kayhan.ir

کد خبر: ۲۱۰۲۸
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۱
خطرات انحراف از«صراط مستقيم»(2)

انسان، هر لحظه در معرض لغزش و اشتباه (زلال بصیرت)


اگر انسان شعور و حضور ذهن داشته باشد و شيطان، او را به غفلت و نسيان مبتلا نكند، بايد بداند كه هر سخني كه مي‌گويد براي آغاز هر جمله و براي ادامه سخن احتياج به ياري و عنايت خدا دارد. اگر خدا نخواهد پس از گفتن حرف اول، براي گفتن حرف دوم، قدرت از انسان گرفته مي‏شود، يا از ياد انسان مي‏رود و عارضه‏اي يا بيماري يا سكته پيدا مي‏شود، ممكن است نيت برخي كار‌ها پاك و سالم باشد و از آغاز، كاري را كه شروع مي‏كنيم براي خدا و با قصد خوب انجام بگيرد اما پس از شروع، شيطان وسوسه ‏كند و بگويد «اگر فلان شخص ببيند كه تو اينجا آمده‌اي، بسيار خوب است چرا كه بعد‌ها به درد تو مي‏خورد!»؛ اين مي‏شود «ريا». يا اينکه بگويد سخن تو را بعداً ديگران نقل مي‌كنند و در شهرهاي ديگر آوازه سخنان تو خواهد پيچيد و ديگران نيز استفاده مي‏كنند و مي‏گويند عجب سخنان خوب و مطالب درستي! اين مي‏شود «سمعه».
خداي متعال مي‏فرمايد: «أَنَا خَيْرُ شَرِيك»(1)؛ «هر كسي در كار خود يك سهم كوچكي براي غير من قرار بدهد، من سهم خود را مي‏بخشم. كاري كه من در آن شريك داشته باشم، قبول نمي‏كنم.»؛ بر همين اساس انسان، لحظه به لحظه احتياج به خدا دارد تا به او عنايت فرمايد كه شيطان او را فريب ندهد.
وسوسه‌هاي شيطاني در نيت‌هاي خير
ممكن است در برخي اوقات يك چيزي به ذهن انسان خطور كند و آن را در كار ترتيب اثر دهد. پس از مدتي آشكار مي‌شود كه آن القاء شيطان بوده است. انسان در هر روز و هر لحظه و هر ساعتي، در معرض سقوط و اشتباه و انحراف است. طلبه در آغاز ورود به حوزه واقعا لله و في‏الله اقدام می‌کند، جز رضاي خدا و خدمت به دين و ثبت نام او در طومار سربازان حضرت صاحب الامر (عج) هيچ قصد ديگري ندارد. طلبه حاضر است از همه چيز بگذرد تا در اين راه موفق بشود و جزو سربازان امام زمان(ع) حساب بيايد. كم نيستند طلبه‏هايي كه در آغاز با صفا و خلوص و پاكي وارد حوزه مي‏شوند و مثل يك پارچه نور و غنچه گل، كار خود را شروع مي‏كنند. اما پس از مدتي تحت تأثير محيط و شرايط زندگي، نيازهايي در زندگي پيدا مي‌شود كه آرام آرام انگيزه‌هاي آنان سست شده و هدف‌هاي ديگري نيز مدنظر قرار می‌گيرند. وقتي قصد انسان آلوده شد و خلوص و پاكي و صفا رخت بر بست و خداي ناكرده مهار انسان در دست شيطان قرار گرفت، آرام آرام به جاي مقاصد حلال دنيوي، مقاصد غيرحلال نيز ضميمه مي‏شود. آن هنگام است كه انسان از اوج به حضيض دوزخ سقوط كرده و همنشين شياطين و افراد فاسد و منحرف و دشمنان دين ـ نعوذبالله ـ. خواهد شد. در اين مورد نمونه‌هاي فراوان وجود دارد. از روز اول كه انسان كاري را آغاز مي‌كند ممكن است قصد او خالص باشد. چنين كسي نمي‌تواند مطمئن باشد كه تا پايان راه، خدا او را حفظ كند. اگر مي‏خواهد خدا او را حفظ كند لحظه به لحظه بايد از خدا بخواهد تا او را حفظ كند.
پايه‌هاي بينشي و گرايشي در رفتارهاي اختياري
رفتار اختياري ما دو پايه اساسي دارد: يك پايه شناختي و بينشي و يك پايه گرايشي و ارادي. نخست آنكه انسان بايد بداند كه چه كار بايد بكند و دوم آنكه بايد بخواهد آن كار را انجام دهد. شيطان در هر دو مرحله مي‌تواند با وسوسه، نفوذ ‏كند. شيطان در شناخت انسان خدشه وارد كرده و شك ايجاد مي‏كند. به عنوان نمونه انسان در آغاز طلبگي فكر مي‏كند كه اين راه امام زمان(ع) است و با پاكي و كمال اطمينان خاطر وارد حوزه مي‏شود. اما پس از مدتي براساس شرايط روزگار «بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ»(2)؛ مي‏گويد، طلبگي هم شد كار؟ آيا خدا به هيچ كار ديگري راضي نيست؟ امام زمان(ع) فقط به طلبه‌‌ها نياز دارد؟ وارد كارهاي ديگر مي‌شويم تا به جامعه خدمت كنيم! طبيعي است كه كارهاي ديگر درآمد بيشتري دارد، براي اينكه خود را قانع و توجيه كند، به بيان نقطه ضعف از روحانيت مي‌پردازد و مي‌گويد: علما چنينند و چنانند و دنيا را نشناخته و موقعيت‌‌ها را درك نمي‌كنند. پس از مدتي نيز با خروج از طلبگي، گاه به يك ضد روحاني، ضد آخوند و سپس ضد دين تبديل مي‌شود. خودم كساني را مي‌شناختم كه در كلاس درس تفسير بنده شركت مي‏كردند و با آنها ارتباط داشتيم. بعضي‏ از آنان جزو منافقين شدند و اكنون در كشور هلند زندگي مي‏كنند. از بهترين شاگردان من نيز بودند. پيش از انقلاب چند سال زندان بودند و پس از انقلاب نيز به بركت انقلاب و آزادي از زندان رفتند به خارج از كشور! بعضي از آنان نيز در داخل كشور هستند كه شايد كمتر از آنها نباشند. آنها يك مسيري را سپري كردند و اينها مسيري ديگر را. انسان بايد توجه پيدا كند كه نياز به خدا فقط براي جبران گذشته و تأمين آينده نيست بلکه بايد بداند كه هر لحظه هم از نظر فكر و هم از نظر اراده و خواست در معرض انحراف است.
کوردلی، نتیجه عناد با خدا
كلمه «زيغ»؛ هم در كجروي و هم در كج‏انديشي هر دو استفاده مي‏شود. «فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»(3)خدا مردم را هدايت كرد، اما آنها خود منحرف شدند، چرا كه در عمل به كجروي ادامه دادند. گاهي انسان مي‏داند كه دارد كار اشتباه و غلطي انجام مي‌دهد، اما خود را به بي‌خيالي و نفهمي مي‏زند و تغافل مي‌كند. گويا توجه ندارد اما در عمق دل توجه دارد. به‌گونه‌اي رفتار مي‏كند كه گويا اصلاً چيزي نشنيده است. پس از مدتي كه او را متوجه مي‏كنند، حتي از رفتار خود دفاع مي‏كند، لج كرده و عناد مي‌ورزد. فرآيند لجبازي و عناد يك مسئله رواني است. روان‌شناسان بايد تحليل كنند كه چطور انسان لجباز مي‏شود. آنچه كه آشکار است اگر انسان اشتباه خود را توجيه ‏كند و سپس آن را ادامه دهد، مصداق اين آيه مي‏شود: «فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ»؛ وقتي به كج روي ادامه دادند، خدا نيز دلهاي آنان را كج مي‏كند و ديگر نمي‏فهمند كه راست كدام و كج كدام است! خدا از آنها قدرت تشخيص را مي‏گيرد: «خَتَمَ اللّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَ عَلی سَمْعِهِمْ وَ عَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَه»(4)؛ قرآن مي‌گويد پرده‏اي در برابر آنها قرار مي‌گيرد كه ديگر نمي‏بينند. چطور مي‏شود كه خداي متعال با آن همه مهرباني و رحمت بي‌نهايت، بعضي از بندگان خود را كور و نابينا و كوردل نموده و بر دل آنان مُهر مي‏زند: «بَلْ طَبَعَ اللّهُ عَلَيْ‌ها بِكُفْرِهِمْ».(5)؛ انسان وقتي در سراشيبي، شروع به دويدن مي‏كند، دور برمي‏دارد و كنترل اختيار خود را از دست مي‌دهد و با سرعت تمام با سر و صورت بر زمين مي‌افتد. از جهت توحيد افعالي چه كسي اين انسان را بر زمين افكند؟ همه كارهايي كه در عالم واقع مي‏شود طبق قوانيني است كه خدا قرار داده است. براساس جاذبه زمين وقتي انسان با سرعت حركت ‏كند، ديگر قدرت كنترل از او گرفته مي‏شود، اين قانوني است كه خدا قرار داده؛ پس مي‏توانيم بگوييم خدا او را به زمين افكند. كسي كه با خدا عناد مي‌ورزد و دين خدا را مسخره مي‌كند نتيجه‏اي جز كوردلي ندارد. آن هم كوردلي كه قدرت درك حقيقت از او گرفته مي‌شود: «أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللّهِ»(6).
سخنرانی آيت‌اللّه مصباح يزدى(دامت بركاته) در دفتر رهبر معظم انقلاب  قم  ؛ 5/7/87
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الكافي، ج 2، ص 295، باب «الرياء».        2. سبأ / 33.              3. صف / 5.
4. بقره / 7.                                           5. نساء / 155.           6. جاثيه / 23.
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر می‌شود.