دست برتر ایران پشتوانه توافق خوب(نگاه)
1) آیا سه دولت آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) توانستند به راحتی، بخشی یا تمام تعهدات خود در توافق برجام را زیر پا بگذارند و ایران را از حقوق خود محروم کنند؟ اگر پاسخ سؤال «آری» است - که حتی غربیها هم اذعان دارند- بنابراین نباید توافق به همان شکل سابق که امکان «تدلیس» و «تخلف شرط» را برای آمریکا و اروپا فراهم کرده و موجب «غبن و زیان و خسارت گسترده» برای طرف ایرانی شده احیا شود. این یک اصل بدیهی حقوقی است.
ریشه این خسارت بزرگ، در همان غفلت و کوتاهی است که نسبت به تأکیدات
رهبر انقلاب صورت گرفت. از جمله ایشان آخرین بار پیش از اجرای برجام، یعنی در مهرماه 1394 به هنگام صدور مجوز اجرای مشروط، خطاب به آقای روحانی خاطرنشان کردند:
«جنابعالی با سابقه چند دهه حضور در متن مسائل جمهوری اسلامی طبعاً دانستهاید که دولت ایالت آمریکا در قضیه هستهای و نه در هیچ مسئله دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. بیشک حفظ هوشیاری نسبت به نیّات خصمانه دولت آمریکا و ایستادگیهایی که بر اثر آن در طول مسیر مذاکرات از سوی مسئولان جمهوری اسلامی به کار رفت، توانست در موارد متعدّدی از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند. با این حال محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعددی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظه به لحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آینده کشور منتهی شود».
2) تفاوت امروز با سال 1394 این است که امروز عیبها و خسارتهای بزرگ آن آشکار شده است. بله، به لحاظ حقوقی نمیتوان درباره توافق منعقده مجدداً مذاکره کرد؛ اما این قاعده درباره توافقی است که چارچوب آن، امکان تدلیس و کلاهبرداری و غشّ در معامله را برای یک طرف و خسارت برای طرف دیگر فراهم نکند وگرنه، معامله باطل است. اکنون دست طرف ایرانی در مذاکرات، هم از نظر افزایش اقتدار ملی و هم اسناد خسارتدیدگی از توافق بد، کاملاً پُر است و به لحاظ حقوقی میتواند قاطعانه استدلال کند که ادعاهایی مانند هستهای و غیرهستهای کردن برچسب تحریمها، موجب محرومیتش از عایدات ضروری توافق بوده است.
3) در برجام، حقوق ایران برخلاف تعهداتش، فاقد هر نوع تضمین معتبر در برجام است. این تضمین موثق و معتبر را یا باید آمریکا بدهد، یا اینکه تعهدات ایران به شکلی اجرا شود که بازدارنده و برگشتپذیر باشد. از سوی دیگر، ابقای ساختار رژیم تحریمها (فارغ از اینکه آمریکاییها مثلا تحریم 500 فرد و نهاد ایرانی را موقتا تعلیق کنند، یا 1500 فرد و نهاد را)، موجب تحمیل هزینه مجدد به کشور با یک عایدی اندکِ چند ماهه است و قادر به عادیسازی تجارت خارجی از مسیر رفع تحریمها نخواهد بود؛ اما از آن طرف، اولا آمریکا را عضو غیربازگشت برجام میکند؛ ثانیا اتکای شکننده کشور به برجام را که رو به کاهش بوده، مجدداً افزایش میدهد؛ ثالثا مانعی بر سر تحریمهای جدید دولت و کنگره آمریکا نخواهد بود. حتی اگر وعده لغو تحریمها حل شود، توافق بدون حل مسئله تضمین معتبر، بیثبات و ناپایدار است.
4) قبل از هر توافق دوباره، باید پاسخ به یک سؤال مهم روشن شود: اگر امروز توافق کردیم و فردا آمریکا طبق تحریمهای کاتسا یا هر تحریم قدیم و جدید دیگر با برچسب غیرهستهای، برای انواع تعاملات بانکی و تجاری ما مانعتراشی کرد، تکلیف چیست و به لحاظ حقوقی چگونه میتوان حق تضییع شده را مطالبه کرد؟ این در حاالی است که در صورت توافق ناقص، آمریکا مجدداً عضو برجام میشود و به مزایای آن دسترسی پیدا میکند. توافقی که منافذ برجام را نبسته و خسارتهای ایران را - لااقل بهعنوان طلب وصول نشده اما پذیرفته- تایید نکرده باشد، طرف ایرانی را مجبور به بازگشت به چرخه خسارتبار قبل میکند؛ و دستگاه دیپلماسی را بهجای طلبکاری به حق، مجدداً در موضع تدافع و انفعال قرار میدهد.
5) بازگشت به قالب معوج برجام (با همه معایب نهفته در آن که میتواند عامل ابطال و نامشروع بودن یک توافق باشد) سرآغاز گرفتاریهای جدید است. بنابراین، باید تکلیف انتفاع پایدار ایران در موضوع تحریمها (تجارت خارجی، تعاملات بانکی، و عدم تهدید سرمایهگذاران خارجی)، به علاوه راستیآزمایی، تضمین معتبر، و اتمام بهانهجوییهای آژانس معلوم شده باشد؛ و به هر میزان از این ارکان فاصله بگیریم، از توافق خوب دور شده ایم. ما در برجام و نظایر آن، یک معامله متعارف با سود طرفینی انجام نمیدهیم که مثلا بگوییم به جای
سود 100 درصدی یا 50 درصدی، مثلا به سود 20 درصدی تنازل کنیم. بلکه به مفهوم واقعی بر سر حداقل حقوق خود و فزونطلبی طرف مقابل میجنگیم، و مدیران میدان دیپلماسی ما در گذشته همه تنازل و تخفیفها را انجام دادهاند و چوب آن را نظام و مردم خوردهاند؛ حالا موقعیت مقاومت جانانه است؛ بهویژه اینکه موقعیتمان نسبت به گذشته تقویت شده است.
6) استدلالهای مستحکم نظام در اینباره، در بیانات رهبر معظم انقلاب تبیین و ترسیم شده است. از جمله:
- «اگر بخواهیم منطقی و مستدل صحبت بکنیم، آمریکا و سه کشور اروپایی که همه تعهّدات برجامی را زیر پا گذاشتند، دیگر حق ندارند برای برجام شرط و شروط تعیین کنند. آنها به تعهّدات برجامیشان هیچ عمل نکردند؛ یک برهه بسیار کوتاهی در اوّل کار بعضی از تحریمها را - نه همه تحریمها را- موقّتاً تعطیل کردند، دوباره برگشتند و بعد تحریمها را افزایش هم دادند؛ شاید دو برابر، سه برابر تحریمها را زیاد هم کردند. بنابراین آنها حق ندارند در این زمینه شرط و شروط معیّن کنند».
- «آن طرفی که حق دارد برای ادامه کار برجام شرط معیّن کند، ایران است. علّت هم این است که ایران از اوّل به تمام تعهّدات برجامی خودش عمل کرد، جمهوری اسلامی به تمامی تعهّدات برجامی عمل کرد؛ آنها نقض کردند. ما حق داریم برای ادامه برجام شرط بگذاریم و این شرط را هم گذاشتیم و گفتیم و هیچ کس هم از آن عدول نخواهد کرد؛ و آن این است که اگر میخواهند ایران به تعهّدات برجامی - که چند تعهّد آن را لغو کرده- برگردد، باید آمریکا تحریمها را کلاً لغو بکند؛ آن هم نه به زبان و روی کاغذ که بگوید لغو کردیم؛ نه، بایستی در عمل تحریمها را لغو کنند و ما راستیآزمایی کنیم و احساس کنیم که درست تحریمها لغو شده، آن وقت ما هم به این تعهّدات برجامی برمیگردیم؛ این سیاست قطعی جمهوری اسلامی است و مورد اتّفاق مسئولان کشور هم هست و از این سیاست بر نخواهیم گشت».
- «در این دولت (سابق) معلوم شد اعتماد به غرب جواب نمیدهد. آمریکاییها تحریمها را برنداشتند و برنمیدارند...آمریکاییها کاملاًً ناجوانمردانه و خباثتآلود برخورد میکنند. آمریکا هیچ ابایی از نقض قول و تعهدات خود ندارد، همانطور که یکبار توافق را نقض کردند و کاملاًً هم بیهزینه بود. اکنون هم که به آمریکاییها گفته میشود، تضمین دهید که توافق را در آینده نقض نخواهید کرد، میگویند تضمین نمیدهیم».
- «سیاست اعلامی ایران درباره برجام و تعامل با طرفهای برجامی، تخطیناپذیر و مورد اتفاق همه است. آمریکا باید همه تحریمها را لغو کند، بعد ایران راستیآزمایی خواهد کرد و در صورت لغو واقعی تحریمها، بدون هیچ مشکلی به تعهدات برجامی خود بازخواهیم گشت. قول آمریکاییها معتبر نیست که بخواهند تحریمها را روی کاغذ بردارند بلکه باید در عمل تحریمها را بردارند و جمهوری اسلامی آن را راستیآزمایی کند... (با اشاره به اظهارات برخی مسئولان آمریکایی مبنی بر لزوم تغییر برجام به علت تغییر شرایط) بله، شرایط نسبت به سال ۹۴ تغییر کردهاما این تغییر به نفع ایران بوده نه آمریکا. ایرانِ امروز، بسیار قویتر و خوداتکاتر از آن روز است. در مقابل، آمریکا ضعیفتر شده است.
- برخی میگویند نباید فرصتسوزی کرد. این حرف درست است اما عجله هم نباید کرد. در مواردی، ضرر عجله بیشتر از فرصتسوزی است. بهعنوان نمونه، در قضیه برجام عجله شد و در حالی که ما همه تعهدات خود را انجام دادیم، طرفهای مقابل، تعهداتِ روی کاغذِ خود را انجام ندادند. صبر و حوصله ایران زیاد است و اگر آنها سیاست اعلامی ما را قبول کردند، کار درست میشود و اگر هم قبول نکردند شرایط به همین شکل ادامه خواهد یافت».
- «(درباره پیشقدم شدن برای عمل به تعهدات)، بحث «اول من، اول تو» نیست، بلکه ما به تعهد آنها اطمینانی نداریم زیرا در زمان اوباما به آنها اعتماد و به تعهدات خود عمل کردیم اما آنها در حالی که روی کاغذ از برداشته شدن تحریمها سخن میگفتند، به تعهدات خود عمل نکردند و عواملشان هر شرکتی را که قصد کار کردن با ایران داشت، از سرمایهگذاری میترساندند».
7) آنچه کفه ایران را در مقایسه با 6 یا حتی یک سال قبل سنگینتر کرده، تغییر ریل دیپلماسی تکبعدی و منفعلانه به دیپلماسی فعال اقتصادی است که موجب شده حجم تجارت خارجی کشور در همین یک سال، به 90 میلیارد دلار برسد و به آمار سال 96
(101 میلیارد دلار در اوج اجرای برجام) نزدیک شود. به عبارت دیگر، ایران بدون برجام، تجارت خارجی را در همان حدود گسترش داده و ضمنا توانسته صادرات نفت را که طبق نقشه آمریکا قرار بود به صفر برسد، به بالای یک میلیون و 500 هزار بشکه در روز برساند. قیمت نفت هم که در اثر سه شوک «مقاومت موثر ایران در مذاکرات»، «پیروزیهای مقاومت منطقهای در مصافهای جدید» و نهایتا «بحران اوکراین»، در همین چند ماه اخیر بالای 70 دلار در هر بشکه افزایش داشته و به 130 دلار(2 برابر) رسیده است. به همین دلیل هم آمریکاییها برای افزایش صادرات نفت ایران و ونزوئلا به التماس افتادهاند. شرایط به قدری برای آمریکا دشوار شده که حتی بنزاید و بنسلمان هم برای افزایش صادرات و کاهش قیمت نفت، برای آمریکاییها اما و اگر میآورند. در چنین شرایطی، ایران دست برتر را در مذاکرات دارد و باید همین برتری در توافق جدید گنجانده شود.
محمد ایمانی