kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۷۳۵
تاریخ انتشار : ۱۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۶

اخبار ویژه


8 درصد رای و این همه طلبکاری از دولت؟!

معاون مشارکتی وزارت کشور اصلاحات می‌گوید؛ یکی از گزینه‌های تصدی معاونت سیاسی در این وزارتخانه است.
محمود میرلوحی در مصاحبه با ایلنا گفت: بنده از گزینه‌های این سمت در دولت هستم. البته تاکنون برای پذیرش پست معاونت سیاسی از سوی وزارت کشور با بنده صحبتی نشده است. اما چند ماهی است که این بحث در دولت و وزارت کشور مطرح شده است.
عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت به روال افراطیون گفت: جریان اصلاحات کلیت دولت را تایید می‌کند ولی در حوزه وزارت کشور نقد داریم؛ اول اینکه فکر می‌کنیم با اتفاقی که افتاد و مردم به صحنه آمدند و این انتخابات افتخارآمیز شکل گرفت، اگر قرار باشد مسائل بدون تحول و تغییر بر پاشنه قبل بچرخد قطعا مورد پذیرش نیست.
وی ادامه داد: به نظر می‌رسد که وزارت کشور تاکنون نتوانسته است پاسخگوی بخش زیادی از انتظارات سیاسی هواداران دولت باشد.
عضو حزب منحله افراطیون ضمن معتدل معرفی کردن خود گفت: البته تاکنون برای پذیرش پست معاونت سیاسی از سوی وزارت کشور با بنده صحبتی نشده است. اما چند ماهی است که این بحث در دولت و وزارت کشور مطرح شده و بنده نیز یکی از گزینه‌های این سمت در دولت هستم.
فتح وزارتخانه‌ها به واسطه ایجاد جنجال و شانتاژ و مهره‌چینی در سطوح معاونت‌ها، یکی از شیوه‌های افراطیون می‌باشد. این طیف برای پیشبرد شانتاژ خود ادعا می‌کند در فلان حوزه توقع رای‌دهندگان برآورده نشده، بنابراین باید مدیر آن حوزه برکنار و کسی از میان ما انتخاب شود تا رای‌دهندگان راضی شوند! این در حالی است که بنابر تصریح مدعیان اصلاحات نامزد این طیف یک هفته مانده به انتخابات سال 92، تنها 8 درصد رای داشت! با این وجود وزارت کشور در طول یک سال اخیر به طور مرتب و روزانه تحت فشار سیاست‌بازان افراطی و رسانه‌های آنها بوده و با وجود جابه‌جایی 90 درصد مدیران متبوع وزارت در سراسر کشور، مدعیان اصلاحات همچنان با دولت طلبکارانه برخورد می‌کنند و این در حالی است که تصدی معاونت سیاسی وزارت کشور از سوی آنان در دولت خاتمی موجب راه‌اندازی آشوب‌های زنجیره‌ای از یک‌سو و تقلب در انتخابات مجلس ششم (به تصریح محسن هاشمی) شد. به عبارت دیگر طیف مذکور اشغال وزارت کشور را نقطه شروع التهاب‌افکنی‌های جدید می‌داند.



پاسخ مشاور روحانی به اظهارات عضو حزب منحله مشارکت


مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت به موضع فمنیستی یک عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت واکنش نشان داد.
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدرضا اکرمی در واکنش به اظهارات الهه کولایی در آفتاب یزد نوشت: در روزنامه آفتاب خواندم «متاسفانه در سالهای اخیر شاهد هستیم که جریان فکری خاص قصد محدود کردن دایره اشتغال زنان را دارند تا آنان را به سوی خانه‌نشینی هدایت کنند. این سخن در هنگامی گفته می‌شود که گویا: زنان از اشتغال در کافی‌شاپ‌ها و سفره‌خانه‌های سنتی منع شده‌اند.» خدمت سرکار خانم کولایی معروض می‌دارم؛ همسرداری و مادری و خانه‌داری که کانون خانه و خانواده، کانون سازندگی و برازندگی و آموزش و پرورش است و خانه و خانواده، دانشگاهند و نمایشگاه و پژوهشگاه، که سخت‌ترین کار است در برابر سد سازی، نیروگاه‌سازی و انرژی اتمی و بیمارستان‌سازی و کار مداوم است برای پدر و مادر تا آخرین لحظات زیست و زندگی، که اگر بانوی تحصیل کرده‌ای، هیچ شغلی بیرون خانه نداشته باشد و فقط همسرداری نماید و مادری کند، بی‌خاصیت و یا کم خاصیت خواهد بود. چرا کار درون خانه را با همه پیچیدگی، شغل و اشتغال نمی‌دانید، این اندیشه با فرهنگ اسلامی محمدی، نمی‌خواند. در فرهنگ اسلام بهشت در مرتبه شان و جایگاه مادر، پایین‌تر است و رسول خدا فرمودند: «الجنه تحت اقدام امهاتکم» بهشت زیر پای مادران است. حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) در نخستین روز زندگی مشترک از وظایف خود پرسیدند که پیامبر فرمود، کارهای بیرون خانه برعهده علی و کارهای درون خانه برعهده فاطمه، آری زن مدیر داخلی خانه و خانواده است. در حدیث شریفی، رسول اکرم(ص) همسرداری و اولادداری زن را معادل «حج و جهاد و جماعت» مردانه معرفی نمود. این نگاه شما است که کار زن را در درون خانه ساده و سبک و حقیر می‌داند و تصور می‌کند، اگر خواهر و خانمی به اداره و کارخانه و کارگاه برود و حقوق اندکی بگیرد، این اشتغال است و کار خانه اشتغال نیست.
اکرمی تصریح کرد: شما گفته‌اید 12 درصد از زنان که نیمی از جمعیت کشورند به کار مشغول‌اند. این آمار منهای کار دختران و زنان در داخل خانه است، یعنی کار خانه را شغل نمی‌دانید که این نگاه منصفانه نیست. بنابراین دختران و زنان هیچگاه بیکار نیستند. بفرمایید، فرصت اشتغال برای پسران و جوانان مذکر، چگونه است که می‌فرمایید برای دختران و زنان 12 درصد است. در فرهنگ اسلام این مرد است که باید هزینه خانه و خانواده را عهده‌دار «الرجال قوامون علی‌النساء بما فضل‌الله بعضهم علی بغض و بما انفقوا من اموالهم، نساء 34» شود و زن در درون خانه و خانواده، عهده‌دار کارهای خانه گردد. این موضوع خانه‌نشینی نیست، بلکه انجام کار و شغل واشتغال در محیطی امن و آزاد و راحت و آموزش و پرورش انسان است که به قول کارل فرانسوی «موجود ناشناخته» می‌باشد. بسیاری از دختران و زنان در درون خانه به تدریس و تعلیم و کار، اشتغال دارند.
 مشاور رئیس‌جمهور همچنین خاطرنشان کرده است: اکنون در کشور 5/3 میلیون بیکار داریم که اکثر آنها مردان و پسران می‌باشند. بیکاری مردان و پسران ما، ناهنجارتر است یا دختران و زنان... وجدانا بفرمایید دختر و بانوی ما در کافی‌شاپ و سفره‌خانه سنتی کار کند، امتیاز است و انصاف است و اشتغال است و پسران و مردان بیکار باشند حتی در شرایط مساوی. بهترین کار برای زنان، کار آموزشی و پرستاری و طبابت است، و آن هم در مرحله دوم که در مرحله اول و اصل و اهم و اولی، همان خانه‌داری و همسرداری و مادری می‌باشد و انسان‌سازی به معنای جامع کلمه. البته پذیرش این اندیشه برای شما دشوار است، ولی حق و تکلیف و تجربه و عرف صحیح این است. شما بکوشید جایگاه و منزلت حقیقی و حقوقی را بشناسید و بر آن اهتمام ورزید. شما مردان موفق تاریخ را شناسایی کنید که بدون همسر و مادر و کانون آرام خانواده، به توفیق نرسیده‌اند و ناهنجاری جامعه را ارزیابی نمایید که عمده مشکل از درون خانه و خانواده و عدم مسئولیت‌پذیری زن و مادر، به وجود آمده است. البته این موضوع، موضوعی ساده نیست که در چند سطر بتوان تبیین نمود و تحلیل کرد و تطبیق نمود.
 

 ترقی معکوس آقای آلفرد جانسون!

ابراز اشتیاق یک شبه روشنفکر برای بوسیدن پای هر کسی که غنی‌سازی را در ایران تعطیل کند، با طعنه همکار سابق نشریات اصلاح‌طلب مواجه شد.
داریوش سجادی نوشت: دکتر صادق زیباکلام اظهار داشته‌اند هر کس که غنی‌سازی را در ایران متوقف کند دو رکعت نماز شکر می‌خوانم و دست و پای او را می‌بوسم(!) در همین راستا گفته می‌شود «جان کری» وزیر خارجه آمریکا ضمن آماده کردن پای خود پیغام داده من برای تحقق آرزوی ایشان (زیباکلام) نهایت تلاش خود را اعمال خواهم کرد! در هر حال پای بنده برای بوسه ایشان مهیاست!!!
مشاور سابق کروبی ادامه می‌دهد: صرف‌نظر از این طنز تلخ، وجود چنین افراد با چنان اقوالی یادآور گوشزد ارزشمند «حسین‌ بن علی» است دائر بر آنکه؛ خدایا چه چیز گم کرد آنکه تو را یافت و چه پیدا کرد آنکه تو را گم کرد!
سجادی همچنین با اشاره به حرف‌های بی‌حساب افراطیون مدعی اصلاحات در حوزه‌های مختلف به این طنز استناد کرد که ملانصرالدین می‌گفت مردم 3 دسته‌اند؛ آنها که شمارش و حساب بلدند و آنها که نیستند!
البته در این میان شعری هم هست که می‌گوید:
 از دست بوس میل به پابوس کرده‌ای
خاکت بر سر ترقی معکوس کرده‌ای
گفتنی است زیباکلام آذر ماه سال گذشته ضمن ارائه نظریه‌ای دم دستی در روزنامه شرق مدعی شد اگر به جای صادق زیباکلام، نامش آلفرد یا دیوید و نام فامیلی‌اش جانسون یا اسمیت بود و به جای دانشگاه تهران در دانشگاه استنفورد تدریس می‌کرد، حتما به خاطر این نظریه‌پردازی شهره عام و خاص می‌شد و صدها تز و رساله درباره نظریه‌ وی به نگارش درمی‌آمد!



سانسور سخنان کیسینجر در نشریات زنجیره‌ای


نشریات زنجیره‌ای سخنان هنری کیسینجر استراتژیست و وزیر خارجه پیشین آمریکا درباره قدرت جمهوری اسلامی ایران را منتشر نکردند.
روزنامه‌های شرق، اعتماد، آرمان و... دیروز ترجیح دادند اظهارات کیسینجر در مصاحبه با رادیو آمریکا- NPR- را سانسور کنند و این در حالی است که همین نشریات، به سیاه‌نمایی یا نظرسنجی‌های محافل غربی علیه ایران بها می‌دهند.
کیسینجر در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا تصریح کرده بود: «ایران با توجه به نفوذ گسترده‌ای که در خاورمیانه پیدا کرده، فرصتی بزرگ برای ایجاد یک امپراتوری در اختیار دارد... نقشه خاورمیانه و مرزهای فعلی آن که محصول فروپاشی عثمانی پس از جنگ جهانی اول می‌باشد، در حال فروپاشی و از بین رفتن است. ایران مشکل به مراتب بزرگ‌تری از داعش است. درگیری‌ با داعش که گروهی ماجراجو می‌باشد، بسیار قابل کنترل‌تر از درگیری با کشورهایی مانند ایران است. اکنون یک محور شیعه به مثابه یک کمربند از ایران تا بغداد و سوریه از آنجا تا جنوب لبنان و مرزهای مدیترانه کشیده شده است. همین موضوع در شرایطی که مرزهای سیاسی پیشین خاورمیانه در حال فرسایش است، امکان تشکیل یک امپراتوری را به ایران در خاورمیانه می‌دهد».



ناخرسندی نفاق قدیم از فاصله‌گذاری اصلاح‌طلبان با افراطیون


عضو گروهک آمریکایی نهضت‌ آزادی با حمله به تشکیلات موسوم به ندا، آنان را محافظه‌کار توصیف کرد و از آنان خواست مانند خود روحانی از عنوان اصلاح‌طلبی استفاده نکنند.
«عماد-ب» در مقاله‌ای که از سوی رسانه‌های گروهکی خارج کشور مانند گویانیوز، کلمه، جرس و... برای ترور شخصیت موسسان ندا (نسل دوم اصلاح‌طلبان) منتشر شده می‌نویسد: ندا سفید است نه سبزی که اتفاقات سال 88 را پدید آورد! اصولگرایان و کیهان و فارس و... از این تشکیلات استقبال کردند. این گروه را نمی‌توان به معنای واقعی اصلاح‌طلب به حساب آورد و حضور ایشان در عرصه سیاسی نه تنها مانعی بر سر رفتار حکومت نخواهد بود بلکه حتی می‌تواند در بسیاری موارد مفید هم واقع شوند. اما سوال این است که اگر موسسان گروه ندا که سابقا دوستان و همراهان ما بودند، اصلاح‌طلب نیستند، پس چه نامی می‌توان بر ایشان گذاشت؟
وی با ادعای اینکه دست‌اندرکاران ندا قائل به دموکراسی و آزادی نیستند و حتی نظریه و آرمانی ندارند، از این طیف می‌خواهد برای اصلاح‌طلب شدن رفتار اپوزیسیون را در پیش بگیرد؛ اگرنه محافظه‌کار است! وی ادامه می‌دهد: جمهوری اسلامی در طول حیات خود هرگز اپوزیسیون را به رسمیت نشناخته و گفت‌وگویی در میان نبوده است.
وی توضیح نداد که آیا اپوزیسیون با آشوب‌افکنی، تجزیه‌طلبی و تروریسم سازمان یافته آغاز دهه 60 و عمل به عنوان ستون پنجم آمریکا و اسرائیل و حتی رژیم صدام و سپس نقش‌آفرینی در آشوب‌های نیابتی 78 و 88، توقع گفت‌وگو از سوی حاکمیت را داشت و نباید از خود مردم تودهنی‌های خوارکننده می‌خورد؟!
عماد-ب در ادامه کار را آسان‌تر کرده و مدعی شد هر کس از سوی حاکمیت در انتخابات تأیید می‌شود، آدم حاکمیت است و نمی‌توان او را اصلاح‌طلب یا دموکرات توصیف کرد. «آنچه در طول سال‌ها شاهد آن بودیم نه گفت‌وگو و مذاکره میان حکومت و مخالفان بلکه احضار مخالفان از سوی نیروهای امنیتی و ابلاغ سیاست‌ها و تصمیمات مصوب به ایشان بوده است. در چنین الگویی، طرف گفت‌وگوی اپوزیسیون، کارشناس- بازجو‌های سی‌ چهل ساله هستند، آنها ابتدا به طرح سوالاتی می‌پردازند که باید به دقت پاسخ داده شوند؛ سپس توصیه‌ها و نصیحت‌هایی مطرح می‌شود؛  پس از آن نوبت به ابلاغیه‌ها، تاکیدات و دستورات می‌رسد؛ و در نهایت هم «گفت‌وگو» با تهدید و ارعاب پایان می‌یابد... نکته جالب توجه این جاست که گاهی در این گفت‌وگوها امتیازاتی هم داده می‌شود: مثلا به فردی ابلاغ می‌شود که می‌تواند در انتخابات شرکت کند و صلاحیت‌اش نیز تایید خواهد شد؛ یا به فردی گفته می‌شود که اجازه دارد حزب و گروهی راه بیاندازد؛ یا افرادی مجاز می‌شوند که در ستاد انتخاباتی کاندیدایی خاص فعالیت کنند. اما مدتی که می‌گذرد آن روی سکه اینگونه امتیازها آشکار می‌گردد؛ معلوم می‌شود که مجوز حزب با هدف ایجاد شکاف و انشعاب و موازی‌سازی در میان احزاب اصلاح‌طلب بوده است. یا هدف از تایید صلاحیت شخصی در انتخابات چیزی جز شکستن آرای یکپارچه و چنددستگی آرای اصلاح‌طلبان نبوده است. زمانی هم که دست منتقدین را برای فعالیت در ستاد کاندیدایی باز می‌گذارند. هدفشان هدایت آرای روشنفکران به یک سو و کاستن از آرای کاندیدایی دیگر است(!)
این نوچه گروهک نهضت آزادی سپس با حمله به ندا نوشت: آنها که خود را نسل دوم اصلاح‌طلبی می‌خوانند در واقع نسل جدید محافظه‌کاران‌اند. البته نگارنده اذعان دارد که این طیف از جوانان را دقیقا نمی‌توان تحت عنوان محافظه‌کاران کلاسیک یا سنتی دسته‌بندی کرد و شاید بتوان از نوعی نومحافظه‌کاری و راست‌نو سخن گفت...
بجای آن که خود را نسل دوم اصلاح‌طلبان بخوانند، عنوان «نسل دوم اعتدال‌گرایان» یا «نسل جدید محافظه‌کاران» را برای خود برگزینند و با الگو قرار دادن روحانی با محوریت او فعالیت کنند نه با محوریت خاتمی.
هم‌چنین بهتر است بیش از این از مفهوم اصلاح‌طلبی استفاده نکنند چنانچه شخص روحانی هم چندان اصراری بر استفاده از این مفهوم ندارد.
خاطرنشان می‌شود پیش از این طیفی از افراطیون با تحویل گرفتن ویژه! موسسان ندا، آنها را نفوذی، قدرت‌طلب، تواب، بی‌شناسنامه و... لقب دادند. در مقابل موسسان ندا به تحرکات کور و به بن‌بست رسیده‌ای نظیر خروج از حاکمیت، فتح سنگر به سنگر، تحریم انتخابات، و... اعتراض دارند.
گروهک‌های آمریکایی مانند نهضت‌ آزادی با نفوذ تدریجی در حزب مشارکت و دفتر تحکیم، افراطی‌گری و ساختارشکنی را به این گروه‌ها القا کردند و اکنون نگرانند که با بالا گرفتن موج انتقاد در میان اصلاح‌طلبان علیه افراطی‌گری و رفتارهای آمریکا‌پسند، مجددا منزوی شوند.