تقلای مدعیان اصلاحات برای تعمیم رویکرد پُر خسارت 8 سال گذشته به دولت سیزدهم
سرویس سیاسی-
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«واقعیت این است که علاوه بر مسئله واکسن، پیشبرد توان داخلی اقتصادی و رونق کسب کار و سرمایهگذاری نیز نیازمند تقویت «امید» در جامعه است و این امید هم امروز جز با گشایش در روابط خارجی حاصل نمیشود».
مدعیان اصلاحات در پی آن هستند تا رویکرد غلط دولت روحانی را به دولت سیزدهم تعمیم بدهند. بر همین اساس این طیف شرطیسازی اقتصاد و گرهزدن معیشت مردم به نشست و برخاست با مقامات غربی را به عنوان راهکار برون رفت از مشکلات به دولت جدید توصیه کرده است.
نسخهپیچی مدعیان اصلاحات و ارائه آدرس غلط به دولت سیزدهم در حالی است که اتفاقا همین شرطی سازی اقتصاد و چیدن همه تخم مرغها در سبد برجام، وضع فعلی اقتصادی را رقم زده است.
آیتالله رئیسی در مراسم تنفیذ گفت: «تورم بیش از ۴۴ درصدی، رشد نقدینگی ۶۸۰ درصدی، سه برابر شدن بدهیهای دولت از سال ۹۴ و علاج کردن وضعیت کسری بودجه ۴۵۰ هزار میلیاردی وضعیت مردم را نامناسب کرده است؛ این موضوع هم به دلیل دشمنی دشمنان و هم کاستیهای داخلی اتفاق افتاده است.
وی افزود:«علاوه بر آسیبدیدن سفره مردم به اعتماد مردم آسیب وارد شده است. مردم از دولت جدید تحول خواستهاند و باید اتفاق بیفتد. این تحول مستند به سند ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب است. ما یک برنامه تحولی فوری و کوتاهمدت تنظیم کردیم. من به مردم اطمینان میدهم که مسائل به خوبی شناسایی و برنامهریزی شده و بهصورت فوری دنبال خواهد شد. ما حتما به دنبال رفع تحریمها خواهیم بود، ولی سفره مردم را به بیگانگان گره نخواهم زد».
اگر با غربیها ارتباط داشته باشیم تورم کاهش مییابد!
روزنامه همدلی در مطلبی با طرح این پرسش «آیا وابستگی اقتصاد ایران به خارج، عامل بحرانهای اقتصادی، تورم و رکود در کشور است؟» نوشت: در حالی که دولت اصلاحات، تورم ۲۳.۲٪ در سال ۷۵ را تحویل گرفته بود، این تورم در سال ۸۳، به ۱۵.۲٪ رسید. در دوره احمدینژاد، به محض آنکه سیاست تعامل مثبت با دنیا به سیاست تقابل با دنیا تبدیل شد و شش قطعنامه تحریمی شورای امنیت و اتحادیه اروپا علیه ایران تصویب و اجرا شد، بیشترین تورم و نرخ رشد اقتصادی منفی در دولت دوم احمدینژاد ثبت شد، تورم در سال ۹۱، به ۳۰.۵٪ رسید و نرخ رشد اقتصادی به منفی ۵.۴٪ رسید. در دولت اول آقای روحانی، با آغاز مذاکرات هستهای با کشورهای ۱+۵ و مذاکره مستقیم وزرای خارجه ایران و آمریکا، هم نرخ تورم به خوبی کاهش یافت، هم نرخ رشد بالا ثبت شد. تورم در سال ۹۵، به ۱۱.۳٪ رسید و طبق گزارش مرکز آمار، نرخ رشد ناخالص داخلی، به ۱۱.۲٪ رسید. ولی دولت دوم آقای روحانی که همزمان با روی کار آمدن ترامپ شد و فشارها و تحریمهای یک طرفه آمریکا علیه ایران برگشت و در نتیجه کمترین درآمد نفت برای ایران ثبت شد، عملاً باعث شد دولت دوم روحانی نیز با شکست مواجه شود.
همدلی نوشت: پس به این ترتیب، با این مقایسهها، کاملاً مشخص است که میان همکاری و تعامل مثبت با دنیا و نرخ رشد اقتصادی مثبت و تورم کمتر، یک ارتباط مستقیم وجود دارد. حال اگر دولت، صورت مسئله را به خوبی تشخیص ندهد، طبیعی است که در تجویز نسخه درمان اقتصاد ایران هم به اشتباه خواهد افتاد. جالب است که متخصصان اقتصاد هم مسئله تعامل مثبت با دنیا و خروج ایران از انزوا را به عنوان راهحل اقتصاد ایران میدانند.
نگاه عوامانه و غیرتخصصی مدعیان اصلاحات به مسائل اقتصادی و مسئله تورم در حالی است که بر طبق همین نگاه این سؤال بیپاسخ نهاده میشود که چرا دولتهای خاتمی و روحانی که نگاهشان گرهزدن زلف مشکلات کشور به خارج بود، در آخرین سال دوران مدیرتشان، بیشترین میزان تورم را رقم زدند. علاوه بر آن که در تحلیل تورم مسئله فروش نفت و تحولات خارجی نادیده گرفته شده است. به عنوان نمونه؛ در دوران اصلاحات به دلیل پارهای از مسائل در عراق و افغانستان، در آمدهای نفتی ایران چندین برابر میزان پیشبینی شده بود تا جایی که صندوق ذخیره ارزی تشکیل شد برای اینکه مازاد فروش نفت برای توسعه کشور ذخیره شود.
اوضاع اقتصادی بحرانی؛ نتیجه دولت روحانی
روزنامه ایران دیروز طی یادداشتی اوضاع اقتصادی کشور را بحرانی و برلبه پرتگاه توصیف کرد و نوشت: «در حال حاضر اقتصاد ایران در بدترین شرایط خود است که میتواند از این هم بدتر شود. تورم بالای ۴۰ درصدی، بیارزشترشدن ارزش پول ملی، نرخ بالای بیکاری، بالابودن نرخ اشتغال غیررسمی- یعنی اشتغالهایی که بدون قرارداد رسمی و بدون حق بیمه هستند- که در برخی از استانها به بیش از ۷۰ درصد میرسد و فساد سیستماتیک در بخشهای اداری جنبههایی هستند که شاید فقط نمای اصلی بیرونی اقتصاد را نشان بدهند؛ از این رو به نظر میآید که تیم اقتصادی دولت باید به یک نظر واحد در اصلاح وضع موجود دست یابند.»
گفتنی است، وضعیت بحرانی اقتصادی، نتیجه مدیریت برجامی اشرافیت مدعی اصلاحات - اعتدال و هشت سال به امید غرب نشستن، اعتماد و بزک آمریکا و دوست جا زدن دشمن، شرطیسازی اقتصاد کشور، تشویق دشمن به تحریم بیشتر با بزرگنمایی تحریم، هدر دادن فرصتها و معطل گذاشتن ظرفیتهای درونی پای وعدههای سرخرمن حریف و تزریق ناامیدی به جامعه در دولت روحانی است.
مقصر اصلی فشارهای اقتصادی به کشور و مردم کیست؟
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی نوشت: «هرچه بازار سیاست برای اصولگرایان در مجلس و دولت گرم است، برای اصلاحطلبان به سردی میزند؛ سرمایی که در پی عملکرد و موضعگیریهای آنها و شرایط اقتصادی و سیاسی و متعاقب آنها با غیاب مردم پای صندوقهای رأی یا به تعبیری کاهش سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به وجود آمد.»
این روزنامه اصلاحطلب گویا حدود 50درصدی را که پای صندوقهای رای آمدهاند در شمار مردم نمیداند! ضمن آن که دلیل این سردی را برای اصلاحطلبان باید در عملکرد آنها در دولتهای یازدهم و دوازدهم؛ مجلس دهم و شورای شهر پنجم (شورای شهر قبل) جستوجو کرد و بهتر است که جماعت اصلاحطلب دستکم برای موفقیت در اصلاح خودشان تحلیل درستی از آنچه گذشت داشته باشند و دست از توجیههای رسانهای بردارند.
گزارش شرق افزوده است: «...اصلاحطلبان در حمایت از دولت حسن روحانی نتوانستند پاسخ مناسبی به انتظارات سرمایه اجتماعی خود بدهند، دولت روحانی هم نتوانست آنطور که باید و شاید از پس کنترل وضعیت اقتصادی برآید و همین شد که با کوچکشدن سفره مردم رغبت هرگونه تحرک سیاسی ولو انتخاب رئیسجمهور از مردم گرفته شد.»
در ادامه میخوانیم: «خروج آمریکا از برجام و بهنوعی از کارکرد افتادن برجام هم بسیاری از امیدهای مردم را بر باد داد تا در پی این همه فشار مردم عطای سیاست را به لقایش ببخشند.»
این نوشتار طوری وانمود کرده که گویا اصلاحطلبان تنها در نقش حامیان انتخاباتی ظاهر شدند و بعد از انتخابات به خانههای خود رفتند! انگار نه انگار که افراد زیادی از اسحاق جهانگیری تا عباس آخوندی و بسیاری دیگر در وزارتخانههای دولت و مدیران میانی از همین اصلاحطلبان بودهاند.
یکی از آن توجیههایی که اصلاحطلبان دائم تکرار میکنند «خروج آمریکا از برجام» و متعاقب آن ایجاد وضعیت اقتصادی بد، است. در این مورد باید متذکر شد که آمریکا دشمن است و دشمن در پی دشمنی است. مقصر اصلی کسانی هستند که با سادهلوحی و سهلانگارانه در مذاکرات ظاهر شدند و هر چه منتقدین برجام گفتند در برابر شیطان (آمریکا) باید تضمینهای محکم بگیرید اما این جماعت عکس آن عمل کردند و در مقابل وعدههای نسیه آمریکا تعهدات نقد کشورمان را قبول کردند و بدتر آن که این تعهدات را زودتر از موعد هم انجام دادند. حال مقصر واقعی کیست؟