kayhan.ir

کد خبر: ۲۶۲۹۶
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۸

ای جانِ جهان بسته به یک نیم نگاهت (چشم به راه سپیده)


Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir
تو آن عصری تو آن صبحی
سرم را می‌زنم از بی‌کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زادراهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زادرهی دارم همین اندوه و فریاد است
«نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی»
غروبی را تداعی می‌کنم با شوق دیدارش
تماشا می‌کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی‌خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی‌خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می‌گویی، چرا چیزی نمی‌خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می‌زنم مولا!
از این گم‌بودگی سوی تو پیدا می‌کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده‌ام، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
اگر عصری‌ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری‌ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
علیرضا قزوه
چشمه خورشید
شبی را به خوابم بیا نازنین
دلم را پر از بوی خورشید کن
بیا چشمه غصه‌های مرا
پر از جوشش شعر امید کن
بیا که جهان، زیر هر گام تو
پر از رویش سبزه‌ها می‌شود
دل آسمان پر ز رنگین‌کمان
زمین غرق ذکر خدا می‌شود
* * *
جواب همه مسئله‌ها
بی‌قرار توام و در دل تنگم گله‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
بی‌تو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
دیدنت آرزوی روز و شب چلچله‌هاست
باز می‌پرسم از آن مسئله دوری و عشق
و ظهور تو جواب همه مسئله‌هاست
روضه سقا
در کل جهان شما، نه همتا داری
در قلب تمام عاشقان، جا داری
از فرط گناهم، شده چشمت خونبار
غصه به دلت، مثال دنیا داری
در هر شب جمعه به کنار مقتل
برسینه زدی، ذکر غریبا داری
هر جمعه، کنار علقمه می‌آیی
بر روی لبت، روضه سقا داری
وقتی که شوی زائر قبر مادر
در سینه خود، ماتم زهرا داری
در گوشه سرداب، بسی ناله زدی
با خالق شیعیان، تو نجوا داری
دستان دعا، بهر ظهورت بردار
در مسجد سهله، تو که مأوا داری
ای منتقم حسین زهرا، برگرد
در پشت سرت، دعای زهرا داری
محمدمهدی عبداللهی