kayhan.ir

کد خبر: ۲۵۵۴۴۶
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۲

دانشجویان این خاطره را بخوانند !(نکته)

 
 
خدای مهربان بر درجات شهید بزرگوار، آیت‌الله سعیدی و مجاهد عظیم‌الشأن مرحوم آیت‌الله طالقانی بیفزاید.
در این روزها که تابلوی روز دانشجو را بر تارک خود دارد اشاره به خاطره‌ای از آن دو عزیز بزرگوار -که چندین سال قبل در یک نشست دانشجویی مطرح شده بود- را بی‌مناسبت نمی‌دانیم. مخصوصاً آن که پیامی حکیمانه برای امروز و همه روزهای جنبش دانشجویی در خود دارد و می‌تواند درس‌آموز و عبرت‌انگیز باشد بخوانید!
اواخر شهریورماه سال ۱۳۴۸ بود. آیت‌الله سعیدی برای نگارنده و آقای مرتضی الویری پیام فرستاد که برای کار مهمی به دیدنش برویم. من دانشجوی دانشگاه تهران و الویری دانشجوی دانشگاه شریف (آریامهر آن روز‌) بود. فردای آن روز به‌اتفاق آقای مرتضی الویری به منزل ایشان در نزدیکی مسجد موسی‌بن جعفر علیه‌السلام و در انتهای خیابان غیاثی (آیت‌الله سعیدی امروز) که آن شهید بزرگوار امام جماعت آن بود، رفتیم. حضرت آیت‌الله سعیدی، روحانی برجسته و شجاع و نماینده حضرت امام -رضوان‌الله تعالی علیه- بود. بعد از اینکه به محضرشان رسیدیم فرمودند، ایشان و حضرت آیت‌الله طالقانی درباره جنبش دانشجویی پیشنهاد مهمی دارند که لازم است در تظاهرات دانشجویی با جدیت دنبال شود و از ما خواستند که مقدمات آن را فراهم کنیم و گفتند آیت‌الله طالقانی هم منتظرتان است تا نکات مهمی را در این زمینه مطرح بفرمایند. آیت‌الله سعیدی درباره نظر مشترک خود و آیت‌الله طالقانی، گفتند؛ شما در تظاهرات دانشجویی شعارهایی نظیر
«من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟ و من اگر برخیزم تو اگر برخیزی، همه برمی‌خیزند» را سر می‌دهید که البته برخاسته از شور و دغدغه انقلابی دانشجویان است ولی کامل نیست و پرسیدند؛ همه برخیزیم که چه بکنیم؟ برخاستن مقدمه کار است و اگر معلوم نباشد که برای چه برمی‌خیزیم، برخاستنمان اگرچه اعتراض به رژیم سفاک و خونریز پهلوی است و نباید دست‌کم گرفته شود ولی با نتیجه مطلوب فاصله زیادی دارد. ایشان تاکید کردند که جنبش دانشجویی باید شناسنامه داشته باشد و اگر هدف و مقصود از برخاستن مشخص نباشد و اعلام نشود، دشمن و جریانات منحرف سیاسی آن را به نفع خود مصادره می‌کنند. آیت‌الله سعیدی در ادامه فرمودند: «راه نجات از شرّ آمریکا و رژیم شاه، پیوستن به نهضت حضرت آیت‌الله خمینی است» و فرمودند؛ «پیشنهاد من و
آیت‌الله طالقانی این است که در تظاهرات دانشجویی نام حضرت آقا (امام خمینی‌) را مطرح کنید تا خیزش دانشجویی شناسنامه و سمت و سوی مشخص و قابل قبولی داشته باشد در غیر این‌صورت طعمه دشمنان می‌شود و دیگران جنبش را مصادره می‌کنند»...
دو هفته بعد در دانشگاه تهران تظاهرات با‌شکوهی
برپا شد و شعار «‌‌درود بر خمینی بت‌شکن‌» با صلابتی مثال‌زدنی در تمامی طول تظاهرات طنین‌انداز بود و حمله نیروهای گارد نیز نتوانست مانع آن شود.
آیت‌الله سعیدی یک سال بعد در شکنجه‌گاه ساواک (موسوم به کمیته مشترک ضد خرابکاری(!) - موزه عبرت کنونی‌) به شهادت رسید. ساواک بعد از شهادت ایشان، حضرت آیت‌الله شهید مطهری را به بهانه‌ای احضار کرده بود. شهید مطهری می‌فرمودند: احضار من بهانه بود و می‌خواستند این پیام را بدهند که رژیم پیروی از حضرت آقا [‌امام خمینی‌] را تحمل نمی‌کند! و می‌فرمودند ساواک آیت‌الله خمینی و پیروانش را نشناخته است.
این نکته نیز گفتنی و درس‌آموز است، در حالی که دولت اصلاحات از دانشجویان برای اهداف سیاسی و حزبی خود بهره می‌گرفت (مصادره جنبش دانشجویی به نفع اهداف سیاسی‌) روز ۱۶ آذر ۸۳ آقای خاتمی در دانشکده فنی دانشگاه تهران وقتی با اعتراض دانشجویان مواجه شد، به شدت برآشفت و خطاب به معترضان گفت؛ کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند! و نهایتاً پس از بهره‌گیری چند ساله مدعیان اصلاحات از دانشجویان، آقای سعید حجاریان به صراحت اعلام کرد که جنبش دانشجویی حرف مفت‌(!) است و خطاب به آنان گفت؛ حالا به دانشگاه‌ها برگردید و استراحت کنید‌(!). همان هنگام آقای زیبا‌کلام در پاسخ آقای حجاریان گفته بود؛ مگر دانشگاه پادگان است که دانشجویان به دستور شما داخل یا خارج شوند؟!‌... ولی دیگر دیر شده بود و آب رفته به جوی باز نمی‌گردید!
 
حسین شریعتمداری