چاره مشکلات فقط FATF است مثل تسریع در واکسیناسیون کرونا!
سرویس سیاسی-
در ادامه این مطلب آمده است: «گره کور مشکلات اقتصادی در لایههای بالاتر باز میشود. به بیانی دیگر برای حل مشکلات باید پرونده FATF مجدد باز و این مسئله یک بار برای همیشه حل شود... حتی اگر برجام امضا شود تا FATF تصویب نشود آنطور که باید و شاید ما شاهد گشایش اقتصادی نخواهیم بود.»
اصلاحطلبان در 8 سال گذشته همواره کلید حل مشکلات را به خارج گره زدند و بیتوجه به ظرفیتهای داخلی و مدیریت اقتصادی مبتنی بر کارشناسی به بیرون این پیام را دادند که فشار حداکثری علیه ایران نتیجه بخش بوده است! از همین روست که مدعیان اصلاحات هر یکی دو روزی بلندگوی آمریکاییها شده و میگویند ایران باید عضو FATF شود! آنها درخصوص برجام هم همین وعدهها را مطرح میکردند و میگفتند اگر برجام را بپذیریم ارزانی خواهد شد؛ سرابی که نظام سلطه برای جمهوری اسلامی طراحی کرده بود و جز فریب و دروغ آمریکا و اروپا رهاورد دیگری نداشت.
در این باره لازم به یادآوری است که در دولت قبل روزنامههای اصلاحطلب کم کاری دولت متبوع شان را در مورد واکسن کرونا به FATF ربط میدادند و میگفتند چون FATF را نپذیرفتهایم نمیتوانیم واکسن کرونا وارد کنیم اما دیدیم که با تغییر دولت استدلال کذب این جماعت آشکار شد.
اصلاحطلبانی که هنوز شک دارند ما در برابر تجاوز دفاع کردیم
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «جنگ يا دفاع مقدس؟» نوشت: «در عين حال در مباحثي كه طرح ميشود، علت آغاز جنگ، بيش از مسئله دفاع و شكلگيري آن مورد توجه قرار دارد. اين موضوع از نظر تقدم حمله بر دفاع، قابل توجيه است، به اين اعتبار كه اگر جنگ آغاز نميشد، مفهوم و عملِ دفاع شكل نميگرفت و با همين منطق، ميتوان به ضرورتهاي آمادگي بازدارندگي و دفاعي در آينده هم نظر كرد.»
چنانکه خواندید در سطرهای فوق چنین چیزی بیان شده که دفاع مقدس به آن سبب شکل گرفت که یک جنگ یا تجاوز (از ناحیه صدام و رژیم بعث به ایران) شروع شد. این سطرها این را در ذهن متبادر میکند که گویا نویسنده میخواهد بگوید تقدیس دفاع به نوعی به اهمیت دادن به جنگ و تجاوز برمیگردد. این همان چیزی است که در یونان به سفسطه میگفتند.
این روزنامه نوشت: «منطق بررسي دفاع و عملكرد جامعه ايران و نهادها در برابر تجاوز دشمن، تابع اهميت مسئله جنگ است. بنابراين تقديس دفاع و استفاده از عنوان «دفاع مقدس» براي تاكيد بر اهميت دفاع، به تنهايي كافي نيست. مسئله جنگ را بايد به عنوان يك «مسئله استراتژيك» در درون مناسبات تاريخي- سياسي ايران و عراق و تأثير شرايط و موازنه نظامي بر تصميمگيري عراق براي حمله به ايران، مهمتر از آن، ناتواني ساختار سياسي و نظامي در ايجاد تمهيدات لازم براي ايجاد بازدارندگي، مورد بررسي قرارداد... آنچه ميان ايران و عراق به مدت 8 سال جريان داشت، جنگ بود و به همين دليل در جامعه ايران به عنوان «جنگ تحميلي» مورد شناسايي و تاكيد قرار گرفت. آنچه جامعه ايران در برابر جنگ به مدت 8 سال انجام داد، دفاع بود كه قابل تقديس است.»
گفتنی است این قبیل اظهارات و دهها و صدها نمونه دیگر از توهین جریان اصلاحات به دفاع مقدس، مصادیقی روشن از تفکر سکولار و بیاعتقاد به باورهای پذیرفته شده مردم مؤمن ایران در طیف اصلاحطلب است. برای جریان اصلاحات، همه چیز یک طعمه سیاسی برای تأمین منافع حزبی است. یک روز خون دانشجویان را بازیچه منافع حزبی خود میکند و روز دیگر دفاع مقدس و دفاع از حرم اهل بیت را. یک روز مردم زلزله زده در کشور و روز دیگر جانباختگان سانحه هوایی یا ساختمان پلاسکو سوژه منافع حزبی این جریان میشود.
لازم به ذکر است که با وجود گذشت قریب 80سال کشورهایی مانند فرانسه برای نیروهای مقاومتی که در آن زمان با عنوان پارتیزان در برابر هجوم آلمان نازی شکل گرفتند احترام والایی قایل هستند. از این نمونهها در همه جای جهان میتوان یافت. دفاع به خودی خود مفهومی متعالی است و در درون خود از خودگذشتگی و ایثار را نهفته دارد.
مخالفت با عامل بازدارنده یعنی خشونتطلبی
روزنامه اصلاحطلب شرق در یادداشتی در شماره دیروز خود نوشت: «چهار آذر، مطابق با ۲۵ نوامبر هر سال، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نامیده شده است. قطعا این یک نگاه تشریفاتی از سوی کشورهای جهان نیست و با افسوس فراوان، کمتر به این قضیه ساده پرداخته شده که زنان در معرض انواع خشونتهای خُرد و درشت از سوی جامعه مردسالار قرار دارند. درحالیکه نیمی از جمعیت جامعه به این جنس تعلق دارد. حتی در موارد اتهامی یا کیفری در داوریها، تبعیضاتی نسبت به آنان اعمال میشود که در گذر زمان عادی به نظر میرسد...»
طیف موسوم به اصلاحطلب خوب بلدند ژست حمایت از زنان را بگیرند اما در عمل رویکرد آنها با گفتههای ویترینی شان متفاوت است. یک نمونه ماجرایی است که برای مرحوم غزاله شکور رخ داد و متاسفانه خشونتی که علیه وی به کار رفت منجر به فوت او شد.
در حالی که قصاص حقی است که خداوند به اولیا دم داده و اگرچه خداوند در پایان آیهای که بر این حکم تصریح دارد تاکید میکند که اولیا دم اگر ببخشند برای آنها بهتر است. به هر روی قصاص حق اولیا دم است و تقاضای آن را براساس قانون و از طریق قانون خشونت طلبی و انتقام جویی نامیدن نهایت تفکر به حضیض رفته است.
در این باره طی یادداشتی روزنامه اصلاحطلب اعتماد نوشت: «در مورد پرونده آرمان عبدالعالي به هر حال حكم قصاص اجرا شد و به هيچ طريق ديگر نميتوان مسائل را واكاوي كرد، چون حكم اجرا و پرونده بسته شد. فقط مسئلهاي كه در اين ميان ذهن مرا به خود درگير كرده، اين است كه روحيه خشن و انتقامجو در بين افراد جامعه زياد شده است تا حدي كه بسياري از مردم در جامعه بعد از اجراي حكم قصاص آرمان ابراز خوشحالي كردند. اين موضوع جالب نيست و قابل تامل است. بايد ريشهيابي شود كه چرا در يك جامعه برخي افراد اينقدر روحشان تمايل به خشونت دارد.»
این روزنامه افزوده: «آستانه صبر و تحمل بسياري از مردم پايين آمده است و نميتوانند با همديگر در يك جامعه مدارا كنند. خصيصههايي مانند بخشش، گذشت و مهرباني در ميان افراد جامعه كمرنگ شده است و جاي آن را خشونت و انتقام گرفته. خشونت در جامعه نيز معلول واقعيتهايي است كه در آن جامعه وجود دارد. اما سؤال اينجاست كه چرا افراد جامعه بايد تمايل به خشونت و اجراي خشونت داشته باشند.»
به راستی اگر این نباشد چه چیزی میتواند عامل بازدارنده باشد؟! از قضا کسانی که در برابر قصاص موضعگیری میکنند جماعتی هستند که طالب خشونت هستند چون آنها با عامل بازدارنده ضدیت میورزند.