بیستوچهارمین سالگرد قیام مردم علیه فتنه 78
مردم یک طراحی دهساله را در 23 تیرماه جارو کردند
صبح پنجشنبه 17 تیرماه 1378، تیتر گروهی از روزنامههای صبح مشهور به روزنامههای زنجیرهای یا فلهای یک موضوع بود: اعتراض به توقیف شبانه روزنامه سلام متعلق به محمد موسوی خویینیها از سران جبههای موسوم به اصلاحات.
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
ساعت 10 شب 16 تیرماه به موسوی خویینیها اعلام شده بود که بهدلیل انتشار اسناد محرمانه وزارت اطلاعات در روزنامه سلام و براساس قانون مطبوعات، این روزنامه توقیف شده است. اما چگونه امکان داشت که گروهی از روزنامههای صبح که قاعدتا میبایست تا ساعت 10 شب روانه چاپخانهها شده باشند، فرصت کرده تا هم خبر فوق را به تیتر اول خود تبدیل کنند، هم با یک هماهنگی خاص، تحلیل و گزارشی واحد درباره آن ارائه داده و همان گزارشها و تحلیلها را با عکس و میانتیتر و سوتیترهای مختلف، صفحهآرایی کرده و روانه چاپخانه نمایند؟!
واضح بود آنها بهخصوص شخص موسوی خویینیها از تبعات انتشار اسناد محرمانه وزارت اطلاعات و تصریح قانون مطبوعات مطلع بوده و به نظر میآید هماهنگی فوق از پیش طراحی شده بود. قبلا نیز اینگونه هماهنگی مشکوک مابین این زنجیره مطبوعاتی رؤیت گردیده بود. وقتی در تیرماه 1378، کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، طرح اصلاحیه قانون مطبوعات را با هدف قطع جریان نفوذ در مطبوعات کشور به تصویب رساند، همه این نشریات که در طی سالهای قبل و بهخصوص در دوران پس از دوم خرداد، به صف شده بودند، ناگهان به میدان سرازیر شده و با یک تیتر مشابه، اصلاحیه قانون مطبوعات را به چالش گرفته و آن را برابر برقراری استبداد اعلام نمودند. سردبیران آن نشریات با گزارشها و تیترهای مشابه و حتی یکسان، درباره طرح اصلاحیه فوق در مجلس هشدار دادند!
هدف قرار دادن دستگاههای نظامی و امنیتی
هدف چندان پوشیده و پنهان نبود. بنا به گفته دبیرکل اسبق اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل:
«... در اتفاق سال 78 استراتژی دوگانهای را حجاریان بهعنوان لیدر اصلاحطلبی طرح کرد که «فتح سنگر به سنگر» و «فشار از پایین و چانهزنی از بالا» عناوین این دو استراتژی بود. فتح سنگر به سنگر به این معنا بود که اصلاحطلبان توانستند دولت را فتح کنند و باید گامهای بعدی هم اتفاق بیفتد که فقط شامل مجلس نمیشود بلکه آنها معتقد بودند استراتژی سطح سنگر به سنگر را پیش ببرند و حتما دستگاههای نظامی و امنیتی مانند سپاه، وزارت اطلاعات و ناجا یکی از موانع اصلی بوده و پروژه قتلهای زنجیرهای زمستان سال 77 و کوی دانشگاه سال 78 را میتوان در این چارچوب بررسی کرد که مخاطب اصلی آن دستگاه اطلاعاتی- انتظامی و امنیتی بودند؛ دستگاه اطلاعاتی- امنیتی در قتلهای زنجیرهای آسیب دید و دستگاه انتظامی در غائله کوی دانشگاه.»1
از همینروی ماجرا به همین هماهنگی زنجیرهای مطبوعاتی خاتمه نیافت و بهدنبال طراحی فوق، عوامل شناختهشده خارجی و داخلی نیز به میدان آمدند و ابتدا در شامگاه 17 تیرماه، کوی دانشگاه را به آشوب کشاندند. از جمله محرکان اصلی این گروه افرادی غیردانشجو چون «منوچهر و اکبر محمدی» بودند که پس از دستگیری، درباره چگونگی دریافت کمک مالی و ارتباط با عناصر خارجی و طراحی تجمعات اعتراضآمیز اعترافات قابل تأملی داشتند.
چنانکه یكی از متهمین ماجرای كوی دانشگاه تهران، به ایفای چنین نقشی در ماجراهای فتنه 1378 چنین اعتراف نمود:
«... خود من در سنگپراكنی شركت داشتم و یكی از اعضای حزب ملت كه اسم مستعار داشت، با موبایل گزارش درگیریها را هر لحظه به رادیوی لسآنجلس در آمریكا میداد. عدهای نیز نقاب داشتند و ماشینهای نیروی انتظامی را به آتش میكشیدند...»2
همچنین متهم دیگری درباره ایجاد درگیری و اغتشاش در ماجراهای کوی دانشگاه، اعترافات تکاندهندهای داشت:
«... كار ما نفوذ در دانشجویان و هدایت آنها به سمت رادیكالیسم (تندروی) بود... در لایههای عمیقتر و دیگر گروههای وابسته به ائتلاف، حركت به سمت خشونت و اقدام مسلحانه مدنظر بود».3
مزدوران اجیرشده برای پروپاگاندای دشمن
آشوبگران وقتی در کوی دانشگاه نتوانستند تعداد قابلتوجهی از دانشجویان را به خود جلب کنند، از کوی بیرون آمده و راهی دانشگاه تهران شدند. اما نیروی انتظامی مانع آنها شده و موجب گردید به طرف کوی عقبنشینی کنند. شیوه برخورد نیروی انتظامی با دانشجویان با مدارا و سازش همراه بود اما آشوبگران به طرف آنها سنگ پرتاب کرده و بالاخره 3 تن از افراد نیروی انتظامی را به گروگان گرفتند.
اما اتفاق دیگری وقایع را بهگونهای متفاوت رقم زد، عدهای با هویت نامعلوم و در اقدامی مشکوک به کوی دانشگاه حمله کرده، خوابگاه دانشجویان را تخریب نموده، اموالشان را به آتش کشیده و غارت کردند، آنچنان که قلب مقام معظم رهبری را به درد آوردند.
بعدا مشخص شد، گروهی اجیرشده توسط همان عوامل جریان موسوم به اصلاحات تحت عنوان حزبالله و زیر لوای دفاع از ولایت، به چنین اعمال و تحرکات ضد انقلابی مبادرت ورزیده تا زمینه تبلیغات و پروپاگاندای ضد نظام را فراهم آورده و خیل عظیم رسانههای زنجیرهای استکبار جهانی را هم به میدان بکشانند.
با دستگیری عوامل اصلی و محرک فتنه تیرماه 1378، و اعترافات آنها، بیش از پیش اسرار پشتپرده این وقایع آشكار گردید. از جمله عزتالله سحابی بهعنوان یکی از متهمان ماجرا اعتراف کرد:
«... برای بدبین كردن مردم به حاكمیت دینی، فردی را در نیروهای منتسب به حزبالله نفوذ داده تا برای ایجاد تشنج، به اقدامات تهدیدآمیز و حملات فیزیكی تحریك نماید».4
بعدا در نامههایی كه سحابی از زندان به دختر خود نوشت و توسط نیروهای امنیتی كشف گردید، وی بر این اعتراف خود صحه گذارد. او در نامه یادشده به دخترش نوشت:
«... اگر مردم بفهمند كه من به یك جوان بهظاهر حزباللهی پول دادم تا در جهت مقاصد و نیات من عمل كند... آیا برای من آبرویی باقی میماند؟...»5
طراحی روزنامههای زنجیرهای از 10 سال قبل
پس از پایان سالهای دفاع مقدس و با آغاز دوران موسوم به سازندگی و همزمان با تغییر رویکرد جبهه سلطه جهانی در تقابل با انقلاب و نظام اسلامی از برخورد سخت به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی، این موضوع در دستورکار نشریات و مطبوعاتی قرار گرفت که به تدریج در فضای فرهنگی کشور با اشکال مختلف علمی، فرهنگی، هنری و اقتصادی تاسیس میشدند.
تاسیس نشریات یادشده با انگیزهها و اهداف گوناگونی بود اما یک عامل مشترک اکثر آنها را به یکدیگر پیوند میداد و آن، حضور عوامل و مطبوعات دوران طاغوت و عناصر شناختهشده رسانهای و انتشاراتی وابسته به انجمنها و محافل ماسونی بودند که سوابق سیاهی در خیانت به دین و کشور داشتند.
این نوع تلاش ژورنالیستی برای فروپاشی ایدئولوژیک انقلاب و نظام مخالف سلطه جهانی، از اواسط دهه 60 در فضای فرهنگی ایران شکل گرفت. به این شکل که در ابتدا حلقههای بهاصطلاح روشنفکری نمایان شد و سپس از درون هریک از آنها روزنامهها و مجلات متعددی بیرون آمد و فضای مطبوعاتی جامعه را به اشغال افکار و آرای سکولاریستی و لیبرالیستی کانونهای معلومالحال غربی درآورد که بهطور سیستماتیک در هر شماره و صفحه از آن نشریات ترویج میشد.
در کنار عناصر مطبوعاتی طاغوتی طیفی از ژورنالیستهای جدید و تازهنفس وارد میدان شدند تا رنگآمیزی ظاهرفریبی برای دور تازه ترکتازی نحلههای فکری غربی شکل گیرد. از همینرو دهها نفر از نیروهایی که دور همان حلقات روشنفکری گرد آمده و بهعنوان دانشجو و بهانه ادامه تحصیل به خارج کشور و عمدتا کشور انگلستان فرستاده شده بودند، از نیمه دوم دهه 70، این رنگآمیزی جدید را به وجود آورده و دهها روزنامه و هفتهنامه و ماهنامه و فصلنامه جدید تاسیس کردند تا با عنوان دوران جدید انقلاب، نظام جمهوری اسلامی را به شکلی بطئی و خزنده به سمت استحاله پیش ببرند. استحالهای که دیگر نشانی از اسلام ناب محمدی(ص) و آرمانهای حضرت امام خمینی(ره) و راه شهداء و هرآنچه عدالت و استقلال و استکبارستیزی نام داشت، باقی نگذارد.
همه این طراحی و برنامهریزی 10 ساله به ماجرای دولت مدعی اصلاحات و سپس قضیه توطئه علیه ارگانها و نهادهای امنیتی کشور کشیده و فتنه 18 تا 23 تیرماه 1378 سازماندهی شد.
حماسه 23 تیرماه، ده سال پیش از 9 دی
پس از حادثه کوی دانشگاه در 18 تیرماه، اغتشاشات و آشوبها ادامه یافت و کار به اهانت به مقدسات نیز کشیده شد. اغلب افرادی که در آن آشوبها نقش اصلی را داشتند، بعدا سر از محافل و رسانههای امپریالیستی درآوردند، امثال احمد باطبی و علی افشاری و اکبر عطری و امیرعباس فخرآور.... از جمله همین موجودات بودند که بهدلیل شرارت و رذالت بیش از حد حتی آمریکاییان حامی خود را به فغان آورده تا حدی که از آنها ابراز نفرت کردند.
اما دوشنبه 21 تیرماه 1378 جمعی از مردم که از توهین به مقدسات خود توسط اغتشاشگران ناراحت بودند، به دیدار رهبر انقلاب رفتند. سخنان رهبر انقلاب در آن دیدار در مردم انگیزهای ایجاد کرد تا منسجمتر از قبل در برابر اغتشاشگران بایستند. آنها در 23 تیرماه 1378، به خیابانها آمدند و پس از 5 روز تحمل آشوب و سوزاندن و غارت کردن و اهانت، فتنهگران را جارو کردند. باز هم این مردم بودند که برای فرونشاندن فتنه به صحنه آمدند و غائلهای دیگر را پایان بخشیدند.
آنچه که 10 سال بعد نیز تکرار شد و در 9 دی 1388، بار دیگر مردم پس از حدود 8 ماه صبر و مدارا، در برابر گستاخیها و جسارتهای فتنهگران، به میدان آمده و علیرغم همه سرمایهگذاریهای کلان دشمنان خارجی و داخلی انقلاب، طومار آنها را درهم پیچیدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مروری بر سناریوی فتنه 18 تیر 1378- مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 17 تیرماه 1397 2- اطلاعیه دوم دادگاه انقلاب اسلامی- هشت سال بحرانآفرینی اصلاحطلبان- سلمان علوینیک – مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 1399 3- همان 4- اطلاعیه اول دادگاه انقلاب اسلامی- هشت سال بحرانآفرینی اصلاحطلبان- پیشین 5- همان