kayhan.ir

کد خبر: ۲۴۴۲۳
تاریخ انتشار : ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۲

مهندسی معکوس آمریکا در سرزمین مقاومت!(یادداشت روز)



درباره تحرکات اخیر آمریکا که تحت عنوان «مهار داعش»! صورت می‌گیرد، یک سؤال کلیدی ذهن‌ها را به خود معطوف کرده است: آمریکا دنبال چیست؟ درباره این سؤال گمانه‌زنی‌های زیادی صورت گرفته و پیرامون آن بحث‌های زیادی شده است. همه می‌دانند که میان سیاست اعلامی واشنگتن و سیاست اعمالی آن از یک سو و توانایی اعمال آن از سوی آمریکا تفاوت وجود دارد. بنابراین سؤال پیرامون ماهیت واقعی ادعای اخیر آمریکا بیانگر آن است که آنچه به طور رسمی از سوی مقامات آمریکا درباره مبارزه با تروریزم اعلام می‌شود، حتماً واقعیت ندارد. اما در این باره چند نکته به چشم می‌خورند:
1- آمریکا در جغرافیای مقاومت از لزوم تشکیل یک ائتلاف جهانی برای مبارزه‌ای دراز مدت سخن می‌گوید و در این میان گفته می‌شود در حین حمله به داعش، حقوق کشورهای درگیر با مقوله تروریزم- عراق و سوریه- و نیز هنجارها و قوانین داخلی این کشورها موضوعیت نخواهند داشت و مبارزه با داعش بدون لحاظ حقوق کشورها و ملت‌های آن صورت خواهد گرفت. به عبارت دیگر مبارزه با داعش به فرض واقعی بودن، در وهله اول مبارزه با استقلال و تمامیت ارضی این کشورهاست و در وهله دوم احیاناً ضربه زدن به داعش خواهد بود. پس هدفگذاری آمریکا یک جنبه قطعی و یک جنبه احتمالی دارد. از سوی دیگر همین دو روز پیش وزیر امور خارجه آمریکا با صراحت اعلام کرد که برای آمریکا خطر جمهوری اسلامی از خطر داعش بیشتر بوده و از این رو مبارزه با آن از اولویت بیشتری برخوردار می‌باشد. این ادبیات هنری کیسینجر مشاور ارشد مرکز یهودیان موسوم به ایپک بود که یک هفته قبل در مصاحبه با روزنامه «وال استریت ژورنال» بیان و سپس از زبان «جان کری» شنیده شد و همزمان معاون وزیر جنگ رژیم صهیونیستی حتی از اعلام آمادگی اسرائیل برای حمله به ایران خبر داد که البته این یک بزرگنمایی از قدرتی فروپاشیده بود. جدای از اینکه آیا آمریکا در عمل قادر به پیش‌بردن سیاست‌های خود درباره ایران هست یا نه، مواضع مقامات واشنگتن نشان می‌دهد که بحث آنان درباره داعش یک عنوان‌گذاری انحرافی است و اصل ماجرا مداخله امنیتی در سرزمین مقاومت است. از نظر آنان ورود آمریکا در بحران عراق می‌تواند مقدمه ورود به بحران سوریه باشد. پیش از این سوریه با هرگونه اقدام نظامی از سوی آمریکا مخالفت کرده بود و در نهایت آمریکا نتوانست طراحی عملیاتی سپتامبر سال قبل- شهریور- را درباره سوریه به اجرا بگذارد. در آن مقطع آمریکا به بهانه طرح روسیه، عملیات قطعی نظامی خود علیه سوریه را لغو کرد ولی واقعیت این بود که در سال گذشته تصاویر ماهواره‌ای پاسدارانی را در نقاطی از سوریه نشان داد که پای قبضه‌های موشک آماده شلیک به هدف‌های نظامی بودند اینها در کنار نیروهای حزب‌الله لبنان از عزم جدی مشترک سوریه، ایران و حزب‌الله برای پاسخ گسترده به تهاجم آمریکا به سوریه حکایت می‌کردند و لذا آمریکا چاره‌ای جز لغو عملیات ندید. به نظر می‌آید که آمریکا در شرایط فعلی گمان می‌کند که می‌تواند در یک پوشش بین‌المللی و در حالی که عراق رسماً عضو این پوشش است، حمله نظامی به اهداف را از عراق شروع و به سوریه گسترش دهد و اگر در این دو جا با موفقیت توام گردید به بقیه اضلاع جبهه مقاومت سرایت دهد. از این رو آمریکایی‌ها اعلام کردند در صورتی که ارتش سوریه هواپیماهای آمریکا را در آسمان کشور خود بزند، آمریکا سامانه‌های دفاعی سوریه را منهدم می‌نماید! بنابراین می‌توانیم بگوئیم آمریکا تغییر موازنه امنیتی منطقه را که طی دو دهه گذشته بدست نیاورده است در طرح مبارزه با داعش به عنوان یک هدف استراتژیک مد نظر دارد.
2- حرکت تروریستی خرداد ماه گذشته داعش که با تبانی نیروهایی در درون ساختارهای سیاسی و نظامی عراق صورت گرفت به زودی متوقف و مهار گردید. داعش بعد از گذر از شهرهای استان صلاح‌الدین- بجز سامرا- نتوانست به پایتخت وارد شده و حکومت را در بغداد شکست دهد. آمریکایی‌ها در سه روز اول عملیات داعش هیچ سخنی بر ضد آن به عمل نیاورده و حتی به تکرار و بطور رسمی می‌گفتند درگیری در عراق جنبه طایفه‌ای دارد و به سیاست‌های دولت نوری مالکی برمی‌گردد. در این بین «جان کری» سفری به عراق کرد تا اوضاع را از نزدیک مطالعه و ارزیابی کند. وی گفت‌وگوهای زیادی در بغداد و اربیل انجام داد و وقتی به آمریکا برگشت شاهد تغییر لحن مقامات آمریکایی بودیم. اولین جمله‌ای که جان‌کری بیان کرد این بود: «بغداد مقاوم است و حداقل تا مدت‌ها سقوط نمی‌کند» این موضع را در کنار موضع قبلی قرار دهید آیا معنایی غیر از این می‌یابید که آمریکا وقتی داعش را فاتح می‌دید به توجیه جنایات آنان و مقصر نمایاندن دولت مرکزی عراق روی آورد و وقتی متوجه شد که یک نیروی قدرتمند، به سرعت و ظرف 3-2 روز داعش را متوقف کرده است، ادبیات خود را تغییر داد. همین وضعیت درباره سوریه هم صدق می‌کند، چند روز پس از آنکه نماینده جدید اتحادیه عرب و سازمان ملل- اخضر ابراهیمی- در اگوست سال گذشته اعلام کرد که حکومت سوریه مقاوم است و فرو نمی‌پاشد، آمریکایی‌ها به داستان‌پردازی درباره استفاده ارتش سوریه از سلاح شیمیایی و میکربی در خان عسل پرداخته و سپس عزم خود را برای حمله به سوریه جزم کردند. با این وصف آمریکا همانگونه که در سوریه هیچ گامی برای مهار داعش برنداشت و هدف اول و آخر آن سقوط دولت دمشق بود- کما اینکه همین الان هم با متهم کردن دولت سوریه به دیکتاتوری شعار می‌دهند که نه به تروریزم و نه به استبداد- در صحنه عراق هم آمریکایی‌ها که شعار «تغییر سیاسی و ساختاری عراق» را از زمان برگزاری انتخابات پارلمانی سال 1388 با صراحت و در بالاترین سطح دنبال می‌کردند، هم اینک همین سیاست را در یک قالب جدید دنبال می‌نمایند. بنابراین الان موضوع آمریکایی‌ها، داعش و جریانات مشابه آن نیست. تا زمانی که داعش در عراق قدرتی در اندازه یک جریان قدرتمند از خود بروز ندهد، آمریکا نمی‌تواند به آنان تکیه کند چون سقوط آنان سقوط آمریکا خواهد بود.
الان مسئله مهم ویژه آمریکا در عراق و سوریه این است که جبهه مقاومت از بهار سال گذشته غلبه بر تروریزم متنوع غربی، عربی، ترکی و صهیونیستی را آغاز کرده است. عملیات القصیر، عملیات قلمون در سوریه و عملیات العظیم و عملیات آمرلی در عراق که در هر کدام چند هزار کیلومترمربع از مناطق آلوده به تروریست‌ها آزاد شد، غرب را بشدت وحشت‌زده کرده است. دو عملیات اخیر در عراق که دارای تاثیرات فوق‌العاده امنیتی برای استانهای بغداد، کرکوک و دیاله است، نشان داد که جبهه مقاومت در دفع تروریزم از قدرت فراوانی برخوردار است. آمریکا از اینکه جبهه مقاومت بر جریان تروریزم که تحت حمایت جدی غرب و رژیم‌های متحد آن است، پیروز شود بشدت نگران می‌باشد. غرب و بخصوص آمریکا و عربستان بنام مبارزه با داعش تلاش می‌کنند تا جلوی شکست داعش از جبهه مقاومت را بگیرند. اما چگونه؟ عملیات القصیر تا عملیات آمرلی ثابت کرد که قدرت جبهه مقاومت از قدرت تروریست‌ها بیشتر است در حالی که به گواهی شکست اقدامات نظامی آمریکا علیه تروریزم در عراق در فاصله سالهای 2003 تا 2011- از اشغال تا خروج - می‌توان گفت قدرت تروریست‌ها از قدرت آمریکا بیشتر بود.
آمریکا بنام مبارزه با داعش، تلاش می‌کند که در عملیات علیه داعش اخلال به وجود آورد. شما یک لحظه تصور کنید که آمریکا بنام مبارزه با داعش در زمان عملیات القصیر- خرداد 92- در منطقه عملیاتی مداخله می‌کرد آیا حزب‌اله می‌توانست با خیال آسوده و با تسلط بر اعصاب خود آن عملیات دشوار دو هفته‌ای را تا مرحله پیروزی مدیریت نماید؟ آیا اگر در عملیات سنگین و استراتژیک منطقه امرلی- جنوب شهرستان توزخورماتو- که به آزادی 3000 کیلومترمربع - منطقه‌ای به وسعت منطقه عملیاتی فتح‌المبین- منجر شد، آمریکا مداخله می‌کرد، امکان غلبه جبهه مقاومت که نمی‌تواند به آمریکا اعتماد کند، وجود داشت؟ پاسخ این سنخ سوالات حتما منفی است. همه می‌دانند که جبهه مقاومت برای از میان برداشتن تروریزم در عراق و سوریه بطور جدی وارد عمل شده و سلسله عملیات‌هایی را برای پاکسازی منطقه از تروریزم طراحی کرده است ورود آمریکا و کشورهایی نظیر عربستان در کنار جبهه مقاومت بطور قطع معنا و مفهوم پیدا نمی‌کند. طبعا نه آنان حاضرند تحت فرماندهی جبهه مقاومت به مقابله با داعش بیایند و نه جبهه مقاومت می‌تواند تحت فرماندهی آمریکا و عربستان قرار گیرد. تشکیل اتاق جنگ مشترک هم در حالی که میان دو طرف اندک اعتمادی وجود ندارد، بی‌معناست. پس اگر آمریکایی‌ها بخواهند در زمان عملیات - که حتما باید زمینی باشد و مبارزه با گروههای تروریستی که حد و خط روشن و ثابت ندارند از طریق نیروی هوایی امکان‌پذیر نیست - بطور خودسرانه به مناطقی حمله کنند، روند عملیات را با اخلال مواجه خواهند کرد. درست به همین دلیل است که دولت عراق و رئیس‌جمهور این کشور با صراحت می‌گویند هیچ امیدی به موفق بودن عملیات آمریکا در عراق ندارند. با این وصف کاملا واضح است که مداخله نظامی آمریکا در عراق و سوریه زمان حل پرونده تروریزم در این دو کشور را طولانی کرده و بر حجم هزینه‌ها و کشته‌ها می‌افزاید.
3- آقای باراک اوباما در سخنان اخیر خود و در آستانه نشست جده اعلام کرد که جنگ داعش جنگ شیعه و سنی نیست و جنبه مذهبی ندارد و لذا باید به مقابله با آن شتافت این یکی از دلایل اصلی آمریکا برای اتخاذ سیاست تهاجم نظامی علیه داعش است. آمریکایی‌ها در روزهای اول عملیات داعش در استانهای الانبار، نینوا و صلاح‌الدین، با صراحت جنگ داعش را طایفه‌ای و مذهبی و برخاسته‌ از اعمال تبعیضات قومی و مذهبی از سوی دولت مرکزی عراق خوانده و فشار خود را متوجه بغداد کردند. حالا اوباما می‌گوید این جنگ سنی و شیعه نبوده و ماهیت طایفی هم ندارد و باید نابود شود. از این سخنان می‌توان یک احتمال را جدی دانست و آن این است که آمریکا تلاش می‌کند تا سمت و سوی درگیری فعلی داعش و ارتش را تغییر دهد و به سمت داعش -شیعه بچرخاند و به عبارت دیگر با کنار گذاشتن پروژه داعش، درگیری را به سمت سنی-شیعه سوق دهد. تلاش آمریکا برای تجهیز و ساماندهی نظامی-امنیتی گروههایی از اهل سنت عراق و اعلام رسمی اینکه همه‌گونه حمایت را از آنان به عمل می‌آورد در واقع می‌تواند به ساماندهی یگانهای وابسته و تحت امر آمریکا منجر شود و روند فعلی که دولت‌های سنی منطقه- شامل عربستان و ترکیه- را بشدت نگران کرده است را تبدیل به نگرانی دولت‌های مقاومت- شامل عراق و ایران- نماید. آمریکایی‌ها با دامن زدن به اختلافات بین اهل سنت و شیعیان تلاش می‌کنند تا درگیری داعش علیه دولت‌های بغداد و سوریه را که در حال فروکش کردن و به پایان رسیدن است، در شکلی گسترده‌‌تر، به شکل درگیری بین مذاهب اسلامی درآورند. از این رو جهان اسلام باید با هوشمندی بیشتر به صحنه تحولات منطقه نگاه کند.

سعدالله زارعی