نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
مدعیان اصلاحات برای پست تدارکاتچی این بار «ناسا» را عَلَم کردند!
سرویس سیاسی-
روزنامه اصلاحطلب اعتماد روز گذشته در مطلبی به تشکیل نهاد جدید اصلاحطلبان برای فعالیت در انتخابات ریاست جمهوری 1400 پرداخت و نوشت: « اصلاحطلبان براي بهبود شرايط و راضي نگه داشتن پايگاه اجتماعي خود، باتوجه به آنكه به دليل نگراني از كاهش مشاركت شهروندان، ميدانند حتما بايد با تمام قوا و با كانديدايي واحد وارد ميدان شوند، روبه تاسيس نهادي به منظور اجماعسازي ميان تمامي احزاب و نيروهاي اصلاحطلب آوردهاند. نهادي كه در آن تلاش شده ديدگاههاي مختلف براي اصلاح اصلاحات ديده شود اما همچنان از گوشه و كنار انتقاداتي به سبك و سياق پيشبرد امور در اين نهاد نوپا شنيده ميشود.»
این روزنامه همچنین نوشت: «يكي از پرسشها درباره اين نهاد، رياست آن است؛ هرچند از قرار معلوم و براساس اظهارات سخنگوي حزب كارگزاران، تفاهمهايي ميان اصلاحطلبان براي تعيين تكليف كرسي رياست اين نهاد اجماعساز ايجاد شده است. نهادي كه طي مدت اخير و باتوجه به آنكه هنوز عنوان دقيقي براي آن انتخاب نشده، در برخي رسانهها و بهخصوص شبكههاي اجتماعي به اختصار به عنوان «ناسا» مطرح شده است. »
گفتنی است مدعیان اصلاحات در اثر شکست سهمگین در انتخابات مجلس یازدهم و همچنین اعتراض مردم به عملکرد دولت و مجلس دهم، «شعسا» (شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان) را منحل کرده و «ناسا»، مخفف «نهاد اجماع ساز اصلاحطلبان» را جایگزین آن کردهاند.
این جریان در حالی برای حضور در انتخابات این بار، «ناسا» را عَلَم کردهاند که چهرههای شاخص اصلاحطلب همواره در فصلهای پاسخگویی، مدعی میشوند رئیسجمهور تدارکاتچی نظام است و حتی پانزده درصد هم اختیار ندارد. آنها ضمنا با رحم اجارهای خواندن دولت و روحانی -که به هیچ وجه توهین محسوب نمیشود- مسئولیت را از سر خود باز کرده و به کودک سر راهی فاقد پدر و مادر تبدیل کردهاند. با این اوصاف باید پرسید آیا میشود کسانی مسئولیت خسارتهای حاصل از کار قبلی اش را نپذیرند، اما به وعدههای آتی آنها دل خوش کرد؟
دولت روحانی حداکثر 15 درصد به وعدههای انتخاباتی عمل کرد
عبدا... ناصری، مشاور رئیسدولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«مهمترين دليل ناکامي دولت فاصله با وعدههاي انتخاباتي خود است...من اگر بخواهم با اعداد و کميت نسبت دولتمردان و رئيسجمهور را با شعارهاي انتخاباتي بيان کنم، بيش از 15درصد، قائل نيستم».
ناصری در ادامه گفت:«از نظر مردم، اکثر فراکسيون اميد مجلس دهم و بعضي از دولتمردان تدبير و اميد اصلاحطلب حکومتمحور و بدلياند. اصلاحطلبان به ميزاني که از مردم و مطالبات آنها و تکرار کردن مداوم اين مطالبات، دور شوند، پوپوليسم در ايران رشد ميکند. اگر نگران پوپوليسم هستيم بايد کنش خود را در درون جامعه دنبال کنيم. البته من مطمئنم پوپوليسم، شانسي ديگر در تصدي کرسي پاستور ندارد».
اکثریت مطلق دولت روحانی در اختیار مدعیان اصلاحات است. علاوهبر این فراکسیون امید مجلس دهم نیز از اعضای لیست امید انتخاب شد؛ لیستی که اعضای آن از فیلترهای قبیلهای مدعیان اصلاحات عبور کرده و در نهایت مورد تایید رئیسدولت اصلاحات قرار گرفتند. با اینحال مدعیان اصلاحات بجای پذیرش مسئولیت خود در وضع موجود، همچنان مشغول فرافکنی و فرار از پاسخگویی هستند. این رفتار مصداق بارز پوپولیسم و مردم فریبی است، رفتاری پرتکرار در طیف مدعی اصلاحات.
فتوای جدید اصلاحطلبان:
هرکس «اصلاحطلب» نیست «مسلمان» نیست!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به نقل از مسعود پزشکیان نماینده اصلاحطلب مجلس یازدهم درباره مانفست اصلاحطلبی نوشت: «بايد مانيفستي وجود داشته باشد كه هركسي كه در حزب شما بود، بداند كه نظر شما در مورد بهداشت، فرهنگ، سياست، تجارت، رابطه با دنيا و... چيست. مردم هم تكليف خود را ميدانند كه با چه چيزي مواجه هستند، اصلاحطلبي شبيه همين است... شما نميتواني مسلمان باشي و اصلاحطلب نباشي. بزرگان گفتهاند كه هركس دو روزش برابر باشد، زيانكار است. اين را همه از چپ و راست ميپذيرند. اين يعني اصلاحات.»
گفتنی چنین ادعایی در حالی مطرح میشود که یکی از کارویژههای طیف موسوم به اصلاحطلب در دوره اصلاحات وارد کردن روزانه چند شبهه در دین از سوی فعالین این جریان بود. همچنین کارنامه مدعیان اصلاحات مملو از توهین به مقدسات است. طیف روشنفکران اصلاحطلب و دوم خردادی در تعریف خود از دین و بخصوص حضور دین در زندگی اجتماعی، سیاسی و حکومتی، عملا قائل به دین حداقلی هستند. به این معنا که برخی اصول و آموزههای اسلام را از آن حذف و مابقی آن را که میتواند سازش با غرب را تحمل کند، مبنا قرار میدهند و به طور کلی حذف دین از جامعه، رسالت روشنفکران اصلاحطلب بوده است.
جنجال فریبکارانه معارضین مکتب امام(ره)
برای کتمان مدیریت اشرافی
روزنامه دولتی ایران این روزها بهانه مضحکی برای غبارآلود کردن فضا و فراری دادن دولت از پاسخگویی در قبال گرانیهای افسارگسیخته و دیگر فجایع اقتصادی تحمیل کرده به مردم پیدا کرده است. ارگان دولت با انتشار مصاحبه و یادداشتها، حواشی راهپیمایی متفاوت، باشکوه و تماشایی 22 بهمن را به عنوان متن و اصل جا میزند.
این روزنامه دیروز گفتوگویی را با سید حسین موسوی تبریزی، از فعالان اصلاحطلب منتشر کرد. وی گفته است: «واقعیت این است که هر دو این مسائلی که در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال رخ داد قابل بحثاند اما به لحاظ اهمیت و ریشهایتر بودن بحث بگذارید ابتدا به ماجرای «امام زدایی» بپردازیم. بله من هم مانند بسیاری دیگر معتقدم که این یک پروژه ریشه دار و طولانی است که در دو سه سال اخیر به امری محسوس تبدیل شده. حالا اوج مسئله را ما در اینجا میبینیم که عدهای در تدوین یک قطعنامه که مربوط به سالگرد پیروزی انقلابی به رهبری امام خمینی و به عنوان حاصل سالها مبارزه او و مردم است ذکر نامش را ضروری ندانند. من بسیار از این ماجرا متحیر شدم... اشاره کردم که جریان امام زدایی سالهاست پیگیری میشود. البته من نمیدانم از طرف چه کسانی اما بالاخره افراد کوچک برای اینکه مقاصد خودشان را پیش ببرند نمیتوانند شخصیتهای بزرگ و رهنمودهای آنها را تحمل کنند.»
گفتنی است، اولا، در قطعنامه پایانی راهپیمایی 22 بهمن عنوان «بنیانگذار نستوه و مبارز این انقلاب استوار و شکوهمند اسلامی» آمده است. ثانیا، امام زدایی، تقلای وطن فروشان و خائنان مدعی اصلاحات است؛ چرا وقتی عیسی سحرخیز، مدیرکل مطبوعات در دولت اصلاحات گفت: «اکثر اصلاحطلبان بر خلاف گذشته، علاقهای به آقای خمینی ندارند» صدایی در اعتراض از سوی مدعیان اصلاحات بلند نشد؟ چرا وقتی مصطفی تاج زاده گفت: «اکثریت اصلاحطلبان به جمهوری اسلامی و لایت فقیه اعتقاد ندارند» این جماعت سکوت کردند؟ این طیف سال 88 هم کارگزار فتنهای بود که به تصاویر امام(ره) بیحرمتی شد، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه و شعارهای نه غزه نه لبنان در روز قدس سر داده شد.
بر این اساس، مدعیان اصلاحات معارضین با مکتب امام(ره) هستند و جار و جنجال آنها برای انحراف اذهان عمومی از مدیریت اشرافی، برجام زده و غیر انقلابی منتهی به رکوردهای تورم و رکود است.
دروغگویی به شیوه اصلاحطلبان
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در باب اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری نوشت: «یکی از نمایندگان از رسیدن اصلاحات جدید مجلس به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ خبر داده است.»
در ادامه این نوشتار آمده: «طرح اصلاح قانون انتخابات با ایرادات بسیاری تدوین شده و موارد نقض قانون اساسی در آن چنان مشهود است که در بررسی شورای نگهبان رد شد. اصلاح قانون انتخابات یک ضرورت است اما آنچه ماحصل تلاش بهارستانیها با نام طرح اصلاح قانون انتخابات معرفی شد، طرحی به دور از ادبیات قانونگذاری بود که هدفش دوختن کت ریاستجمهوری برای شخص مورد حمایت مجلس برای انتخابات 1400 بود. در این بین بهارستانیها بیتوجه به انتقادات، هر آنچه صلاح میدانستند در صحن علنی مجلس تصویب کردند تا با صرف وقت و هزینه بیتالمال طرحی شکستخورده را تصویب کنند.»
گفتنی است این طیف در حالی خود را اصلاحطلب مینامد که با هر اصلاحی که موافق خواستههای حزبی آنها نباشد با شیوه دروغگویی، وارونمایی، سیاهنمایی و تحریف مخالفت میکند.
نمونه این طرز برخورد هم اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری است که در مورد آن نوشتهاند که توسط شورای نگهبان رد شد! حال آنکه شورای نگهبان در بندههایی از آن اشکالاتی دیده است که برای اصلاح به مجلس بازگردانده است.
همچنین این جریان در حالی مدعی است که این طرح برای عده خاصی نوشته شده که هیچ گاه به طور دقیق نگفتهاند که کدام بند از قانون مذکور به نفع یک نفر تمام میشود؟! مثلا اینکه حدود سنی تعیین شده باشد و یا اینکه افراد دارای تابعیت مضاعف از ریاست جمهوری منع شدهاند به نفع جریان خاصی است؟!!