kayhan.ir

کد خبر: ۲۰۴۰۶۱
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۴

اخبار ویژه

 
    پیگیری جنایت ترور و اخراج آمریکایی‌ها در سفر سردار قاآنی به بغداد
یک مسئول ارشد ائتلاف الفتح عراق به ریاست «هادی العامری»، از جمله اهداف سفر سردار «اسماعیل قاآنی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به عراق را پیگیری پرونده ترور سردار قاسم سلیمانی برشمرد.
به گزارش ایرنا، غضفر البطیخ از مسئولان ارشد ائتلاف الفتح، در گفت وگو با پایگاه خبری«شفق‌نیوز» گفت سردار اسماعیل قاآنی به دعوت دولت مرکزی عراق به این کشور سفر کرده و این سفر، رسمی بوده است. البطیخ افزود: هدف سفر قاآنی بحث درباره حضور آمریکا در عراق به‌ویژه - بعد از اعلام واشنگتن مبنی بر خروج بخشی از نیروهایش - بود.
 این مسئول ارشد ائتلاف الفتح تصریح کرد: هدف سفر سردار قاآنی، بررسی تحولات مربوط به تحقیقات در پرونده ترور شهید حاج قاسم سلیمانی و روشن کردن جزئیات پرونده و ضرورت بازخواست هر کسی است که ممکن است در این پرونده دست داشته است. بر اساس این گزارش، یک منبع در دولت عراق گفت که سردار قاآنی اخیرا سفری به بغداد داشت و با «مصطفی الکاظمی» نخست‌وزیر عراق دیدار کرد. این منبع افزود که سردار قاآنی چهارشنبه گذشته به بغداد سفر کرد و نشستی را با برخی مقامات عراقی برگزار کرد. به نوشته سایت مذکور، این دومین سفر سردار قاآنی به عراق از زمان تصدی فرماندهی نیروی قدس است. طبق این گزارش، سردار قاآنی در سفر اول خود در ماه اوت گذشته با الکاظمی و تعدادی از شخصیت‌های سیاسی نزدیک تهران دیدار کرده بود.
 
وقتی بازداشتی فتنه 88 درباره تحریم‌ها و برجام رد گم می‌کند
معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات می‌گوید هیچ دولت مقتدری از مذاکره نمی‌گریزد.
محسن امین‌زاده (عضو حزب منحله مشارکت و بازداشتی فتنه 88) در نشست حزب جوانان ایران اسلامی گفته است: شباهتهای زیادی می‌توان میان رفتار ماجراجویانه ترامپ در انتخابات و رفتار ماجراجویانه احمدی‌نژاد پیدا کرد. اما ترامپ رئیس جمهور یک کشور ثروتمند و قدرتمند است. آمریکا قادر است خسارات گاه عظیم ماجراجویی‌های رئیس‌جمهور کشور را با هزینه گاه خیلی زیاد جبران و ترمیم کند.
وی گفت: نکته دیگری هم دارد و آن اینکه شکست ترامپ برای ایران یک فرصت بزرگ است. این به معنای آسان بودن مذاکره و مصالحه با دولت بایدن نیست. به معنای نادیده گرفتن مقاصد دولت آمریکا نیست. به معنای بی‌توجهی به تاثیرپذیری شدید آمریکا از اسرائیل نیست. به رغم همه این دشواری‌ها، شکست ترامپ موقعیت و منزلتی برای ایران ایجاد کرده که می‌تواند سرافراز به مذاکره با دولت جدید آمریکا بنشیند و از بحران بین‌المللی خارج شود و مسیر خردمندانه دیپلماسی مقتدرانه برای دستیابی به مصالح و منافع خود را دنبال کند. فرصتی که می‌تواند زمینه‌ساز توسعه ملی در ایران و بازسازی اقتصاد در حال سقوط کشور باشد.
امین‌زاده در رابطه با مسئله برجام و ضرورت توجه به دستاوردهای آن گفت: برجام پیروزی بزرگ ایران در دیپلماسی چند جانبه و بهترین راهکار برای عبور از معضلی بود که با ماجراجویی دولت احمدی‌نژاد به ایران تحمیل شده است. هرچه تحریم به ایران تحمیل شده است ناشی از عملکرد دولت احمدی‌نژاد و کشاندن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان‌ملل و تحویل پرونده به دولت آمریکا بوده است.
وی افزود: در زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق، ایران توانست با دیپلماسی قوی و مدبرانه، بدون کمترین هزینه انسانی و نظامی، صرفا با دیپلماسی خردمندانه امتیازات بسیار مهمی بدست آورد. امتیازاتی که باعث افزایش قدرت منطقه‌ای ایران شد و درهای زیادی در سطح جهان را به روی توسعه ملی ایران گشود و ایران بدون خسارت و هزینه، به اهداف مورد نظر خود در مقابل رژیم صدام و رژِیم طالبان رسید.
وی پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا را بهترین فرصت برای مذاکره با این کشور دانست و گفت: در روابط بین‌المللی نه دشمن ابدی وجود دارد و نه دوست ابدی. مذاکره با آمریکا براى پذیرش ادعاها و خواسته‌های آمریکا نیست بلکه برای تامین امنیت ملی و منافع ملی ایران ضروری و بسیار موثر است. هیچ دولتی از مذاکره نمی‌گریزد. دولت مقتدر مقتدرانه مذاکره می‌کند و مقتدرانه امتیاز می‌گیرد. حتی در مذاکره با دولت مخالف و یا دشمن خود. مذاکره هراسی در ایران محصول تفکر جریانی است که بقای خود را در بحران و تحریم و تهدید می‌بیند.
سخنان امین‌زاده البته از جهات مختلف، آمیخته با تحریف و روایت وارونه است. بله هیچ دولت مقتدری از مذاکره نمی‌گریزد؛ اولاً؛ نه از حین مذاکرات دولت اصلاحات که به دولت آمریکا کمک کرد راحت‌تر افغانستان را اشغال کند و بلافاصله، ایران را محور شرارت معرفی کرده و تهدید به حمله اتمی کند. در واقع آن دولت واداده با رویکردهای غلط، سایه جنگ و تهدید را به طور جدی بر سر کشور کشاند و حال آن که حتی برخی متحدانش، ستاد سازمان مجاهدین (انقلاب) خواستار جنگیدن در کنار طالبان هم بودند(!)
ثانیاً مشابهت جدی انتخابات آمریکا و ایران، رفتار مشترک ترامپ و شبه اصلاح‌طلبان (سبزها / حامیان سیاسی موسوی) در نپذیرفتن نتیجه انتخابات و ادعای تقلب است و البته انصاف باید داد که ترامپ با همه وقاحت‌ها و خباثت‌هایش، به مراتب شرافتمندانه‌تر از برخی فتنه سبزی‌ها عمل کرد. او 70 میلیون رأی آورده و مدعی تقلب 3-4 میلیون نفری در کل آرا حدوداً 150 میلیون نفری است اما موسوی که 13/3 میلیون رأی آورده بود، در برابر 24/5 رأی احمدی‌نژاد، ادعای تقلب 11 میلیون رأیی داشت و حال آن که کل مشارکت کنندگان 40 میلیون نفر بود!!
ثالثاً خسارت‌های کلاهبرداری‌های آمریکا در برجام، سند شایستگی مدعیان اصلاح‌طلبی برای مذاکره از موضع قدرت(!؟) با آمریکاست؛ چنان که امتیاز نقد دادند و وعده نسیه گرفتند، مدعی شدند آمریکا نمی‌خواهد و نمی‌تواند از برجام خارج شود و امضای کری تضمین است، امکان شکایت برای ایران باقی نگذاشتند اما به آمریکا اجازه دادند هرگاه اراده کرد بی‌هیچ هزینه‌ای از توافق خارج شود و باز هم اینها به شکل یکجانبه به اجرای تعهدات ادامه دهند، آن قدر با اروپا مدارا کردند که طرف بدعهد طلبکار شد و...
جمله آقای امین‌زاده را باید این گونه اصلاح کرد که به تصریح آقای روحانی؛ مگر کشوری دیوانه باشد که بخواهد با آمریکای عهدشکن دوباره مذاکره کند. امین‌زاده‌ها در این میان بدتر از هر کسی می‌دانند که اولین و دیدنی‌ترین نقص‌ها را دولت اوباما (با معاونت بایدن) درباره برجام انجام داد و چندین برابر تحریم‌ها را با تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا (پایه‌گذاری تحریم‌های کاتسا در کنگره) انجام داد؛ همچنان که قطعنامه 1929 شورای امنیت نیز یادگاری اوباما به حمایت از فتنه سبز (دوستان امین‌زاده) است.

واگذاری ارز دولتی بدون سامانه تجارت تحمیل‌گرانی به مردم است
آنچه به عنوان قاچاق یا احتکار کالا مطرح می‌شود، به دلیل عدم نظارت سیستمی و رایانه در زمان توزیع کالاست.
به نوشته وطن امروز، در سال‌های اخیر بویژه بعد از اعلام ارز ۴۲۰۰ تومانی به عنوان نرخی برای تامین تمام نیازهای ارزی کشور، به دفعات این عبارت را که کالایی به اندازه کافی یا حتی بیشتر از نیاز وارد کشور شده اما در بازار دچار کمبود است، شنیده‌ایم؛ موضوعی که رفته‌رفته تبدیل به معمایی اقتصادی شده است. واردات نهاده‌های دامی، گوشت قرمز، دارو و… طی سال‌های اخیر در حالی با ارز ۴۲۰۰ تومانی و مطابق میزان نیاز کشور بوده که طی این مدت بارها شاهد افزایش قیمت یا کمبود برخی از این کالاها بوده‌ایم، به طوری که اخبار موثقی مبنی بر قاچاق برخی از این کالاها به خارج از مرزها یا احتکار آنها از سوی برخی سودجویان مطرح بوده است. در واقع کالاهایی چون گوشت قرمز، دارو و… که در راستای حمایت از شهروندان با تخصیص ارز دولتی وارد کشور شده، به دست مصرف‌کننده واقعی نرسیده و اصطلاحا یا در بازار سیاه با قیمت‌های غیرواقعی مبادله شده یا به صورت قاچاق از کشور خارج شده است. نمونه بارز آن را می‌توان در فروش نهاده‌های دامی به قیمت آزاد دانست؛ در حالی که تمام نهاده‌های مربوط به تولید دام و طیور با تخصیص ارز ترجیحی وارد کشور شده و طبیعتا باید با قیمت یارانه‌ای در اختیار تولید‌کنندگان قرار گیرد اما همین نهاده‌ها -که قطعا با ارز ترجیحی وارد کشور شده‌اند- با قیمت ارز بازار آزاد در کشور به فروش رفته و در اختیار تولید‌کنندگان قرار می‌گیرد.
وجود چنین پدیده‌ای بی‌شک نشان‌دهنده انحراف این کالاها در مسیر توزیع آن از گمرک (کالاهای وارداتی) یا کارخانه (کالاهای تولید داخل با مواد اولیه وارداتی) تا رسیدن به دست مصرف‌کننده است.
چگونه احتکار یا قاچاق کالاهایی که با استفاده از ارز یارانه‌ای وارد کشور شده یا با استفاده از امکانات یارانه‌ای در داخل کشور تولید می‌شود، ممکن است؟ برای مقابله با احتکار یا حتی قاچاق کالاها تنها راه ایجاد نظارت سیستمی بر کالاها از کارخانه تا در فروشگاه (برای تولیدات داخلی) و از گمرک تا در فروشگاه (برای کالاهای وارداتی) است. بدون‌ شک آنچه تحت عنوان تخلف -چه قاچاق و چه احتکار- برای این قبیل کالاها وجود دارد به دلیل عدم نظارت سیستمی در زمان توزیع این کالاهاست، چرا که در غیر این صورت قاچاق یا احتکار در حجم عظیم، عملا مقدور و ممکن نیست. اگر کالای مدنظر تحت نظارت از گمرک یا کارخانه (مبدأ) به محل توزیع (فروشگاه‌ها و مغازه‌ها) برسد، امکان تخلف در حجم عمده از محل توزیع تقریبا چیزی نزدیک به صفر است، در واقع شکاف اصلی که منجر به قاچاق یا احتکار این کالاها می‌شود در زمان توزیع این کالاها از مبدأ آن رخ می‌دهد، چرا که پس از آن به دلیل نظارت‌های مردمی بر فروشگاه‌های محلی و نبود حجم بالایی از کالا در اختیار چند فرد حقیقی یا حقوقی محدود، عملا امکان قاچاق یا احتکار در حجم عمده وجود ندارد.
بسیاری از مشکلات ایجادشده در اقتصاد تحت عنوان افزایش آسانسوری یا لجام‌گسیخته قیمت کالاها یا کمبود یک یا چند کالای خاص در محدوده زمانی مشخص اگر چه عموما به بهانه کمبود عرضه آن کالا یا نوسانات نرخ ارز مطرح می‌شود اما کم نیستند مواردی که کالایی در بازار با این حواشی مواجه شده اما نه تولید آن کاهش یافته و نه در واردات آن کالا اختلالی ایجاد شده است، بلکه نبود نظارت سیستمی مشخص در توزیع آن کالا از گمرک یا کارخانه تا محل عرضه آن کالا به مصرف‌کنندگان منجر به انحراف در نظام توزیع آن شده است.
یادآور می‌شود با وجود مطالبه چند ساله کارشناسان به رئیس‌جمهور در آخرین سال از هشتمین سال ریاست جمهوری خود وعده کرد 99/9/9، سامانه جامع تجارت راه‌اندازی شود.

دولت دوباره تخم‌مرغ‌هایش را در سبد آمریکا می‌چیند؟
اینکه دولت با وجود همه عبرت‌های گذشته بخواهد دوباره همه تخم‌مرغ‌هایش را در ماه‌های پایانی در سبد غرب بچیند خلاف عقل و مصلحت است.
وب‌سایت الف در این زمینه با اشاره به برخی فضاسازی‌های سیاسی درباره انتخابات آمریکا نوشت: برخی مقامات دولتی خواستار بازگشت آمریکا به برجام هستند. البته دقیقا در حال حاضر مشخص نیست دولت آینده آمریکا چه تدبیری در قبال برجام در پیش خواهد گرفت. تا به امروز نه بایدن و نه مشاوران و اطرافیان وی، از بازگشت کامل و بدون قید و شرط به توافق هسته‌ای سخن نگفته‌اند. آنها معمولا از لزوم رسیدن به توافقی قوی‌تر و بهتر، مذاکره بر سر مسائل موشکی و هسته‌ای، دائمی شدن محدودیت‌های برجام و... سخن گفته‌اند.
در مقابل ایران همیشه تاکید داشته‌ حاضر نیست درباره توافق هسته‌ای، مذاکره جدید انجام دهد و مفاد و محتوای آن را تغییر دهد. در دولت روحانی با دولت دموکرات باراک اوباما، ارتباطات و تعامل نزدیکی برقرار شد و دو دولت به‌طور بی‌سابقه‌ای مذاکرات متعددی انجام دادند. حتی برخلاف اصل حکمت، عزت و مصلحت در سیاست خارجی، به‌طرز عجیبی روابط با کشورهای شرق آسیا به‌خصوص چین با مشکل مواجه شد. بر این اساس عدم استقبال مناسب از سفر شی جی پینگ، رئیس‌جمهور چین به ایران در سال 2016 بارها مورد انتقاد قرار گرفت.
با خروج آمریکا از برجام عملا تئوری دولت زمین‌گیر شد و طرح جایگزینی نیز برای آن اندیشیده نشد. متعاقب آن شرکتهای غربی که تا آن زمان سرمایه‌گذاری خاصی هم انجام نداده بودند به سرعت ایران را ترک کردند. اعمال سیاست‌ فشار حداکثری که با سکوت و همراهی اروپایی‌ها اجرایی شد گامی در راستای مهار و تحمیل شروط دوازده‌گانه آمریکا به ایران بود.
بنابراین باید گفت سیاست نگاه به غرب و گذاشتن تمامی تخم‌مرغ‌ها در سبد برجام، عملا موجب ایجاد چالش‌های اساسی برای کشور شد.
در حال حاضر خوشحالی از روی کار آمدن جو بایدن دوباره این تصور را به‌وجود آورده که احتمالا عده‌ای در پی بازگشت به نگاه به غرب می‌باشند. بدون شک در دستور کار گرفتن یک تجربه شکست خورده می‌تواند تبعات و پیامدهای ناگوار بیشتری این بار به همراه داشته باشد.
منطق و عقلانیت ایجاب می‌کند دولت در ماه‌های باقی‌مانده و در ادامه آن دولتی که قرار است در سال آینده و بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 بر سر کار آید تمام تلاش خود را جهت تامین منافع ملی به شیوه‌ای معقول و منطبق با اصول جمهوری اسلامی داشته باشد و از نگاه‌ها و سیاست‌های غرب‌زده که استقلال ایران را قربانی می‌کند اجتناب نماید.

نه تحریم‌ها رفت نه مردم را از یارانه بی‌نیاز کردید
در حالی که دست دولت در جیب مردم است. برخی دولتمردان مثل آقای نوبخت چنین وانمود می‌کنند این مردم هستند که اعانه و یارانه از دولت می‌گیرند.
روزنامه وطن امروز با نقد سخنان نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه و جهانگیری معاون اول رئيس‌جمهور نوشت: طبق شاخص‌ها، اقتصاد ما سخت‌ترین شرایط تورمی چند دهه اخیر را سپری می‌کند. تورم نقطه به نقطه نزدیک به ۴۰ درصد، رشد اقتصادی منفی ۷ درصد، ضریب جینی ۴۰ درصد، استمرار روند کم‌ارزش شدن پول ملی، افزایش بی‌محابای رقم نقدینگی و رسیدن آن به بیش از ۳ هزار هزار میلیارد تومان، و... گوشه‌ای از کتاب مفصل بیماری‌هایی‌ است که اقتصاد را درگیر کرده است. در چنین شرایطی عاملان اصلی ماجرا به جای اصلاح رویه‌های سابق و اظهار ندامت، نمک بر زخم‌های معیشتی مردم می‌پاشند و می‌گویند «عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد». معاون اول رئیس‌جمهور در جلسه با مدیران ارشد شبکه بانکی دم از افتخارات می‌زند و می‌گوید: هر یک از ما در دوران مسئولیت‌های مختلف خود کارنامه‌ای داریم و عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد.
از سوی دیگر در برابر برنامه‌های حمایتی دیگر قوا برای نجات اقشار آسیب‌پذیر از زیر فشار گرانی با کنایه به آنها اظهار می‌کنند «مردم رفع تحریم می‌خواهند نه اعانه». آقای نوبخت اظهار می‌کند امروز مردم به جای اعانه و یارانه، از مدیران خود، انتظار رفع تحریم را طلب می‌کنند. مسئله اینجاست که در این ۷ سال وقتی دولتی‌ها مدعی رفع تحریم بودند، شرایط کنونی را پدید آوردند. در اصل شرایط وخیم کنونی که مردم را محتاج یارانه کرده ماحصل سیاست معطل کردن بیش از ۷ سال اقتصاد کشور برای رفع تحریم‌هاست. مسببان وضع موجود حتی در مقابل اصلاحات بودجه‌ریزی هم مقاومت می‌کنند؛ «بودجه چوب ادب سیاستمداران به‌ویژه سیاستمدارانی است که تنها شعار می‌دهند». و با چنین ادبیاتی خود را مبری از هرگونه اصلاحی دانسته و به مسیر پیموده شده افتخار می‌کنند.
نباید فراموش کرد که نقطه ثقل تمام مشکلات اقتصادی بودجه‌ریزی اشتباه است. بودجه مانند نقشه راه اقتصاد کشور است که باید با قوه عاقله طراحی شود و نه تخیل. فاصله ۹۹ درصدی درآمدهای حاصل از فروش اموال مازاد دولتی و ۸۹ درصدی درآمدهای نفتی نشان از موهومی بودن این بودجه‌ریزی دارد.