سنجش ایدئولوژیهای مدرن- 12
نقش پيوريتانيزم در ایجاد سرمایهداری (پاورقی)
شهریار زرشناس
پيوريتانيسم در اوايل قرن هفدهم به چتر به ظاهر مذهبي و فرهنگي اشاعه و ترويج مطامع و خواستهاي كانونهاي زرسالاريهودي و سرمايهداران استعمارگر انگليسي بدل گرديد. آنها به دليل نزديكياي كه ميان كليساي كاتوليك و امپراطوري اسپانيا احساس ميكردند، با بهرهگيري از پرچم به ظاهر مذهبي «پيوريتانيسم» ميكوشيدند تا امكانات مادي و معنوي امپراطوري انگليس را در مسير بسط «سرمايهداري مدرن» و اغراض توسعهطلبانة استعمار سرمايهداري انگليس و غلبة آن بر امپراطوري اسپانياي كاتوليك فعال و سازماندهي نمايند.
طبقه سرمايهدار سكولار- مدرنيست انگلستان كه در ائتلاف با اليگارشي سرمايهدار يهود قرارگرفته بود، با ترويج آموزههاي پيوريتانيستي، خود را مرّوج و مبلّغ مسيحيت نشان ميداد. و با بهرهگيري از فعالسازي شور و وشوق به اصطلاح مسيحاييايي كه تبليغ ميكرد، انبوه تودههاي خردهپا و كشاورز و پيشهور و كارگر را روانة قارة آمريكا ميكرد و در مسير بسط دامنة نفوذ كمپانيهاي مختلف استعماري سرمايهداري و نيز تأسيس كلنيهاي متعدد پيوريتن در سراسر خاك آن قاره به كار ميگرفت. بدينسان تدريجاً سراسر قارة آمريكا تحت سلطة آيين سرمايهدارانة عميقاً يهودزدة «پيوريتن» و به واسطة آنها تحت كنترل حلقههاي «زرسالار يهود» درآمد. در خاك قارة سرزميني كه بعدها به «ايالات متحده آمريكا» معروف شد، پيوريتانيزم و فراماسونري و سرمايهداري سكولاريست مدرن در پيوند با يكديگر و تحت هدايت حلقههاي اليگارشي يهود، زمينه را براي ايجاد «جمهوري فراماسونرها و سرمايهداران» (يعني جمهوري ايالات متحده) مهيا كردند. ليبراليسم كلاسيك، ايدئولوژي اين سرمايهداري ماسوني- يهودي بود و پيوريتانيسم (در انشعابات و متفرعات و شعب مختلف خود) صورت مذهبي مطلوب ليبراليسم كلاسيك و شايد بتوان گفت مطلوبترين صورت مذهبي براي ليبراليسم كلاسيك و طبقه سرمايهدار مدرن و استعمار فرامليتي سرمايهداري مدرن بود.
«تاوني» در خصوص اهميت پيوريتانيزم (پاك ديني) در انگلستان مينويسد:
«رشد، پيروزي و تبدّل روحيه پاك ديني بنياديترين تحول قرن هفدهم بود. پاكديني، و نه جدايي پادشاه تئودور از كليساي رم، جنبش واقعي اصلاح دين در انگلستان بود و از مبارزة آن عليه نظام كهن بود كه انگلستان به راستي مدرن متولد شد... يك منتقد مخالف نوشته است كه مسبّب رشد پاكديني، شهر لندن (لانه و پرورشگاه دارودستة فتنهانگيز مزبور) از رهگذر تجارت (استعماري) جهانياش در سراسر كشور سلطنتي انگلستان بوده است. كالاهايش كه اين بيماري مسري مدني را به تمام شهرها و اصناف ما سرايت ميدهند و بدين ترتيب استانهايي را يكسره مسموم ميكنند» در لانكاشاير، شهرهاي پارچهبافي- «ژنوهاي لانكاشاير»- همچون جزيرههاي پاك ديني، از درون درياي كاتوليسيسم رومياي كه بر همه چيز احاطه داشتند، قد برافراشتند...» شركتهاي تجاري اكثراً لانه دارودستههاي فتنهگرند» و «پريشان احواليهاي مسكنتبار اخير ما، اكثراً از مغازههاي كاسبكاران مايه گرفته است... درباريان كمآوازه و اعيان شهرستاني نازپرورده در حالي كه براي گرفتن وام يا تجديد آن جلوشان ]سرمايهداران پيوريتن[ كرنش ميكردند آنها را نوكيسه، رباخوار و خونآشام خطاب ميكردند. جزوهنويسي دربارة سرمايهداران پاكدين كه در پول قرضدادن متخصص بودند از روي نفرت نوشته است: «باحيله آنها از پرداخت هرگونه عشريه، و ماليات به كليسا، شاه و فقرا (كه نزد وجدانهاي حساس سروراني گرامياند) شانه خالي ميكنند. آنها خدمتها و باجهاي سنگيني را كه به اموال و املاك مشهود تعلق ميگيرد به گردن نميگيرند. از هرگونه پيوند و سوگندي در مورد وفاداري به عهد عمومي و رعايت پيمان با اشخاص ميگريزند. آنها از احترام اهل دنيا به خاطر سلوك دورانديشانه ماديشان برخوردارند و در نتيجه با آسايش خيال، بيدردسر وبا ظاهر خداپرستانه به كسب مال و ثروت مشغولند ]و[ با به انحصار درآوردن نقد و اعتبار، آنها زمين را قيمتي و بازار را قانوني ميكنند. با فرمانروايي بر پول نقد، بر مقاماتي كه وسيعاً به اختيار خود درآوردهاند، فرمان ميرانند. لانههاي خود، شركتها را رونق ميبخشند و توسعه ميدهند».
«پيوريتانيزم» به عنوان افراطيترين صورت يهوديزدة پروتستانتيسم مسيحي در خدمت سرمايهداري اومانيست و اليگارشي زرسالار يهود قرارگرفت تا وحشيانهترين و ظالمانهترين نظام اقتصادي- اجتماعي تاريخ بشر يعني سرمايهداري سكولار- مدرنيست را بر دريايي از خون و استثمار و رنج و فقر و گرسنگي و ظلم و بيعدالتي بر انگلستان و بر كليت عالم غرب و فراتر از آن در هيأت كمپانيهاي استعماري فوق جنايتكار بر مقدّرات بشر اسير غرب و غربزدگي حاكم نمايند. «پيوريتانيسم» نقش مهمي در قوام و بسط و تحكيم سرمايهداري مدرن داشته است و از آغاز پديداري خود به دليل تأكيدي كه بر فردانگاري و سودمحوري و خودخواهي و آزادي سودانگارانه داشت در پيوند تنگاتنگي با ليبراليسم كلاسيك قرارداشته است. به عنوان مثال جان لاك كه اورا پدر فلسفي ليبراليسم ميدانند يك پيوريتن بود. يا اولين انقلاب بورژوا- ليبرالي انگلستان در فرانسه كه متكي بر برخي مفاهيم ليبرالي و قدرت پارلمان بود، به رهبري اوليور كرامول پيوريتن و طيفي از اعضاي پيوريتن پارلمان انگلستان در سالهاي 1649 تا 1657 محقق گرديد. انقلاب ليبرالي سال 1688 انگلستان كه به «انقلاب باشكوه» معروف شده و در واقع يك كودتاي از پيش تدارك ديده شدة ماسوني بود نيز توسط پيوريتنها و ملهم از آراء جان لاك انجام گرفت و «ويليام اورانژ» پيوريتن دستنشاندة حلقههاي ماسوني- يهودي مستقر در آمستردام را به قدرت رساند تا از آن طريق سيطرة سياسي ليبرال- ماسونها بر بستر مدعاها و شعارهاي تبليغاتي پيوريتنها و به منظور تحكيم سيطرة يهوديان و سرمايهداري سكولار- مدرن بر انگلستان كامل شود و صورت مطلقالعنان بيابد كه يافت. مثالهايي از اين دست را ميتوان در برخي وقايع سياسي قبل از انقلاب انگلستان (مثلاً انقلاب هلند) و يا پس از آن مثلاً انقلاب آمريكا و رهبران ليبراليست پيوريتن- فراماسون آن نيز به روشني مشاهده كرد.
ماكس وبر در بحث از رشته پيوندهاي ميان يهوديت و پيوريتانيسم و سرمايهداري مدرن توضيحات مناسبي دارد. او مينويسد: وقتي بسياري از نويسندگان آن دوره ]قرون شانزده و هفده[ و ادوار بعدي گرايش بنيادي پيوريتانيسم به ويژه در انگلستان را «عبرانيگري انگليسي» ميخواندند- اگر منظور آنها درست فهميده شود- برخطا نبودند. باوجود اين، در اين توصيف بايد نه يهوديگري فلسطيني در زمان تدوين كتاب مقدس، بلكه آن نوع يهوديگري را مدنظر داشت كه قرنها تحت تعليمات صوري و خشك شرعي و تلمودي قرارداشته است... ميتوان گفت به همان نسبت كه طرز تلقي پيوريتاني از زندگي قدرت بيشتري كسب ميكرد، و اين امر يقيناً بسيار مهمتر از تشويق صرف به ايجاد سرمايه بود، تحت همه شرايط گرايش به شيوة زندگي بورژوايي را كه از نظر اقتصادي عقلانيتر بود تشويق مينمود، اين اصليترين عامل و به خصوص تنها عامل منسجم و مؤثر در تكامل اين شيوة زندگي بود و در يك كلام، از گهوارة «انسان اقتصادي» جديد مواظبت ميكرد. يقيناً همانطور كه پيوريتنها به خوبي واقف بودند، اين آرمانهاي پيوريتاني تحت فشار شديد «وسوسههاي» ثروت گرايش به تسليم داشتند.... يكي از عناصر بنيادي روح سرمايهداري جديد، بلكه همة فرهنگ جديد، يعني شيوة زندگي عقلاني.... از روحية رياضتكشي مسيحي پيوريتانيزاده شد. عناصر اساسي آن رويكردي كه روح سرمايهداري ناميده شد با آنچه كه هماكنون نشان داديم محتواي رياضتكشي دنيوي پيوريتان را تشكيل ميدهد يكسان است».
اگرچه ليبراليسم كلاسيك در وجه اصلي و غالب آن در بخشي از قرن شانزدهم و به ويژه در قرن هفدهم ميلادي در پيوند و نوعي درآميختگي عميق با پيوريتانيسم و آموزههاي آن در خصوص رياضتكشي و ستايش از كار استثمارگرانه و سرمايهاندوزي مُمسكانه و رباخواري و حرص نفساني سودمحورانه قرارداشت، اما تدريجاً و در قرن هيجدهم و به ويژه در قرن نوزدهم به موازات ظهور آثار موج اول انقلاب صنعتي و توليد انبوه كالا و نياز به مصرف انبوه و مداوم و تغيير الگوهاي رفتار اقتصادي مطلوب مدّنظر سرمايهداري حاكم، سرمايهداري مدرن ليبرال و بعدها (عمدتاً در قرن بيستم) سرمايهداري ليبرال- سوسيال دموكرات و نيز جريان سرمايهداري نئوليبرال تا حدودي از رويكرد پيوريتاني فاصله گرفته و با آراء فلسفي آتهئيستي و ماترياليستي و دئيسم ولاادريگري و حتي برخي تفاسير رويزيونيستي ماركسيستي پيوند خوردند و شكل و شمايل فرهنگي و اخلاقي و مذهبيشان نسبت به اواخر قرن شانزده و بخش اعظم قرن هفده ميلادي از جهاتي و تاحدودي تغيير كرد. اما به هرحال پيوريتانيسم در قوام و تحكيم و بسط سرمايهداري مدرن و نيز در شكلگيري و پديداري ليبراليسم كلاسيك به ويژه در قرون شانزده و هفده ميلادي (وحتي مقاطعي پس از آن در قرن هيجدهم) نقش بسيار مهمي بازي كرد.