بحرانی به نام رشد منفی جمعیت
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
در دهه آغازین ذیالحجه و ایام سالگرد جشن پیوند امیر مؤمنان و صدیقه طاهره سلاماللهعلیهما آن دو محبوب خدا و رسول(ص)، که بیتردید روزهایی خجسته و پربرکت است، مروری میکنیم بر آسیبهایی که در طول سالیان بر پیکره امر مقدس ازدواج و فرزندآوری وارد شده و به تدریج فرهنگی عاریتی را جایگزینِ سنن دینی و ملی ما کرده است.
۱. مقایسه سی چهل سال گذشته با زمان حال، ما را به تفاوت عمیقی که در نگاه به ازدواج ایجاد شده واقف میسازد. چرخش دیدگاه جامعه از باورهای اصیل در ازدواج و ازدیاد نسل به سوی ترجیح مجرد ماندن و در برخی از اقشار، همزیستی با حیوانات، زنگ خطری است که دیری است نواخته و شنیده شده اما کاری اساسی و بنیادین برای اصلاح آن صورت نگرفته است.
ازدواج در گذشته یک امر قطعی و ضروری بود که در مرحلهای از زندگی به هر صورت باید محقق و اجرا شود. تشکیل خانواده طبیعیترین حق جوانان و زیباترین نمود از بلوغ جسمی و روحی و تحول انسانها دانسته میشد. لزوم ازدواج در گذشتهای نه چندان دور آنقدر بدیهی و آشکار بود که شاید در هیچ خانواده ایرانی، پسر یا دختر مجردی که مثلا در دهه سوم زندگی باشد، یافت نمیشد. هنوز از یاد نبردهایم چنانچه به ندرت در سازمان یا مجموعهای یکی از کارکنان، ازدواج نکرده و مجرد مانده بود، وضعیت وی دستمایه طنز و مزاح قرار میگرفت و چنین فردی پیوسته با کنایههای نیشدار همکاران خود مواجه میشد. کنایههایی سرشار از ملامت بر بیهمسری و تشویق بر ازدواج. و این نبود مگر به دلیل استبعاد عزوبت در جامعه و قبح مجرد ماندن.
تا چند دهه پیشتر، همه مردم بهرغم آداب و رسوم گوناگون، این حدیث شریف نبوی را عمیقا میفهمیدند و درک میکردند که فرمود: « أکثَرُ أهلِ النارٍ العُزّاب؛ بیشترینِ اهل دوزخ بیهمسرانند.» زیرا فرهنگ دیرینِ اسلامی - ایرانی بر محور تشکیل خانواده و داشتن فرزندان قد و نیمقد بنیانگذاری شده بود و بر این باور، افراد مجرد و عزب کسانی شناخته میشدند که به سنت پیامبر(ص) پشت کرده و از کنار تشکیل خانواده و بقای نسل بیاعتنا گذشتهاند.
عزبها در باور جامعه، افرادی بودند که هدف از خلقت را بیهوده و بیثمر جلوه داده و مروّج انقطاع نسل هستند و مرگشان در حالی خواهد بود که هیچ بازمانده و خَلَف و میراثبَری ندارند. این افراد در واقع نعمتهای خداوند را کفران نموده و سلامت و جوانی و عمر را که طبق روایات دینی در قیامت مورد بازخواست قرار خواهد گرفت، اتلاف کردهاند. جُرم افراد بیهمسر این دانسته میشد که آنان قوای جوانی و استعدادهای درونی خود را که پروردگار مهربان در نهادشان قرار داده تا بدان سبب تشکیل خانواده دهند و عشق و محبت خود را بیدریغ نثار همسر و فرزندان نمایند، تباه کردهاند؛ همچون کشاورزی نالایق که زمین آباد و قابل زراعتی را تبدیل به یک شوره زار بیحاصل کند.
این میراث فکری و فرهنگی که برخاسته از فهم عمیق نسبت به آفرینش است، از پیشینیان، نسل به نسل به ما رسید. اما ظاهرا ما در صیانت از آنکه بخشی از هویت دینی و ملی ما است، کوتاهی کرده و در سایه بیمبالاتی و بیتفاوتیها به شرایط کنونی رسیدیم.
۲. پس از گذشت سالها آن دیدگاهها رفته رفته کمرنگ میشوند و با رشد پرشتاب فضای مجازی و تغییر در الگوهای زندگی، کشورها در دهکدهای جهانی به سوی استحاله فرهنگی در حرکتاند. امروز دیگر کسی تعجب نمیکند که وقتی مجری در مجموعه سؤالات مبتذل خود، از یک سلبریتی بپرسد چرا ازدواج نمیکنی او پاسخ دهد دوست دارم شناسنامهام سفید باشد!! به همین راحتی! و رسانه ملی نیز بیمحابا و بدون آسیبشناسی، این خوراک را در طَبق خانوادهها قرار دهد. با توجیه آنکه مثلا شوخی و مزاحی شده است.
باید اذعان کنیم سهم سلبریتیها در ایجاد این بازار مکاره کم نبوده و نیست و بخش اعظمی از بهنجار انگاشته شدن چنین فرهنگ بیریشه وارداتی متوجه این گروه است. سلبریتیها در طول سالیان، سخت به ولنگاری رفتاری و هنجارشکنی دامن زده و به تشدید نابسامانی و آشفتگی فرهنگی مدد رسانیدهاند. آنان ازدواج میکنند و پس از مدت کوتاهی به سادگی از هم جدا میشوند. سپس از ازدواج دوم و سوم خود در رسانهها و فضای مجازی پرده برمیدارند. گاه فاصله سنی بین زن و مردشان آنقدر زیاد و نامعقول است که به ازدواج نمیماند! استهزای امر مقدس زناشویی و رسمیت بخشیدن به سستی بنیان خانواده از این واضحتر؟ و این تازه همه ماجرا نیست و سرگذشت همزیستی سلبریتیها با حیواناتِ موسوم به خانگی، پرده دیگری از فیلمنامه بلندِ قبحزدایی از زشتیهاست. آنان با سگ و گربه و حیوانات وحشی و کریهالمنظر عکس و فیلم میگیرند و آن را در فضای مجازی منتشر میسازند و این حیوانات را پسر و دختر خود خطاب میکنند.
۳. اساسا یکی از آفتهای بزرگ مدیریتی در کشور ما این است که تا یک امر نابهنجار و ضد ارزش در جامعه فراگیر و تبدیل به بحران نشود، کسی برای مبارزه با آن برنمیخیزد. این بیتوجهی یادآور نظریه بنیصدر خائن است که معتقد بود اجازه بدهیم دشمن وارد خاک کشور شود و شهرها را اشغال کند و زمین بدهیم تا زمان بگیریم! آنگاه با حملهای همهجانبه دشمن را به عقب خواهیم راند. حال آنکه همگان میدانند دفاع از مرزها به مراتب آسانتر از بازپسگیری شهرها است.
با این وجود سالهاست که کشور به بحران رسیده و رشد جمعیت به سمت صفر و منفی در حال حرکت است و چه بسا بحرانیترین شرایط جمعیتی در جهان را ما دارا باشیم. مقام معظم رهبری از این وضعیت چنین تعبیری دارند: «یکی از خطراتی که وقتی انسان درست به عمق آن فکر میکند، تن او میلرزد مسئله جمعیت است.» ایشان در سال ۱۳۹۲ سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ و هشدارهای لازم را بیان فرمودهاند. اما قوای سهگانه با اشتغال به روزمرگی، هیچگاه بهصورت جدی اقدامی نکرده و دغدغههای معظمله را مسکوت گذاردهاند.
۴. میتوان نقطه آغازین خطای راهبردی را از دولت سازندگی دانست. زیرا ملتی که از جنگ ویرانگر هشت ساله فارغ شده باید در چنین شرایطی برای آبادانی کشور کمر همت ببندد و پس از جهاد در میدان کارزار اینک جهادی دیگر را برای آبادانی میهن آغاز کند. اما با روی کار آمدن دولت سازندگی قضیه وارونه جلوه داده شد: وعده توسعه و رفاه بدون زیرساختهای لازم، تحمیل عمودیسازی و آپارتماننشینی بر زندگی مردم به جای سبک بنای اسلامی و سیاست نابهجای کنترل جمعیت، رویکردهای به غایت اشتباهی بود که تنها پوستهای ظاهری از جامعه مدرن را بر چهره جنگزده کشور میکشید. تا به امروز که هر یک از آن سیاستها خود سرفصل معضلات لاینحل گردیده است.
امروزه در جهان نیروی انسانی و جمعیت جوان بهعنوان یکی از شاخصهای توسعه محسوب میگردد و بالعکس کاهش رشد جمعیت و روند پیری، تهدیدی برای حیات و بقای جوامع قلمداد میشود. در این خصوص کشور ما با دو معضل جدی روبه رو است یکی جمعیت انبوه جوانان مجرد که به دلایل مختلفی چون اوضاع نابسامان اقتصادی یا نیافتن همسر مناسب ازدواج نکرده و در حال عبور از سنین جوانی هستند و دیگری خانوادههای کم جمعیت سه نفره و رشد جمعیت زیر یک درصد که با چنین روندی طی یکی دو دهه آینده رشد منفی را تجربه خواهیم کرد.
۵. این شرایط بحرانی در صورتی است که دولت جدید برای برونرفت از آن با هماهنگی دیگر قوا باید به فوریت اقداماتی جدی را در دستور کار قرار دهد. به عنوان نمونه:
- گذاشتن مشوقهای متعدد برای ازدواج جوانان و انواعی از سختگیری اجتماعی برای افراد مجرد.
- حمایت از مؤسسات همسریابی و برپا کردن نهضت ازدواج آسان.
- اعطای کمکهای متعدد بلاعوض به زوجهای جوان و حمایتهایی چون اسکان کمهزینه در سالهای آغازین زندگی مشترک آنها.
- تشویق به فرزندآوری با افتتاح حساب بانکی از سوی دولت برای نوزادان.
- حمایت از مادرانی که بیش از دو فرزند میآورند با دادن مستمری و حقوق ماهیانه.
- اولویت دادن به خانوادههای پرجمعیت در واگذاری مسکن، بیمه رایگان و خدمات بهداشتی و درمانی رایگان.
- اصلاح قانون سربازی به نفع خانوادههای پرجمعیت.
- قرار دادن شاخصه جمعیتِ خانواده در پرداخت حقوق کارکنان دولت.