باز هم محرم و باز هم حسین(ع)
محمدهادی صحرایی
آنها که تقواپیشهاند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده میشوند. چون به آن رسند و درهاى بهشت به رويشان گشوده شود نگهبانان گويند: سلام بر شما، خوش آمديد، در آن درآييد و جاودانه بمانيد. (سوره زمر، آیه 73)
دو آیه قبل از این مبارکه که در پیشانی نوشته میدرخشد، حال و روز کفار به هنگام ورود به دوزخ را به تصویر میکشد. جهنمیان به میانه عذاب سوق داده و در اصل رانده میشوند. این طبیعی است که گنهکاران در همان آستانه ورودی جهنم تا وعده خدا را درست مییابند و تا عذاب هولناک و شعلههای دهشتناک تنوره کشیده را میبینند و نعرههای دوزخیان را میشنوند و گرمای سوزان آتش را در چهره خود حس میکنند و بوی عفن حس میکنند، از ترس میایستند و زانوانشان توان قدم از قدم برداشتن ندارند و با چشمان دریده و بدن به لرزه افتاده، مات عذاب مهیا شدهای میشوند که با اعمال و مظالم خود آماده کردهاند. بر زمین میخکوب میشوند و ملایک مجبور میشوند آنها را به سمت دوزخ هُل بدهند.
ولی جالب توجه اینکه چرا در آیه بالا که حال خوش بهشتیان را تصویر میکند نیز گفته میشود آنها را به سمت بهشت جاویدان سوق میدهند؟ چرا باید بهشتیان که نعمت گسترده خدا را در همان آستانه میبینند هم به داخل بهشت سوق داده شوند؟ اگر برای دوزخیان طبیعی است ولی برای بهشتیان طبیعی نیست. بیشک ورود به آن عیش بیپایان و موهبت بیکران که آرزوی همه است جز شتاب و عجله و سر از پا نشناختن نمیطلبد. بهشتیان، بهتر از بهشت چه دیدهاند که مات و مبهوتاند و بیخیال جنت شدهاند؟ چه هوش از سرشان برده و نگاهشان را از بهشت برگردانده است؟ چرا بهشت را در حسرت خود واگذارده و به چه پرداختهاند که بوی و روی بهشت را از چشمشان انداخته است؟
این سؤال بیپاسخ را فقط باید از حسین بنعلی که سلام خدا و خوبان نثارشان، سراغ گرفت که دُردانه خداست و خدا حماسیترین عاشقانه خلقت را به نام او کرده و سریعترین و وسیعترین کشتی هدایت را به او سپرده است. حال حکایت این است که به ما فرمودند بهشتیان، در آستانه بهشت سیدالشهداء را میبینند و مبهوت آن جمال بیمثال و آن ابهت ملکوتی میشوند. یعنی خوبان و برگزیدگان عالم، چنان غرق در جمال و جلال او میشوند که بهشت از یادشان میرود. معلوم است که ملایک مجبور شوند بهشتیان را سوق دهند و با سلام و صلوات به بهشت وارد کنند تا مبادا که تا ابد در همانجا بمانند و مبادا بهشت از عشاق حسین خالی بماند. معنی «الوتر الموتور» که در زیارت عاشورا آمده، یکتای بیهمتاست و گویی خدا بهشت را برای مؤمنان و حسین را برای خودش خلق نموده است و تبارک الله احسن الخالقین.
رفیق خوبم؛ تمام تصویر و تصورهایی را که از بهشت و نعمتها و لذتها و شگفتیها و ابدیهایش داریم باید وانهیم و حسین را دریابیم که دردانه خداست. و خدا به او برکت داده و او را برانگیخته است. این آیه عجیب که حیرتآور است گویای واقعیت عریان عالم است که عالم همه قطرهاند و دریاست حسین. اصلاً بیا به گِرد این آیه بگردیم و ذکر کنیم، سعدی بخوان و به حافظ نظر کنیم. ما گدایان خیل سلطانیم / شهربند هوای جانانیم / بنده را نام خویشتن نبود / هرچه ما را لقب دهند آنیم / گر برانند و گر ببخشایند / ره به جای دگر نمیدانیم / چون دلارام میزند شمشیر / سر ببازیم و رخ نگردانیم / دوستان در هوای صحبت یار / زر فشانند و ما سر افشانیم / تنگ چشمان نظر به میوه کنند / ما تماشاکنان بستانیم / تو به سیمای شخص مینگری / ما در آثار صنع حیرانیم / هرچه گفتیم جز حکایت دوست / در همه عمر از آن پشیمانیم / سعدیا بیوجود صحبت یار / همه عالم به هیچ نستانیم / ترک جان عزیز بتوان گفت / ترک یار عزیز نتوانیم.
من در عجبم، حافظ که مدعی شده، ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم / ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما، از عاشقان حسین چرا نامی نبرده است / آنانکه در آستانه بهشت، خودِ یار دیدهاند / بیخود ز خود شده و در او فنا شدند / شفافتر از حسین هرگز ندیدهاند / آنها که مات نگه کردنش شدند. صائب دوباره بگو آن دُر که سُفتهای / وز حال زار ما تو چه خوش راز گفته ای، یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت / در بند آن مباش که مضمون نمانده است، چون یارِ عاشقان، شَه طُره پریش ماست / وان تشنه سر بریده به تفتیده بلا / فرزند کوثر و هم پور مرتضاست / تا روز حشر پس، سخن از شاه کربلاست / باید که مو به مو سخن از زلف او شنود / آنکس که عالم خلقت، بند موی اوست / خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين / پرورده رسول خدا و حسين اوست.
درست است همه معصومین که سلام خدا و خوبان نثارشان، از یک نورند و یک حقیقت تکثیر شدهاند ولی نام حسین لذتی دارد که ویژه اوست. هم شور حماسه دارد و هم شهد عاشقانه. هم ملاحت عارفانه و هم حلاوت بهشت خدا را میتوان از او جست. آرامش در کنار او و در سفره او و میانه روضه اوست. روضه او را از این رو روضه نامیدهاند که بهشت کوچکی از آن بهشت موعود است. آنجا که دارا و ندارا هر دو دعوتند و کنار هم نشسته و شربتشان چای تلخ و اشکشان بهای بهشت است. سعادت میخرند و گناه میشویند. جایی برای تظاهر و تفاخر نیست و هرکس هرچه توانسته آورده و از بدها و بدیها تبری جسته و به خوبها و خوبیها تقرب و تبرک کرده است، خود را قدم به قدم به بهشت میرسانند و به آستانهاش میرسند. آنجا که حسین منتظر آنهاست.
داستان کربلا اگرچه به ظاهر عمری حدود 1400 ساله دارد ولی تا انسان بر روی این زمین زندگی میکند ابتلائاتش شبیه کربلاست. کربلا زنده است چونکه انسان هست و تقابل شر با خیر هنوز هم هست. طمع و طغیان و گمراهی و ستم اگرباشد، بیشک در مقابلش جوانمردانی صف کشیدهاند که نگذارند ارزشهای انسانی از بین رود. هیهات منا الذلهای که سیدالشهداء فرمود، حرف دل همه انسانها تاکنون و تا انتهای تاریخ است. عدالت همیشه مقدس بوده و ستم همیشه بد. در تاریخ، کشتارهای وحشیانه بسیار بوده است ولی هرگز تجمع بدها و بدیها در برابر خوبها و خوبیها به اندازه کربلا نبوده است. یکی از رازهای ماندگاری قیام امام حسین همین است که او پرچمدار آرمانها و ارزشهایی است که همگی فطری و ماندگارند و هرگز کهنگی ندارند.
و گریه برای مصایب سیدالشهداء و خانواده و یارانش که سلام و صلوات خدا برآنها باد، به این دلیل ارزشمند است و جهنم را خاموش میکند که روشنکننده فضایل و فطرتهای غبار گرفته آدمهاست. انسانساز است. اشک او اگرچه مثلاشکهای دیگر شور است ولی در حقیقت شورش در برابر ظلم و ظالمین است. و از اینرو عزادار حسینی همیشه مورد خشم و نفرت و تحقیر کسانی است که موجودیت ستمکار خود را در خطر میبینند. آنجا که در کنار گریه و اشک و عاطفه برای مظلوم، ظلم ظالم را به چالش میکشند و برای شناخت حق و باطل، شعور میافزایند، دانشگاه و قرارگاهی است که امیدوارانه، شور و شعور را به هم آمیخته و پرچم اصلاح برافراشته است. آرامش روضه حسین در این است که جوانمردان جمعند و قدرت انباشته و زیر بیرق فضایل، به اصل خود بازگشتهاند. روضه سیدالشهداء تلاش برای «خودیابی» است. آنکه خود را یافت به آرامش رسید. و بهشت هم چون خانه ازلی و ابدی است غرق در آرامش است.
حال، ماییم و حقیقت واقع شدهای به نام حسین. که مجلسش بهشت است و غصهاش آدمساز. خواجه بگو به خازن جنت که خاک این مجلس / به تحفه بر سوی فردوس و عود مجمر کن. اینکه بزرگان چای تلخ روضه را به شربت عالم نمیدهند رازش همین است که مجلس حسین نظر کرده خدا و فرودگاه ملایک است. ما چایی نخورده نیستیم ولی چای روضهها بوی بهشت میدهد و عزادارانش بهشتیان زمینیاند. از این نظر است که عزادارانش بهترین بندگان خدا و امیدوارترین انسانها. این گریه که برای حسین میکنند به هر درد بیدرمان دواست. و در میان آنها شور و شوق و شعور موج میزند. ای بیخبر زلذت شرب مدام ما. خدایا بهخاطر حسین، شکر.