دکتر «فرشته روحافزا» استاد دانشگاه و فعال حوزه زنان در گفتوگو با کیهان:
زنان باحجاب از ظرفیت و توانمندی بیشتری برای رشــد و اندیشـهورزی برخوردارند
مهدی برازنده
23 دیماه امسال مصادف است با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) که سالهاست در تقویم ما به یمن سالروز ولادت این بانوی بزرگوار به «روز زن» و «روز مادر» ثبت شده تا بهانهای باشد برای تجلیل از مقام بانوان، زنان و مادران عزیزی که جلوههای آسمانی و روح لطیف ودیعه گذاشته شده در وجود آنها گوشهای از خلقت بیمثال خداوند متعال است. با وجود ارزش بیمثال مقام زن، اما در دنیای امروز و از دهههای قبل متاسفانه توجه به «زن» از جایگاه والا و آنچه خدا از خلقت زنان و در مسیر رشد و تعالی آنها ترسیم کرده بود فاصله گرفته و با غلبه نگاه و اهداف آلوده سیاسی، اجتماعی، اقتصادی سردمداران عصر امروز زنان در بسیاری از نقاط دنیا و حتی در بین مدعیان زندگی مدرن از نقطه تعالی و جایگاه ویژه خود به دور افتادهاند و گاه تا حد کالای درجه دوم برای خوشگذرانی یا فرصتی برای تبلیغات و... تنزل پیدا کردهاند و متاسفانه بسیاری از زنان هم محصور در دام پر زرق و برق فریبندهای که رسانههای نوین وابسته به کلان ثروتمندان دنیا طلب وابسته به دنیای غرب پیش چشم آنها آراستهاند، زندان نامرئی امروزی را به گمان آزادی و رهایی نقطه مطلوب پنداشتهاند.
گرههای زیادی در مسائل زنان خصوصاً در عصر حاضر به وجود آمده است و جوامعی که به اسم آزادی، توانمندیهای فطری و روح زنان را به استثمار کشیدهاند و نابود کردهاند، از حقوق زنان تعاریف جدید به میان آوردهاند.
در این میان چهار دهه از ظهور انقلاب اسلامی و تلاش و کارنامه قابل اتکای آن برای دمیدن روح تازه به کالبد جامعه زنان میگذرد و امروز یکی از حوزههایی که انقلاب اسلامی ما دنیای غرب را به چالش کشیده است، مسئله زنان است. به همین علت دنیای غرب پس از ضربههای سختی که از بروز و ظهور نگاه و گفتمان کاربردی جدیدی که انقلاب اسلامی در حوزه زنان به دنیا معرفی کرده متحمل شده است، سالهاست با همه وجود خنثیسازی این گفتمان و فریب و استحاله فکری و روحی زنان جامعه ما را هدف گرفته است و دشمنان با حملات همهجانبه سعی در تشویق دختران و زنان ما به عدم پایبندی به ارزشهای اصیل و فطری خود در مسائلی مثل حجاب و عفاف و امثالهم دارد.
برای تحلیل و ارزیابی مسائلی چون جایگاه زنان در جامعه ایران و غرب، حقوق زنان، مسئله حجاب و عفاف و مطالبات واقعی زنان ایرانی با خانم دکتر «فرشته روحافزا»، استاد دانشگاه تهران و فعال حوزه زنان و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستهایم. خانم روحافزا که فارغالتحصیل دکتری الکترونیک از دانشگاه منچستر انگلیس است به علت سالها تحصیل و زندگی در غرب به درستی نگاه این کشورها به زن و جایگاه زن در این جوامع را میشناسد و با توجه به اینکه در حوزه زنان سوابق فراوانی همچون حضور در شورای فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی دارد میتواند به خوبی پاسخگوی سؤالات ما در حوزه زنان باشد. وی که همسر دانشمند شهید، دکتر «احمد حاتمی» از شهدای حج خونین سال 94 است، در انتهای این گفتوگو خاطرات دلنشینی از زندگی مشترک با این شهید بزرگوار نیز ارائه کرده است.
لطفاً برای آشنایی بیشتر مخاطبان و خوانندگان، خودتان را بیشتر معرفی کنید و از سوابق علمی و اجتماعیتان بفرمایید.
اینجانب سابقه ارزشمندی ندارم، اما در رشته مهندسی برق درس خواندم و از آنجا که همسرم بورسیه کشور انگلستان داشتند، به تبع او در انگلستان تحصیلاتم را در این رشته ادامه دادم. در ایران نیز وقتی متوجه شدم در حوزه زنان آسیبهای مختلفی وجود دارد و آنجا در این باره تحقیقات زیادی داشتم، سعی کردم دغدغههایم را به کمک حضور در شورای فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای دیگری چون مجمع تقریب، مجمع جهانی اهل بیت، بسیج و... پیگیری کنم.
با توجه به اشراف شما در حوزه زنان، در ابتدا مقایسهای بین نوع نگاه به زنان در ایرانِ قبل و بعد از انقلاب اسلامی داشته باشید.
به طور اجمالی قبل از انقلاب ارزشی برای زن وجود نداشت؛ البته ما قبل از انقلاب اسلامی وزیر زن داشتیم، اما هیچ یک از آنها کسانی نبودند که به واسطه علم و دانش خود به آن منصب رسیده باشند، بلکه آنها افرادی سیاسی بودند که برای نمایشهای بینالمللی، استفادههای ابزاری و امثالهم انتخاب میشدند. براساس آمارهای موجود، قبل از انقلاب اسلامی در کشورمان تنها 10 نویسنده و شاعر ایرانی زن داشتیم که بعضی از آنها اشعار سطح پایین و مبتذلی میسرودند، اما اکنون در کشورمان حدود 9 هزار و 100 شاعر و نویسنده زن داریم که اصلاً قابل مقایسه با پیش از انقلاب نیستند.
قبل از انقلاب اسلامی، خانمها هم به دانشگاه میرفتند، اما حضور چشمگیری نداشتند و اصلاً خانوادههای مذهبی نیز اجازه چنین فرصتی به دختران نمیدادند، چرا که امنیت مناسبی در کشورمان برای دختران وجود نداشت. با این حال با انقلاب اسلامی فضا برعکس شد و با امن شدن محیطهای آموزشی، زنان فرصت ظهور و بروز خودشان را پیدا کردند و با خیال آسوده در اجتماع حضور یافتند.
به عنوان فردی که تجربه زندگی و تحصیل در اروپا را داشته، لطفاً مقایسهای بین نگاه به جامعه زنان در کشورمان و در غرب داشته باشید.
نوع نگاه بین ما و غرب به زنان اصلاً قابل قیاس نیست. زن در غرب و در حال حاضر به عنوان یک جنس دست دوم شناخته میشود؛ البته این نوع نگاه در گذشته نیز با غلظت بسیار و پایینتر از جنس دوم بوده است، اما اکنون با کمک مطرح شدن مسائلی چون حقوق بشر و امثالهم سعی کردهاند که وضعیت خودشان را قدری بهبود ببخشند. به عنوان مثال درگذشته و در
«نیو بریتین» زنان را وادار میکردند که به خوکها شیر بدهند و یا زنها را در طویله نگهداری میکردند و نگاه آنها به جنس زن اینگونه بود!
در دعای برخی یهودیان آمده است که «خدا را شکر که مرا زن و کافر نیافریدهای»! و یا باید بررسی کرد که بزرگان غرب مانند «برتراند راسل» و «نیچه» در مورد زن چه نگاهی دارند. این بزرگان دنیای غرب آنقدر کلمات تحقیرآمیز در مورد زنان به کار میبرند که انسان متحیر میشود! اکنون زنان در غرب وضعیت ظاهری نسبتاً بهتری دارند، اما به یک نقطه پایینتر از نگاههایی که بزرگان آنها در گذشته داشتند رسیدهاند و علت آن این است که اکنون جلوههای ویژه، صنایع فیلم و فضای مجازی رشد کرده و زنان در آن مغلوب شدهاند.
تا چندسال قبل بزرگترین تجارت در دنیا، تجارت مواد مخدر بود، اما اکنون تجارت پورنوگرافی و خرید و فروش زنان بزرگترین صنعت به حساب میآید. رفتاری که غرب در قبال زنان انجام میدهد به شدت ضد حقوق بشر است و اصلاً به زنان به عنوان بشر نگاه نمیشود. گاهی روی غذای حیوانات عکس زن دیده میشود و یا در«open day» که دانشگاهها در آن روز دانشجو میپذیرند، خودم میدیدم که در دانشگاهی که تحصیل میکردم، بعضی خانمهایی که در چشم آقایان بهتر دیده میشدند را استخدام میکردند تا دانشجویان بهتر و پولدارتری در آن دانشگاه جذب و مشغول به تحصیل شوند.
با نگاهی که غرب نسبت به زنان دارد، وضعیت تشکیل و استحکام خانواده در چه وضعیتی قرار دارد؟
در عمده کشورهای غربی همچون مردم آمریکا در حال حاضر موفق به ازدواج نمیشوند و این آمار در سایتهای UN Woman موجود است و بیشتر مردم آمریکا زندگی خود را بدون اینکه ازدواج کنند، میگذرانند و این به معنای آن نیست که بچه نداشته باشند و تولید مثل نکنند، بلکه آنها موفق به ازدواج نمیشوند و سبک زندگی آنها به صورت «همباشی» یا «Cohabitiation» است که اینجا به غلط به آن «ازدواج سفید» میگویند، حال این نوع زندگی نه ازدواج است و نه سفید است، بلکه یک موضوع سیاه به حساب میآید.
در واقع موضوع خانواده در این جوامع رو به سقوط است و امکان تشکیل خانواده به صورت عادی در جوامع غربی مثل آمریکا بسیار کم و در حد 25 درصد است. این کشورها شکلهایی مثل ازدواج درون خانوادهای تعریف کردهاند! البته یکی از مشکلات اصلی آنها برای تشکیل ندادن خانواده، تنوع طلبی و بیاعتمادی به یکدیگر است. اکنون در غرب قوانینی در حمایت از زنان ایجاد شدهاند که در نگاه اول قوانین خوبی هستند که اگر مردی مایل باشد زنش را طلاق دهد، باید 50 درصد از دارایی اش را به زن واگذار کند، اما همین عامل باعث شده است که مردان به سمت ازدواج نروند و در واقع این قانون به چکشی بر سر زنان تبدیل شده است. اکنون اَشکال عجیبی از خانواده تشکیل شدهاند که اگر از به اصطلاح خانوادههای همجنسگرا و ازدواج با حیوانات چشم بپوشانیم، در خانوادههای «ایندور» ارتباط جنسی محارم بین مادربزرگ و نوه، پدر و فرزند، مادر و فرزند و امثالهم برقرار میشود! بنا به تحقیقی که در آنجا داشتم، خانمهایی در برنامههای تلویزیونی حاضر میشدند که دخترانشان در واقع خواهران و برادرانشان هستند و اعلام میکنند که 30 سال است به این شیوه زندگی میکنند! این جوامع برای جلوگیری از بیماریهایی مثل ایدز، خانوادهای به نام (combaine family) دارند و یکسری خانوادهها وجود دارند که در آن چند مرد و چند زن وجود دارد و برای آنها برنامههای تلویزیونی ساختند و آن را تبلیغ میکنند.
در تحقیق دیگری که از یکی از خانوادههای آمریکایی در مورد علت خودکشی و دگرکشی فرزندان در خانوادهها شده بود، متوجه شدند که یک کودک به دلیل اینکه نمیدانست از پنج نفری که مادرش به او معرفی کرده است، کدام یک پدر واقعی اوست، اقدام به کشتن چندین نفر در مدرسه کرده بود. علاوه بر این یک کارگردان آمریکایی نیز چندی قبل در 60 سالگی و در بانک DNA توانست پدر واقعی خود را پیدا کند! اکنون 20 میلیون فرزند در آمریکا پدران خود را نمیشناسند! باید بررسی کرد که بیهویتی در غرب چه کار میکند! در کشورهای غربی بسیاری از مادران عمدتاً تنهایی خانه را اداره میکنند و این فاجعه بار است. رهبر معظم انقلاب فرمودند امیدی به نجات «خانواده» در غرب وجود ندارد و واقعاً معلوم نیست این کشورها چگونه میخواهند مفهوم خانواده را برای خود احیا کنند.
یکی از مسائلی که به فطرت و اصالت ایرانیان بازمیگردد، مسئله حجاب و عفاف است و شاهدیم که دشمنان از سالها قبل به بهانه حمایت از زنان هجوم همهجانبهای علیه این موضوع داشتهاند. پاسخ شما به کسانیکه حجاب را مانع پیشرفت بانوان قلمداد میکنند، چیست؟
پاسخم این است که بیحجابی مانع پیشرفت بانوان است، چرا که زنان از ظاهر زیبا و جذابی برخوردارند و وقتی در حوزهای مایلند پیشرفت کنند، این جذابیت مورد سوءاستفاده خیلیها قرار خواهد گرفت و به زن اجازه نمیدهد تا هنرها و توانمندیهایش را به منصه ظهور برساند. بنابراین اگر زنی یک نویسنده خوب، نقاش خوب، هنرپیشه خوب بوده و یا توانمندی خوب دیگری داشته باشد اما اهل رعایت حجاب نباشد، به احتمال زیاد مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت، کمااینکه برخی هنرپیشههای خانم ما چندی پیش در جنبش me too به معاونت زنان اعلام کردند که برای ادامه فعالیت خود مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. اتفاقاً خانمی که حجاب کاملتری دارد، هنر،اندیشه و توانمندیهای دیگرش بیشتر دیده میشود و از گزند آسیبها در امان میماند. این فرآیندی طبیعی است و نمیتوان آن را تکذیب کرد.
چطور بعضیها پیشرفتهای بانوان با حجاب را در عرصههایی مثل علم، هنر و سایر حوزههای اجتماعی و... نمیبینند و همچنان رشد و توسعه شخصیتی را در بیحجابی خلاصه میکنند؟
این موضوع یک القای هویتی است که در جوامع ایجاد شده است و دلیل آن به خاطر این عقیده است که زن ارزانتر کار میکند و راحتتر مورد تطمیع قرار میگیرد؛ باید دانست پتانسیلهایی به دلیل ویژگی مادر بودن در خانمها وجود دارد که دقیقتر کار میکنند.
رهبری به خوبی اشاره کردند که مردسالاری در غرب به معنای اول بودن جنس مرد در خانه نیست بلکه به این معناست که مرد جنس برتر است و اصلاً زن در زندگی آدم حساب نمیشود! اکنون در اروپا و آمریکا اگر یک خانم فقط به دلیل زن بودن در رشته تحصیلی اینجانب، هم سطح یک مرد، با سنوات یکسان و راندمان کاری یکسان کار کند، به دلیل زن بودن حدود 80 درصد حقوق یک مرد را دریافت میکند. متاسفانه این تحقیرها نسبت به زنان در غرب تبیین نشده است.
تحقیرهای نسبت به زنان در غرب به این دلیل است که آنها ویژگیهای خودشان را ارزان به دیگران عرضه کردهاند. اکنون چرا در غرب تشکیل خانواده انجام نمیشود؟ مگر چه اشکالی دارد که یک مرد با یک زن خانواده تشکیل دهد؟ این مسائل به دلیل تنوع طلبی مردان و راحت در دسترس مردان قرار گرفتن زنان است. اینکه میگویند غربیها چشم و دل سیر هستند، پس چگونه این همه آمار تجاوز و قتل کودکان و زنان افزایش یافته است؟
برای معرفی این واقعیات جامعه غربی و البته خنثیسازی نقشههای دشمنان علیه زنان مسلمان ایرانی نقش رسانهها غیر قابل انکار است، ارزیابی شما وضعیت کار رسانهای در کشورمان در این مسیر چیست؟
متاسفانه در رسانهها و رادیو و تلویزیون ما معضلات برخورد با زنان در کشورهای دیگر کمتر بیان میشود؛ با این حال بعد از بیانات رهبر معظم انقلاب، تلویزیون تنها در حد یک خبر از وضعیت زنان در ارتش آمریکا تصاویری را نشان داد که این حرکت برای نشان دادن حقیقت زندگی زنان در آمریکا بسیار ضعیف است. اکنون زنان در ارتش چه کار میکنند؟ این سؤالی است که همگان باید به آن پاسخ دهند، مگر غیر از این است که توان فیزیکی زنان با مردان متفاوت است؟ واقعیت آن است که زنان به این دلیل در ارتش آمریکا هستند که مورد سوءاستفاده جنسی قرار گیرند. اینها مسائلی است که باید رسانهها برای مردم تبیین کنند.
رسانههای ما باید واقعیتهای خانواده غربی را برای مردم تبیین کنند. باید همانطور که پیشرفتهای جوامع غربی را نشان میدهیم، معضلات آنها را نیز به نمایش بگذاریم. مردم ما میدانند که یکسری دختران مدل که دارای قد 170 و وزن 45 کیلوگرم هستند در این کشورها، مانند گربه و سگ در اختیار مردان قرار دارند و پس از مدتی میمیرند؟ آیا این وضعیت استبداد و استعمار نیست؟ باید مردم بدانند انتهای بیحجابی در غرب به چه نتیجهای منجر شده است. باید بدانیم این جوامع امتحان خود را در مسئله بیحجابی پس دادهاند. زمانی من از دانشگاهیان اروپایی سؤال کردم، از چه زمانی وضعیت شما به اینجا رسید و آنها پاسخ دادند از زمانی که دامنهای ما کوتاه شد. اکنون شهرداریها در انگلستان خانههایی برای بچههای بچه دار زیر 18 سال درست کردهاند که بچههای خود را نگهدارند. رسانههای ما کدام یک از این معضلات را نشان دادهاند؟!
برای مبارزه با هجمه فرهنگی غرب و همچنین معرفی دنیای واقعی این کشورها در حوزه زنان و شناساندن شعارهای پوشالی رسانههای غربی در حوزه زنان، نقش آموزش و پرورش را چطور میبینید، این نهاد چگونه میتواند واقعیات را برای نوجوانان و نسل جدید تبیین کند؟
نقش آموزش و پرورش نقش هویتسازی به پسران و دختران ماست. دختر دانشآموزی که شعار «زن، زندگی، آزادی» سر میدهد، نمیداند در انتهای این آزادی چه چیزی منتظر اوست و معنای واقعی آزادی را متوجه نشده است. در کدام یک از کتابهای ما نام و نشانی از زنان تاریخی ایران آمده است؟ اکنون نیز نام و نشانی از بانوان موفق و تاثیرگذار ایرانی در کتب درسی دیده نمیشود. اکنون مادر ابوعلی سینا، مادر امام خمینی(ره)، مادر حاج قاسم سلیمانی فرزندانی تربیت کردهاند که نام آنها همیشه در تاریخ ماندگار خواهد شد، اما متاسفانه اثری از بیان و معرفی زندگی و نقش آنها در تربیت این فرزندان دیده نمیشود.
امام خمینی(ره) زمانی فرمودند «تمام جنگهای دنیا زیر سر زنان است»! اینجانب در ابتدا برایم چنین جملهای عجیب به نظر رسید اما با مطالعه متن کاملی که ایشان در این رابطه نوشته بودند، دریافتم که منظور ایشان این بود که تمام گرههایی که در ذهن چنگیزخان مغول، هیتلر و امثالهم وجود دارد، به دست مادران و در دوران کودکی شکل گرفته است، این مادر است که نتوانسته محبت را در دل آنها جاری کند و باعث شده است که این چنین قتل عام کنند. باید از خود بپرسیم چرا در قرن هفتم هجری این همه شاعر و نویسنده تربیت شدهاند و مادران حافظ و ملاصدرا و امثالهم چه نقشی در تربیت آنها داشتهاند؟
آموزش و پرورش باید روی زندگینامه شهدا و خانواده آنها را برای نسل جدید تبیین و آنها را با زندگی آنها آشنا کند.
آیا حقوق زنان در ایران آنطور که باید رعایت و برآورده میشود؟
به نظرم حقوق زنان در ایران کمتر رعایت میشود؛ چرا که حق زن در وهله اول مادر شدن است، اما اکنون به دلیل قوانین دست و پا گیر، کارمندی و ادامه تحصیلات، یک زن کمتر امکان مادر شدن دارد. متاسفانه در ایران حقوق زنان وارونه جلوه داده میشود. حق زن آرامش بخشی و آرامش دادن است. این حق زن نیست که به فکر اجاره خانه و درآمد باشد. حق یک زن پرورش فرزند و انسان سازی است و متاسفانه این حق از بسیاری از زنان گرفته شده است. اکنون اینطور القا میشود که اگر یک زن بتواند در بیرون از منزل کار کند، دارای هویت است و خانه داری فاقد هرگونه ارزش است. رهبر انقلاب در این رابطه فرمودند خانهداری به معنای خانهنشینی نیست و به معنای چراغ خانه را روشن نگه داشتن است.
همانطور که اشاره کردید، رهبر معظم انقلاب درباره تکریم زنان خانهدار در دیدار اخیر خود تاکید کردند، لطفاً کمی در رابطه با اهمیت مسئولیت خانهداری در بین بانوان جامعه بفرمایید.
رهبر انقلاب فرمودند خانه داری با خانهنشینی متفاوت است و نسبت به حضور زنان در اجتماع تاکید کردند. حضور زنان در اجتماع در صورتی که اولویت اول آن نگهداشتن خانه باشد، بسیار مطلوب است. به عبارتی اگر حضور زنان در جامعه صرفاً به اشتغال داشتن آنها محدود شود، اشتباه است؛ مجلس و دولت باید اشتغال مخصوص زنان را به شکلی که در جامعه وجود دارد، تغییر دهد. خانمی که بچه 10 ساله دارد، نمیتواند از صبح تا عصر بیرون از منزل باشد، چرا که مسئولیت فرزندپروری و تربیت آنها را از دست میدهد.
زمانی به زنان سوئیسی گفتم چرا به مادران، سه سال مرخصی بدون حقوق میدهید و آنها در پاسخ گفتند اگر در این سالها مادر از کودک مراقبت نکند، وقتی آن کودک به سن نوجوانی برسد احتمال بزهکار شدن آن زیاد شده و مشکلات زیادی در جامعه به وجود میآید. ما نیز باید برای مادران شاغل قوانین را بیشتر تغییر دهیم و تسهیلات بیشتری برای آنها در نظر بگیریم.
حضور اجتماعی زنان، آنطور که رهبری و جنابعالی فرمودید، از چه نظر اهمیت دارد و ضروری است؟
طبق چیزی که رهبری فرمودند، مقدرات و نیازهای اجتماعی زنان باید به واسطه زنان مرتفع شود. به عنوان مثال اگر خانمی نیازمند پزشک اورولوژی بود، باید پزشکان و متخصصان اورولوژی زن در جامعه داشته باشیم نه اینکه زنان هم به متخصص مرد مراجعه کنند. باید در دانشگاه و مدارس نیز اساتید و آموزگاران زن بهاندازه زیاد داشته باشیم. حتی در کارها و ادارات خدماتی نیز باید کارمندان زن داشته باشیم که خانمها به راحتی به آن مراجعه کنند و نیازمندی خود را برطرف کنند. در مورد اشتغال بانوانی که فرزند دارند، برحسب تعداد فرزند و سن و سال فرزندان، میتوان تسهیلاتی به بانوان اختصاص داد.
اکنون که صحبت از فرزندآوری شد، نظر شما در مورد این موضوع که بعضیها فرزندآوری را مانع رشد و پیشرفت زنان میدانند، چیست؟
اتفاقاً فرزندآوری موجب پیشرفت زنان در جامعه میشود. وقتی یک زن میتواند پنج پزشک در جامعه تربیت کند، چطور میتواند به بهانه تحصیل در پزشکی، خود را از فرزنددار شدن محروم کند؟ وقتی کسی که دوست دارد مفسر قرآن باشد، با تربیت چند فرزند مثل علامه طباطبائی و امام خمینی(ره) فرزندان عالمی در این حوزه تربیت کند، مگر کاری کوچکتر از مفسر شدن قرآن انجام داده است؟ در پژوهشهای روانشناسی و اجتماعی آمده است که فرزندآوری به رشد عاطفی و آرامش روانی و ذهنی مادران کمک میکند. بنابراین فرزندآوری مانع رشد زنان نمیشود.
یکی از مسائل موجود در بین دختران و پسران، بالا رفتن سن ازدواج و از طرفی کاهش سن بلوغ جنسی بین آنهاست. این معضل را چطور ارزیابی میکنید و چه راهکاری برای برون رفت از آن پیشنهاد میکنید؟
افزایش سن ازدواج دلایل متعددی دارد. به عنوان نمونه قانون تسهیل ازدواج 15 سال است که نوشته شده است اما خبری از اجرای آن نیست. اگر جوانان ما ازدواج کنند، موضوعات کثیفی چون ازدواج سفید در بین آنان رواج پیدا نمیکند. یکی دیگر از دلایل افزایش سن ازدواج، ارائه نشدن تسهیلات مناسب برای جوانان در زمینه اشتغال، ادامه تحصیل و سایر انتظارات آنهاست، مثلاً اگر دانشجویی به دلیل اشتغال از نظر تحصیلی تحت فشار قرار گرفت، حداقل او را نباید از دانشگاه اخراج کرد. البته در قانون جوانی جمعیت برخی از این موارد در نظر گرفته شده است اما تسهیلات موجود در قانون تسهیل ازدواج بهتر بود که آن هم اجرایی نشد.
از دیگر دلایلی که سن ازدواج بالا رفته است،
مانعتراشی خانوادههاست. برخی انتظار دارند زوج جوان ابتدا صاحب خانههای آنچنانی، لوازم غیرضروری مثل چرخ گوشت، ماشین ظرفشویی و امثالهم شوند که در گذشته معمول نبود و سپس وارد خانه بخت شوند. باید از نظر فرهنگی روی ساده گرفتن ازدواج دختر و پسر تاکید شود و خانوادهها به آن توجه کنند.
از طرفی باید مواظب باشیم در تدوین قوانینی مانند مهریه، به گونهای عمل نکنیم که به خانوادهها آسیب زده شود؛ متاسفانه شاهدیم که وقتی یک خانم از شوهرش تقاضای مهریه میکند، زندگی آنها منجر به طلاق میشود، بنابراین با عنایت به فرمایشات رهبری، باید در تدوین قوانینی که بنیان خانواده را تهدید میکند و حق زنان در آن ضایع میشود، دقت کرد.
اخیراً با توطئه غربیها، کشورمان به بهانه نقض حقوق زنان از کمیسیون مقام زن سازمان ملل حذف شد، نظر شما در این رابطه چیست؟
کمیسیون مقام زن در مواردی از ما میخواست که زنان امکان تن فروشی، سقط جنین آزاد و یکسری از این قبیل موارد را بپذیریم که ما نیز به این موارد نپیوستیم و معاهده آنها را نپذیرفتیم، در نتیجه رتبه ما به همین دلایل نزول پیدا کرد و اخیراً هم به دلایل خودشان ما از این کمیسیون کنار رفتیم.
زمانی که بنده در انگلیس درمورد پرداخت نفقه به زنان در ایران صحبت میکردم، بقیه از این موضوعگریه میکردند و متعجب بودند که چنین موضوعی در کجا نوشته شده است! رهبر انقلاب جملهای داشتند که مغفول مانده است و آن این است که ایشان فرمودند زنان ما اگر به جایی رسیدهاند، از دامن عفت زهرایی به آن رسیدهاند. اگر بانویی به یک مقام و رشدی رسید، از عفت حضرت زهرا (س) رسیده است.
در کشورهای اروپایی اکنون آغوش گرم مادری، تبدیل به قتلگاه کودکان شده است؛ مادری بوده است که کودک یکماههاش را در مایکروویو به قتل رسانده است! چرا اینکار را میکند؟ چون پناه واقعی و همسر واقعی ندارد و تبدیل به کالا شده است! این زنان نیازمند دریافت محبت واقعی هستند اما آن را نمییابند. زنان لطیف و ریحانه هستند؛ کسی که به قول رهبری بوی عطر محبت و آغوش بازش باعث آرامش اعضای خانواده باشد. زندگی کارمندی چطور میتواند وظیفه مادری و همسرداری را برای خانمها فراهم کند؟ ما نمیگوییم که کار کردن مشکل دارد، اما شرایط و موقعیت برای این موضوع را باید در نظر گرفت؛ اکنون مادری که 3 فرزند دارد، چطور میتواند وظیفه خود را به بهترین نحو انجام دهد؟ ما الگویی به نام حضرت فاطمه زهرا (س) داریم که هم در اجتماع حضور داشتند و هم بهترین فرزندان عالم را تربیت کردهاند، حضرت زهرا(س) در جنگ احد هم پرستاری میکردند، ایشان خطبه میخواندند، میجنگیدند و شما ببینید در تاریخ کدام زن بوده است که یک تنه با 40 نفر که به سرش میریزند، بجنگد و از خود دفاع کند؟ در جنگ مباهله پیامبر ایشان را بردند و برای آیه تطهیر پیامبر در خانه حضرت زهرا(س) این آیه را میخوانند. متاسفانه ما این الگوی انسان ساز و امروزی را برای زنان فراموش کردهایم و الگوسازی نکردیم.
ما باید کمیسیون مقام زن را نجات دهیم و برای آنها که در حوزه زنان به آخر خط رسیدهاند، کمک کنیم. کشورهای غربی در حال دور زدن هستند و در تلاشند که وضعیت زنان را سروسامان دهند. وقتی بنده در انگلیس در مورد مقام واقعی زن صحبت میکردم همه با اشتیاق و علاقه گوش میدادند و میپذیرفتند، اما متاسفانه در کلاسهای دانشگاهی خودمان، بیان این مسائل برای برخی ناخوشایند است و آنها را نمیپذیرند!
در آستانه فرارسیدن روز زن، حرف مادرانه شما با دختران امروز و مادران فردا چیست؟
صحبت مادرانه بنده به مادران فردا این است که دختران من! اگر به چادر حضرت زهرا (س) پناه ببرید، پاکی و عفت را برای خود رقم بزنید و داوطلب آن باشید، محال است که به اوج علمی، تحصیلی و سایر حوزههای اجتماعی نرسید. یک مرد وقتی به چادر ایشان پناه برد، برای تشییع پیکرش پس از شهادت، میلیونها نفر به خیابانها آمدند و فردی مثل رهبر انقلاب نیز آرزوی همدمی با ایشان را کرد، آن مرد کسی بود که حضرت زهرا(س) را در مناطق جنگی از ورای صدها سال قبل میدید و هر وقت کارها گره میخورد، به این خانم پناه میآورد. هیچ جای جهان چنین پناهگاهی وجود ندارد، اگر شما دختران به چادر این خانم پناه ببرید، به بهترین جایگاهی که خواستار آن هستید، خواهید رسید.
دختران من! ارزش شما بالاتر از همه موجودات جهان است! زیرا خداوند از بین تمام چیزهایی که آفریده است، امانتش را به زن تحویل داده است؛ خدا انسان را از لحاظ روحی و جسمی به زن تحویل میدهد. دختران باید قدر ارزشهای خود را بدانند و خودشان را پیدا کنند.
یکی از عناصر رشد دهنده در مسیر انسانها قرار گرفتن زن و مرد در کنار هم با نگاه الهی و همراهی در رسیدن به قله سعادت است، به عنوان حُسن ختام این گفتوگو، چند جملهای درباره همسر شهیدتان دکتر احمد حاتمی و خصوصیات وی در طول زندگی مشترکتان بفرمایید.
او بسیار اهل قرآن بود، زمانی که نماز صبحش را میخواند، در زمان بینالطلوعین به تدبر در قرآن میپرداخت. بعد از آن نیز به سراغ رادیو میرفت و تفسیر قرآن آیتالله جوادی آملی را گوش میکرد، به طوری که وقتی به خدمت آیتالله جوادی آملی رسیدیم، به ایشان گفتم که همسرم طی 30 سالی که با او زندگی کردم، چه در انگلیس و چه در ایران شاگرد شما بود و تمام مباحث شما را گوش میکرد و یادداشتهای خوبی در این رابطه دارد؛ حتی زمانی که در ماشین مینشستیم نیز موج رادیو بر شبکه قرآن بود و اکنون نیز این یادگاری از او همراه ماست.
افرادی که با خدا و قرآن عجین میشوند، به شدت برای مقام زن احترام قائل هستند. من یکی از خوشبختترین زنان دنیا هستم و این موضوع را دوستان نزدیک بنده تایید میکنند. مرد با ایمان برای انسانیت زن ارزش قائل است، او هیچ چیزی را به زن تحمیل نمیکند. هر وقت برای شوهرم غذایی درست میکردم که دوست نداشت، اصلاً به روی خودش نمیآورد، اگرچه بعداً متوجه میشدم از آن غذا راضی نیست. شهید حاتمی هیچ وقت مرا تنها نمیگذاشت و به شدت به فرزندان مان محبت میکرد. بسیار صادق بود و در مباحث کاری من نیز کمک میکرد و یک دانشمند فضایی در مورد حجاب و عفاف هم مطلب نوشت!
زمانی که در انگلیس زندگی میکردیم، برای مهمانیهای خودمانی در مرکز اسلامی، مجبور بودم که کیک درست کنم و همسرم نیز پا به پای من در تهیه کیک برای مهمانان کمک میکرد. در ایران نیز زمانی که به بعضی خانوادهها مشاوره میدادم، با اعضای آن خانواده صحبت میکرد و همیشه باری از دوش من
بر میداشت. بعد از رفتن ایشان اتفاقات زیادی برایم افتاد و فهمیدم چه پناهگاه بزرگی را از دست دادم. شهید حاتمی هیچ وقت مستقیماً از من ایراد نمیگرفت و مثلاً در زمان رانندگی غیرمستقیم مرا راهنمایی میکرد. عصبانیت او نیز زمانی مشخص میشد که مرا با «تو» خطاب میکرد! و من به فرزندان میگفتم که پدرتان از چیزی ناراحت و عصبانی است. او ذرهای لقمه حرام سر سفره مان نیاورد. همیشه پشتیبان من بود و این موضوع در نظر اطرافیان مان نیز کاملاً مشخص بود.