اخبار ویژه
روند فروش نفت ایران چگونه با وجود تحریمها صعودی شد؟
ایران از جزئیات افزایش ۲/۲ برابری صادرات نفت کشور در ۱۸۰ روز نخست امسال گزارش داده است: بانک مرکزی در نماگر اقتصادی ۶ ماه نخست امسال، گزارش میدهد که درآمدهای نفتی ایران در نیمه اول ۱۴۰۰ حدود ۱۰ میلیارد دلار بیشتر از مدت مشابه سال قبل بوده است. به این ترتیب که ۶ ماهه اول ۱۳۹۹ میزان درآمدهای نفتی ایران
۸ میلیارد و ۵۵۸ میلیون دلار بوده و این رقم در ۶ ماهه اول ۱۴۰۰ به ۱۸ میلیارد
و ۶۷۷ میلیون دلار رسیده است. افزایش ۱۱۸ درصدی یا به تعبیری 2/2 برابری درآمدهای صادراتی نفت ایران درحالی رقم خورده که مقامات کشور از بازگشت تمام این درآمدهای ارزی به کشور خبر میدهند.
رئیس جمهور در این باره تصریح کرد: صادرات نفتی ایران به حدی افزایش یافته که ما دیگر نگران صادرات آن نیستیم. صادرات نفت در دولت سیزدهم ۴۰ درصد افزایش یافته و پول حاصل از صادرات نیز در حال بازگشت به کشور است.
اما این افزایش صادرات و درآمد ارزی مربوط به فروش نفت خام، فرآوردههای نفتی، گاز طبیعی، مایعات و میعانات گازی صادر شده چگونه رخ داده است؟ مدیرعامل شرکت ملی نفت میگوید: میزان فروش نفت خام و میعانات گازی در مقایسه با چند ماه گذشته یا در مقایسه با قبل از دولت سیزدهم افزایش قابل توجهی داشته و تمام مطالبات حاصل از فروش نفت و میعانات گازی را هم دریافت میکنیم. امروز از یک روش و یا از یک مدل بازاریابی تبعیت نمیکنیم. بازاریابی برای فروش نفت در جهان شمایل مختلفی به خود گرفته و ما هم میتوانیم از اشکال مختلف بازاریابی استفاده کنیم. در چند ماه اخیر ما در شرکت ملی نفت فعالیت گستردهای را در حوزه بازاریابی داشتیم و همین موضوع میزان فروش را افزایش داد.
اما علت دیگر افزایش فروش نفت ایران، احیای برخی از بازارهای از دست رفته طی دوران تحریم بوده است. مدیرعامل شرکت ملی نفت توضیح میدهد: در دولت سیزدهم، ما بازارهایی که به دلیل تحریم و یا به دلیل سیاستهای خاصی از دست دادیم، دوباره برگردانیم. در حال حاضر نام آنها را نمیتوان گفت اما امروز بازار نفت ایران گستردهتر شده است.
موضوع دیگری که در فروش نفت و بازگشت منابع حاصل از آن مؤثر بوده، استفاده از تمام ظرفیتها، از جمله بخش خصوصی است.
همچنین ردیابی نفتکشها و گزارش منابع ثانویه بازار جهانی نفت خام نشان میدهد تعداد نفتکشهایی که نفت ایران را به چین انتقال میدهند، در چندماه اخیر بیشتر شده است. در روزهای اخیر، خبرگزاری بلومبرگ از افزایش ۵۳ درصدی صادرات نفت ایران و ونزوئلا به چین طی سال گذشته میلادی خبر داد و نوشت که چندماهی است پالایشگاههای مستقل و کوچک چینی حجم نفت بیشتری را از این دو کشور خریداری میکنند.
بر اساس آمارهای شرکت اطلاعات کالا کپلر، چین در سال گذشته میلادی رویهمرفته ۳۲۴ میلیون بشکه نفت (معادل حدود ۸۸۷ هزار بشکه در روز) از ایران و ونزوئلا خریداری کرده که ۵۳ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است. تخمین شرکت کپلر این است که ایران در سال ۲۰۲۱ دو برابر سال ۲۰۲۰ نفت صادر کرده و چین بزرگترین خریدار نفت ایران در این دوره بوده است.
اگرچه ایران تحت تحریم نفتی و بانکی آمریکاست، اما شرایط عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت خام به شکلی است که امروز کشورها برای تأمین انرژی مورد نیاز خود و همین طور مقابله با قیمتهای بالای نفت حاضرند تحریمها را نادیده بگیرند. این سیگنالهای قیمتی و ساختاری بازار نفت به موفقیت اقدامات ایران در زمینه بازاریابی کمک کرده است. به تازگی، قیمت هر بشکه نفت خام شاخص برنت ۸۵ دلار و ۷۰ سنت بود که تقریباً قله قیمت نفت طی ۸ سال اخیر محسوب میشود. همین مسئله نیز در رشد درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت مؤثر بوده است.
یک استاد دانشگاه تهران با اشاره به اینکه مهمترین عوامل افزایش تولید و صادرات نفت ایران در ماههای اخیر، تعامل با مشتریان خارجی، وجود فضای جدید در مذاکرات و نیاز بازار بوده، میگوید: با بازاریابیهای گسترده در دولت جدید، علاوهبر مشتریان سنتی، مشتریان جدیدی به خریداران نفت ایران اضافه شدند. گشایشهایی در زمینه دریافت پول صادرات نفت اتفاق افتاده و تهاتر نیز به افزایش درآمد صادرات نفت کمک کرده است.
شرق: برجام نه تضمین دارد نه تکلیف تحریمها را معلوم کرده است
مدیر پروژه ایران در یک اندیشکده آمریکایی گفت: برجام میتواند کف توافقی پایدارتر باشد.
علی واعظ عضو «گروه بحران» است، همان گروهی که چندماه قبل از اعلام توافق برجام، متنی را به عنوان متن توافق هستهای منتشر کرده بود که تقریبا مشابه متن نهایی برجام بود. به عبارت دیگر، طرف آمریکایی دیکتهای را در دست داشت که همان را هم به عنوان توافق (برجام) قالب کرد. واعظ همچنین در سفر به تهران، با کسانی مثل هاشمی رفسنجانی ملاقات کرده بود و حال آنکه اصالتا در خدمت رژیم آمریکا فعالیت میکند.
روزنامه شرق به تازگی با علی واعظ گفتوگو کرده و از قول وی نوشت: در برجام، برخلاف تعهدات ایران که برایـش مرجعی بینالمللی، یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، وجود دارد و آن مرجـع میتواند کاملاً راستیآزمایی کند، درباره رفع تحریمها چنین مرجعی وجود ندارد. حتی معیار مشخصی برای سنجش میزان مؤثربودن رفع تحریمها هم وجود ندارد؛ زمینه تضمینها هم واقعیت این است که در نظام سیاسی آمریکا هیچ راهکاری برای توافقی وجود ندارد که بر سنگ ثبت شـده باشد و تغییردادنی نباشـد. این امـر لزوما مختص ایران نیست و کلا نظام سیاسی آمریکا چنین اجـازهای را نمیدهد. همچنین چیزی که ممکن است، این است که در توافقی جایگزین، هم شرایط خروج دشوارتر شود و هم اینکه برای خروج آمریکا در آینده هزینه در نظر گرفته شـود. این کار در چارچوب برجام دستیافتنی نیسـت، امـا در توافقی جایگزین میتوان به آن دست یافت؛ به این شکل که اولا در توافق بعدی برای خروج زمانبندی وجود داشته باشـد که برای خروج شـرایط دشـواری در نظر بگیرد. همچنین برای مثال در آینده باید مکانیسم ماشه را به رای اکثریت اعضای کمیسیون مشترک برجام منوط کرد، نه اینکه یک عضو به تنهایی توان این کار را داشته باشد.
وی همچنین گفته است: در بخش هزینهها میتوان از قوانین موجود، مانند میثاق نیویورک بهره برد. این میثاق در معاملات بینالمللی در نظر گرفته میشود و به نفع طرف متضرر است، در نتیجه نقض عهد شرکت آمریکایی یا دولت آمریکا، این امکان را میدهد که در هر دادگاه عضو این میثاق ادعای خسارت کند؛ کشــور تابع آن دادگاه هم موظف است در صورت حکم به نفع کشـور متضرر، اموال آمریکا در آن کشور را ضبط کند و بهعنوان خسارت در اختیار طرف شاکی قرار دهد. چنین اقدامهایی هزینه خروج مجدد برای دولت آمریکا را بیشتر خواهد کرد.
اظهارات عضو اندیشکده آمریکایی نشان میدهد که توافق برجام، چه در زمینه لغو تحریمها و چه درباره تضمین و پیشبینی مکانیسم تادیه خسارت، به نفع آمریکا تنظیم شده و فاقد حداقلها برای تامین منافع آمریکا بوده است. ضمنا تاکید مجددی است بر این واقعیت که تیتر روزنامه شرق مبنی بر اینکه «امضای کری تضمین است»، دروغ و فریبکارانه بوده است.
روزنامه شرق در حالی تیتر «برجام میتواند کف توافقی پایدارتر باشد»، را برای این گفتوگو برگزیده که اذعان میکند برجام پایدار نبوده است و سوال این است که این توافق ناپایدار و خسارتبار برای ایران، چگونه به عنوان «فتحالفتوح قرن»، «برد - برد» به مردم و برخی مسئولان قبولانده شد؟ جالب اینکه همین حالا نیز مقامات آمریکایی نه حاضرند تضمین بدهند که عهدشکنی گذشته را تکرار نکنند و نه لغو تحریمها را به شکل بهرهمندی پایدار ایران تایید میکنند. بنابراین باید سوال کرد که آیا منظور روزنامه شرق و علی واعظی از «توافق پایدار»، فریبکاری تازه نیست؟
بازگشت به توافق بدون تضمین معتبر خسارتهای برجام را مضاعف میکند
احیای برجام و دادن اجازه بازگشت آمریکا، توافق بدون اخذ تضمینهای لازم، ایران را در دور باطل مذاکره تحریم میاندازد و جریان تحریف هم همین را میخواهد.
این تحلیل را روزنامه ایران منتشر کرده و مینویسد: ایران به منظور جلوگیری از تکرار وقایع ناگوار گذشته و الزام طرف غربی به اجرای تعهداتش، بحث تضمین را بیان کرده است.
با مطرح شدن لزوم ارائه ضمانت از طرف آمریکا توسط ایران برای اولینبار، کشورهای غربی و عدهای در داخل، جمهوری اسلامی را متهم به جدی نبودن در مذاکرات کردند، اما با گذشت زمان و بازگو کردن دلایل منطقی این خواسته از جانب ایران، مقامات و کارشناسان خارجی و داخلی چارهای جز پذیرش این خواسته نداشتند.
در مقالهای که اخیراً توسط «شورای راهبری اروپا» و بنیاد «بورس و بازار» منتشر شد، صراحتاً درخواست ایران مبنی بر دریافت ضمانت از طرف آمریکا مشروع دانسته شد. بعد از اینکه جریانهای مختلف داخلی و خارجی نتوانستند چه در بُعد فنی و چه در بُعد سیاسی مسئله تضمین و خواسته ایران را زیر سؤال ببرند، به تدریج شروع به تحریف کرده و ضمانت باب میل خود را تعریف کردند.
ضمانت اقتصادی تا زمانی که در متن توافق مورد بحث واقع نشود و پشتوانه حقوقی، واقعی، عینی و دوطرفه نداشته باشد، کارآیی چندانی نخواهد داشت.
مسئله اساسی که باید در بحث تضمین مدنظر داشت، این است که ضمانتهای تکبُعدی کارآیی چندانی نخواهند داشت و فقط باعث فریب ایران در مذاکرات خواهند شد.
همچنین مشکلات اساسی مانند ساختار تحریمهای ثانویه بانکی، تحریم چرخه دلار، قانون کاتسا و نهایتاً تجربه خروج آمریکا از برجام و بازگشتپذیر بودن تحریمها را حل نخواهند کرد. حتی اگر تمام موانع بیان شده بجز مورد آخر یعنی احتمال دوباره خروج آمریکا از برجام و بازگشتپذیر بودن تحریمها، در توافق احتمالی حل نشود، هیچ اتفاقی در عادیسازی اقتصاد ایران با دیگر کشورها نخواهد افتاد.
بنابراین، پایدار نبودن توافق و احتمال خروج آمریکا از برجام، بزرگترین مانع بر سر افزایش ارتباطات اقتصادی خارجی و سرمایهگذاری اقتصادی در ایران است. این مانع تنها در صورتی رفع خواهد شد که در توافق احتمالی، تضمین مناسبی برای پایداری توافق و عدم خروج یکطرفه آمریکا وجود داشته باشد.
تضمینهای بیان شده از سمت برخی جریانهای خارجی و داخلی در زمینه مشکلات اساسی سکوت کرده و سعی در به حاشیه بردن موضوعات اصلی دارند. ضمانتهای
مطرح شده از جانب آنها نه تنها معضلی را حل نمیکند بلکه ایران را دوباره در یک دور باطل مذاکره - تحریم انداخته و در بهترین حالت نیز، توانایی در اختیار گذاشتن منافعی حتی در حد برجام را ندارد.
جمهوری اسلامی بارها ویژگیهای ضمانتی که میتواند در توافق احتمالی، منافع او را تأمین کند بیان کرده و با توجه به قصد عدهای در داخل و خارج از ایران به ندیدن این ویژگیها، به نظر نیاز به بیان دوباره است.
اولاً ضمانتها باید جامعیت و عینیت داشته باشند، یعنی ضمانتهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی و... بهصورت توأمان و واقعی تأمین شوند، ثانیاً باید نحوه برطرف کردن فضای ریسکی ناشی از تحریمهای ثانویه بانکی آمریکا به عنوان مهمترین تحریمها را مشخص کرده باشند، ثالثاً باید گذشته تاریک اروپا و آمریکا در ممانعت از انتفاع ایران از توافق را جبران کنند و رابعاً باید متوازن باشند تا به راحتی توسط یک طرف نقض نشوند.
بدیهی است که فراهم نشدن هریک از این شروط به معنای عدم انتفاع اقتصادی ایران از توافق است.
شورای آتلانتیک: لفاظیهای اسرائیل با قدرتنمایی ایران فروکش کرد
اندیشکده آمریکایی «شورای آتلانتیک» معتقد است توان بازدارندگی ایران و تهدید صریح فرماندهان نظامی ایران، سران اسرائیل را به عقبنشینی وادار کرد.
ایناندیشکده در تحلیلی خاطر نشان کرد: دلایل نامحتمل بودن امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران چیست؟ آیا برنامه هستهای ایران با حمله نظامی مهار میشود؟ پیامدهای آن از نظر آسیبهای جانبی و بیثباتی منطقهای چه خواهد بود؟ از زمان حملات 11 سپتامبر و آغاز جنگ علیه تروریسم، احتمال جنگ با ایران همواره مطرح بوده است. اگر آمریکا یا اسرائیل دو دهه پیش به ایران حمله میکردند، با کشوری مواجه میشدند که نیروهای مسلح ناکارآمد و مجهز به تجهیزات نظامی فرسوده و قدیمی داشت. اما ایران به رغم تحریمها و محدودیتهای متعدد، توانسته با تواناییهای رزمی خود را ارتقا بدهد.
ایران همزمان از چندین راهبرد موثر برای افزایش توان بازدارندگی خود استفاده کرده است، از جمله افزایش بودجه تحقیق و توسعه صنایع دفاعی و نیروهای مسلح تغییر ماهیت دکترین نظامی و تاکید بر تاکتیکهای نامتقارن و کمهزینه، توسعه و گسترش تاسیسات هستهای، ایجاد و تقویت گروههای شبهنظامی متحد در لبنان، عراق، افغانستان، یمن، سوریه و نوار غزه و دستیابی به سطحی غیرقابل برگشت از قدرت هستهای.
ایران با استفاده از این راهبردها و بهرهبرداری از اشتباهات دشمنان خود، به بازیگری کلیدی در خاورمیانه تبدیل شده و بارها منافع آمریکا و اسرائیل را به چالش کشیده است. این افزایش قدرت به جایی رسید که نیروهای مسلح ایران مستقیماً با نیروهای آمریکایی مقابله کردند. سرنگونی پهپاد جاسوسی گلوبالهاوک در 20 ژوئن 2019 و شلیک موشکهای بالستیک به پایگاه هوایی عینالاسد عراق در 8 ژانویه 2020 به تلافی ترور سپهبد سلیمانی نمونههایی از این رویارویی است.
با تغییر دولت در ایران و رویکار آمدن ابراهیم رئیسی، تیم جدید دیپلماسی ایران، اصول تیم قبلی مبنی بر حسننیت، اعتمادسازی و خوشبینی به آمریکا را کنار گذاشته است. همزمان با این تغییر رویکرد، برگزاری رزمایش بزرگ پیامبر اعظم 17 توسط سپاه پاسداران تصویری از افزایش چشمگیر سرعت و قدرت رزمی قایقهای تهاجمی تندرو، موشکهای بالستیک کوتاهبرد و میانبرد دقیقتر که موفق به اصابت اهداف بیشتری شدند، خودروهای زرهی مدرن مانند تانک مدرن کرار، بهبود ظرفیتهای جنگ الکترونیکی و استفاده گسترده و موثر از پهپادهای انتحاری علیه اهداف کوچک را به نمایش گذاشت.
به علاوه، سپاه پاسداران با چندین موشک بالستیک دوربرد و کوتاهبرد و همچنین پهپادهای انتحاری، یک ماکت در اندازه واقعی از تاسیسات اتمی دیمونای اسرائیل را در قلب بیابانهای مرکزی ایران مورد اصابت قرار داد. سرلشکر غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء، در مصاحبهای اعلام کرد که اگر ایران مورد حمله قرار گیرد، «نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بدون درنگ، تمامی مراکز، پایگاهها، مسیر و فضای استفاده شده برای عبور و مبداء تجاوز را بر اساس طرحهای عملیاتی تمرین شده مورد حمله کوبنده قرار خواهد داد.»
اسرائیل که همیشه حق خود برای انجام اقدام پیشگیرانه علیه ایران را محفوظ میداند، در روزهای اخیر لفاظیهایش علیه تهران را کاهش داده است. نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در 28 دسامبر 2021، اندکی پس از پایان رزمایش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که «اسرائیل مخالف هیچ توافقی نیست. معامله خوب، خوب است.»
مقامات نظامی آمریکا به قدرت نظامی روبه رشد ایران به ویژه در زمینه موشکهای بالستیک اذعان کردهاند. ژنرال کنث مککنزی به نیویورکر گفته بود: «موشکهای ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهای آن تبدیل شدهاند. اکنون ایرانیها میتوانند به طور مؤثر در سراسر پهنا و عمق خاورمیانه دست به حمله بزنند. آنها توانمندی حملات دقیق و حجیم را دارند.»
عوامل دیگری هم وجود دارند که جنگ با ایران را ناخوشایند میکنند. دولت بایدن به دلیل استقرار گسترده نیروهای نظامی روسیه در مرز اوکراین و همچنین تهدیدهای چین برای تایوان، اکنون بیشتر بر وضعیت امنیتی شکننده در شرق اروپا متمرکز
شده است.
ایالات متحده از افغانستان خارج شده و ماموریت نیروهای محدود خود در عراق را کاهش و تغییر داده است. حتی اگر مذاکرات وین شکست بخورد و تنشها همچنان بالا باشد، درگیری نظامی بعید است، زیرا به یک وضعیت باخت – باخت منجر میشود.