طراحی اغتشاش: نقشه شلیک به امید مردم(نگاه)
محمد ایمانی
باید میان «گلایه و اعتراض مردم عادی»، با «نقشه دشمنان و مفسدان برای ایجاد بیثباتی در کشور» فاصله گذاری کرد. گله مندی مردم از برخی مشکلات موجود، به حق است. در عین حال، نمیشود اتفاقات پیاپیی را که در چند هفته پایانی دولت روحانی پدید آمد و موجب عصبانی کردن مردم در مناطق مختلف شد، تصادفی پنداشت. خوش بینانهترین تحلیل این است که سوء مدیریت بخشهایی از دولت، با نفوذ دشمن و کمین او برای موج سواری تلاقی پیدا کرده است.
به یاد داریم سخنان مدیر کانال معاند آمدنیوز را که درباره انتخابات 96 گفته بود: «این جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما در انتخابات تحلیل امنیتی داشت. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، و این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می رسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می آمد، کار به نقطه جوش نمیرسید». این تحلیل هم از آقای صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات) است که گفت: «حقیقتا در ماجرای بنزین، بیخردی حاکم بود. مگر میشود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی میگویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار میشوند برنامهریزی و بخشنامه صادر میکنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ میکنند.»
از گلایههای به حق و مشروع مردم نجیب مان که بگذریم، به نظر میرسد یک همپوشانی میان آمریکا (غرب) و غربگرایان برای ایجاد بیثباتی در داخل کشور در جریان است. درک چرایی این همپوشانی رادیکال بسیار اهمیت دارد. انتخاب آقای رئیسی به ریاستجمهوری، خبر از تغییر ریل دولت، پس از تغییر ریل مجلس غربگرا (دهم) میدهد. غرب و غربگرایان بزرگترین سرمایه سیاسی خود در درون حاکمیت را که کج کارکردی فاحش او موجب عقبگرد ایران در جهات مختلف بود، از دست دادهاند.
پس از انتخابات 28 خرداد، روزنامه انگلیسی گاردین تحلیل کرد: «پیروزی رئیسی، زمینه را برای اجماع داخلی درباره اصلاحات گستردهتر فراهم میکند و ایران را در موضع قویتری در دیپلماسی بینالمللی قرار میدهد». همان زمان، هالی داگرس تحلیلگر اندیشکده «شورای آتلانتیک» گفت: «سیاستمداران ایرانی به خاطر برجام، به آمریکا اعتماد ندارند. رئیسی، منتقد جدی غرب است. ماموریت اصلی او کمک به رهبری برای محقق شدن گام دوم انقلاب اسلامی است».
پیش از انتخابات هم روزنامه فایننشال تایمز نوشته بود؛ «ابراهیم رئیسی در دو سال ریاست قوه قضائیه، تلاش کرده مدیران و آقازادههای فاسد را به دست عدالت بسپارد. همین مبارزه، محبوبیت قابل توجهی برای او در میان مردمی که از فساد ذلّه شدهاند، پید آورده است. رئیسی میگوید: بعضی از سیاستمداران، جلساتی را برگزار میکنند تا ببینند چه چیزی از غربیها میتوانند بگیرند. اگر آنها در داخل خود کشور جلساتی درباره چگونگی تقویت تولید و رفع موانع تولید تشکیل داده بودند، تا به حال خیلی از مشکلات حل شده بود. رئیسی، همصحبت مردم عادی میشود و به استانهای محروم سفر میکند؛ حتی در دوران شیوع پاندمی کرونا، تا از نزدیک در جریان مشکلات اهالی این شهرها قرار بگیرد. او در سند توسعه قضایی تأکید کرده دو اولویت اصلی باید مبارزه با فساد و بالا بردن کارآمدی نظام باشد... روحانی و طیف او بعد از هشت سال اداره کردن کشور، امتحانشان را پس دادهاند و امروز این رئیسی است که مردم را جذب خودش کرده است. «خدیجه» نظافتچی ۳۵ ساله میگوید: «من ممکن است به رئیسی رأی بدهم. شوهرم میگوید: ممکن است رئیسی بیشتر برای ما کار کند. رئیسی مرتباً به استانها سفر میکند تا مشکلاتشان را برطرف کند».
عملکرد آقای رئیسی و همکارانش، امید به دستگاه قضایی را احیاء کرد؛ به نحوی که رضایت مردم نسبت به این دستگاه، تا هفتاد درصد افزایش یافت. محاکمه دانه درشتهایی مثل اکبر طبری (معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه) و برخی قضات فاسد، حسین فریدون (دستیار ارشد رئیسجمهور)، مهدی جهانگیری (برادر معاون اول رئیسجمهور)، شماری از نمایندگان مجلس و مدیران شهرداری، دختر و داماد دو وزیر دولت روحانی، رئیسسازمان خصوصیسازی، برخی مدیران بانک مرکزی، روسای ایران خودرو و سایپا، رئیسهلال احمر، مدیرعامل شرکت پشتیبانی امور دام و...، تنها گوشهای از جدیت دستگاه قضایی در این دوره برای مبارزه با فساد بود؛ ضمن اینکه به موازات آن، دو هزار واحد تولیدی تعطیل، نیمه تعطیل و یا از بیتالمال غارت شده، احیا شد و به چرخه تولید واشتغال بازگشت.
آقای رئیسی در قوه قضائیه، با دزدها و مفسدان دانه درشت از سه قوه، مبارزه کرد و حاشیه امن و خط قرمز آنها را شکست. بنابراین طبیعی بود آنها و حامیان شان هم دشمنی کنند. گوشهای از این دشمنیهای بیحد و مرز را در بیاخلاقی برخی نامزدها و احزاب تندرو مدعی اصلاحطلبی دیدیم. اما دشمنیهای در زرورق پیچیده شده امروز (به خاطر پیشبینی تغییر ریل دولت به کارآمدی و خدمتگزاری) قابل مقایسه با قبل از انتخابات نیست.
نجابت و طمانینه در کنار جدیت در مبارزه با فساد و ایجاد فضای تنفس برای طبقات پایین و متوسط، همچنانکه سرمایهای برای یک مسئول است، موجب دشمن تراشی هم میشود. در واقع، قرار نیست که هم مردم از مسئولان وظیفه شناس راضی باشند و هم مفسدان و زیاده خواهان و قانون شکنان و دشمنان ستیزه جو با امید و اراده ملت ایران. تصور کنید احتمال چند ده برابر شدن تدابیر درست درون زا و مبارزه با فساد و حمایت از تولید واشتغال از جایگاه دولت (و در مقایسه با عملکرد دستگاه قضایی) چه قدر میتواند در میان تودههای مردم امید آفرین شود، و به همان میزان، مفسدان اقتصادی، دشمنان انقلاب و غربِ امید بسته به سوء مدیریت را نگران کند. آمریکا و برخی رژیمهای بدعهد اروپایی امیدوار بودند ایران به واسطه سوء مدیریت غربگرایان، به نقطه انفجار برسد.
برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات پس از انتخابات سال 88، یکی از بدترین خیانتهای عمر خویش را در قالب بر پایی آشوب نیابتی مرتکب شدند و ننگ عدم تمکین در برابر قانون و انتخاب مردم و آسیب به امنیت و آرامش کشور، در کارنامه شان ثبت شد... در این دوره بر حسب ظاهر به نظر میرسید آنها با نتیجه انتخابات کنار آمده باشند. اما گویا این بار همان خیانت و کارشکنی با پوششهای جدید در حال تکرار است: موج سواری رادیکال روی نارضایتیهای خود ساخته و تلاش برای نابودی فرصت اصلاحی که دولت جدید دارد. بخشی از تقلاهای رادیکال در عصبانی کردن مردم و ایجاد بلوای خیابانی، حاصل وحشت بیاندازهای است که در جان غرب و غربگرایان افتاده: اینکه رئیسجمهور و دولت جدید بتوانند در فضایی آرام، تغییرات آمید آفرینی را ظرف همان چند ماه اول پدید آورند و دروغهای غربگرایان برای شرطی سازی افکار عمومی را باطل کنند.
هراس بزرگ این طیف، از تکرار رجاییها و باهنرها و سلیمانیها و فخری زاده هاست. این، کابوسی نیست که دشمنان ملت ایران (و برخی عناصر آلوده،اشرافیت زده و بیکفایت داخلی) را آسوده بگذارد. مبارزه بیملاحظه با فساد دانهدرشتها، با همه دشواری هایش، اعتماد مردم را جلب میکند و اقتصاد را از زالوصفتان رهایی میدهد. به ویژه اینکه همدلی و هم افزایی دولت و مجلس همسو میتواند امید و اعتماد عمومی را دو چندان کند. تلاش برای بیثبات سازی کشور، نتیجه نگرانی از امیدواری مردم به تغییر و بهبود شرایط است. آنچه در جریان است، بخشی از مصاف آخرالزمانی جنود عقل و ایمان و امید، با جنود شیطانی جهل و یأس است. اکنون بار اصلی بر دوش دولت تازه نفسی است که تا چند هفته دیگر تشکیل میشود و میتواند با غنیمت شمردن فرصت خدمت و همدلی با دو قوه دیگر، برنامه بسیج ملی برای ساختن ایرانی قوی تر، پیشرفتهتر و با نشاطتر را عملیاتی کند؛ انشاءالله.