اخبار ویژه
به راستیآزمایی نیاز داریم نه مذاکره با آمریکا
رئیس اسبق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی گفت بیشتر از مذاکره با آمریکا و غرب، به راستیآزمایی آنها نیاز داریم.
حسین آبنیکی، با بیان اینکه غنیسازی 60 درصد، توان فنی ایران را نشان داد، به روزنامه فرهیختگان گفت: ما به شدت باید بحث صنعت هستهای را جدی بگیریم، نیازهایی که ما در این صنعت داریم و برنامههایمان را باید به طور جدی دنبال کنیم. بحث پیشرانهای هستهایمان را که مصوبه مجلس هم دارد (و اتفاق قابل قبولی در این مدت در این حوزه نیفتاده است) باید به سرعت دنبال کنیم. رآکتور اراک را باید به سرعت اصلاح و ساخت و راهاندازی کنیم.
آبنیکی گفت: بخش قابل توجهی از نیروهای توانمند هستهای در طول برجام رسما از سازمان اخراج شدند، نه اینکه از پستشان کنار گذاشته شده باشند بلکه از کل صنعت هستهای بیرون رانده شدند.
بسیاری از آدمهای توانمند هستند و حالا که استراتژی دولت در صنعت هستهای عوض شده به شدت جای خالی این نیروها حس میشود.
وی خاطرنشان کرد: ما نیاز داریم در حوزه فنی از توان آنها استفاده کنیم و سرعت ارتقای صنعت هستهای را با ورود این نیروهای توانمند بالا ببریم. این اقدامی است که مجلس میتواند روی آن تأکید کرده و سازمان را وادار کند، نیروهایی را که اخراج شدهاند، برگرداند. در حوزه سیاسی هم ما هیچ عقبنشینیای نباید در این موضوع داشته باشیم باید تأکید کنیم که آمریکاییها تعهدات برجامی خودشان را انجام دهند و این را هم راستیآزمایی کنیم. این مسئله خیلی نیاز به مذاکره و رفت و آمد ندارد. آمریکا باید کار عملیاتی انجام دهد، هر جا لازم است مصوبهای در کنگره بگذراند یا هر اتفاقی را که نیاز دارد، انجام دهد. راستیآزمایی این موضوع هم قطعاً زمان میبرد، این طور نیست که یک روز یا دو روز باشد، این را باید جدی بگیریم. مباحث انتقال ارز و دلار و سوئیفت و... چیزی نیست که با یک روز بشود راستیآزماییاش کرد.
مشارکت معکوس سرمایهگذاران نتیجه سوءمدیریت دولت در بورس
دولت از یک سو به بیاعتمادی سهامداران دامن میزد و از طرف دیگر انتظار دارد کسری بودجهاش از طریق بورس تامین شود.
به گزارش روزنامه اصلاحطلب ابتکار، بازار بورس و سرمایه مدتهاست رنگ آرامش به خود ندیده است. در این میان گهگاهی پیشنهادی برای بهبود وضعیت بازار مطرح میشود اما روند بازار در این مدت نشان میدهد که پیشنهادها و راهکارهای ارائه شده نه تنها نتوانست آرامش را به بازار بازگرداند بلکه در برخی از موارد نیز به تنشها دامن زد و سبب سقوط بیشتر شاخص شد و آنطور که به نظر میرسد مشخص نیست که بورس چه زمانی به رنگ قرمز شاخص پایان میدهد.
بازار بورس در هفتههای اخیر و در این روزها، ریزشهای 5 تا 9 هزار واحدی را تجربه کرده است. این ریزشهای پیدرپی سبب میشود که مسئولان به فکر راهکاری برای نجات شرایط باشند و هرازگاهی تصمیمی اتخاذ کنند. اخیرا محمدعلی دهقان دهنوی، رئيس سازمان بورس اعلام کرد که طبق مصوبه هیئت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار، دامنه نوسان قیمتها از ابتدای اردیبهشتماه به مثبت 6 و منفی 3 افزایش مییابد.
به گفته وی پیشتر و بر اساس مصوبه شورای عالی بورس، به هیئت مدیره سازمان بورس اجازه داده شد تا دامنه نوسان به صورت تدریجی افزایش یابد. این موضوع از ابتدای اردیبهشت اعمال میشود و تا پایان اردیبهشت برقرار است. سپس سازمان بورس نسبت به افزایش تدریجی و مجدد تصمیمگیری میکند. اما پرسش مهم این است که تصمیم اخیر شورای عالی بورس چه تاثیری بر بازار خواهد داشت؟ فردین آقابزرگی، کارشناس بازار بورس در پاسخ به این پرسش گفت: بعد از فراز و فرودهایی که از ابتدای سال 99 در بازار سرمایه داشتیم شاخص به حدی رسید که باید در مسیر اصلاح قرار میگرفت. اصلاحاتی که از نیمه مردادماه رخ داد نظر همه را به خود جلب کرد. در این میان فعالان بازار و مسئولان اقتصادی در مجلس بارها مطرح کردند و گفتند که چرا دولت، جامعه را طی یک فراخوان عمومی به بورس دعوت کرد اما اکنون که بازار دچار تنش شده حمایتی از بازار نمیکند؟ بهترین واکنش برای خنثیسازی این خواسته به حق فعالان، جلوگیری از ریزش شاخص بورس بود به همین دلیل راهکارهایی را ارائه دادند و اکنون سعی و تلاش بر این است که مانعی برای جلوگیری از افت شاخص ایجاد شود.
وی افزود: در حال حاضر انتشار اوراق بدهی که به نوعی استقراض دولت است، نقدینگی را با خود میبرد، به همین دلیل تلاقی این دو مورد (بازداشتن از اصلاح طبیعی سطح عمومی قیمتها و شاخص، و همچنین حجم گسترده انتشار اوراق و تامین مالی دولت از بازار سرمایه) دست نهادهای مالی درگیری که اوراق را میخرند برای حمایت از بازار سرمایه خالی میکند. به همین دلیل روند فعلی حتی با تصمیم اخیر سازمان (افزایش دامنه نوسان قیمتها به مثبت 6 و منفی 3) نه تنها هیچ تاثیری بر بازار نمیگذارد بلکه کماکان محدودیتها را افزایش میدهد.
این کارشناس بازار سرمایه با اشاره به وضعیت اعتماد سهامداران ادامه داد: در روزهای اخیر، برای اولین بار مشارکت خریداران سهامداران خرد طی 18 ماه اخیر به کمترین سطح خود رسید و این اتفاق نشان میدهد چنین تصمیماتی، موجب بیاعتمادی سهامداران خرد شده و این در حالی است که دولت به عنوان بزرگترین بنگاه اقتصادی انتظار بر این دارد که کلیه سازوکار بازار در جهت تامین خواستههای دولت که آن هم پوشش کسری بودجه است صرف شود.
وی اظهار کرد: مسئولان فعلی سازمان بورس نه مانند روسای قبلی که کارشان به استعفاء ختم شد باید به منظور حفظ منافع سهامدارانش در برابر برخی از خواستههای نابجا مقاومت کنند.
چنددستگی مدعیان اصلاحات در کلابهاوس بیرون زد
یک روزنامه اصلاحطلب معتقد است حزب کارگزاران و اعضای آن از تعادل خارج و دچار چنددستگی جدی شدهاند.
آفتاب یزد نوشت: کلابهاوس باعث شده بیشتر و بهتر با سیاسیون و جریانهای سیاسی کشور آشنا شویم. در همین مدت کوتاه بسیاری از تصورات در اذهان در مورد شخصیتها و احزاب تغییر کرده است. جایگاه برخی بهبود و رشد پیدا کرده و بالعکس برخی هم به اصطلاح سوختند و تمام شدند!
این برنامه حتی باعث تغییر و تحول در دوستیها نیز شده است! بالاخره صدای هر شخصی تاثیر مهمی بر ارتباطات وی دارد و برخی دوستیهای مجازی که تا پیش از این بر پایه متن استوار بود حالا بر پایه صدا از بین رفته است!
در جریان برگزاری اتاقهای مختلف طی چند روز گذشته در کلابهاوس چند گفتوگو و یا میزگرد بیش از دیگران به چشم آمده است. اولی حضور فائزه هاشمی فرزند مرحوم هاشمی و عضو ارشد حزب کارگزاران در یکی از رومها بود. وی در یک جلسه پرسش و پاسخ بود. او حرفهایی گفت که قابل انتشار در رسانههای داخلی نبود.
اما درست چند شب قبلتر، غلامحسین کرباسچی شهردار اسبق تهران و دبیرکل حزب کارگزاران نیز به اتفاق مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاحطلب در یک روم حضور یافت که این حضور همزمان باعث یک حاشیه شد. ماجرا از آنجا شروع شد که کرباسچی توئیتهای تاجزاده را خارج از اصلاحطلبی تعریف کرد و نسبت به رای ندادن او در انتخابات 98 منتقد بود و حتی اعتقاد داشت سید محمد خاتمی و دیگر اصلاحطلبان حتی بهزاد نبوی با این رویه تاجزاده مخالفاند، در مقابل نیز تاجزاده اظهار کرد که حزب کارگزاران با لیست دادن در انتخابات مجلس یازدهم مصوبه اصلاحطلبان را نقض کرده است.
فکر میکنم اکنون تا حدود بسیاری بحث و مغز اصلی این وجیزه روشن شده است. در حال حاضر ما با حزبی روبهرو هستیم که یک سوی آن فائزه هاشمی است که مواضع او با توجه به برخی استانداردها به واقع ساختارشکنانه و تند است و سوی دیگر آن غلامحسین کرباسچی حضور دارد که جزو محافظهکارترین چهرههای سیاسی کشور است و فیالمثل معتقد است اصلاحطلبان تحت هر شرایطی ولو حمایت از یک کاندیدای اصولگرا مثل علی لاریجانی باید در انتخابات شرک کنند. طبعا چنین دیدگاهی کمترین طرفدار را در میان بدنه اصلی جریان اصلاحات دارد. جدا از بحث جریانی نکته مهم اینجاست چنین تفاوت دیدگاهی چگونه در یک حزب جمع میشود.
شاید گفته شود اختلاف دیدگاه در میان اعضای احزاب امری مرسوم و عرفی و وجود آن لازم است ولی باید در پاسخ گفت ماجرای فائزه هاشمی و غلامحسین کرباسچی مثل آن است که صادق زیباکلام و حسین اللهکرم حزب تاسیس کنند!
گرانی خودرو در دولت روحانی بیش از 800 درصد!
یک روزنامه اقتصادی اصلاحطلب ضمن یک بررسی اعلام کرد: قیمت خودرو در دولت روحانی بیش از 800 درصد افزایش داشته است.
روزنامه تعادل (دوقلوی اقتصادی روزنامه اعتماد وابسته به الیاس حضرتی) ضمن طرح این پرسش که بازار خودرو در فاصله سالهای 1392 تا 1400 شاهد چه تحولات قیمتی بوده، نوشت: رصد آمارهای منتشرشده نشان میدهد قیمت خودروهای داخلی در این بازه زمانی بیش از 8 برابر شده؛ به عبارت دیگر، نه تنها قیمت خودرو در این 8 ساله کاهش پیدا نکرده، بلکه رکوردهای جدیدی را در جهش قیمت خودرو طی سالهای گذشته شاهد بودیم. برای مثال پراید 132 که در سال 1392 بالغ بر 17 میلیون تومان قیمت داشت در سال 1400 به 112 میلیون تومان افزایش یافته؛ یا پژو 405 که حدود 26 میلیون تومان بوده به 190 میلیون تومان و پژو 206 تیپ 5 نیز از 36 میلیون و 400 هزار تومان به 258 میلیون تومان رسیده است.
اما در سال 99 با توجه به سیاستهای داخلی و خارجی و نوسانات ارزی و غیره بازار خودرو در چند مرحله دچار رکود و صعود شد که بیشترین عامل اثرگذار هم نرخ ارز بود. وضع ناآرام و غیرقابل پیشبینی در تیر، مرداد و شهریورماه 99 سبب شد تا بازار با رشد حدود 3 برابری قیمتها مواجه باشد، اما ترس از جاماندن از بازارها سبب شده تا بازار پررونقی را هم شاهد باشیم.
قیمت خودرو در سالی که گذشت دستخوش نوسانهای زیادی شد و عوامل متعددی در این خصوص نقش داشتند که مهمترین آنها را میتوان نوسان نرخ ارز، عرضه نامناسب خودرو از سوی خودروسازان و قیمتسازی بیضابطه دلالان در فضای مجازی عنوان کرد. در مجموع رصد بازار خودرو در این سالها نشان میدهد، مشتریان بیشتر از تغییرات شوکه بودند و بیشترین معاملات و خریدها توسط واسطهها و دلالان به منظور سرمایهگذاری و حفظ سرمایه اولیهشان انجام میشد و کمتر مصرفکننده واقعی به بازار مراجعه میکرد.
لطیفهگویی عبدی: بیکاری تقصیر دولت 8 سال قبل است(!)
عضو حزب منحله مشارکت با بیان اینکه بیکاری در شمال تهران افزایش یافته، آن را به دولت احمدینژاد نسبت داد!
عباس عبدی به روزنامه همشهری گفت: بیکاری در مناطق شمالی شهر تهران هم افزایش یافته است.
این موضوع محصول عملکرد دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد است که ظرفیت حدود پنج میلیون شغل نابود شد. نه به این معنا که از بین رفت، بلکه باید ایجاد میشد، اما این امر محقق نشد. عمده این پنج میلیون شغل متوجه نیروهای تحصیلکرده بود که بیشتر آنها را متولدین دهههای 50 و 60 تشکیل میدادند.
این ادعای بیسند در حالی است که طبق آمار، خالص اشتغال ایجادشده در 8 ساله دولت نهم و دهم، 700 هزار شغل بیش از خالص اشتغال در 8 ساله دولت روحانی بوده است.
شایان ذکر است که عبدی خرداد 95 به نشریه صدا گفته بود: باید قبول کرد بخشی از اصلاحطلبان در عمل، توجه گذشته خود به طبقات ضعیف را فراموش کردند یا کنار گذاشتند. زندگی شخصی آنها به طور ملموسی با گذشته فاصله گرفته بود. اگر آدرس محل سکونت را بنویسید، معلوم میشود بخش قابل توجهی از آنها در مناطق شمالی شهر هستند و زندگی آنها نیز چون گذشته نیست.
این نکته را هم باید یادآور شد که رکود تورمی موجود در اقتصاد کشور محصول 8 سال تعلیق و انتظار کلیت دولت به امید معجزه برجام میباشد؛ سوءمدیریتی که ترمز حرکت و رونق اقتصادی را کشید.
عارف با وجود مخالفتها قدم به وادی انتخابات خواهد گذاشت
عضو ستاد انتخاباتی محمدرضا عارف از اینکه اصلاحطلبان عارف را هدف قرار میدهند، انتقاد کرد.
علیرضا خامسیان مشاور رسانهای عارف و مدیر روابط عمومی بنیاد امید ایرانیان در روزنامه شرق نوشت: آنچه در ماراتن نفسگیر روزشمار انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 بیش از بیش برجسته شده، شکلگیری فضایی است که میتوان از آن به «انتخابات کشکولی» تعبیر کرد: یعنی به هر دلیلی از هر دری سخن گفته میشود، پراکندگیهای گروهی، عدم اجماع درونجناحی و مهمتر از همه نداشتن افق و دورنمای مشخص، سبب شده فضایی شکل بگیرد که در آن کشکولی از اعضا و نمایندگان مختلف برای ورود به مقوله نمایندگی «جمهور مردم» شکل بگیرد؛ اما در این میان، آنچه لرزه بر جریانهای موجود انداخته، شخصیتی سیاسی مجموعالاطراف به نام «عارف» است. جمیعالاطرافی که برای جریانهای افراطی به یک کابوس تبدیل شده است. این خصوصیات عارف، جریانها و جناحهای سیاسی را به تکاپو واداشته تا هجمه شدیدی از «عملیات تخریب روانی» را در قالب «نمایندگان پوششی» شکل دهند: طیف وسیعی از شخصیتهای مختلف و حتی چهرههای از یاد رفته سیاسی، به ناگاه با ژستی خیرخواهانه زنده شدهاند تا از فعال شدن انرژی بالقوهای به نام عارف و گفتمان جامعالاطراف ایشان جلوگیری کنند. در ریشهیابی فوبیای جریانها و شخصیتهای یادشده، چهار سناریوی قوی اما محتمل را میتوان حدس زد:
1. معدل بسیار خوب دکتر عارف در «کارنامه اجرایی و تاریخیاش» که سپری قابل تامل در برابر لفاظیهای مرسوم و «برنامهریزی»های عمدتا پوچ قبل از انتخابات محسوب میشود. 2. مقابله جدی با سهمخواهیهای مرسوم جریانها 3. ورود دکتر عارف به وضعیت آشفته موجود به عنوان نماینده «بدنه اصلاحجوی واقعبین و انتقادی» در لبیک به دعوت نیروهای اصلاحطلب جوان. 4. تلاش برای احیای نهاد «ریاستجمهوری» به عنوان یک حوزه مستقل و مبتنی بر «جمهور مردم»، نه نهادی و وابسته.
این یادداشت در حالی منتشر میشود که برخی افراطیون مدعی اصلاحات بارها از عارف به عنوان اصلاحطلب بدلی، قلّابی، برانگیخته نهادهای امنیتی، ضعیف و فاقد وجهه مدیریتی نام برده و او را به عنوان رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم، متهم ضعف عملکرد این فراکسیون معرفی نمودهاند. این فشارهای سنگین چند ساله موجب استعفای آمیخته با اعتراض عارف از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و انحلال این شورا شد.
عارف در انتخابات سال 92 نیز نامزد بود اما پدرخواندههای اصلاحطلبان با این توجیه که رای کافی ندارد، عارف را مجبور کردند به نفع روحانی کنار برود. عارف بعدها تصریح کرد روحانی نمیخواسته او حتی حضور جدی و موثر در دولت داشته باشد؛ در حالی که اگر واقعا جدیت داشت، باید وی را به عنوان معاون اول معرفی میکرد.
شرق در یادداشت خود تصریح کرد هرچند نامزدی عارف قطعی نشده اما به نظر میرسد او با مواضع روزآمد و مصلحانه قدم به وادی انتخابات خواهد گذاشت.