مدعیان اصلاحات بهجای ابراز شرمندگی و عذرخواهی، علیه ملت عقدهگشایی کردند
سرویس سیاسی-
نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان که هسته تصمیمگیر بازندگان سیاسی این دوره از انتخابات ریاست جمهوری هستند، روز گذشته در بیانیهای برای توجیه شکست و فرار از پاسخگویی اعلام کردند که انتخابات «مهندسی» شده و اصلاحطلبان «نامزد نداشتند».
در این بیانیه آمده است: ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ مهندسیشدهترین انتخابات ریاست جمهوری ایران با کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به سرانجام رسید و اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و حتی اصولگرایان معتدل و دیگر جریانهای منتقد وضع موجود، نامزدی در صحنه نداشتند.
ادعای اصلاحطلبان مبنی بر نامزد نداشتن در انتخابات 28 خرداد در حالی است که از صدر تا ذیل اصلاحات در بیانیهها و مواضعی به حمایت از عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده پرداختند.
عقدهگشایی برای توجیه شکست!
اصلاحطلبان حالا که دیدهاند بعد از به میدان آوردن ظرفیتهای فکری و مادی خود، تعداد آرای همتی (نامزد موردحمایت اصلاحطلبان) از تعداد آرای باطله کمتر شده و اساساً با شکست سنگینی مواجه شدهاند برای توجیه شکست خود چه راهی دارند جز زیر میز زدن؟
زیر میز زدن ناشیانه اصلاحطلبان در حالی است که بر اساس نظر کارشناسان و تحلیلگران، نظرسنجیهای میدانی و حتی اعتراف بخشی از چهرههای مدعی اصلاحطلبی، اگر خاتمی هم تأیید صلاحیت میشد بازهم تأثیری در میزان مشارکت نداشت چه برسد به گزینههایی مانند پزشکیان و یا جهانگیری! چه آنکه بعد از 8 سال سوءتدبیر و ناکارآمدی دولت روحانی، مردم دیگر به چهرههای اصلاحطلب و حامیان وضع موجود اعتماد نخواهند کرد!
در این دوره انتخابات، سران و عوامل فتنه 88 هم به میدان آمدند و در کنار احزابی مانند حزب کارگزاران سازندگی، ندای ایرانیان و ... از عبدالناصر همتی حمایت کردند.
انکار روز و طلب آفتاب؟
حمایت 15 حزب اصلاحطلب از همتی
15 حزب اصلاحطلب تحت عنوان «ائتلاف جمهور» شامل «حزب کارگزاران سازندگی ایران»، «مجمع نیروهای خط امام»، «حزب اعتماد ملی»، «مجمع اسلامی فرهنگیان»، «حزب اسلامی کار»، «حزب ندای ایرانیان»، «حزب مردمسالاری»، «خانه کارگر»، «حزب جوانان ایران اسلامی»، «حزب توسعه ملی»، «حزب آزادی»، «حزب وحدت و همکاری»، «جمعیت زنان نواندیش»، «جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان»، «مجمع زنان اصلاحطلب» دو روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری (26 خرداد) طی بیانیهای در حمایت از عبدالناصر همتی در انتخابات ۱۴۰۰ اعلام کرد: «به عبدالناصر همتی رأی دهید تا حق رأی دادن، حق انتخاب کردن، حق انتقاد کردن و حق عزل کردن رئیسجمهوری بر جا بماند؛ تا جمهوری بر جای بماند.»
مدعیان اصلاحات که خبر فوق را هم تیتر یک رسانههای خود کردند، چگونه میخواهند ائتلاف 15 حزب اصلاحطلب در حمایت از همتی را انکار کنند؟
فعال اصلاحطلب: تعارف را کنار بگذاریم
همه ظرفیت ما خرج همتی شد اما باختیم
نکته قابلتأمل آنکه بیانیه نهاد اجماعساز اصلاحطلبان با اعتراف برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب (مبنی بر شکست در انتخابات ریاست جمهوری) همراه شده است.
محمدعلی وکیلی، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو فراکسیون امید مجلس دهم روز گذشته در مطلبی نوشت: باید با واقعیتهای این انتخابات روبهرو شویم. شاید چون همچنان خود را عزادار جمهوریت نشان میدهیم همه شرم میکنند به ما بگویند که کجای ماجرا هستیم! ما اگر از پشت عزای جمهوریت بیرون بیاییم واقعیتهای زیادی منتظرند تا با ما حریف شوند. همه ظرفیت ما خرج همتی شد، سقف رأی او مشخص شد. حتی دست به دامان تعصبات قومیتی به عریانترین شکل برای همتی شدیم اما عیار اقبالمان عریان شد. دیدیم که چگونه تشت اقبالمان فرو افتاده است. ادباری که به لیست جمهور شد (با همه اعتباری که به پایش خرج شد)، نشان داد که ما صاحبمجلس عزایِ جمهوریت نیستیم! تعارف را کنار بگذاریم.
وکیلی اظهار داشت: حیثیت اکثر احزاب و نمایندگان رسمی اصلاح طلب به پای همتی آورده شد اما افاقه نکرد. این یعنی نهادهای رسمی جریان اصلاحطلب، نمیتواند نماینده مطالبات اصلاحطلبانه باشد. اگر برای ریاست جمهوری بهانه رد صلاحیت آورده شود، برای لیست جمهور چه بهانهای داریم. سخن این نیست که ردصلاحیتها، حذفها و تبعیضهای سیاسی واقعی نیست؛ اما چرا این همه بهانه را میآوریم تا با واقعیت روبرو نشویم؟ مردم، شعارهای اصلاحطلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما. این واقعیت را نباید به هیچ امر دیگری فروکاست. اگر رفوزه شدنِ احزاب را نبینیم، حتماً درسهای این انتخابات را فرا نگرفتهایم.
وی با بیان اینکه «بعید میدانم چشماندازی از احیای جریان اصلاح طلبی بتوان تصور کرد» گفت: اصلاحطلبی قطعاً ادامه خواهد داشت، چه با این اصلاحطلبان و یا با کسان دیگر. اما اگر این جریان میخواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیمبودگیاش را به تبعیضهای شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودیها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کردهاند که اصلاحطلبی را بر دوش دیگران بگذارند.
همچنین هدایت آقایی، فعال سیاسی اصلاحطلب سه روز پیش در گفتوگویی اظهار داشت: اصلاحطلبان از مطالبات مردمی و چیزی که در ذهن مردم میگذرد عقب افتادهاند!
شایانذکر است که طی روزهای گذشته، نمونههای زیادی از این قبیل اعترافات از سوی مدعیان اصلاحات مطرح و منتشر شده است.
عادت مسبوق به سابقه مدعیان اصلاحات؛
«اگر پیروز باشیم انتخابات را قبول داریم!»
از سویی دیگر، نگاهی به رفتارهای سیاسی مدعیان اصلاحات نشان میدهد که آنها تا جایی «انتخابات» را قبول دارند که پیروز رقابتهای سیاسی باشند چه آنکه زمانی که نامزد مورد حمایت آنها راهی پاستور شده است، انتخابات و مشارکت قابل قبول بوده و هر وقت که مردم بر سینه نامزد مورد حمایت آنها دست رد زدهاند، انتخابات و مشارکت، مطلوب بازندگان سیاسی نبوده است و ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه دست در دست شورای نگهبان قرار دادهاند تا نامزد موردحمایت اصلاحطلبان حذف شود و یا رأی نیاورد!
جالب آنکه، اصلاحطلبان در انتخابات 92 هرچند تمامقد به حمایت از روحانی پرداختند ولی بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 98، وقتی دیدند سوءمدیریتها و ناکارآمدیهای دولت روحانی به حدی است که باعث ریزش پایگاه رأی آنها میشود در گوشه و کنار گفتند ما در انتخابات، نامزد نداشتیم! حال آنکه محمدرضا عارف گزینه اصلی اصلاحطلبان در انتخابات 92 بود.
هرچند در بیانیه دیروز اصلاحطلبان در بررسی علت کاهش مشارکت نسبت به دورههای پیشین آمده است: «پارهای از سوءحکمرانیها [سوءمدیریت دولت] منجر به نارضایتی گسترده شهروندان ایران شده است» و «پارهای از ضعفها و اشتباهات در میان نیروها و نهادهای اصلاحطلبان هم از عوامل این کاهش و ریزش پایگاه اجتماعی بوده است» اما این تمام ماجرا نیست چرا که اولاً) نارضایتی از عملکرد دولت روحانی به حدی عمیق بود که بخشهایی از جامعه مانند گذشته در انتخابات مشارکت نکردند و ثانیاً) نگاهی به مؤلفهها و مشخصههای دقیق اجتماعی و سیاسی در این دوره از انتخابات نشان میدهد که اتفاقاً انتخابات 28 خرداد یک پیروز اصلی داشت و آن ملت ایران بود.
بسیار روشن است که در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم حتی عواملی مانند 1. نارضایتی و ناامیدی عمومی و عمیق برآمده از ۸ سال ناکارآمدی و بیتدبیری دولت، 2. اپیدمی کرونا، 3. شکل نگرفتن دوگانهها و دوقطبیهای انتخاباتی (طبق روال دورههای قبل)، 4. تلاش تمامعیار شبکههای ماهوارهای و رسانههای اپوزیسیون و معاند، 5. گرانیهای دستوری ۶ ماه گذشته، 6. تحریم انتخابات از سوی جریان انحراف، 7. ضعف و یا شیطنتهای مجریان برگزاری انتخابات و 8. حجم گسترده تخلفات و انحلال شوراهای شهر و روستا و... باعث نشد تا مردم ایران در این روزهای ناخوش، در پای صندوق رأی حاضر نشوند! از این رو ادعای اصلاحطلبان مبنی بر کاهش مشارکت بهدلیل رد صلاحیتها و... غیرواقعی، سیاسیکاری و به دور از عقل و منطق است. روشن است که اکنون تمام همّوغمّ اصلاحطلبان توجیه شکست و فرار از پاسخگویی از عملکرد 8 سال
گذشته است.