قاسطین و ناکثین و مارقین و ساکتین (نگاه)
محمدهادی صحرایی
پیش از انقلاب اسلامی وقتی با فاصله حدود 1400 ساله به دوران امیرالمؤمنین که سلام خدا بر او نگاه میکردیم، برخی امور آن زمان و حوادث پس از شهادت پیامبر اکرم که سلام خدا بر او و خاندانش، برایمان مبهم و گنگ بود و همین امور را به خاطر گنگ و مبهم بودنشان گاهی ساده و گاهی ناممکن میانگاشتیم و غیر از اینها اگر اموری میماند را با علایق و سلایق خود، تحلیل میکردیم. نه اینکه فقط اتفاقاتی که در تاریخ رخ داده اینگونه باشد، بلکه با معمول روایات و احادیثی که توضیح وقایع صدر اسلام بود نیز چنین برخوردی میشد. ولی اکنون به لطف انقلاب اسلامی و جدی شدن آزمونهای الهی، در هر اتفاق این 43 سال، بینش ما از وقایع صدر اسلام و حتی تاریخ معاصر، شفافتر و واقعیتر گردیده. بهگونهای که امروزه ریشه مشکلات اصلی جامعهای که نمیخواهد برده و بنده شیاطین و مستکبران باشد را بیش از هرزمان دیگر میشناسیم و این شناخت ما را در تشکیل تمدن عظیم اسلامی یاری میکند.
ضروری است که آسیب شناسی صحیحی از مسئلههای جامعه دینی (اسلام ناب محمدی) داشته باشیم که قرار است حیات طیبه را برای دنیا و آخرتمان به ارمغان آورد و تمدنی نوین و آخرین نسخه حیاتی و حیاتبخش مهدوی را عرضه کند. برای ما مهم است بدانیم چالشهای یک جامعه دینی چیست؟ و چرا جوامع دینی آفاتی منحصر به خود دارند؟ آیا به خاطر وجود متاعی در جوامع دینی است که در دیگر جوامع یافت نمیشود تا طمع دزدان و ریاکاران در آنجا را برانگیزاند؟ یا اینکه چون در جوامع دینی، اهداف بلند و بزرگ بشری با اصول و قواعد عقلی که متصل به وحی و آسمان است بررسی میشود اینگونه مشکلات نیز هست؟ آیا جان و خواسته انسان در جوامع غیردینی، مثل جوامع دینی محترم است؟
مثلاً آیا انقلاب کبیر فرانسه که پس از اعلامیه 1789 حقوق بشر و شهروندی، به گیوتین و جوی خون و کشتار سپتامبر و... به امپراتوری ناپلئون و نسل جدیدی از جنگها و بردهداری و... رسید را میتوان با انقلاب اسلامی که هنوز برخی از مخالفان عیانش در کشور، منصب دارند مقایسه کرد؟ آیا میتوان ترکیه که پس از کودتای نافرجام چند سال پیش، هزاران نفر را اعدام یا زندانی یا تعقیب کرد را با جمهوری اسلامیای سنجید که برخی مؤثرین و مشخّصین کودتای 88اش حتی به وزارت و معاونت و... رسیدند؟ آیا آلمان که با 3 هزار پلیس، 25 نفر را که در سر هوای کودتا داشتند را دستگیر میکند را میتوان با ایرانی که تعداد پلیس کشته شدهاش با گلوله، بیش از اغتشاشگران کشته شده است مقایسه کرد؟ انصافاً میشود تنها یک نمونه از آنچه که آمریکا در برخورد با تسخیرکنندگان کنگره در 6 ژوئن 2021 انجام داد را در 43 ساله اخیرمان جست؟ آیا میتوان در کل انقلاب اسلامی، یک مورد مثل انفجار ترکیه یافت که دولتمان مثل آنها، حتی رادیو را قطع کرده باشند؟
از این دست مثالها در اروپا همچون جنگ جهانی اول و دومشان با 85 میلیون کشته، بسیار بیشتر از آنست که حتی بتوان آنها را مطالعه کرد. تاریخ خونین اروپا آنقدر باتلاقی است که فرانسه و آلمان و انگلیس و امثال آنها هرگز توان شستن خویش از پیشنه خود را ندارند. یک «جنگ وردن» ده ماهه بین فرانسه و آلمان در صدسال پیش، با 40 میلیون گلوله شلیک شده توپ، بسیار بیش از جنگ هشتساله عراق علیه ایران کشته و زخمی به جا گذاشت. آمریکا که تاریخ جدیدش تقریباً با عمارت عالی قاپوی تمدن صفوی همسن است، در خونریزی و تجاوز و توحش، حکایتی بدتر از اروپا دارد. اضمحلال سه تمدن بزرگ باستانی آن سرزمین، نسل کشی بومیان، جنگهای داخلی و بیش از صدجنگ خارجی و...، کارنامه سیاه حدود 500 ساله آمریکاست که با تمام جنگهای تاریخ جهانِ غیر از اروپا برابری میکند. با این وجود، تفکر شروری که مختصری از عفونتش گفته شد، اکنون بهعنوان استکبار جهانی مدعی حقوق بشر است. و این یکی از چالشهای بزرگ جمهوری اسلامی بهعنوان حکومتی دینی است که از سوی چنین جنایتکارانی، به نقض حقوق بشر متهم است.
با وقوع انقلاب اسلامی، استکبار جهانی همانگونه که رئیس رژیم صهیونی گفته بود، دچار زلزلهای شد که پایههای مشروعیت و اقتدارش به تزلزل افتاد. انقلاب اسلامی تکثیر شد و بیش از آنچه به اندیشه خطور میکرد، پیش رفت. امروزه میتوان میزان تحقق شعارهای بزرگ انقلاب اسلامی را با توجه به مشکلات و موانع، نه با گذشته خود که هرگز قابل اعتنا نبوده و نیست بلکه با کشورهایی که هیچ کدامشان محدودیتهای منحصربهفرد انقلاب اسلامی را نداشتهاند سنجید. فعلاً، یک قلم کوچک و بامزه آن که برای کشورهای ثروتمند اروپایی آرزوست اینست که زمانی دولت ما از مردم میخواهد برای کمک به تولیدکنندهها، بیش از مصرف خود مرغ ارزان تهیه کنند که در لندن اروپایی، تخممرغ را جیرهبندی کردهاند. درمان سرطان خون و رصدخانه و پالایشگاه فراسرزمینی و... بماند.
این مقدمه طولانی از این بابت به استحضار رسید تا به دانستن این نکته کمک شود که مشکل غرب با ایران، بر سر حقوق بشر نیست. اروپایی که به نوشته ویل دورانت تا قرن یازده، در بازارشان گوشت آدم میخوردند و اکنون هم که با جنگ روسیه و اکراین، حیثیت خود را در تأمین انرژی و غذا بر باد رفته میبینند و آمریکایِ تمدنسوزی که بر خاکستر تمدنهای کهن و مردم جهان بنا شده، هرگز صلاحیت و شأنیت سخن گفتن از انسان و حقوق بشر و بهویژه حقوق زن را ندارد. مسلم است که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، برای رهایی از سؤالات بیجواب جهان در مورد ادعاهای گزاف خود، باید آتش دامن خود را به دامن ایرانی که بعد از ده سال، موتور پیشرفت اقتصادیاش را در دولت جدید روشن کرده بیندازد. و چه بهانهای بهتر از مرگ دختری در بازداشت پلیس.
تا اینجای داستان ما طبیعی است چراکه یکی از دشمنان اصلی امیرالمؤمنین هم استکبار و ظلم اموی بود که به قاسطین شهره شدند و دستگاه شیطانی و حرفهای رسانهای و جنگ روانی آنها هم هنوز معروف است و ما از استکبار و ظالمین دوران خودمان هم جز، ستم و ظلم توقعی نداریم. اما ناکثین آنها بودند که با مولایمان بیعت کردند یا پیمان بستند ولی هر دو را شکستند. آنها که مال مردم را کابین زنان و دختران خود کرده بودند یا از بیتالمال برای خود، گنج قارون ساخته بودند و یا به طمع پُست و مقام، گِرد مولا جمع شده بودند و... و در انقلاب ما نیز بسیار از این ناکثین را دیدیم. چون سِمَت نگرفتند، فرقه ساختند. چون سهم نامشروع از سفره انقلاب میخواستند، رانتخوار و اختلاس گر و دزد شدند. چون توقع پامالی رأی مردم داشتند، فتنه و کودتا ساختند و حرف و عهد پیشین را فراموش کردند. گروهی از آنها فقط در ایام انتخابات، برای مردم اشک کبیسه میریزند و برخی دیگر فقط با تحریک دشمنان، استخوانشان میسوزد و....
مارقین هم که از اول نه دلشان با علی بود و نه با انقلاب. با تزویر و تزیین، دنبال چیز دیگری میگشتند که پیدا نکردند و هرچه توانستند به علی و انقلاب اسلامی رکب زدند و پیچ شل کردند. با اسلام و انقلاب آبرو گرفته ولی خود را ارزان فروختند. اما مارقین زمان علی با منافقین زمان ما اگرچه مشابهت زیادی دارند ولی یکی از تفاوتهایشان در دنیاگریزی در آن زمان و دنیاگزینی در این زمان است. آن زمان اهل تظاهر بودند و این زمان، به راحتی از تظاهر گذشتند و خود را به دنیای حرامشان آلودند. هر اندازه آن زمان احمق بودند در این روزگار، کاربلد شدند. گروهی 43 سال از لانهگزینیشان در امعاء و احشاء انقلاب میگذرد و هنوز ادامه حیات مزورانه میدهند ولی گروهی دیگر از آنها نه. هر وقت بتوانند خود را به قیمت بالاتر بفروشند میفروشند. مثلاً اگر کاخ یا قمار یا اعتبارشان را بشود به قیمت، به استکبار بفروشند، مهسا نامی را بهانه میکنند و بر چهره مردم پنجه میکشند و آتش میافروزند.
علاوه بر این سه طایفه مزدور باید به طایفه ساکتین هم اشاره کرد. این طیف نه به دل مینشینند و نه از مغز بیرون میروند. در فتنهها بهجای انجام وظیفه و حمایت از حق، ساکت میمانند، بیشتر فتنهها به خاطر خرابکاری آنها بوده است و همیشه هم از پاسخگویی فرار کردهاند!