دست خود را باز کنیم (یادداشت روز)
نقش آمریکا، رژیم صهیونیستی، دولت عربستان، آلمان، فرانسه، انگلیس، بلژیک و بعضی دیگر از کشورها در اغتشاشات ایران کاملاً واضح است و اسناد آن هم از جمله در بیانیه ششم آبان ماه جاری دو دستگاه ارشد اطلاعاتی کشور منتشر شده و - به جز دولت عربستان - خود این کشورها هم آن را تکذیب نکردهاند. این در حالی است که حمایت کشورها از اغتشاش در یک کشور، از آنجا که اولاً امنیت فعالیت عادی و ثانیاً جان و مال مردم را تهدید میکند، غیرمتداول است و از پذیرش اخلاقی و سیاسی برخوردار نیست. در جریان انتخابات 2020 ریاستجمهوری آمریکا، مقامات واشنگتن، دولتهای چین، روسیه و ایران را متهم کردند که در انتخابات این کشور ورود کردهاند و حال آنکه هیچ سندی برای آن وجود نداشت. چرا این ادعا مطرح شد؟ برای اینکه دخالت کشورهای خارجی در یک کشور برای تغییر روند سیاسی، واکنش منفی در مردم ایجاد میکند. اما در این صحنه رئیسجمهور آمریکا، نه در فضای سیاسی بلکه با حمایت از اغتشاشات و اقدامات جنایتکارانه، به فضای امنیتی ایران ورود کرده است و عجبا که وقتی او در تریبون عمومی میگوید: «ما ایران را آزاد میکنیم»، عدهای هنوز این موضوع را قابل تحمل ارزیابی میکنند!
یک عضو اتحادیه اروپا در ادعایی که مورد حمایت بقیه کشورهای عضو آن قرار گرفت، «اسدالله اسدی» دیپلمات ایرانی مستقر در وین پایتخت اتریش را در تیر ماه 1397 با استناد به گزارش موساد متهم کرد که در جریان سفر از تهران به وین، در ساک خود مواد منفجره حمل کرده و قصد داشته مرکز تجمع سازمان منافقین در پاریس را منفجر نماید. در حالی که شرکت هواپیمایی اتریش که در این سفر حامل وی بوده است، طی اعلامیه رسمی گفت در روز مورد ادعا، هیچ چمدانی بارگیری نشده و احتمال سوار شدن هیچکسی با مواد منفجره هم وجود نداشته است. این شرکت این ادعا را به دلیل ارائه جزئیات نادرست غیرقابل قبول دانسته است. در همان حال دادگاه «انتورپ» بلژیک با نادیدهگرفتن مصونیت دیپلماتیک، وی را به 20 سال زندان محکوم نمود.
در تیر ماه گذشته، ایران و بلژیک عهدنامهای برای انتقال زندانیان بین دو کشور امضا کردند و پارلمان بلژیک سیام تیرماه با 79 رأی مثبت (و 41 رأی منفی) این عهدنامه را تصویب کرد. در آستانه تصویب عهدنامه مورد اشاره میان ایران و بلژیک، اتحادیه اروپا شش ماه دیگر ثبت نام اسدی در لیست تروریسم را تمدید کرد و دو روز بعد، از تصویب عهدنامه مورد اشاره، دادگاهی در بروکسل پایتخت بلژیک، انتقال اسدالله اسدی را تا اطلاع ثانوی ممنوع نمود.
این برخورد اروپاییها با یک دیپلمات ایرانی دارای مصونیت قضایی است که هیچ مدرک واقعی هم برای دست زدن به اقدامی که قوانین فرانسه، آلمان و بلژیک را نقض کرده باشد، وجود ندارد. کما اینکه برای اتحادیه اروپا هم روشن بود که گزارش سرویس جاسوسی اسرائیل - موساد - فاقد مدرک واقعی است، اما در همان حال با وقاحت، حمایت خود را از بازداشت دیپلمات ایرانی اعلام کرد و راههای آزادسازی وی را هم - به زعم خود - مسدود نمود!
یک بار دیگر مرور کنیم؛ اتحادیه اروپا و دولتهای اروپایی از جمله بلژیک، تمام قد از سازمان تروریستی منافقین - که براساس اظهارات رسمی خودشان، هزاران نفر از مردم کوچه و بازار ایران را به شهادت رسانده است - حمایت کرده و موضوع نفر سوم سفارت ایران در بلژیک را به موضوع خود تبدیل نموده است! آیا حمایتی از این بیشتر و آشکارتر از تروریسم سراغ دارید؟! خب آنان در اقدام خصمانه مبتنی بر گزارش دروغ یک سازمان تروریستی
- موساد- دیپلمات ایرانی را بازداشت کرده و به 20 سال حبس محکوم کرده و حتی راههای رایج مبادله وی را هم بستهاند. ما باید چه کار میکردیم؟ این بماند.
در این طرف ماجرا، چندین کشور در همگرایی با آمریکا و رژیم صهیونیستی شامل آلمان، انگلیس، فرانسه و بلژیک، از یک سو سفارتخانههای خود را به محل اتصال، سازماندهی، مدیریت و پشتیبانی مالی عوامل اغتشاش در ایران تبدیل کردهاند و از سوی دیگر در کشورهای خود نیز مراکزی برای ملاقات، توجیه و آمادهسازی اغتشاشگران و حتی گروههای مسلح محارب ضدایرانی اختصاص دادهاند. آنان اقدامات خود را توجیه و ارتباط با گروههای آشوبطلب را انکار میکنند؛ اما در همان حال پشت تریبونهای رسمی از عوامل اغتشاش و ترور در ایران - به نام ملت ایران! - حمایت مینمایند و ابلهترینشان هم میگوید «ما ایران را آزاد میکنیم».
اسناد منتشرشده میگویند در روزهای دوم تا پنجم خرداد ماه سال جاری در شهر اسلو پایتخت نروژ، کمپینی تحت عنوان «حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران» برگزار شده است. ده روز پس از آن، رهبر معظم انقلاب اسلامی در جریان سخنرانی سالگرد ارتحال حضرت امام، از برنامهریزی دشمن برای به آشوب کشیدن ایران خبر داد. بعضی منابع اطلاعاتی، از برگزاری دورههای آموزش اغتشاش و مدیریت آن با حضور عناصر ایرانی - دارای نگرشهای متفاوت و حتی متضاد - در کشورهای ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی،اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا و جزیره سیشل خبر دادهاند. این دورهها تحت عناوین پوششی یا تحت عناوین آشکار برگزار شده است. بعضی از این عناوین وجود خارجی ندارند و بعضاً که وجود دارند، قابلیت برگزاری و تأمین هزینه چنین اقداماتی را ندارند؛ مثل بنیاد سیامک پورزند، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (شیرین عبادی) ایمپکت ایران، ایرکس، اسمالمدیا، تواناتک، مؤسسه یلدا، اتحاد ایران برای عدالت برگزار شدهاند. حدود شش ماه پیش از اغتشاشات اخیر ایران،اندیشکده آمریکایی «خاورمیانه» (Middle East Institute)، 17 اسفند 1400 نوشت: «در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی از سوسیالیستها گرفته تا لیبرالها و از سلطنتطلبها تا جمهوریخواهان همگی با یکدیگر همکاری میکنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمایند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا مینمایند.»
واضحتر از این بیان نمیشود که طرف مقابل شما بگوید من زلف مخالفان ایران از هر گروهی که باشند را به هم گره میزنم و آنان را به سمت یک هدف - که اصالتاً ایرانی نیست - یعنی حذف نظام سیاسی ایران سوق میدهم. بعد دولتهای اروپایی در حالی که در مراجعات دیپلماتیک، هر گونه نقش خود را در اغتشاشات ایران انکار میکنند، در تریبون علنی از اغتشاشگران حمایت مینمایند! ما باید چه کار کنیم؟ بماند.
یک خبر دیگر میگوید در تاریخ 1401/9/26، یک تیم سازمان جاسوسی آمریکا - CIA - در اربیل با «مصطفی هجری» دیدار کرده و خواستار وحدت دو شاخه کومله و ورود به اقدامات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی شده است. سیا در تاریخ 1401/7/15 ملاقات دیگری در هتل «ایوان» اربیل با بهنام حسین یزدانپناه، سرکرده گروهک پاک داشته و ضمن ارزیابی میزان آسیب این گروهک از حمله موشکی ایران به موقعیتهای استقراری این گروه، وی را به ادامه اقدامات تروریستی علیه ایران وادار کرده است.
یک بررسی ساده میگوید آشوبهای کنونی در ایران یک طرح چندساله غرب با محوریت آمریکا است و عوامل اصلی میدانی آن ترکیبی از عناصر مسلح دارای سازمان قدیمی مثل منافقین، کومله، دموکرات، پاک، پژاک و سازمانهای غیرمسلح ضدانقلاب ایرانی نظیر سلطنتطلبها، سازمانهای نوتأسیس شبکهای و گروههای شرور قابل مدیریت میباشد.
از تیر 1397 که کشورهای عضو اتحادیه اروپا، تمامقد در حمایت از منافقین و در واقع تضمین کردن جلسات و نشستهای مخالفان ایران در اروپا، پای کار آمدند و با دیپلمات ایرانی آن برخورد را کردند، در واقع اغتشاشهای کنونی را مدنظر داشته و برای آن تدارک میدیدند. سازمان منافقین بدنامترین گروه ایرانی و بعد از صهیونیستها، شرورترین سازمان در سطح بینالملل شناخته میشود. حمایت کشورهایی نظیر آلمان، فرانسه، انگلیس، نروژ و بلژیک و سپس حمایت اتحادیه اروپا از آن، ساده و بدون هزینه نیست. اما آنان هزینه حمایت آشکار از این بدنامترین سازمان را هم میپذیرند! چرا؟ برای اینکه برای غرب، مقصد این توطئه که تضعیف جمهوری اسلامی است، ارزشش را دارد.
البته از آنجا که خداوند متعال ولیدم شهدای خالص و صادق انقلاب اسلامی است، این توطئه پیچیده آنان نیز خنثی گردید. در این صحنه حاصل کار دشمن هم جز خواری و خذلان نبود. اما در عین حال ما هم باید کارهایی میکردیم که نکردیم و باید کارهایی بکنیم:
1- وقتی دادگاه بلژیک دبیر سوم سفارت ایران در وین - که از 1382 وارد عرصه دیپلماتیک در بغداد، لندن، وین و... شده و یک دیپلمات شناخته شده به حساب میآید - را بدون دلیل موجه، متهم و محکوم به حبس کرد و پیش از آن دولت این کشور در اقدامی غیرمتعارف، مصونیت دیپلماتیک او را لغو نمود، ما باید متقابلاً یک دیپلمات بلژیکی را در تهران بازداشت کرده و به زندان میانداختیم. اما این کار را نکردیم و اروپاییها با پررویی بیشتر به آموزش و سازماندهی عوامل آشوب در ایران پرداختند.
2- اطلاعات مربوط به اقدامات سفارتخانههای کشورهای مورد اشاره این یادداشت، در اختیار سرویسهای اطلاعاتی ایران است. کما اینکه اقدامات ضدایرانی آشکار مستقیم و غیرمستقیم و پوششی این کشورها در محیط برونمرزی هم برای دستگاههای اطلاعاتی کشور روشن است. بنابراین ما باید اولاً علیه این کشورها وارد اقدامات حقوقی شویم و ثانیاً با توجه به تواناییهایی که داریم، حساب آنان را قبل از آنکه سنگینتر شود، تسویه کنیم. اگر ما در واکنش به اقدامات ضدایرانی آنان فقط بیانیه بدهیم و بگوییم میدانیم شما چه کرده و چه میکنید، قطعاً فایدهای ندارد و اطلاعیه بعدی ما را هم به چیزی نخواهند گرفت. ما باید هزینههای متقابلی متوجه هر کدام از این دولتها بکنیم. امروز امنیت شهروندان ما وابسته به واکنشهای عملی و نه تریبونی ماست. کاش تریبونها را خاموش کنیم و به سمت تسویهحساب برویم، این بازدارندگی میآورد و به نفع خود آنان هم هست؛ چون از کارهای پلید دست برمیدارند. «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
سعدالله زارعی