اخبار ویژه
با حضور در کنار آسیبدیدگان نرخ مدیریت اشرافی را به هم نزنید!
روزنامه وامدار احزاب و مدیریت اشرافی، به جای تقدیر از حضور مسئولان در میان مردم سیلزده و مدیریت بحران از نزدیک، به عیبجویی پرداخت.
روزنامه شرق که سابقه دفاع از مدیران اشرافی و نجومیبگیر و بیاعتنا به مشکلات مردم را در کارنامه خود دارد، در یادداشتی نوشت: «در چند روز گذشته بخشهایی از ایران درگیر سیل شد که با خسارت جانی و مالی همراه بود. اما بیشتر از اینکه روند مدیریت بحران در مناطق سیلزده مورد بحث و اطلاعرسانی قرار بگیرد، عکسهایی از مسئولان که تا زانو در گل فرو رفته بودند و بعضا عکس یادگاری در آن شرایط میگرفتند، به چشم آمد. در اینجا دو سؤال اساسی مطرح میشود؛ اول اینکه چرا مسئولان دوست دارند جزء اولین نفرات در صحنه حادثه حاضر شوند و دوم اینکه آیا مردم دوست دارند مسئولان اینگونه رفتار کنند؟
پاسخ را میتوان در چند مسئله جستوجو کرد؛ اول اینکه پروتکلی برای حضور مسئولان در زمان بحران وجود ندارد. مدیریت بحران حادثه نمیتواند تشخیص دهد که در زمان بحران فرمانده عملیات قرار است با حضور مسئولان در مکان وقوع بحران چه کند. دوم اینکه شاید اینگونه باشد که مسئولان تا پیش از وقوع یک بحران آن را جدی نمیگیرند یا امکان پایینآوردن ریسک در مناطقی را که احتمال بحران در آن وجود دارد، ندارند. سوم اینکه حجم انبوه مدیران در مناطق بحرانزده را میتوان اینگونه توصیف کرد که این مسئولان سعی دارند خود را از مسببان آن واقعه جدا کنند و بهجای پاسخگویی در جایگاه سؤالکننده درباره علل وقوع بحران قرار بگیرند.
شاهد این مسئله میتواند حضور نمایندگان مجلس، مدیران میانی و ردهبالا پس از رخداد یک حادثه در محل باشد. چند سؤال اولیه شاید بتواند موضوع را کمی سادهتر کند. نماینده مجلس در میان گلولای چه کاری از دستش برمیآید؟ پاسخگوی وعدههایی که مسئولان به مردم بحرانزده میدهند چه نهادی است؟
وزیر اقتصاد در منطقه سیلزده چه میکند؟ وزیر کشور وقتی به بازدید منطقه سیلزده میرود، براساس کدام پروتکل دستور انجام کار میدهد؟ آیا او فرمانده میدان است؟ اگر او فرمانده میدان است براساس کدام تجربه فرمان عملیات را صادر میکند؟ شهردار تهران در منطقه حریم تهران چه میکند؟ آیا او براساس حکمی که از وزیر کشور گرفته بهعنوان مدیر بحران در منطقه حضور دارد؟ در بین تعداد زیاد مسئولان چه کسی حرف آخر را میزند؟ مسئولان در چه سطحی باید در بحران مداخله کنند؟
روی دیگر ماجرا که مسئولان را تا این سطح به مناطق بحرانزده و گرفتن عکسهای یادگاری در گل ترغیب میکند، تدلیس است. تدلیس باعث میشود فرد مسئول نخواهد از قافله مدیران حاضر در بحران عقب بماند یا حتی ترجیح دهد با غم مردم عکس یادگاری بگیرد یا با همان ظاهر گلی در جلسات دیگری که دارد حاضر شود تا نشان دهد از دل عملیات بیرون آمده است».
فرار به جلوی روزنامه شرق در این تحلیل در حالی است که اگر بنا باشد غیر از عوامل طبیعی، دنبال نقش عوامل انسانی و مدیریتی در خسارات سیل باشیم، طبیعتاً باید سراغ 8 سال مدیریت مدعیان تدبیر را گرفت، نه دولتی که هنوز یک سال از تشکیل آن نگذشته است.
ثانیاً علت عصبانیت روزنامه حامی مدیریت اشرافی از حضور مدیران در میانه میدان مدیریت بحران، در حالی است که در موارد مشابه در دوره قبل، مدیران طیف متبوع روزنامه شرق، در سفرهای تفریحی کیش و قشم یا در سفر خارجی حضور داشتند و تا چند روز حاضر نشدند سفر خود را متوقف کنند و به پایتخت برگردند؛ چه رسد به این که به وسط مناطق سیل زده یا زلزله زده بروند. دیروز بحث این بود که فلان مدیر و مقام مسئول، بعد از چند روز به تهران برمیگردد- رفتن به محل حادثه پیشکش- یا نه تا بحران را مدیریت کند. اما اکنون که مسئولان احساس میکنند تا از نزدیک پیگیر عملیات امدادرسانی و جلوگیری از افزایش خسارتها باشند، جریان حاضر و مقصر در گذشته، سعی میکند با حاشیه ساختن در این حد که فلان مدیر چکمه پایش بود یا نبود، یا با کفش گلی داخل آسانسور رفت و نرفت و یا چرا از فلان مدیر در وسط میدان مدیریت بحران عکس گرفتند (پس ریاکاری شد)، آن اتفاق مهم و اصلی را کتمان میکند و مانع از مقایسه در مدیریت اشرافی و مردمی شود. ثانیاً درباره حضور شهردار تهران در محل امامزاده داود طبیعی است که شهردار نسبت به تأثیر سیل در منطقهای در مجاورت تهران و احتمال گسترش آن به پایتخت حساس باشد. این را مقایسه کنید با حضور شهردار طیف مدعی تدبیر در کیش. درباره آقای خاندوزی وزیر اقتصاد نیز گفتنی است که صندوق بیمه حوادث طبیعی، زیر مجموعه مسئولیتهای وزارت اقتصاد قرار دارد.
اعتراف کومله به بازداشت تروریستهایش و انکار مزدوری برای موساد
گروهک تروریستی کومله، بازداشت چند عضو خود از سوی نیروهای اطلاعاتی ایران را تایید، اما وابستگی و ارتباط با موساد را تکذیب کرد! با توجه به قطعی بودن این وابستگی و ارتباط کارفرما- مزدوری میان موساد و کومله، تکذیب ارتباط توسط کومله، به معنای آگاهی از بدنامی حاصل از این همکاری است.
به گزارش رادیو فرانسه،عبدالله مهتدی (رئیسگروهک کومله) با انتشار اطلاعیهای بازداشت چند تن از اعضا خود در ایران را تأیید کرد اما اتهاماتی را که وزارت اطلاعات به این افراد منتسب کرده، دور از واقعیت خواند. وزارت اطلاعات ایران روز چهارشنبه در اطلاعیهای اعلام کرد اعضای گروهی که موساد، برای انفجار یک مرکز حساس دفاعی کشور به ایران فرستاده بود، از نیروهای عملیاتی حزب کومله بودهاند و شخص عبدالله مهتدی، افرادی از اعضای این گروه را برای همکاری با موساد انتخاب و به اسرائیلیها معرفی کرده است.
بنابر اعلام نورنیوز،شبکهعوامل موساد تنها چند ساعت پیش از بمبگذاری در مرکزی حساس در استان بازداشت شدند. اعضای این «شبکه پیچیده» که از راه اقلیم کردستان عراق وارد ایران شده بودند، در یک کشور آفریقایی (آفریقای جنوبی) آموزش دیده بودند.
گروهک کومله در اطلاعیه خود، بیانیه جدید وزارت اطلاعات را مبهم خوانده و نوشت که افراد بازداشت شده، زمانی که در آذربایجان غربی در کمین مأموران امنیتی گرفتار شدند، فعالیتهای تبلیغی و تشکیلاتی میکردهاند.
این گروهک، نهادهای امنیتی ایران را مسئول مستقیم جان افراد بازداشت شده دانسته و از نهادهای حقوق بشری بینالمللی و افکار عمومی ایرانیان خواسته است تا در این باره سکوت نکنند(!)
یادآور میشود وزیر اطلاعات اعلام کرده: گروهک کومله، مزدور رژیم صهیونیستی است. وزارت اطلاعات هم اعلام کرده است: “هدف تروریستهای وابسته به رژیم صهیونیستی، انفجار یک مرکز صنایع حساس دفاعی کشور بود. صهیونیستها، متناسب با اهمیت و حساسیت مرکز مورد نظر، پیچیدهترین شیوههای ترکیبی برای شناسایی جغرافیای هدف و تخریب وسیع آن را طراحی کرده بودند. عناصر عملیاتی تیم عملکننده از اعضای گروهک تروریستی و مزدور کومله هستند که مستقیماً توسط عبدالله مهتدی، سرکرده آن گروهک برای این مأموریت انتخاب و به افسران موساد معرفی شده بودند. مزدوری گروهک کومله برای رژیم صهیونیستی از گذشته کشف و مستند شده بود اما این ارتباط در سالهای اخیر کاملاً نزدیک و نیمه علنی شده است.
سربازان گمنام امام زمان (ارواحنافداه) پس از بازداشت تروریستها، و در مرحله اول با هدفِ حفظ ارتباط آنها با افسرانِ عملیاتی موساد، دستگیریها را به صورت کاملاً سفید انجام دادند. گستردگی و تعدد تجهیزاتِ همراه تروریستها در حدی بوده که امکان حمل مستقیم آنها توسط اعضای تیم عملیاتی وجود نداشته است.
بخشی از تسلیحات و تجهیزاتِ کشف و ضبط شده از تروریستها عبارت است از: تعداد ۸ بمب بسیار قوی برای انفجار هدف اصلی و ۸ بمب کوچک مخصوص تخریب تجهیزات همراه تیم پس از اجرای عملیات اصلی.۴ قبضه سلاح کمری ویژه همراه با صدا خفه کن و تعداد زیادی فشنگ. آخرین نسخههای سیستمهای ارتباطی ویندوز قرمز، تعداد قابل توجهی لپ تاپ و گوشیهای تلفن همراه و روترهای مخصوص. ابزارهای فنی ویژه برای اخلال در سیستمهای کنترلی محیط هدف و نیز برای انفجار از راه دور. مقادیر قابل توجهی ارزهای خارجی و ریال ایرانی. اسناد هویتی مختلفِ جعلیِ ایرانی و غیر ایرانی».
گفتنی است رژیم نامشروع صهیونیستی از چند دهه قبل (حتی پیش از انقلاب اسلامی) تحرکات گستردهای را در کردستان عراق و ایران برای استخدام مزدور و تجزیهطلبی و تبدیل این منطقه به پایگاه نفوذ انجام داده است و در این میان برخی عناصر بدنام، سفرها و ملاقاتهای پنهانی متعددی با افسران موساد در تلآویو و اربیل داشتهاند.
چند ماه قبل یک مقر موساد در اربیل، هدف موشکهای نقطه زن ایرانی قرار گرفت.
روسیه براساس تئوریبازیها طرف پیروز جنگ اوکراین است
روزنامه آمریکایی لسآنجلس تایمز براساس پیشبینیهای رایج در تئوری بازیها، روسیه را طرف پیروز جنگ اوکراین در مقابل غرب معرفی کرد.
آناستازیا فدیک استادیار دانشکده هاس و دیوید مک آدامز استاد دانشکده کسبوکار در دوک در روزنامه لسآنجلستایمز نوشتند: ما بهعنوان اقتصاددانان متخصص در اقتصاد رفتاری و نظریه بازی، مفاهیم استراتژیک را از نظریه بازی به دانشجویان بازرگانی خود آموزش میدهیم. همین ایدهها میتواند به ما در درک حرکتهای فعلی روسیه، پیشبینی رفتار آینده آن و استخراج بهترین استراتژیها برای دستیابی به اهداف بلندمدت کمک کند.
درخت بازی در مرحله بعدی جنگ روسیه در اوکراین چگونه است؟ روسیه تهاجم خود را در بدترین زمان ممکن از نقطه نظر لجستیک نظامی، در طول فصل بدنام گلآلود اوکراین آغاز کرد؛ اما پس از عقبنشینی اولیه از کییف، روسیه در شرق اوکراین پیشرفتهای آهسته اما ثابتی داشته است و شرایط برای روسیه در ماههای زمستانی آینده ایدهآل خواهد بود. فصل زمستان همچنین با توجه به وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه برای گرمایش، زمان آسیبپذیری استراتژیک برای اروپا خواهد بود.
از این منظر، «زمان» به سود پوتین است. پوتین با پیشبینی اینکه بهترین شانس برای پیروزی ممکن است در زمستان امسال باشد، انگیزهای دارد که اکنون گاز طبیعی روسیه را متوقف کند و اروپا را از نظر اقتصادی به مخاطرهآمیزترین موقعیت ممکن، بدون توجه به هزینههای کوتاهمدت روسیه، سوق دهد. این برای اتحاد کشورهای حامی استقلال اوکراین چه معنایی دارد؟ بدیهی است که راه برای ترغیب پوتین به توقف جنگ، این است که او اکنون باور کند که هیچ راهی وجود ندارد که بتواند ۶ ماه آینده پیروز شود؛ راهی که او را به این باور برساند که نمیتواند در ۶ ماه پیروز شود، انتقال بیش از اندازه کافی تجهیزات نظامی سنگین به اوکراین است. این ما را به درس مهم دیگری از نظریه بازیها و اقتصاد رفتاری میرساند: «باورها نقش مهمی در تعیین نحوه عمل هر یک از طرفین ایفا میکنند. در زمینه جنگ روسیه در اوکراین، تنها یک دلیل برای ادامه تهاجم وجود دارد: «ولادیمیر پوتین معتقد است که روسیه ممکن است پیروز ظاهر شود.»
جنگ روسیه در اوکراین به عنوان یک «جنگ فرسایشی» توصیف شده است که در آن دو دشمن برای یک دارایی با ارزش رقابت میکنند و هر کدام هزینهای را متحمل میشوند.
پوتین تاکنون نتوانسته تصویری از قدرت فوقالعاده به نمایش بگذارد، اما تحقیر غرب از سوی او و اعتقاد وی به ضعف و عدم تصمیمگیری ما کاملاً شناخته شده است. اگرچه پوتین ممکن است اشتباه کند که ما را دست کم میگیرد؛ اما اشتباه او به طرز طعنهآمیزی دست او را در درگیری فعلی تقویت میکند؛ زیرا به او امیدواری میدهد که به ادامه مبارزه نیاز دارد. متاسفانه این به آن معناست تا زمانی که غرب قدرت و عزمی را نشان دهد که پوتین انتظارش را ندارد، صلح در اروپا برقرار نخواهد شد.