از درخشش در سینمای داستانی تا کژتابی در مستندسازی
سازمان اوج، یکی از مراکز فعال در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری است؛ این سازمان ضمن تولید فیلم سینمایی و سریال، در زمینههایی چون ساخت مستند و نماهنگ و سرود هم فعال است. حوزههایی که در این گزارش، زیر ذرهبین نگاه نقادانه کارشناسان قرار گرفته است:
تقدیر از تولیدات داستانی و نقد مستندسازی
سعید مستغاثی، منتقد و مستندساز و مدیر پیشین انجمن منتقدان درباره عملکرد 10 ساله سازمان اوج گفت: تاسیس سازمان اوج یک اتفاق خوب برای سینمای ایران بوده است؛ با تأسیس این سازمان، فضای جدیدی باز شد و یک هوای تازهای در سینمای ایران دمیده شد. با توجه به رخوت و رکود غالب بر اغلب موسسات و استودیوهای تولید فیلم در ایران، «اوج» نور امیدی بود و باعث شد تا کارهای نویی براساس گفتمان انقلاب انجام شود. سازمان اوج در حوزه سینمای داستانی کارنامه قابل قبولی دارد. به ویژه اینکه فیلمهایی با سرمایهگذاری این سازمان ساخته شد که توسط سایر نهادها یا بخش خصوصی به سهولت ساخته نمیشدند؛ ازجمله فیلمهایی چون «به وقت شام»، «بادیگارد»، «خروج» و... که کارهای خوبی بودند.
نویسنده «حکایت سینماتوگراف» افزود: اما در حوزه مستند و کلیپ سازی نکاتی قابل عرض است. من خودم هم تجربه همکاری با این بخش از سازمان اوج –البته در زمان مدیریت قبل- را دارم و در جریان اتفاقات این بخش هستم. نکته مهم این است که برخلاف حوزه سینمای داستانی که به دلیل هزینههای بالا دست سازمان اوج بسته است اما در زمینه مستند جای کار بسیاری هست. طوری که مطابق آمار طی 10 سال گذشته، حدود پنج هزار اثر در این حوزه تولید شده است که برخی از آنها خوب و قابل دفاع هستند و برخی خیر!
کارگردان مجموعه مستند «راز آرماگدون» ادامه داد: متأسفانه سندروم برداشت سطحی از سخن بزرگان راجع به «جذب» بدون پختگی و معلومات لازم، در بخش مستندسازی و کلیپ سازی سازمان اوج هم دیده میشود. نتیجه این نوع برداشت، نه تنها ضد جذب، بلکه مغایر با اصول مستندسازی و روح تحقیق و پژوهش است. به ویژه مستندهایی که خانه مستند سازمان اوج راجع به رجال پهلوی ساخته که زیر علامت سؤال هستند. ازجمله مستند «هویدا»؛ در دوران هویدا اقتصاد ایران به هم ریخت و به ویژه کشاورزی ایران در آن زمان عملا نابود شد. اما در مستند «هویدا» این حقایق برعکس جلوه داده میشود و فقط شاه محکوم میشود و امثال هویدا تطهیر میشوند. مثال دیگر مستند «اشرف» است.اشرف به عنوان تبهکارترین آدم در خاندان پهلوی شناخته میشود، حتی نشریه لوموند هم نوشته بود که باندهای قاچاق مواد مخدر تحت هدایت او فعالیت میکردند. این واقعیت حتی در خاطرات اسدالله علم هم آمده است. اما متاسفانه این حقایق تاریخی که اظهرمن الشمس هستند در مستند «اشرف» مورد شک و تردید قرار گرفته است! در این مستند با چند روانشناس مصاحبه شده که اصلااشرف را مظلوم جلوه میدهند. این تحریفات تاریخ در دیگر ساختههای خانه مستند سازمان اوج درباره رجال پهلوی هم وجود دارد.
نویسنده کتاب «فرانکلین در تهران» تأکید کرد: جای سؤال است که آیا جذب باید به بهای تحریف تاریخ انجام شود؟ در این صورت که همان کار شبه روشنفکران و اربابان آنها یعنی فراماسونرها و شبکههای زنجیرهای معاند تکرار شده است!
مستغاثی گفت:ای کاش این دوستان، پیام رهبر انقلاب
خطاب به مستندسازان در سال 96 را بخوانند و تاکید ایشان درباره رعایت اصول و مبانی انقلابی را در نظر بگیرند. این درحالی است که گرایش کار در خانه مستند سازمان اوج، جذب به بهای زیر پا گذاشتن اصول و تحریف تاریخ است.
نویسنده «و اینک آخرالزمان» ادامه داد: در حوزه سبک زندگی هم بخشهای مستند و کلیپ سازی سازمان اوج، کم کاری کردهاند. دو سال قبل مستندی توسط مدیر خانه مستند تهیه شد که برخلاف شاخصهای سبک زندگی اسلامی است و احترام به پدر را تخریب میکند.
مستغاثی تصریح کرد: همین تفکر غلط باعث شد تا یک خواننده رپ فاسد و بدنام را روی ناو کشتی ببرند تا برای انقلاب بخواند و حتی از او برای تبلیغات ریاستجمهوری هم استفاده شود و موجب تخریب چهره یکی از نامزدهای ریاستجمهوری شد.
این نویسنده یادآور شد: متأسفانه مدیران این بخشها هم هیچ گاه انتقادات دوستانه و دلسوزانه را بر نمیتابند و براشتباهات خودشان اصرار دارند! اما به نظرم آقای احسان محمدحسنی، مدیر سازمان اوج که انسان صادق و صالحی هستند باید یک بار مدیران بخش مستند و کلیپ سازی این سازمان را به چالش بکشند و از آنها بخواهد پاسخ دهند که با این همه بودجه از محل بیتالمال، تا چه حد موجب جذب دیگران به انقلاب شدهاند؟
اوج، ضرورتها و واجبات
سید سعید سیدزاده تهیهکننده سینما و تلویزیون همزمان دهمین سال تاسیس و فعالیت سازمان هنری رسانهای اوج بیان کرد: اوج باید در چارچوب اصول انقلابی برنامهریزیهایش را اجرایی کند و یک زمانبندی نیز برای خود داشته باشد.
وی درباره عملکرد سازمان هنری رسانهای اوج به بهانه دهمین سال تاسیس و فعالیت در گفتوگو با کیهان اظهار داشت: اعتقاد دارم شکلگیری سازمانی به نام اوج یکی از ضرورتها و واجبات عرصه فرهنگ و هنر ما طی 10 سال گذشته بود. در دورانی که این سازمان راهاندازی شد، کارکرد و جای خالی آن به شدت احساس میشد. زیرا عرصه فرهنگی و هنری ما دچار نوعی از هم گسیختگی و در آستانه فروپاشی بود. بنابراین باید نهادی پا به عرصه وجود میگذاشت تا این نقیصه را جبران کند. از ابتدای شکلگیری و تاسیس اوج تا حدودی در جریان فعالیت آن قرار داشتم و میدانستم که احسان محمدحسنی مدیر سازمان مبنایش را بر پر کردن خلاها گذاشته است و قصد دارد با همکارانش عرصه سینمایی کشور را به سمت همگامی و همسویی با ارزشهای انقلاب ببرد که حرکت میمون و حساب شده و قابل تقدیر است. این روند اگر با همان نگاه ادامه یابد، قطعا میتواند مثمرثمر باشد.
وی بااشاره به تجربه همکاریاش با سازمان اوج افزود: در ابتدای کار اوج من فیلم «زیباتر از زندگی» را به کارگردانی انسیه شاه حسینی به عنوان اولین فیلم سینمایی این مجموعه تهیه کردم اما آنچه مجموعهای را روی پا نگه میدارد، مجموعهای از اهداف و برنامهریزیها برای رسیدن به مقصد تعیین شده است. مشخصا نمیدانم در ابتدا هدفگذاریها صورت گرفته بود یا نه اما من به عنوان سینماگری که فعالیتش در سینما صرفا صنفی نبوده و نیست و اگر بحث انقلاب یا ارزشهای دفاع مقدس نبود وارد سینما نمیشدم، این هدفگذاری را بسیار مهم میدانم. زیرا خودم را فرزند انقلاب میدانم و به دلیل ضرورتهایی که باید به واسطه سینما به آن پرداخت وارد سینما شدم.
سیدزاده تصریح کرد: در یک کشور انقلابی لازم است مجموعههای فرهنگی و هنری با هدفمندی درست بر پایه ارزشهای تدوین شده برنامهریزی کنند و تا این مسیر هدفمند به مثابه یک ریل فولادینی لوکوموتیو کج شده را هم به راه درست بیاورد. فارغ از هر قضاوتی درباره سازمان اوج، سازمانی که در مسیر ارزشهاست باید رفتارش حافظ و نگه دارنده آنها باشد.
وی بااشاره به ضرورت ارزیابی عملکرد اوج در آغاز دومین دهه فعالیتش توسط متخصصان و کارشناسان عنوان کرد: فیلمهای تولید شده توسط اوج باید توسط کارشناسان و منتقدان بررسی شود که چقدر در کلونیهای مربوط به انقلاب میگنجد. در واقع سینماگران نباید به دلیل قرابت یا عدم قرابت با این سازمان نظراتی بدهند که شاید بهاشتباه تبدیل به دستورالعمل شود. بلکه این تولیدات باید بر مبنای افکار انقلابی رهبری معظم و امام خمینی(ره)
بررسی شوند و سازمان اوج را بر مبنای میزان رسیدن به خواستههایش ارزیابی کنند. اگر مجموعهای مثل اوج بخواهد موفق باشد باید در خدمت ارزشهای انقلاب و دفاع مقدس حرکت کند تا پا جای پای امام گذاشته باشد.
این تهیهکننده ادامه داد: اگر قرار باشد، شبیه به جامعه بیاندیشیم و اثر تولید کنیم معلوم نیست به کجا میرویم! این را به عنوان یک قاعده میگویم که اوج باید در چارچوب اصول انقلابی برنامهریزیها را اجرایی کند و یک زمانبندی نیز برای خود داشته باشد. مثلا سازمان اوج فیلمهایی مثل «منصور» را درباره شهید ستاری ساخته است که کار درخوری است و جای تبریک دارد. اگرچه این فیلم در جشنواره فیلم فجر جایزه نگرفت و نامزد هم نشد اما در راستای ارزشهای انقلاب بود.
وی خاطر نشان کرد: من به عنوان فرزند انقلاب معتقدم اوج میتواند در مسیر ارزشهای انقلاب حرکت کرده و به حرفهای بیهوده و بیاساس در حوزه تولیدات و خوشامد دیگران توجه نکند. بلکه به منویات و مطالبات مقام معظم رهبری به عنوان ولیفقیه در جبهه فرهنگی تاسی کند. مطمئنا این طور خواهد توانست بر ارزشهای مورد تاکید امام خمینی نیز صحه بگذارد. حال اگر در ارزیابیهای کارشناسانه و اصولی به نتیجه مثبت برسیم که اوج در رسیدن به این اهدافش موفق بوده است، باید خوشحال باشیم در غیر این صورت تلاشمان را بیشتر کنیم.