گفتاری اختصاصی از آیتالله کعبی عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم پیرامون ابعاد شخصیتی مرحوم علامه آیتالله مصباح یزدی
آیتالله مصباح؛ حکیم مجاهدی که از تیر ملامت هراس نداشت
پس از وفات آیتالله مصباح یزدی رهبر معظم انقلاب پیام مهمی برای این عالم فرزانه صادر کردند که بیانگر چند مطلب است؛ اولا رهبرانقلاب سوگوار و عزادار رحلت آیتالله مصباح است و از ایشان تعبیر میکند به برادر قدیمی و عزیز خود. روابط رهبرانقلاب با آیتالله مصباح روابط دیرینهای بود. این ارتباط به دوران آغاز مبارزه در دهه 40 بلکه بعد از 15 خرداد برمیگردد. این خاطره را مرحوم آیتالله مصباح برای من نقل کردند که اولین بار آیتالله خامنهای را در درس مرحوم شیخ مرتضی حائری دیدند و با ایشان آشنا شدند. آیتالله حائری برای آیتالله خامنهای درس خصوصی داشتند. آیتالله مصباح میگفتند مرحوم آقای حائری این درس خصوصی را به خاطر استعداد و نبوغ و آیندهای که در آیتالله خامنهای میدید برای ایشان گذاشته بود. آیتالله مصباح میگفتند من در درس آقای حائری بودم و بعدا به درس آیتالله بهجت رفتم. ایشان 15 سال یا بیشتر در درس آیتالله بهجت حاضر میشود و همچنین در درس حضرت امام خمینی و قبل از آن هم در درس آیتالله بروجردی و علامه طباطبایی شرکت میکردند. پس دوستی ایشان با رهبرانقلاب برمیگردد به درس آیتالله حائری. آیتالله مصباح، آیتالله خامنهای را به عنوان فردی خوش استعداد و آینده دار حوزوی میشناخت، آیتالله خامنهای هم آیت الله مصباح را به عنوان یک اندیشمند و نیروی معنوی دارای سیر و سلوک میشناخت. در مبارزات، آیتالله مصباح حضور موثر و جدی داشتند و آن مجله «انتقام» را منتشر میکردند و مبارزات هم جدی بود تا اینکه یک مدتی اظهار نمیکردند و در جلسات شرکت نمیکردند.
خود آیتالله مصباح به من گفتند که بعد از چند وقت آیتالله خامنهای و مرحوم هاشمی آمدند منزل ما. آن کسی که بیشتر بلکه همهاش در جلسه صحبت کرد مرحوم آقای هاشمی بود. به من گفتند که شما اینقدر فعال بودید پس چرا فعالیت شما کم رنگ شده و در جلسات حضور ندارید. من به آقای هاشمی گفتم که ما مبارزاتمان برای اسلام است، برای حاکمیت اسلام است. اگر با کمونیستها متحد بشویم، با مجاهدین خلق (منافقین) متحد بشویم فایدهای ندارد و مسیر مبارزات منحرف میشود. من از مبارزه فاصله نگرفتم. من هیچگاه از امام و مبارزات امام و حاکمیت اسلام خود را کنار نکشیدم و فاصله نگرفتم بلکه از اتحاد با کمونیستها و منافقین ناراحت بودم و از این قضیه خود را کنار کشیدم.
آیتالله مصباح بعدا برای من تعریف کرد در جلسهای بعد از پیروزی انقلاب، آیتالله خامنهای را دیدم. خود ایشان فیالبداهه و بدون اینکه من چیزی به ایشان بگویم به من گفت که در رابطه با آن جلسهای که با آقای هاشمی آمدیم پیش شما و شما آن صحبتها را کردید، حق با شما بود و شما درست میگفتید.
برخی میگفتند خیلی سیاسی حرف نزنید
خب رابطه آیتالله مصباح با رهبری عرض شد، از قبل از انقلاب شروع شده بود بعد از پیروزی انقلاب ادامه داشت و این رابطه بیشتر و مستحکمتر شد. رهبری در دوران ریاستجمهوری از آیتالله مصباح میخواهد یک توصیه معنوی از آیتالله بهجت برای ایشان بگیرد و آیتالله مصباح میگویند به شرطی قبول میکنم که من بدانم آن توصیه چیست و محرمانه نباشد برای شما و من هم به آن توصیه عمل کنم. آیتالله مصباح توصیه را از آیتالله بهجت میگیرند و به خط خودشان مینویسند و به رهبری میدهند و آقا در دیداری که میآیند خانه آیتالله مصباح در قم به آیتالله مصباح میگویند دست خط شما که توصیه آیتالله بهجت را نوشته بودید هنوز دارم. ارتباط ایشان با آقا یک ارتباط معنوی
است.
بعد از اینکه آیتالله خامنهای به رهبری میرسند آیتالله مصباح بارها به من گفتند رهبری فوقالعاده درخشید. هم با نورانیت و هم با حکمت و مدیریت عالی و هم با تدبیر و نگاه به همه شرایط تصمیم میگیرند و ما مثل ایشان نمیتوانستیم پیدا بکنیم و خیلی باید خدا را شکر کنیم بابت این نعمت بزرگ و با تمام وجود در دفاع از ولایت و رهبری ایستادند.
آیتالله مصباح در زمان اصلاحات، قبل از نماز جمعه تهران سخنرانی میکردند و روشنگری مینمودند. در آن سخنرانی اسلام ناب را تبیین، فتنه و ابعاد فتنه و انحرافات را تبیین میکردند و درباره انحرافات جریان مدعی اصلاحات صحبتهای خیلی مهمی میکردند. خیلیها ایشان را ملامت میکردند که شما نباید خیلی سیاسی حرف بزنید و برای شما خوب نیست و وجهه علمی شما از بین میرود. آیتالله مصباح میگفت این حرفها برای من مهم نبود و آنچه برای من مهم بود این بود که نظر رهبری چیست چرا که اگر ایشان مخالفت کنند خلاف شرع میشود و من نباید صحبت کنم. تا اینکه یک روز خطبههای نماز جمعه را قرار بود شخص رهبر انقلاب بخوانند و آیتالله مصباح هم سخنران قبل از خطبه نماز جمعه بودند. آیتالله مصباح میگوید شفافترین و صریحترین صحبتهای ممکن را در محضر رهبر انقلاب بیان کردم. بعد از صحبتها وقتی آمدم پایین آقا چند مرتبه به من گفتند طیب الله انفاسکم. من به آقا عرض کردم که بعضی به مناشکال میکنند که این صحبتهای من تند است و من نباید بیایم سخنران قبل از نماز جمعه باشم و این حرفها را بزنم. ایشان میگوید آقا ناراحت شده و برآشفتند و فرمودند چه کسی این حرفها را زده؟! صحبتهای شما مهم است و باید همین روند را ادامه بدهید. آیتالله مصباح میگوید که من دلم محکم شد که آقا روش من را تایید کردند و همین صحبتهای ایشان از لحاظ شرعی مهم بود.
ادعایی برای خود نداشت
حضرت آقا در پیام خودشان، مرحوم آیتالله مصباح را زبان گویایی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم معرفی میکنند. آیتالله مصباح حقیقتا مصداق این آیه شریفه وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَهًْ لَائِمٍ بودند و دژ مستحکمی نسبت به حفاظت اسلام و نظام هم در معارف نظری و هم معارف عملی بودند. هم طهارت روح شان، اخلاص شان و سلوک معنوی شان بالا بود که آقا هم به آناشاره کردند. حقیقتا من به واسطه ارتباط نزدیکی با ایشان داشتم آیتالله مصباح را مظهر توحید ناب میدیدم. واقعا هیچ ادعای شخصی برای خودش نداشت. در نشر معارف اهل بیت علیهمالسلام خیلی اصرار داشت و جدیت داشت. در صیانت از نظام اسلامی و ولایت فقیه خیلی حساس بود. یادم هست من مامور بودم بخش ولایت فقیه کتاب فلسفه سیاسی را بنویسم. کار داشتم و نمینوشتم. آیتالله مصباح فرموده بودند به فلانی بگویید این کار را تمام کند و فکر کند تصادف کرده یا بیمار شده، همه کارها را تعطیل کند و این کار را تمام کند. من هم دو هفته زمان گذاشتم و این کار را انجام دادم و به ایشان دادم. ایشان از اول تا آخر خواند و تایید کرد و وارد کتاب شد. آیتالله مصباح میفرمودند بحث ولایت فقیه بحث مهمی است و حتی بعضی خودیها ابعاد ولایت فقیه را درک نمیکنند. برای ایشان مهم تبیین گفتمان امام و رهبری و ولایت فقیه بود و دراین راه واقعا استقامت داشت و فداکاری میکرد. آیتالله بصیرت داشت و شجاعت داشت و عمار گونه از حق دفاع میکرد. درباره بدعتها، شبهات و فتنهها روشنگری میکرد و ملاحظه هیچ کس را به غیر از عمل به وظیفه خود نمیکرد. در واقع میتوان گفت ایشان حکیم مجاهدی بود که از تیر ملامتگران و طعنه و توهینها هراسی نداشته و به آنچه تکلیف شرعی خود میدانست عمل میکرد.
مرحوم علامه مصباح با اینکه بسیار روح لطیف و نرم و توام با محبت و شفقت و مهربانی با مومنین داشت در عین حال با دشمنان نظام و مکتب اهل بیت علیهمالسلام و جریان نفاق و فتنه قاطع و با صلابت بود و حقیقتا الگوی شایسته در حوزه علم و عمل برای طلاب و حوزههای علمیه
است.
فقدان ایشان، خسارت بزرگ برای حوزه
همچنانکه حضرت آقا بیان کردند عدم وجود شریف و مبارک آیتالله مصباح خسارت بزرگی برای حوزه علمیه است. ثلمهای لا یسدها شیء است و واقعا خسارت است. چون ایشان مبدع و مبتکر بود در معارف اسلامی هم در باورها هم در ارزشها، در طراحیهای نوین برای تحکیم معارف اسلامی برای جوانها تلاش شایانی کرد. در مورد این طرح ولایت خیلی ایشان پافشاری داشت. من یادم هست در دورههای اول طرح ولایت در جمع اساتید طرح ولایت فرمودند من اگر در روز قیامت به یک چیزی بنازم و افتخار کنم که ذخیره عمل صالح من باشد همین طرح ولایت است و هیچ کاری را مفیدتر از این نمیبینم. من به ذهنم رسید که ایشان چون میخواهد ما را تشویق کند این حرف را زده است. بعدا بعد از حدود سی هزار نفر که این طرح ولایت برگزار شد از جمله برای اساتید دانشگاهها، دانشجویان، طلاب و اقشار مختلف بیشتر فهمیدم چقدرطرح ولایت مهم است و طرح ولایت جریان ساز است و ایشان تا اواخر عمر شریفشان که خدمت شان میرسیدیم معمولا سر هر مطلبی یکگریزی به طرح ولایت داشت و میفرمود این طرح ولایت را جدی بگیرید و این طرح ولایت تحکیم مبانی اسلامی در میان نخبگان است. نوآوری و ابداعهایی که ایشان در فلسفه، تفسیر داشت حتی در فقه و اصول ایشان قوی بودند. این قضیه را با اطلاع عرض میکنم. بنده 4 سال مباحث خارج کتاب قضا و شهادات را که درس میگفتم در فیضیه هفتهای یک جلسه با آیتالله مصباح در این زمینه بحث و گفتوگو داشتیم و نقطه نظرات بسیار مهمی در فقه و اصول بیان میکردند. واقعا هم در فقه هم در اصول دارای یک منظومه منسجم فکری است که در واقع معقول و منقول را با هم ترکیب میکرد و نسبت به مسائل تعبدی فقه هم کاملا متعبد بود و واقعا فقیه متبحر بود. آقا فرمودند عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد و واقعا این فقاهت ایشان مظلوم واقع شده است و کمتر به آن پرداخته شده است. من در بحث قضا، فقاهت ایشان را از نزدیک دیدم. ایشان میفرمود کتاب قضای ملاعلی کنی را با مرحوم آیتالله یزدی و مرحوم آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله مظاهری و سید یزدی که در دفتر امام و رهبری هستند با هم مباحثه میکردند و این کتاب یکی از کتابهای مهم قضا است.
مرد میدانهای ضروری
مرحوم آیتالله مصباح در همه میدانهایی که احساس میشد نیاز به حضور ایشان است حقا و انصافا وارد میشد. نمیگفت این خلاف شان من است. سخنرانی ساده هم از او میخواستند انجام میداد. این کتاب آذرخشی از آسمان کربلا کتاب بینظیری است که حضرت آقا در تمجید این کتاب فرموده بودند غیر از شما با این خصوصیات و بیان رسا و با این منطق و استدلال کسی نمیتوانست این مباحث را مطرح کند. آیتالله مصباح یک سالک واقعی الی الله بود و به نظر من یک آیتالله بهجت دیگر بود. شخصیت جامع آیتالله مصباح، سلوک معنوی، مدیریت برجسته علمی و انقلابی، سخنوری و ابتکارات فیلسوفانه و فقیهانه توأم با واقع نگری نسبت مسائل انقلاب و بصیرت در شناخت نفاق و التقاط و فتنه گران و صلابت و شدت در مقابل آمریکا و رژیم صهیونسیتی و دنبالهروهای آنها و همراهی با جبهه مقاومت را در شخصیت خودش جمع کرده بود و ضمن اینکه یک شخصیت بیادعایی بود. اما نسبت به فرزندان و خانواده ایشان باید گفت واقعا خوب تربیت شدند. هم از لحاظ علمی خیلی فاضل هستند هم از لحاظ اخلاقی خیلی متخلقند لذا رهبر انقلاب از اینها به فرزندان صالح تعبیر کرده است.