باید به آمریکا امتیاز بدهیم تا مذاکرات از بنبست خارج شود!
سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد روز پنجشنبه در مطلبی با عنوان «تکرار دیپلماسی رفت و برگشت؟» با اشاره به سفر معاون سیاسی وزیر امور خارجه به بروکسل نوشت: «واقعیت این است که امروزه عامل اصلی مشکلات ایران، ایالاتمتحده است و این آمریکاییها هستند که با سلطهای که روی نظام مالی، بازارها و بانکها دارند، ایران را تحریم کردهاند و کشورهای دیگر از ترس اینکه مشمول تحریمهای ایالاتمتحده نشوند، مبادلهای با ایران انجام نمیدهند. شاید برخی کشورها نظیر چین و ترکیه از طریق بانکهایی که روابط بینالمللی گستردهای ندارند، به دلیل برخی تخفیفها و امتیازها همچنان به مبادله با ایران ادامه میدهند اما عملاً فضایی برای توسعه روابط اقتصادی و مبادلات تجاری وجود ندارد. زمانی که ریشه مشکل به آمریکا بازمیگردد یعنی اگر قرار است مسئله تحریمها حلوفصل شود یعنی این ایران و آمریکا هستند که باید در این خصوص به توافق برسند. اتحادیه اروپا نقش تسهیلگر را بر عهدهدارد و نمیتوان انتظار نقشآفرینی گستردهتری را از این اتحادیه داشت. آنها میتوانند تلاش کنند و فضایی را فراهم آورند که مذاکراتی شکل بگیرد اما نمیتوان با آنها به توافق رسید و ایالاتمتحده را رها کرد.»
این روزنامه نوشت: «در چنین شرایطی دولت ایران باید رویکردی نتیجه محور را اتخاذ کند و مسیری را برود که در پایان آن تحریمها زودتر برداشته شده و فضایی برای تنفس اقتصاد ایران به وجود آید. از همین رو، پیشنهاد من این است که اولاً مذاکرات بهجای 1+4 در چارچوب 1+5 دنبال شود و گفتوگوی مستقیم با آمریکا در دستور کار قرار گیرد تا فرآیند زمانبر گذشته تکرار نشود و ثانیاً از سوی دولت ایران ابتکارهایی برای عبور از بنبست دور ششم مذاکرات مطرح شود.»
گفتنی است مدعیان اصلاحات همچنان تلاش دارند با دادن آدرس غلط، راه گشایش در اقتصاد و پیشرفت را امتیاز دادن یکطرفه به آمریکا و شرکای اروپاییاش جا بزنند.
دولت روحانی با کمک همین طیف سیاسی و با شعار مذاکره و رفع تحریمها و ایجاد درآمد سرشار برای مردم رأی آنها را گرفت اما ۸ سال بعد علاوهبر نابود کردن معیشت مردم، افزایش چند صددرصدی قیمت مسکن، دلار، خودرو، کالاهای اساسی، کاهش چند دهدرصدی ارزش پول ملی و... کشور را با ۸۰۰ تحریم جدید دیگر تحویل داد و رفت. حالا و در شرایطی که مردم با مقاومت خود سیاست فشار حداکثری آمریکا را به شکست کشانده و ایستادگی در برابر تحریمها در حال ثمر دادن است، این جریان بار دیگر به تقلا افتاده تا با ارسال پالس ضعف به طرف غربی، اعتباردهی به تحریمها و بزک دوباره مذاکره، تیغ کند شده دشمن را تیز و دولت سیزدهم را هم به سیاهچال مماشات و باجدهی به غرب هل دهد.
تقلای مدعیان اصلاحات برای استمرار خسارت محض برجام
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «دولت فعلی قطعاً میخواهد که یک تغییراتی در پیشنویس متن احیای برجام یا توافقات اولیه که دولت روحانی به آن رسیده، ایجاد کند. امیدوارم تحقق این امر زیاد وقتگیر نباشد، برای اینکه زمان مناسب و متعارف برای انجام مذاکرات تقریباً سپری شده. ایران دقیقه 90 را رد کرده و در وقتهای تلفشده به سر میبرد و خیلی فرصتی برای گرفتن نتیجه ندارد.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «تاکتیکهایی که ایران در قضیه برجام دارد به کار میگیرد، تاکتیکهایی نیستند که در این زمان و شرایط بتواند دستاورد زیادی داشته باشد چون زمان در پرونده برجام به جایی رسیده که نباید هیچ لحظهای را از دست بدهیم. واقعیت این است که از لحن همه اعضای دائم شورای امنیت چنین برمیآید که بهنوعی دیگر حوصلهشان دارد سر میرود.»
در شهریور ۹۴ درحالیکه کمیسیون برجام مشغول بررسی متن توافق هستهای بود و ابهامات زیادی درباره نقاط ضعف آن مطرح میشد؛ حامیان و مسئولین دولتی در کنار روزنامههای زنجیرهای با هدف تحتفشار قراردادن نهادهای رسمی نظام که مسئول بررسی و تصویب برجام بودند، ادعا میکردند تأخیر در اجرای برجام روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار به کشور ضرر وارد میکند!
این رویکرد تأملبرانگیز از سوی دولتمردان برای قرارداد نفتی با شرکت بدسابقه توتال نیز اجرا شد.
بااینحال مدعیان اصلاحات علیرغم خسارت محض برجام در پی تکرار این روش خسارتبار هستند. سؤالی که در افکار عمومی ایجاد میشود این است که آیا سرنوشت پر خسارت و عایدی «تقریباً هیچ» برجام کافی نیست تا از تکرار روند «راه بینداز و جا بینداز» و «تلقین خسارت در صورت تأخیر در تصویب» و درنهایت «تصویب عجولانه به هر قیمت» پرهیز کنیم؟!
در ماجرای ارز ۴۲۰۰ تومانی از رانت، سوءاستفاده شده است!
روزنامه ابتکار در مطلبی به نقل از یک اقتصاددان نوشت: من بارها گفتهام رانت برای کشورهای درحالتوسعه بد نیست. به بیانی دیگر اعطای رانت سیاستی است برای کاهش نابرابریها. مثلاً اگر بگوییم سرمایهگذاری که در یک منطقه محروم سرمایهگذاری کرده است تا ۱۰ سال از پرداخت مالیات معاف خواهد بود این یک رانتی است برای بهبود مناطق محروم و پر کردن فاصله نابرابریها. یا همین یارانههای نقدی رانتی است که برای افزایش قدرت خرید در نظر گرفته شده است. بنابراین در ماجرای ارز ۴۲۰۰ تومانی اکنون ما نمیتوانیم خود رانت را از بین ببریم چراکه این رانت برای حفظ قدرت خرید طبقات ضعیف و متوسط جامعه ضروری است. اما چون از این رانت سوءاستفاده شده است برخیها آن را سیاستی غلط میدانند. این در حالی است که برای جلوگیری از مشکلات باید به سراغ سوءاستفادهکنندگان برویم نه حذف یک سوبسید که برای حفظ قدرت خرید خانوار است.
ابتکار نوشت: این اقتصاددان با اشاره به افزایش قیمتهای طی سالهای اخیر اظهار کرد «یک مسئله دیگری وجود دارد و آنها این است که برخیها میگویند با وجود ارز دولتی کالاها گران به دست مصرفکننده میرسد. در این خصوص باید بگویم که بله ما در سالهای اخیر با وجود ارز دولتی افزایش قیمت کالاهای اساسی را داشتهایم اما باید بدانیم هنگامی که تورم ۴۵ درصد باشد طبیعی است قیمتها بالا میرود. حالا فرض کنیم با تورم ۴۵ درصد ارز ۴۲۰۰ تومانی هم حذف شود، در آن شرایط هم تورم ۴۵ درصدی و هم تورم ناشی از حذف ارز دولتی سبب افزایش نجومی قیمت کالاهای اساسی خواهد شد بنابراین نباید در این خصوص عجولانه تصمیم گرفت.»
لازم به ذکر است که روزنامه ابتکار پیش از این (تیرماه سال جاری) در مطلبی به نقل از یک کارشناس اقتصادی نوشته بود: «دو عامل اصلی یعنی زمینههای تشویق فساد (ایجاد رانت) و بحث نظارتی و جرائم از اهمیت بیشتری برخوردار است و بیشتر باید موردتوجه قرار بگیرد. اگر پرسیده شود که آیا در ایران قوانینی وجود دارد که به شکل گسترده ایجاد رانت و فساد کند یا خیر؟ جواب بله است. ما در بخش ارز دولتی کاملاً میتوانیم این مسئله را شاهد باشیم... تخصیص ارز دولتی به شکل نامناسب سبب میشود که برخی افراد برای به دست آوردن این فرصت پیشقدم شوند. از سوی دیگر هنگامی که اجازه واردات کالایی داده شود که با ارز دولتی میآید اما نظارتی بر روی آن نخواهد بود نیز چالشهایی را به وجود میآورد به این صورت که کالا با ارز دولتی وارد میشود و فرد واردکننده یا کالا را با ارز 30 هزارتومانی معامله میکند و یا ترجیح میدهد کالا را احتکار کند. این نمونهها یعنی اینکه زمینه رانت و فساد وجود دارد و ممکن است این مسئله علیرغم ادعاها بازهم اتفاق بیفتد.»
تشکر و تقدیر از رویکرد جدید صداوسیما
در ماجرای اختلال در سامانههای سوخت
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: «تغییر رویکرد در رسانه ملی موضوعی است که این روزها موجبات تعجب همگان را فراهم ساخته است. شاید روزی که پیمان جبلی بهعنوان رئیسجدید سازمان صداوسیما انتخاب شد هیچکس فکرش را هم نمیکرد چنین تغییر رویکردی را در حوزههای مختلف رسانه ملی شاهد باشیم. آنهم دقیقاً در شرایطی که با مدیریتهای پیشین این رسانه رسماً به قهقرا رفته و اعتماد عمومی را بهکلی از دست داده بود. حالا اما کاربران فضای مجازی برای پوشش خبری رسانه ملی از آقای جبلی تشکر میکنند و این موضوعی بود که شاید هیچوقت فکر نمیکردیم روزی اتفاق خواهد افتاد!»
در ادامه این مطلب آمده است: «این روزها در صداوسیما با رویکردی روبهرو هستیم که پیش از این هرگز انتظار آن را نداشتیم. ظهر روز سهشنبه اولین اخبار نگرانکننده درخصوص اختلال در شبکه سوخترسانی کشور که منتشر شد، کمتر کسی انتظار داشت اخبار تکمیلی مربوط به آن را بهصورت لحظهبهلحظه از رسانه ملی بشنویم. حداکثر انتظار این بود که کما فی السابق، شب در لابهلای خبرهای بیست و سی، اشارهای گذرا و پیروزمندانه به ماجرا بشود.»
روزنامه اصلاحطلب: ما نمیتوانیم!
روزنامه شرق در سرمقاله خود که به قلم مصطفیهاشمیطبا نوشته شده با اشاره به مشکلات انباشتهشده کشور اینگونه نتیجهگیری کرده است: «بیجهت شعار «ما میتوانیم» سر ندهیم. البته برخی کارها انجام شده است اما اینکه حسب «ما میتوانیم» بوده یا معادلات دیگر آنها را رقم زده، جای بحث دارد ولی بههرحال حقایق ذکرشده عبارت «ما میتوانیم» را زیر سؤال برده است.»
این متن در ادامه آورده است: «اشتباه نشود «ما نمیتوانیم»ها به همینها خلاصه نمیشود. اگر بخواهیم همه را درج کنیم شاید به عمرمان وصال ندهد، اینها را فقط برای حضور ذهن در اینجا آوردیم. در روزنامه خواندم که چین اعلام کرده از مرحله تمدن اقتصادی عبور کرده و تمدن بومگرا را در دستور کار دارد. چین که با یکونیممیلیارد جمعیت 30 سال پیش در فقر کامل بود، اینک به چنین مرحلهای رسیده است و ما که بهقول آیتالله محقق داماد در سخنرانی اخیر گفتهاند که هستی و خلقت و طبیعت یکپارچگی اندیشه و ذات اعتقاد ماست سالها مانده تا به مرحله تمدن اقتصادی برسیم -و شاید هرگز نرسیم- آنگاه به تمدن بومگرا و آنچه آیتالله محققداماد از آن سخن گفته است، چگونه دسترسی خواهیم داشت؟»
در این باره ذکر چند نکته لازم است. نخست آنکه عقبه فکری طیف اصلاحطلب به جماعتی میرسد که اصطلاحاً به آنان روشنفکر گفته میشده است. این جماعت همواره شعار «ما نمیتوانیم» سر دادهاند و در مقابل چاره کار را در پیروی بدون چونوچرا از غرب دانستهاند. برای نمونه ارتشبد رزمآرا در رژیم پهلوی گفته بود که ما ایرانیان لولهنگ (آفتابه) هم نمیتوانیم بسازیم. او امروز نیست تا ببیند که ایرانیها ماهواره در مدار زمین مستقر کردهاند و در مواردی مانند علم نانو یا ساخت پهپاد و.... به کجا رسیدهاند. البته این شعار ما نمیتوانیم به او خلاصه نمیشود و کسانی از قبیل اکبر ترکان (از جماعت اصلاحطلب) گفته بود ایرانیها فقط در ساختن قرمه سبزی و آبگوشت بزباش تبحر دارند و یا نعمت زاده (از اصلاحطلبان و از وزرای دولت محبوبهاشمیطبا یعنی دولت تدبیر و امید) گفته بود که باید از خارج مدیر وارد کنیم.
نکته دوم آنکه نویسنده یادداشت فوق در دهه 60 و در دولت شهید باهنر بهعنوان وزیر صنایع حضور داشته و پس از آن نیز در دولتهای بعدی حضور داشته است. حال کسانی همچون او باید پاسخگوی این حجم مشکلات انباشتهشده رویهم باشند.
نکته سوم و قابلتأملترین نکته آنکههاشمی طبا در انتخابات 1396 نامزد شده بود و به این معنا خود را در معرض انتخاب مردم برای ریاست جمهوری قرارداده بود. او در جریان بیان برنامههای خود هیچگاه نگفت که این مشکلات قابلحل نیستند و بنابراین باید به او گفت چرا با ملت ایران صادق نبوده است؟! چراکه با وجود مشکلاتی که به عقیده وی و بنا به توان او قابلحل نیستند باز میخواسته رئیسجمهور شود.
نکته چهارم اینکه بهطورکلی طیف موسوم به اصلاحطلب هرگاه یکی از همقبیلههایش در انتخابات پیروز میشود چیزی از این قبیل یادداشتها نمیبینیم ولی اگر کسی غیر از آنها پیروز شود ناگاه به بزرگنمایی و ناامید کردن مردم مشغول میشوند.