اخبار ویژه
همشهری: دولت برای مهار تورم تدبیر نکرد
روحانی پس از 8 سال مدیریت، دولت را با کدام شرایط تورمی در بازار تحویل دولت رئیسی میدهد؟
پاسخ این سؤال را میشود لابهلای گزارش روزنامه همشهری پیدا کرد که معتقد است تورم ترمز بریده و باید یک جراحی در اقتصاد انجام شود. این روزنامه در گزارش خود نوشت: گزارش مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه نشان میدهد که رشد قیمت ۷۱درصد مواد خوراکی از کنترل خارج شده و این روند بهزودی به تورم جهشی منجر خواهد شد.
ماههاست قیمتها در حال رشد هستند و دولت به جای تکیه به علم اقتصاد، برای کنترل قیمتها، دست به دامان نهادهای بیخاصیتی مثل سازمان تعزیرات، ستاد تنظیم بازار و سازمان حمایت از مصرفکننده و حتی شورای رقابت شده، درحالیکه به باور بسیاری از اقتصاددانان، این سازمانها باید همین امروز تعطیل شوند زیرا از اصلیترین دلایل بروز تورم مزمن و ایجاد چالش در اقتصاد، وجود همین سازمانهاست که با قیمتگذاری دستوری، نظم اقتصاد را به هم ریختهاند.
بررسیهای مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و همینطور اطلاعات مرکز آمار نشان میدهد که روند کنونی رشد قیمتها بهزودی به ایجاد تورم جهشی منجر خواهد شد. مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت رفاه، با تحلیل روند تورم خوراکیها در بهار امسال میگوید: قیمت برخی کالاها در مرحله هشدار و برخی در مرحله بحران است. مطابق تعاریف اقتصادی مرحله هشدار به مرحلهای گفته میشود که در آن قیمتها سالانه ۱۸ درصد، یا ماهانه ۱.۵ درصد رشد میکنند اما در مرحله بحران قیمتها سالانه ۲۴ درصد یعنی ماهانه ۲ درصد رشد میکنند.
از خرداد پارسال تاکنون قیمت کره پاستوریزه ۱۲۱ درصد، مرغ ۱۱۸ درصد و روغنمایع بیش از ۸۹ درصد رشد کردهاند. این رشد قیمتها فقط به بازار خوراکیها مختص نیست و رشد قیمتها در بازار پوشاک و مسکن هم که از اقلام حیاتی خانوادهها است نیز به سرعت در حال افزایش است بهطوری که مطابق گزارش بانک مرکزی تورم نقطه به نقطه مسکن در خرداد ۱۴۰۰ نسبت به سال قبل ۵۶.۶ درصد رشد داشته است. در بازار اجاره مسکن هم قیمتها بهطور میانگین تا ۳۴ درصد رشد کرده است. البته سرعت رشد اجارهخانه در تیرماه به سرعت افزایش یافته، برخی برآوردها نشان میدهد که میزان رشد اجارهخانه به ۸۰ تا ۱۰۰ درصد رسیده است.
در شرایطی که تورم به سرعت در حال رشد است و سطح عمومی قیمتها در حال افزایش است، رکود هم دامن اقتصاد را گرفته و چرخ کسب و کار یا نمیچرخد یا به سختی میچرخد.
در چنین شرایطی تقریبا اغلب اقتصاددانان بر این باورند که اقتصاد نیاز به یک جراحی اساسی دارد.
همشهری همچنین خاطرنشان کرد: تعداد شاغلان از بهار ۱۳۹۵ تا بهار امسال 4/73 درصد رشد کرده در حالی که رشد جمعیت در این بازه زمانی 6/25 درصد بوده، در نتیجه عملا هزینه جمعی خانوارها بیش از درآمد حاصل از اشتغال آنها افزایش یافته است.
مدیران دولتی دقیقاً درباره گرانی چه میکنند؟
یک روزنامه اصلاحطلب با اشاره به وضعیت گرانی پرسید دولتمردان دقیقا چه چیزی را مدیریت میکنند.
سردبیر آفتاب یزد در سرمقاله خود مینویسد: همین دیروز بازهم شاهد یک موج گرانی بودیم. اینکه عرض میکنم گرانی حاصل اکتشاف بنده که فیالمثل رفته باشم سوپرمارکت محل نیست، بلکه دولت رسما این گرانیهای جدید را اعلام نموده است.
مثلا پس از مدتی کش و قوس رسما اعلام شد که نان گران میشود. از آنسو لحظاتی قبل از درج این خبر، اظهار شد که روغن خودرو نیز 10 درصد گران خواهد شد. همچنین دور جدید گرانی مرغ مجددا شروع شده و صفهای این ماده پروتئینی و پرطرفدار بازگشته است.
حال این گزارهها که عرض شد رسمیهاست. در بازار به صورت غیررسمی برخی قیمتها در حال رشد است.
راستی الان واقعا مدیرانمان در حال مدیریت هستند؟! اگر آری، دقیقا چه چیز را دارند مدیریت میکنند؟
اصلاحطلبان،دولت روحانی را آباد کردند بس نیست؟!
معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات میگوید: رئیسی حاضر نمیشود در دولتش از اصلاحطلبان استفاده کند.
غلامرضا ظریفیان در گفتوگو با نامهنیوز و درباره تعامل آقای رئیسی با اصلاحطلبان اظهار داشت: نباید پیشداوری کرد و باید اجازه داد که انسجام ملی در کشور شکل بگیرد و اگر چانهزنی با گروههای مختلف برای منافع ملی رخ میدهد، باید از آن استقبال صورت بگیرد و به نظر من گفتوگو با جناحهای مخالف میتواند فرای اصلاحطلبان و اصولگرایان باشد و نظرات اساتید دانشگاه، فعالان اجتماعی و هنرمندان هم گرفته شود.
به هر حال این رویکرد از سوی آقای رئيسی مثبت است و نیازی نیست با نگاهی منفی با آن روبهرو شویم.
او ادامه داد: «حالا باید دید که آیا رویکرد تعاملی با نیروهای منتقد استمرار خواهد داشت یا نه؟ باید مشاهده کرد که دولت آقای رئیسی در این مسیر چه قدر ثابتقدم است و اینکه آیا تعامل با گروههای مختلف ادامهدار خواهد بود، یا نه. در نهایت هنوز مشخص نیست که تعامل آقای رئيسی با منتقدان چقدر واقعی است».
این فعال اصلاحطلب افزود: «واقعیتهای سیاسی جامعه و البته تجربه زیسته نشان میدهد که چنین تعاملهایی تداوم نمییابد زیرا وقتی یک دولتی سر کار میآيد، جناح حامیاش انتظاراتی دارد که باید به آنها عمل شود. واقعیت این است که نگاه ملی به موضوعات در کشور ما ضعیف است. اکنون هیچ جناحی نمیتواند ادعا کند که مای اصلاحطلب یا مای اصولگرا میتوانیم همه مشکلات را حل کنیم و اگر چنین نگاهی وجود داشته باشد، توهمی بیش نیست؛ بنابراین امروز نیاز داریم که دولت از همه ظرفیتها در همه جناحها استفاده کند و از همه برنامه بگیرد اما متاسفانه عرض کردم که چنین نگاهی بهدلیل جناحبازیها به انزوا میرود و همه چیز ایدئولوژیک و به حق و باطل تقسیم میشود».
او اظهار داشت: «من باور دارم آقای رئيسی حاضر نمیشود از اصلاحطلبان در دولتش استفاده کند و تعامل او با اصلاحطلبان در حد همین رایزنیها باقی میماند اما اگر به فرض محال او اصلاحطلبی را وارد دولت کند، حتما اصولگرایان برنمیتابند و علیه آقای رئيسی و دولتش موضع میگیرند. از این سو اصلاحطلبان بهدلیل مبهم بودن فضای سیاسی بهراحتی تن به همکاری همهجانبه با دولت آقای رئيسی نمیدهند و اگر به فرض درخواستی برای همکاری باشد، با تامل با آن مواجه میشوند».
جا دارد آقای ظریفیان توضیح بدهد که مگر ارکان دولت روحانی، چیزی جز ایدهها و فعالان اصلاحطلب بودند؟ یعنی مثلا جهانگیری و زنگنه و محمد شریعتمداری و علی ربیعی و نوبخت اصلاحطلب نبودند، یا ظریف و همتی و محمود حجتی و طیبنیا و صدها معاون وزیر و مدیرکل و استاندار و فرماندار؟!
سوال دیگر این است که آیا این طیف، ایده و برنامه ارزشمندی دارند که در دولت روحانی اجرا نشده باشد و ارزش دوباره پرداختن داشته باشد؟ آیا جز این است که خروجی مدیریت و برنامهریزی آنها، همین رکوردهای فاجعهبار اقتصادی در حوزهها و رشتههای مختلف است؟
اگر مردم میخواستند هشت سال سوءمدیریت اصلاحطلبان تکرار شود حتما جای آقای رئيسی، به نامزدی رای میدادند که خاتمی و کروبی و احزاب اصلاحطلب خواستار رای به او شده بودند.
مردم اتفاقا انتظار دارند خانهتکانی جدی در برنامه دولت و تحول اساسی در آن پدید بیاید و حال آنکه مدعیان اصلاحطلبی، نهاد و وضع موجود دولت هستند.
سازندگی: دولت رئیسی مثل تیم اقتصادی روحانی عمل نکند
ارگان حزب کارگزاران ضمن نقد برخی سوءمدیریتهای دولت روحانی تصریح کرد دولت به تیم اقتصادی هماهنگ و کارآمد نیاز دارد.
این روزنامه ضمن اشاره به سوء مدیریت بنزینی دولت در سال 98 و همچنین سوءعملکرد بانک مرکزی در سال 96(موسسات اعتباری غیرمجاز) مینویسد: کسری بودجه شدید، کاهش ارزش پول ملی، کاهش چشمگیر سطح دستمزدهای واقعی و تحریمها موجبات زمینگیر شدن اقتصاد را فراهم کرده است. همه این دلایل باعث شده تا چشمانداز اقتصاد امیدوارکننده نباشد. از همه مهمتر ممکن است دولتمردان دولت سیزدهم به منابعی که در گذشته به وسیله آنها عواقب منفی تصمیمات پوشش داده میشده دسترسی نداشته باشد. گرفتن تصمیمات درست در شرایط بحرانی، میتواند راهی برای بهبود شرایط باشد. این موضوع خود بیش از پیش به اهمیت کیفیت تیم اقتصادی دولت سیزدهم میافزاید.
یک تیم اقتصادی مطلوب و کارآمد ویژگیهای عملیاتی مانند توان علتیابی مشکل، تدوین یک برنامه برای حل مشکل و توان اجرا و ارزیابی برنامه مورد نظر را داراست. مضاف بر این تشتت آرا و ترکیب ناهمگن تیم اقتصادی میتواند شرایط را مجددا به سمتی ببرد که رسیدن به اجماع برای سیاستگذاری اقتصادی را دشوار یا ناممکن کند.
سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اصلیترین اعضای تیم اقتصادی هر دولت هستند. برای آنکه یک تیم اقتصادی قادر به تهیه و اجرای یک برنامه اقتصادی باشد لازم است تا این سه نهاد به صورت هماهنگ باهم عمل کنند. همچنین زیر نظر رئیسجمهور و با حمایت سیاسی او به هماهنگی برسند. در صورت عدم تحقق این موضوع اصطکاک بین دستگاههای تصمیمگیر باعث میشود تا انرژی دولت به جای حل موثر مشکلات برای رفع اختلافات هدر رود.
سازندگی میافزاید: عملکرد مبتنی بر اصول علم اقتصاد محور تصمیمات تیم اقتصادی بر مبنای سیاستهای مبتنی بر علم اقتصاد باشد. از اصول اولیه و شناخته شده حکمرانی تبعیت کند. درغیر این صورت نهتنها به نتایج قابل قبولی ختم نخواهد شد، بلکه وضعیت حتی وخیمتری را رقم خواهد زد. همچنین رانتهای جدیدی در اقتصاد ایجاد میکند. از مهمترین انتقادات به «دولت یازدهم» و «دوازدهم» همین موضوع است. جایی که هماهنگی غیرعلمی دستگاههای مختلف، برای مثال منجر به تولد ارز 4200 شد و رانتهایی را به جیب گروههایی خاص روانه کرد. از سوی دیگر، فرصت اصلاحات اقتصادی را که میتوانست در دولت یازدهم صورت بگیرد، از دست گرفت. بنابراین درست است که شرایط هماهنگی مؤثر است، ولی این هماهنگی باید حول سیاستها با پشتوانه علم اقتصاد باشد.
یک تیم اقتصادی میتواند دارای دو ویژگی قبلی باشد اما در بزنگاههای مهم، ترجیحات سیاسی جای رویکرد اقتصادی را بگیرد و مبنای تصمیمگیری قرار داده شود. نمونههای این اتفاق را درباره رفتار بانک مرکزی در مواجه شدن با بحران مؤسسات اعتباری غیرمجاز در سال 1396 و پرداخت خسارت مالباختگان از پایه پولی و تشدید شرایط تورمی برای کل کشور و آسیب غیرقابل بازگشت به ساختار اقتصادی میتوان دید. نمونه دیگر این موضوع نیز حمایت بانک مرکزی از بورس در دوران رشد شدید سال 99 است. اصرار به حمایت از بورس، باعث شکلگیری مطالبه برای دخالت دولت و رشد تضمینی شاخص کل انجامید و شرایط منحصر به فردی را به وجود آورد که سرمایهگذار، دولت را مسئول تحمل ریسک سرمایهگذاری خود ببیند. قدرت همراه ساختن مردم به زبان ساده؛ مهمترین هزینهها و تأثیرات تصمیمات اخذ شده روی دوش مردم است و بدون همراهی آنها هرگونه تغییری با شکست روبهرو خواهد شد.
به نظر میرسد یک تیم اقتصادی موفق باید قدرت اقناع داشته باشد. بتواند سیاستهایش را به زبان ساده توضیح دهد وگرنه در اجرای سیاستهای اقتصادی گسترده و کلیدی شکست خواهند خورد. افزایش قیمت بنزین در سال 98 نمونهای از این سیاستهای شکستخورده است. اگر معلوم نباشد که انتهای یک سیاست اقتصادی، چه در جیب مردم میرود و چه چیز از جیب آنها خارج میشود، این سیاست حتما به شکست منجر میشود.
وعدههای روحانی را ما تضمین کردیم اما نظام بگوید رأی روحانی کجاست؟!
عضو شورای شهر تهران ضمن اعتراف به ناکارآمدی اقتصادی دولت روحانی، میگوید: آقای روحانی کجاست؟(!)
محمود میرلوحی عضو فعلی شورای شهر تهران (و معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات) به ایلنا گفت: من به عنوان یک شهروند ایرانی این حق را دارم که عرض کنم، کشور امروز با چالشهای متنوع و متعددی روبروست و پیام این انتخابات نیز همین بود. تحریم و کرونا به شدت به زندگی مردم فشار آورده است و دامنه فقر به شدت گسترده شده است و طبقه متوسط در حال انتقال به طبقه آسیبپذیر هستند.
وی تأکید کرد: باید تیم اقتصادی دولت سیزدهم تیمی باشد که بتواند این تورم را مهار کند و این تلاطمهای ارزی و بانکی را حل و فصل کند تا به دوره آقای احمدینژاد بازنگردیم.
این عضو «جبهه اصلاحات» ایران اظهار کرد: مسئله کاهش هزینه تولید هنوز حل نشده و برای تولیدکنندگان و فعالان عرصه اقتصادی باید راهکاری اندیشیده شود تا بخش تولید بیش از این دچار اختلال نشود.
میرلوحی گفت: امروز نزدیک به نصف بودجه کسری دارد بنابراین امیدواریم آقای رئیسی با استفاده از نیروهای باتجربه، پاکدست و دانشمند و شایسته بتواند این چالشها را حل و فصل کند چرا که به مردم قول حل این معضلات را دادند.
وی در ادامه گفته است: آرا باطله نشان میدهد که اشخاصی که به آقای روحانی رای دادند، در این دوره در عرصه حاضر نشدند که باید اینها را بازگردانیم. آیا دولت اصولگرا میتواند این اشخاص را بازگرداند؟ با چه روشی قصد چنین کاری را دارد؟ پس همان اصلاحات خواهد بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: اگر با همین روش پیش برویم، میزان مشارکت در انتخابات بعدی از این انتخابات نیز کمتر خواهد شد. اگر شورای نگهبان با همین فرمان جلو برود، جامعه قبول نخواهد کرد. اگر شورای نگهبان همین اقدام را تکرار کند، رای باطله از رای اصلی بیشتر خواهد شد.
میرلوحی گفت: درست است که آقای رئیسی پیروز انتخابات شده اما آرا آقای روحانی کجاست؟ ما از ابتدا به اصولگرایان گفتیم که با این رفتارها آرا اصلاحات به سمت شما نخواهد آمد. مطالبات جامعه نباید نادیده گرفته شود چون برای نظام هزینهآفرین خواهد بود.
ژست طلبکاری این عضو جبهه اصلاحات و سایر افراد مشابه از نظام، درباره ریزش رأی خودشان و رأی روحانی، در حالی است که آنها در دو انتخابات 92 و 96 (و همچنین انتخابات 94 مجلس) وعدههای خلاف به مردم داده و در عین حال مدعی شده بودند تضمین وعدههای روحانی هستند. اما حالا که با روگردانی مردم روبهرو شدهاند، توپ را زمین نظام میاندازند و حتی ابایی ندارند از این که آرای باطله را هم به نام خود مصادره کنند!
اما حقیقت روشن این است که با وجود حمایت خاتمی و 16 حزب اصلاحطلب از همتی و ائتلاف جمهور (شورای شهر)، همتی کلاً 2/4 میلیون رأی کسب کرد و نفر اول لیست جمهور نیز، بیش از 32 هزار رأی را در تهران حائز نشد. بنابر اعلام برخی اصلاحطلبان، مقبولیت روحانی به زیر 6 درصد رسیده است. در شورای شهر نیز، اعضای اصلاحطلب فعلی غیر از جابهجایی سه شهردار ظرف 4 سال و تغییر نام چند خیابان و برخی مجادلات سیاسی، کار قابل اعتنایی انجام ندادند. و حتی محسن هاشمی رئیس شورای شهر بارها تصریح کرد که حتی یک متر به خط مترو تهران یا چند اتوبوس به ناوگان حمل و نقل شهری اضافه نشده است.