نکتههایی از سرود سلام فرمانده
۱. سرود «سلام فرمانده» اتفاقی مبارک بود که موجی از نور و سُرور و امید را در بین ملت برانگیخت و کشور را از شمیم گلستان ولایت و امامت عطرآگین نمود. موسیقی دلنشین و مخملین به همراه شعری سرشار از صمیمیت و طراوت، موجب شد که این تصنیف در اندک زمانی در سراسر پهنه کشور عزیزمان پرآوازه شود و به همراه جوشش اشک بر لبها مترنم گردد. «سلام فرمانده» به گونهای اعجاببرانگیز از دروازههای ایران گذشت و در منطقه درخشید. آنگاه پا را از کشورهای همسایه فراتر نهاد و به آفریقا و مرزهای اروپا و آمریکا رسید و همزمان، نسخههای ترکی، پاکستانی، عربی و انگلیسی آن بیرون آمد و زبان مشترک ملتهای مختلف شد. این سرود را میتوان نمادی از هدف غایی جمهوری اسلامی که همانا تمهید حکومت جهانی حضرت مهدی ارواحنا فداه میباشد دانست.
۲. انتظار موعود به نوعی در باور همه مذاهب و ادیان وجود دارد و هنگامیکه به منابع و آثار کهن این ادیان مراجعه کنیم، بشارت آمدن شخصیتی در آخرالزمان را مییابیم. به عبارت دیگر، فرهنگ انتظار یک وجه مشترک در بین همه آیینها است و با وجود تحریف این ادیان و آمیخته شدنشان به موهومات و خرافات، امر موعود اما در کتابهایشان از دستبرد، مصون مانده است. گو این که در چند و چون آن میان آنها اختلاف وجود دارد.
در مذهب برادران اهل تسنن نیز به موضوع مهدویت تصریح گردیده و در منابع حدیثی آنان روایات متعددی در این باب از زبان مبارک رسول خدا(ص) نقل شده است و برخی از علمای بزرگ سنی، کتابهای مستقلی درباره امام مهدی ارواحنا فداه تأليف کردهاند.
اما مهدویت در تشیع مبحث بسیار گستردهای است که پشتوانه عظیمی از آیات و روایات دارد و صدها آیه قرآن به سرنوشت بشریت در آخرالزمان و موضوع تشکیل حکومت جهانی به دست آخرین حجت خدا، تاویل و تفسیر شده است. همچنین روایات بیشماری نیز در پیرامون حضرت موعود به دست ما رسیده که در مقایسه با مباحث دیگر اسلام از بسامد بالایی برخوردار است. از این رو امر مهدویت در تشیع، قابل قیاس با هیچ مذهب و مکتبی نیست و صراحت، شفافیت و شناسنامه روشنی که از آخرین حجت خدا نزد شیعه وجود دارد، در هیچ آیین دیگری یافت نمیشود.
آری! فرهنگ سبز انتظار، سرمایه بیبدیل جهان تشیع است که موجب شده این مذهب، پیوسته جذّاب و پویا باشد و سرود «سلام فرمانده» از چنین سرمایه والایی رونمایی کرده است. این سرود چیزی به مخاطبان خود نیفزوده و نیاموخته بلکه آنان را به فطرتشان بازگردانیده است. عشق به مهدی آن منجی عالم بشریت، در نهاد همه انسانها وجود دارد. کافی است دلها را بیدار و آگاه کنی! کاری که این سرود کرد.
۳. بیش از چهار دهه است که سرزمین ایران همواره خاستگاه رویدادهای شگفت و حیرتفزا بوده و ملت کرامتمدار ما در طی این مدت، نمایشگاهی از الهامات غیبی و عجایب دوران را در برابر دیدگان جهانیان به معرض تماشا گذارده است. هرچند عدهای بیمار روحی در داخل که مرامشان خودتحقیری و دشمنباوری است، شکوه حماسهجویی و اسطورهپروری در کشور را نمیبینند، اما حقیقت این است که ملتی انقلابی و بزرگ در آوردگاه «تهاجم ترکیبی» و پیچیده دشمنان در ابعاد «اقتصادی، سیاسی، امنیتی و رسانهای»، اینچنین شاداب و سربلند، انقلاب خود را صادر میکند، الگوی ملتها در فرهنگ مقاومت میشود و در حرکتی بدیع و بیسابقه با یک سرود، روح نشاط و خرّمی را در مسلمانان میدمد و در اقصی نقاط جهان، طوفانی از معارف حیات بخش مهدوی بهپا میکند.
به راستی خورشید طالع بلند این ملت از کجا دمیده است؟ آیا این به مفهوم استجابت دعای خوبان در قرآن نیست؟ آنجا که در آیه ۷۴ سوره فرقان از زبان آنان میفرماید: «وَاجْعَلنا لِلمُتّقينَ إماماً؛ ما را پیشوای پرهیزگاران قرار ده.»
۴. دشمن از چه چیزی دیوانهوار عصبانی است؟ او کدام امید خود را بر باد رفته میبیند؟ مگر جز این است که «سلام فرمانده»، گل معطر مهدویت را در باغچه وجود کودکان و نوجوانان رویانیده و ذکر آن مهربانِ غایب از نظر را بر لبهایشان جاری ساخته است؟
قدرتهای فاسد و شیطانی همواره نسلهای جدید ملتها را پیادهنظام خود محسوب میکنند. آنان با طرحهایی چون سند ننگین ۲۰۳۰ و یکپارچهسازی جهانی، قصد دارند فرهنگ منحط و ضد بشری خود را جایگزین آداب و رسوم و باورهای ملتها کنند. بلکه سالهای متمادی است که غرب وحشی در پوشش شعارهای زیبنده حقوق بشر، فاضلابمَنش و اخلاق متعفن خود را به روی جهانیان گشوده است.
با این همه اما نقشههای بدسگالان برای ایران اسلامی، بسیار انحصاری و ویژهتر است. دشمن تمام سرمایه و توان خود را در این متمرکز کرده است که نسلهای آینده ایران به جنگ با آرمانهای پدران خود برخیزند و عصیانگرانه به انقلاب و ارزشهای آن پشت پا زنند. اما اینک که کودکان ما چنین با احساس و شور و شعور و با چشمانی اشکبار سرود سلام فرمانده را میخوانند، دشمنان خرمن امید خود را سوخته میبینند و در خشماند. «قُلْ مُوتُوا بِغَيظِكُم؛ بگو از این عصبانیت بمیرید.» (آل عمران ۱۱۹)
۵. کسانی در داخل و خارج، ژست روانشناسانه به خود گرفتند و مضمون شعر این سرود را برای گروه سنی کودکان مناسب ندانستند. آنان در این مسیر قلمفرساییها کردند و چه مهملاتی که نبافتند. برخی دیگر نیز با واژهسازیهای عجیب و غریب مانند «سوءاستفاده از حقوق کودک» یا «سرباز- کودکسازی»! به مقابله با این حرکت خجسته برخاستند. در پاسخ، ابتدا باید گفت این اعتراضات از جنس همان ایراداتی است که در مناسبتهای دینی و مذهبی نسبت به دادن نذری، سفرهای زیارتی و ذبح گوسفند در عید قربان مطرح میکنند و فاقد هر گونه ارزش است.
از سویی پاسخ چنین ایراداتی پیش از این در تشییع پیکر سردار دلها حاج قاسم عزیز داده شده است. هنوز از یاد نبردهایم که چطور کودکان و نوجوانان ما در شهادت سردار میگریستند و دم از انتقام میزدند. مخالفان، در برابر ابراز احساسات کودکان ما در آن فراز تاریخی که حرکتی کاملا خودجوش و برآمده از اراده ملت بود چه پاسخی دارند؟ اما بسیار بجاست که رسانههای معاند به آمار کودکآزاری و سوءاستفاده جنسی از کودکان در غرب نگاهی بیندازند تا شرمسارتر شوند و دم فرو بندند.
۶. این سرود مصداقی بالا از تحقق بیانیه گام دوم انقلاب است. یعنی با گذشت چهل سال مشاهده میکنیم، اندکاندک ظرفیتهای نوینی از انقلاب اسلامی به منصه ظهور میرسد که پیش از آن هرگز فکرش را نکرده بودیم. این حقیقت کجا و توهم دشمن کودن کجا که پنداشته بود ملت چهلمین سالگرد انقلاب خود را جشن نخواهد گرفت. با این حساب میتوان پیشبینی کرد هنوز استعدادهای عظیم دیگر انقلاب در راه است که مایه روشنی چشم مؤمنان و حقپرستان خواهد شد.
و سرانجام باید اذعان داشت این حرکت، یقینا با عنایت حضرت حجت بن الحسن ارواحنا فداه توأم بوده که اینچنین جهانی و فراگیر شده است. با این امید که چنین فعالیتهایی، گامی در راه آمادهسازی جامعه برای ظهور حضرتش باشد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی