرت درصدد احیای برجام بسیار به در و دیوار زد اما نتوانست اقدامی عملی انجام دهد و منافع ملیمان همچنان در حال آسیبدیدن است. ورود اقلیت قوی و کارکشته به مجلس با ورود به کمیسیونهای مهم میتواند تأثیرگذاری قوی بر برنامههای اجرائی دولت داشته باشد.
انسجام گروهی همفکر و همنظر هرچند اقلیت حتی گاهی اوقات اکثریت را دنبالهرو میکند، آبستراکسیون اقدام عملیاتی است که همین اقلیت با اجازه قانون در موقع مناسب از آن میتواند استفاده کند. نمونه آن در مجلس پنجم که نشان داد ابزاری مناسب است. شنیدهها در حال حاضر مبین آن است که در تهران لیستی تهیه شده که شامل افراد پاکدست، شایستهسالار و تکنوکرات است، سرلیست آن نیز فردی کارکشته و باتجربه و مقید به اصول و ارزشهای شهروندی است، در صورت مشارکت بالای شهروندان و اعتماد مجدد به تشکلهای توسعهگرا آینده انتخابات دگرگون خواهد شد و فضای کنونی تغییر خواهد کرد.
در مراکز استانها و شهرستانها، شهروندان اگر منافع ملی را بر منافع خاص و حداقلی یا بر منافع کوچکتر ترجیح دهند یقینا حال مجلس دگرگون خواهد شد و آهسته آهسته مسیر ریلگذاری کشور برای رفع مشکلات و معضلات که در آن گرفتار شدهایم تا حدودی بهبود خواهد یافت، مثلا فردی که سالها در مرکز سیاستگذاری و بودجهریزی کلان کشور دخیل بوده، برای عنوان نشان یا کسب ثروت و مالاندوزی دوباره ریسک خطر سیاسی نمیکند و مجلس را انتخاب نمیکند، دغدغه ملی و عرق کشور او را وادار کرده یک بار دیگر خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهد، پس امثال او را تنها نگذاریم. برای مشارکت در انتخابات توسط گروهی که بیانیه را تدوین کردهاند بسیار فکر شده است، پختگانی در آن حضور دارند که وضع موجود و وضع مطلوب را نکته به نکته رصد کرده و به این نتیجه رسیدهاند، شاید حتی مواردی را عنوان کرده باشند که تند یا فراتر از اصلاح و میانهروی باشد ولی قهر با صندوقهای رأی خواست براندازانی است که به دنبال منافع کوچک خود میگردند که چه بسا به تقسیم و فروپاشی کشور منجر شود. پس همه با هم با مشارکت بالا در یازدهم اسفند ماه در انتخابات شرکت میکنیم، به امید حق.