kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۱۲۹
تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۰
نگاهی به ماهیت سینمای پیش از انقلاب 57 (بخش دهم)

ناقوس مرگ ونفرین

پژمان کریمی

اراده شبه روشنفکری

در بررسی تاریخ سینمای ایران به عنوان تشکلی بر می‌خوریم که حاصل نگاه و اراده‌ شبه روشنفکرانه بود:
«کانون سینماگران پیشرو!»
این کانون، در دهه 50 و با عضویت سینماگرانی چون بهرام بیضائي، مسعود کیمیائي، سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، بهمن فرمان‌آراء، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، هژير داریوش و منوچهر انور پا گرفت!
منوچهر انور که ریاست کانون را برعهده داشت در گفت‌وگویی با پیام فضلی‌نژاد -منتقد و روزنامه‌نگار- درباره چرائي سربرآوردن کانون چنین گفته است:
«اساس شکل‌گیری کانون سینماگران پیشرو براین نظر هیات موسس استوار بود که فیلم‌سازان عضو، آثاری را که واقعا دوست دارند، بسازند. آثاری که شاید تهیه‌کنندگان دیگر، به سبب نوع سوژه، حاضر به تهیه آن نشوند. قرار بود در روند آفرینش اثر، هیچ‌گونه قید و بند در کار نباشد و از سوی هیچ یک از اعضاء کانون، درباره کیفیت و کمیت فیلم‌ها، نظری اعمال نگردد...!
درباره منوچهر انور...
«منوچهر انور» در سال 1307 متولد شد. وی فارغ‌التحصیل آکادمی سافلتی انگلیس است. او مدتها در رادیو و تلویزیون بی‌بی‌سی به عنوان گوینده، نویسنده و بازیگر فعالیت کرد.
مخاطبان ایرانی در دهه 50، صدای انور را بر روی فیلم مستند «باد صبا» به کارگردانی آلبرت لاموریس فیلم‌ساز فرانسوی شنیدند.
در کارنامه انور، کارگردانی نسخه تلویزیونی نمایش شهر قصه نوشته نویسنده چپ‌گرا، «بیژن مفید» دیده می‌شود.
در نمایش شهر قصه دین اسلام و روحانیت هدف تمسخر قرار گرفته است.
انور در همان دهه 40 به همراه دوستان و همکارانش، کانون سینماگران پیشرو را تشکیل داد و ریاست آن را برعهده گرفت!
انور در گفت‌وگوی خود با فضلی‌نژاد به مخالفت‌ها و مانع‌تراشی‌های رژیم پهلوی بر سیر کانون و فیلم‌های اعضای کانون اشاره می‌کند.
او ممیزی و نگاه بدبینانه سیاسی به آثار اعضا را سبب بن‌بست و پایان راه کانون توصیف می‌کند!
آیا کانون مخالف رژیم بود؟
دستگاه فرهنگی رژیم پهلوی، سینمای مستهجن کامل را می‌پسندید و آثار این نوع سینما را به محصولاتی که تظاهرات شبهه روشنفکرانه داشتند، ترجیح می‌داد.
رژیم با ماهیت ضددینی سینمای روشنفکر مخالف نبود اما گمان می‌کرد آن بخش از تظاهرات روشنفکرانه که به نقد روابط اجتماعی می‌پردازد، در اذهان معنای سیاسی می‌یابد! به همین دلیل فیلمی مثل «جنوب شهر» فرخ غفاری در دایره ممیزی قرار گرفت!
از آن پس، غفاری که در برهه‌ای، در مقام منتقد ممیزی ظاهر می‌شد، در جایگاه گرداننده جشن هنر شیراز فعال شد تا، هرچه بیشتر «هنر ایران» در ورطه استهجان و بیهودگی فرو رود و« اندیشه» از قامت هنر این سرزمین کنار زده شود!
کانون سینماگران پیشرو نیز اگر هدف امر و نهی و ممیزی دستگاه پهلوی قرار گرفت، نه به دلیل آرمانگرایی، «اندیشه متعهدانه» و «نگاه مردمی و ضدسلطنتی» که به علت احتیاط دستگاه فرهنگی طاغوت منزوی شد.
اشاره کردیم که منوچهر انور به عنوان رئیس کانون اندیشه دینی نداشت و بلکه اثری ضددینی مانند شهر قصه را در کارنامه خود به ثبت رسانده است! سهراب شهید ثالث فیلم «طبیعت بی‌جان» را به عنوان اثر منسوب به کانون و با حمایت کانون و شخص انور می‌سازد. اما آیا «طبیعت بی‌جان» [محصول 1345] قصه یک  سوزنبان و خانواده‌اش، اثری سیاسی است؟ این فیلم آیا توانست مخاطب کلان و جدی جلب کند؟
بله! شهید ثالث فردی سیاسی شناخته می‌شد! او یک توده‌ای بود. اما کدام اثر او مروج دیدگاه  ضدسلطنت و ضدامپریالیستی معنا می‌شود؟ ایرادی که همقطاران شهید ثالث به او می‌گرفتند هم این بود که در آثارش ردپای تفکر چپ دیده نمی‌شود!
یا مسعود کیمیایی، یا فرمان آراء یا کیارستمی...؟
کدام یک از این افراد دارای اندیشه سیاسی بودند و آن اندیشه را در آثارشان به رخ رژیم پهلوی کشاندند؟
بنابراین کانون سینماگران پیشرو ماهیت سیاسی ضدرژیم پهلوی نداشت. تشکلی بود تحت تاثیر سینمای چپ اروپا- به طور مشخص فرانسه- که خود را در قامت یک تشکل روشنفکری معرفی می‌کرد!
همین تشکل با چشم‌پوشی از ماهیت دینی مردم ایران و نهضت انقلاب اسلامی که در ابتدای دهه 40 پا گرفت، عملا خواسته و ناخواسته بیشترین همراهی را با سیاستهای فرهنگی پهلوی دوم نشان داد!