اخبار ویژه
خوشبینی مردم به آینده ؛ بورس، پرسودترین بازار شد
بازار بورس در فروردینماه امسال با بیش از 10 درصد رشد به عنوان پرسودترین بازار، حتی بالاتر از ارز و سکه ایستاد. در حالی که بازار بورس از اواخر دولت روحانی رو به سقوط شدید گذاشته بود، اما اکنون این بازار در موقعیت سوددهی خوبی قرار گرفته است. در این زمینه روزنامه اصلاحطلب دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: اولین ماه از قرن جدید پایان رسید و پرونده بازار داراییها در این ماه با صدرنشینی بورس بسته شد، به اینترتیب در طـول فروردین ماه شـاخص کل بورس تهران به عنـوان مهمترین نماگر بازار سهام به میزان 10/6 درصد رشد کرد و به محدوده یک میلیون و ۵۱۲ هزار واحد رسید. این مهم در حالی رقم خورد که قیمتها در دو بازار سکه و دلار حدود ۶ درصد افزایش یافت. به این ترتیب بازار سهام از رقبایش پیش افتاد و عنوان پربازدهترین بـازار فروردینماه را به خود اختصاص داد. رشـد قیمت سهام عمدتاً بهواسطه رشد قیمت در بازارهای جهانی و خوشبینی مردم به بهبـود اوضاع در بازار سهام روی داد. مهمتریــن رویدادیهای ثبتشـده در فروردین بورس ۱۴۰۱، افزایش یک درصدی دامنه نوسـان، نامحـدود شـدن نمایـش مظنههـای معاملاتی، وضع عـوارض برای صادرات زنجیره ارزش فولادی، پتروشیمی و سیمانی و در نهایت ارائه اطلاعات بیش از ۳۰۰ شرکت دولتی بر روی تارنمای کدال بود. اینطور که بهنظر میآید روند ایجاد شـده در بورس که نخستین نشانههای آن در واپسین روزهای سال گذشته نمایان شد، همچنان ادامه دارد.
اگر بخواهیم نگاهی دقیقتر به عوامل شکلدهنده به این وضعیت داشته باشیم باید مسئله را اینطور مورد بررسی قرار دهیم که نگاه بازار به برجــــام بهعنوان دیرپاترین عامل موثر در قیمتها که توانسته در طول یک سال و نیم گذشته بازارها را تحت تأثیر قرار دهد تنها یک روی ماجرا بوده است.
مسئله اصلی این است که به موازات برجام جنـگ نفسگیر در گرفته میان روسیه و اوکراین که حالا به صحنه حمایتهای مکرر ناتو از ولادیمیر زلنسکی بدل شده طی ماههای اخیر فشار صعودی قابل توجهی را به بازارهای جهانی وارد کرده و همین امر سـبـب شـده تا از این جانب نیز شـاهـد شـکلگیری یک عامل مثبت به نفع بازار سهام داخلی باشیم. در طول این مدت خطر متورمتر شدن اقتصاد بینالملل نیز وجود داشته و همچنان پشتسر خبرهای ناشی از جنگ در آمـار اقتصادی خودنمایی میکند. مجموع این عوامل همگی به نفع بازار سهام است.
عواملی از این دسـت بوده که سبب شده تا بازار سهام در طول یک ماه گذشته رشدی تقریبا پایدار را شاهد باشد و در میان بازارهای دارایی کشور به ثبـت بیشترین بازدهی دست یابد. این در حالی است که در بیشتر ماههای سال قبل شـاهد ثبت رکوردهایی دقیقاً برعکس رکورد یادشـده بودیم. بر این اساس بازار سهام در شرایطی به عملکرد خود طی فروردینماه خاتمه داده است که بازده آن به محدوده 10/61 درصد رسیده است. این رقم حکایت از آن دارد که شاخص توانسته از سطح یک میلیون ۳۶۷ هزار واحد تا سطح یک میلیون و ۵۱۲ هزار واحد صعود کند. رقم یادشده در شرایطی به ثبت رسیده است که به دلیل عملکرد ضعیف شـاخص بورس در یک ساله اخیر کمتر کسی تصور میکرد که تنها در طول یک مـاه میانگین وزنی بازار سهام تا این میزان تغییر مثبت داشته باشد. بازده بورس در سال گذشته تنها 4/6 درصد بوده است.
آمریکا قابل اعتماد نیست اما برجام را دوباره احیا کنیم(!)
یک روزنامه اصلاحطلب میگوید: «علت طولانی شدن مذاکرات احیای برجام، فقدان اعتماد است». دنیای اقتصادی در عین حال ادعا کرد احیای برجام به نفع طرفین است.
روزنامه دنیای اقتصاد مینویسد: «قاعدهای در سیاست وجود دارد که میگوید اعتماد، تصمیمگیری را آسانتر و بیاعتمادی، تصمیمگیری را دشوارتر میکند. اگر بخواهیم قصه طولانیتر شدن احیای برجام را در یک عبارت خلاصه کنیم، همانا فقدان اعتماد و دیوار بلند بیاعتمادی در روابط ایران و آمریکاست و این بیاعتمادی به دلیل هویتی شدن در هر دو طرف شکل فزایندهای داشته است. ایران و آمریکا هر کدام دلایل خود را برای بیاعتمادی دارند و البته آمریکا بهدلیل موقعیتی که در نظام بینالملل دارد و میخواهد آن را حفظ کند خواهان حفظ دست برتر در هر نوع تعامل و البته توافقی است.
این بیاعتمادی بر سر مسئله بسیار حساسی چون فعالیتهای هستهای به مراتب عمیقتر است. مسئله هستهای ازجمله مسائل سخت و دشوار در سیاست جهانی است و قدرتهای بزرگ همواره در جلوگیری از افزایش تعداد قدرتهای هستهای در جهان اجماعنظر داشتهاند.
برجام محصول این وضعیت و بیاعتمادی مستمر فزایندهای است که میان تهران و واشنگتن وجود دارد. این بیاعتمادی باعث میشود تا تصمیمگیران در هر دو طرف نگران عواقب و پیامدهای توافق در سیاست داخلی باشند؛ خاصه اینکه در راهروهای قدرت در واشنگتن لابی طرفدار اسرائیل (و اخیرا لابی امارات) علیه هر نوع توافق احتمالی با ایران فعالیت میکند و حتی در مقاطعی صراحتا خواستار حمله نظامی آمریکا به ایران شده بودند. هر بار که احتمال توافق بیشتر میشود، مخالفان توافق هم دست به کار میشوند و مانع جدید بر سر راه توافق ایجاد میکنند؛ در حالی که مثلا درباره برزیل رقابتهای منطقهای با نزدیکی آن به آرژانتین کمتر شد و مسیر حل مسئله را هموارتر کرد.
رقابتها و بیاعتمادی در سطح منطقه هم مزید بر علت شده و توافق را دشوارتر کرده است؛ کما اینکه از ابتدای روی کار آمدن دولت بایدن، جناح تندرو در شورای امنیت ملی آمریکا خواهان آن بود که فعالیتهای منطقهای ایران هم بخشی از توافق جامعتر با ایران باشد.
برجام یک راهحل مرضیالطرفین و در عین حال پیچیده و در تعبیر روششناختی یک پدیده چند متغیره است که احیای آن دشواریها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد و مهمتر اینکه تصمیمگیران در تهران و واشنگتن باید تصمیمهایی بگیرند که ممکن است هزینه آن در سیاست داخلی زیاد باشد؛ اما در نهایت به نفع طرفین است.»
صدر و ذیل تحلیل روزنامه دنیای اقتصاد با هم تناقض دارد. نویسنده در حالی خواستار اعتماد مجدد و توافق مجدد بر سر احیای برجام میشود، که در ابتدای نوشته خود به فقدان اعتماد اعتراف دارد، اما به جای اینکه حق را به ایران بدهد، میگوید طرفین به یکدیگر اعتماد ندارند!
واقعیت این است که رژیم آمریکا با انواع دغلبازیها و عهدشکنیها در برجام، بیاعتمادی ایران را بیشتر کرد و نشان داد که تاکید بر غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، قضاوت عاقلانه و درستی بوده است. بر مبنای همین واقعیت روشن، طبیعی است که ایران نخواهد مجددا به آمریکا اعتماد کند و به همان توافق خسارتباری برگردد که امکان عهدشکنی به آمریکا را داده و موجب زیان ایران شده است. با این وجود عجیب است که یک روزنامه ایرانی، به جای تاکید بر بستن منافذ خیانت آمریکا در برجام، خواستار احیای همان توافق شود و بهانه خود را هم مخالفخوانی جمهوریخواهان آمریکا یا اسرائیل و عربستان قرار دهد.
شما ننوشتید که روحانی بنایی تخریب شده تحویل میدهد؟!
روزنامه زنجیرهای که در اواخر دولت روحانی به بد و بیراه گفتن به دولت ائتلافی اصلاحطلبان افتاده و مدتی هم از رئیسی ستایش میکرد، مجدداً به اصل خود برگشت و به تمجید روحانی پرداخت.
آفتاب یزد در سرمقاله خود نوشت: «ژورنالیست و اهل رسانه کارش رصد اخبار و بررسی بازتاب آن است. این طیف به نیکی از نوع فیدبک اخبار میتوانند نبض جامعه را درک کنند و بفهمند. بنابراین خیلی ساده میتوان حتی از روی میزان و تعداد خواننده یک خبر ساده متوجه شد محتوای خبر و گوینده آن چقدر برای مردم مهم است. برای مثال هر ژورنالیستی میداند در جامعهای مثل ایران اخبار زرد که حتی توام با دروغ و غلو است طرفدار فراوانی دارد زیرا اصولا مردم از پیگیری حواشی لذت میبرند علیالخصوص اگر این حواشی مربوط به یک چهره معروف یا همان سلبریتی باشد... این چند خط را عرض کردم تا این نکته را بهعنوان یک روزنامه نگار اعلام نمایم این روزها اخبار مربوط به حسن روحانی و حتی تصاویر خبری وی به شکل شگفتآوری پربازدید است و به نوعی جزو خبرهای کلیکخور رسانههای برخط میباشد. برای مثال حضور حسن روحانی در مراسم ختم مرحوم ریشهری و حضور در مراسم دیدار مقامات با مقام معظم رهبری از جمله رویدادهایی بوده که در روزهای گذشته پرانعکاس بوده است. این در حالیست که رئیسجمهور سابق هنوز لب به سخن در مورد شرایط روز نگشوده و صرفا در چند مراسم عادی و روتین حضور داشته است. حال تصور کنید حسن روحانی مثلا در مورد نافرجامی احیای برجام در این دولت نظر کارشناسی خود را ارائه دهد؛ خب طبعا این سخنان وی تا مدتها سرتیتر اخبار و تحلیلها خواهد بود. چرا که اولا او کسی است که در دولت خاتمی سرتیم مذاکرهکنندگان بوده و در دولتاش نیز موفق شده با غرب بر سر مسئله هستهای به توافق برسد. و ثانیا، تقریبا مسجل شده تفاوت این دولت و دولت قبل در شناخت زبان دنیا کجاست.
حال اگر به اوایل تابستان سال 1400 بازگردیم و اخبار مربوط به حضور حسن روحانی در قدرت را رصد کنیم متوجه میشویم به همان نسبتی که این روزها اخبار وی مورد توجه قرار میگیرد در آن زمان تقریبا کسی توجهی به سخنان رئیس جمهور وقت نداشته است. در آن دوره زمانی، برای برخی در جامعه این تصور ایجاد شده بود خود حسن روحانی بخشی از مشکلات است و با رفتن وی این مشکلات مرتفع میشود. خب اکنون محرز شده چنین ادعایی عاری از حقیقت بوده است. شرایط قابل لمس بازار (گرانی ثانیهای) و سایر شاخصها نشان میدهد به پیشرفتی نرسیدهایم و دورنمای جالبی نیز پیش رویمان قرار ندارد. به جد بیم آن را دارم هنوز به فصل گرم سال نرسیدیم دل بسیاری برای شیخ دیپلمات تنگ شود و حتی پر بکشد! مردم عادی نیز اگرچه کلهم اجمعین دل خوشی از سیاسیون چه راست و چه چپ ندارند اما حداقل در گعدههای رفاقتی و فامیلیشان بگویند باز هم صد رحمت به رئیسجمهور قبلی. با این دستفرمان برخی مسئولان و مدیران دولت فعلی دیر نیست آمدن چنین روزی».
درباره این فضاسازی اولا باید گفت، دیدن هر خبری به معنای تایید خبر یا سوژه آن نیست؛ چه اینکه به اذعان نویسنده، سوژههای زرد غالباً جزو پربازدیدترینهاست! ثانیا معنی «زبان دنیا را بلد بودن» را مردم در کلاههایی که آمریکا و اروپا سر دولت روحانی گذاشتند و چک برگشتی برجام را جای امتیازهای دریافتی دادند، فهمیدند. ثالثا مردم هنوز فجایع مدیریتی مدعیان تدبیر و امید را که فهرست آن چند جلد کتاب را شامل میشود، از یاد نبردهاند و میدانند عوارض 8 سال خرابکاری و سوءمدیریت را نمیشود در هشت ماه جمع کرد؛ هر چند که شاخصهای اقتصادی به تدریج در حال مثبت شدن هستند، یا دستکم روند رشد شاخصهای منفی مهار شده است.
رابعا این تحلیلهای چند ماه قبل آفتاب یزد در کنار مجیزگوییهای پیش از آن، از بیصداقتی گردانندگان روزنامه حکایت میکند:
آفتاب یزد، 16 مرداد 1400: «امیدی به پاسخگویی در دولت روحانی نبود و این امید میرود که دولت جدید بهخاطر ریاست آقای رئیسی دولتی پاسخگو باشد. احساس مسئولیت و پاسخگویی در قبال رفتارهای فردی و اجتماعی نشانه بارزی از بلوغ فکری و رشد عقلی میباشد. مصیبت و شکست از زمان و نقطهای آغاز میگردد که دولتمردان به خودسری و عدم پاسخگویی و مردم به رفاهطلبی و بیاعتنایی به مطالبهگری خو کنند. شوربختانه در هشت سال گذشته دو خصلت مطالبهگری و پاسخگویی کمرنگ شده وحتی گاهی اصلا به دست فراموشی سپرده میشد. از تصادف قطار و سانحه اتوبوس دانشجویان و سیلهای شمال و جنوب کشور تا گرانیهای طاقتفرسای اقلام ضروری و دفن جوجههای یکروزه و شیرپاشی در جادهها که بگذریم از سوءاستفادهای نجومی که جان به لبمان کردهاند نمیتوان گذشت. عضویت بعضی از آقازادهها در شرکتهای اقماری و دریافت چندین حقوق از مراکزی که حتی دفاتر آنها را بلد نیستند، تحصیل کردگان و متخصصان بیکار را به فرار (بخوانیم مهاجرت) وادار نموده است. اگر تاکسیهای اینترنتی تاسیس نمیشدند معلوم نبود تکلیف هزاران جوان تحصیلکرده و بیکار کشور مخصوصاًً در تهران چه بود؟ در سالهای گذشته نه تنها پاسخگویی و احساس مسئولیت بلکه مطالبه و پرسشگری نیز به رفتارهای ویرانگر و ضدامنیتی تعبیر میشد. اما در دولت سیزدهم به یمن حضور یکی از صاحبنظرترین مدیران فسادستیز، امید مردم و نخبگان پررنگ و پررنگتر گردیده و رئیسجمهور محترم به خوبی واقفند که مردم حضور و وجود وی را خاکریز مقابله با فساد و رانت تلقی کرده و بر این امیدها ثابت قدم و استوارند».
- 2 اسفند 99: «روحانی بنایی تخریبشده تحویل میدهد. او گفته «در این سه سال هیچ شبی نبود بنده با خیال آسوده سر به بالین بگذارم و در تمام این سه سال احساس من همان احساسی بود که ما 8 سال در دوران جنگ تحمیلی داشتیم». در نگاه نخست بیان چنین سخنانی زیبا بهنظر میرسد. به هر حال وقتی جامعه متوجه شود منتخب وی خبر دارد وضعیت اقتصادی کشور آشفته است و آنان که حقوقبگیر و با درآمد ثابت هستند چه رنجی میکشند سرکیف میآید. هر چند این احساس درون شما شاید چند ثانیه بیشتر دوام نداشته باشد زیرا بلافاصله یاد قسطها و اجارهخانه عقبافتاده، بدهکاریهای دیگر و لیست خریدهای بر زمین مانده میافتید و پیش خود میگویید خیلی ممنون و سپاسگزاریم که رئيسجمهور بهخاطر ما سه سال بدخواب شدهاند(!) ولی چه دردی را از مردم کم میکند؟ طرح این سخن در چنین موقعیتی چه معنی میتواند داشته باشد؟ جز اینکه یک پاس گل باشد برای استهزای روحانی؟!
به هر حال این دولت در ماههای پایانی است و دیگر دیر شده برای اقدامات اصلاحی. بنایی تخریب شده و کاری از کسی ساخته نیست. حجم آوار هم بالاست».
طبق این اعتراف، اگر هم مردم به تحرکات روحانی و برخی اطرافیانش حساسند، بهخاطر نگرانی از عملکرد آنهاست.