نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
صداوسیما واقعیت غرب را روایت کرد/روزنامه اصلاحطلب دلخور شد!
سرویس سیاسی-
روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب به نام شرق بارها به خاطر مواضع اش از جانب رسانهایها و یا کاربران فضای مجازی مخاطب این طنز تلخ قرار گرفته که نام روزنامه را به «غرب» تغییر دهید.
در تازهترین مطالب از این دست روزنامه شرق در نوشتاری عصبانی و ناراحت از اینکه چرا در شبکه سوم سیما برنامهای علیه آمریکا پخش میشود، نوشت: «ترامپ میگفت اسلیپیجو (sleepy joe) ولی ما در اورست میگفتیم گیج جو بایدن؛ ما یک درجه بالاتر بردیم این رو... اون یارو زنه میاد سر کار، همون کامالا هریس شیطانصفت... اون خیلی آدم وحشی کثیفیه. معلوم نیست چی میشه گفت اینجا و چی نمیشه گفت. این خانم کسیه که به خاطر رابطه با مردهای مختلف توی سیاست رشد کرد...»؛ اینجا شبکه سوم صداوسیمای ملی است و این جملات را فردی با موهای بلند، لهجه غلیظ انگلیسی و در بین خندههای کشدار خود میگوید.»
این نوشتار در ادامه با ادبیاتی که نشان از عصبانیت از پخش چنین برنامهای دارد به مسخره کردن این برنامه روی آورده و نوشته: «این «اورست»، محصول مشترک شبکه سه و شبکه افق و همان برنامهای است که قرار است با گذر از تمامی تیغهای تندوتیز سانسور صداوسیما، نگاه ایرانیان به غرب را تا بلندترین قله دنیا ارتقا ببخشد؛ اما به گواه مخاطبان خود، در حال فتح تپهای تازه است.»
روزنامه حافظ منافع آمریکا در ایران!
گزارش شرق در ادامه حتی رویکرد این برنامه را که امیدآفرینی نسبت به جوانان میهن است به میان آورده و با عنوان مخاطبان در شبکههای اجتماعی حرف دل خود را زدهاند: «آنها [رسانه ملی] که با هدف «اصلاح تصور ذهنی مخاطبان نسبت به غرب و خارج از کشور و همچنین القای حس امید نسبت به آنچه در کشور در حوزههای مختلف رخ میدهد» پا به خانههای مردم گذاشتند، حالا با نقدهای تند همین مخاطبان[!!] در شبکههای اجتماعی روبهرو شده و به دلیل آنچه «ادبیات جنسیتزده و دورویی»[!!] خوانده میشود، حاشیهساز شدهاند. منتقدان میگویند چنین برنامههایی در صداوسیما حتی مفاهیم درست را شعارزده و از معنا تهی میکند؛ اما این معنازدگی صداوسیما از کجا میآید؟ اگر نگاه ایرانیان به غرب غیردقیق است، چرا زمانی که این موضوع از صداوسیما بیان میشود، جهتگیریهایی جدی در مقابل آن شکل میگیرد؟ در حالت کلی، «اورست» و برنامههای مشابه، چرا تا این اندازه در همراهکردن افکار عمومی ایرانیان ناتوان و ضعیفاند؟»
عنوان این گزارش گویای جهت گیری آن است: «نقد غرب با لهجه غلیظ آمریکایی»[!!] عنوانی به غایت مضحک و پیش پا افتاده یا به قول همین روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب «پوپولیستی». باید از این جماعت پرسید یعنی یک آمریکایی حق نقد غرب را ندارد؟ چون لهجه آمریکایی دارد؟ پس کسانی از قبیل نوام چامسکی یا ژان بودریار یا فیلسوفان غربی که به نقد غرب پرداختند (از قبیل نیچه) همه در اشتباه بودند و اصلاحطلبان درست میگویند!
نکته دیگر اینکه حامیان سرسخت سند 2030 وقتی موضوع نقد آمریکا مطرح شده ظاهرا نگران فرهنگ شدهاند! در سند 2030 باید به کودکان حتی در پیش دبستانی گفته میشد که یک بچه چطور میشود که به دنیا میآید، حالا از یک جمله یک آمریکایی که گفته «کامالا هریس به خاطر رابطه با مردهای مختلف توی سیاست رشد کرد» ناگهان برآشفته شدهاند... کدام را باور کنیم حمایت از سند 2030 یا جملات این گزارش را؟!
فاکتورسازی مدعیان اصلاحات به نفع آمریکا
روزنامه دولتی ایران دیروز گفتوگویی را با حسین مرعشی منتشر کرد. سخنگوی حزب کارگزاران مدعی است: «مطلب خیلی روشن است و من شخصا کسانی را که میگویند دولت دارد پیام ضعف میفرستد نمیتوانم درک کنم الا اینکه بگویم اینها میخواهند استفاده سیاسی از این موضوع برای مسائل داخلی داشته باشند... خیلی واضح است که تحریم چه به سر اقتصاد این کشور آورد. ما در تحریم شاید بتوانیم زنده بمانیم، اما قطعا با مشکل روبهرو میشویم. واضح است که ما بدون شریک تجاری اصلا نمیتوانیم اقتصاد داخلی خود را قوی کنیم، حتی اگر بحث دریافت سرمایهگذاری خارجی، کسب تکنولوژی و این طور چیزها هم نباشد، بحث بازار که دیگر غیرقابل انکار است. ما اگر در شرایط تحریم بتوانیم بهترین تولیدات را هم داشته باشیم قرار است آنها را کجا عرضه کنیم؟ صادرات ما قرار است کجا برود؟»
وی گفته است: «آمارها و شاخصهای اقتصادی ما در دوران ۹۴ تا ۹۶ هم هست و معلوم است در آن سالها به کدام سمت میرفتیم. الان به هر حال شرایط آمریکا تغییر کرده و اتفاقا دولت نه با موضع ضعف بلکه از یک موضع حق به جانب درباره برجام صحبت کرده است... تازه من این را هم بگویم که اگر بازگشت آمریکا به برجام محقق شود، ما در حالت خوش بینانه ظرف چهار سال تازه میتوانیم برگردیم به شرایط اقتصادی سال ۹۶، یعنی هیچ معجزه و جهش سریعی در کار نیست. این اتفاق مبارکی است اما گشایش سریع ممکن نخواهد بود. اگر هم تعلل کنیم که وضع همین طور بدتر خواهد شد. همین قدر که کشورهای دوست ما تا الان به ما کمک کردند، از این به بعد هم میکنند. تازه ما تا امروز ترامپ را داشتیم که دنیا علیه او بود، از این به بعد بایدن را داریم که میدانیم خیلی بهتر اجماع درست میکند و معنایش این است که کشورها میتوانند بیشتر به ما سخت بگیرند... حتی اگر بایدن و ترامپ در استراتژی هم کاملا یکی باشند، در تاکتیک زمین تا آسمان با هم فرق دارند.»
درباره اظهارات فوق گفتنی است، اولا، دولت تمنا و تقلای مذاکره با دموکراتهای آمریکا دارد که قبلا با آنها مذاکره و توافق کرد اما برجام را پایمال و تحریمهای کاتسا و آیسا را پایهگذاری کردند. چرا دولت اصرار دارد مسیر آزموده شده را بار دیگر برود و فاجعه بیافریند؟ دولت وقتی به مذاکره با طرف عهدشکن، متقلب و بدهکار آمریکایی اشتها و اشتیاق نشان میدهد، انتظار جبران خسارتها از سوی دموکراتها دارد؟ جز این نیست که دولت با پالس ضعف و انفعال، در حال طلبکار کردن آمریکاییهای بدهکار است.
ثانیا، تحمیل سیاست تعلیق و انتظار به اقتصاد کشور، کم توجهی به ظرفیت تجارت با همسایگان، محدود کردن دیپلماسی به آمریکا و اروپا و عدم واکنش مناسب نسبت به عهدشکنی طرف غربی بود که آنها را نسبت به عدم اجرای تعهداتشان جریتر کرد.
ثالثا، فاکتور درست کردن مدعیان اصلاحات برای آمریکا با ادعای وضعیت خوب اقتصادی طی سالهای 94 تا 96 به واسطه مذاکره با آمریکا، در حالی است که شهریور ۹۴ وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامهای مشترک به رئیسجمهور با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاستهای ناهماهنگ دستگاهها، هشدار دادند «اگر تصمیم ضرب الاجل اقتصادی گرفته نشود، بیم آن میرود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بیاعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدتها وقت لازم باشد.» تورم در آن مقطع به اذعان حامیان دولت، به قیمت رکود مطلق کاهش یافت. افزایش فروش موقت نفت در آن مقطع درآمد را افزایش داد و در محاسبات خام رشد اقتصادی به چشم آمد اما این رشد به تعبیر کارشناسان حامی دولت (مومنی، راغفر و...) «رشد بیکیفیت و بیخاصیت» بود که اقتصاد ما را معتادتر و بیرمقتر میکرد و اتفاقا تأثیر ویرانگر بر تولید داشت که در معرض واردات بیرویه قرار گرفته بود. آمریکا همزمان، سرمایهگذاران را تهدید به تحریم میکرد و بر خریداران نفت فشار میآورد تا در فواصل سه تا شش ماهه، خرید نفت ایران را کاهش دهند. علت مجال موقت فروش نفت، اثرگذاری بر انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و نیز شرطیسازی و فریب ایران، در جهت احساس نیاز بیشتر به مذاکره بود.
رابعا، ادعای تفاوت داشتن بایدن و ترامپ در تاکتیک آن هم از زمین تا آسمان در شرایطی است که ترامپ با فشار حداکثری به دنبال از بین بردن مؤلفههای اقتدار ایران است اما بایدن همین گستاخی و غلط زیادی را با فشار هوشمند دنبال خواهد کرد.
دوباره برجام، دوباره فریب مردم با بزک مذاکره!
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «دوباره برجام» نوشت: «در حالي كه ابعاد اقتصادي سياست فشار حداكثري بر ايران، حوزههاي متفاوت از معيشت تا سلامت ايرانيها را تحت تاثير قرارداده است، غرب نبايد دچار اين اشتباه استراتژيك شود كه تهران سياست مقاومت و تدبير حداكثري را از بيم تداوم فشارهاي اقتصادي به يكباره رها خواهد كرد. همزمان تهران نيز بايد متوجه اهميت عنصر زمان در آغاز گفتوگوها درباره چند و چون احياي برجام باشد. در سال 2016 به محض پيروزي ترامپ در انتخابات، اسراييل و عربستان سعودي لابيگري براي خروج واشنگتن از برجام را بدون فوت وقت آغاز كردند كه نتيجه آن تطميع ترامپ و ترك توافق هستهاي بود. امروز نيز همان الگو در منطقه ما در حال تكرار شدن است و خبرهاي رسيده از تلآويو حاكي از تشكيل يك كميته در كابينه رژيم صهيونيستي براي مقابله با بازگشت امريكا به برجام است. عربستان سعودي نيز احتياط ديپلماتيك را كنار گذاشته و به صراحت مخالفت خود را با بازگشت آمريكا به برجام اعلام كرده است. در چنين شرايطي ايران بايد ابتدا صداي واحدي را درباره چند و چون هر گونه مذاكره به خارج مخابره كند و در گام دوم اولويت را بر استفاده از حضور بايدن در كاخ سفيد به منظور كاستن از فشار تحريم همزمان با تامين منافع ملي تعريف كند. تهران و واشنگتن هر دو برگههاي برندهاي در اين زمين در اختيار دارند كه دقت در استفاده از اين برگهها در بهترين زمان ميتواند به خروج برجام از بنبست در چارچوب راهبرد برد- برد كمك كند. »
متاسفانه مدعیان اصلاحات در ماهها و هفتههای اخیر رویکرد غیراخلاقی و غیرحرفهای را در پیش گرفته و برای عبور از فضای تنگ و ترش ناشی از کارنامه غیرقابل دفاع دولت، به مبالغه و خلافگویی و شرطیسازی معیشت مردم روی آوردهاند.
در شهریور ۹۴ درحالیکه کمیسیون برجام مشغول بررسی متن توافق هستهای بود و ابهامات زیادی درباره نقاط ضعف آن مطرح میشد؛ حامیان و مسئولین دولتی در کنار روزنامههای اصلاحطلب با هدف تحت فشار قراردادن نهادهای رسمی نظام که مسئول بررسی و تصویب برجام بودند، ادعا میکردند تأخیر در اجرای برجام روزانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار به کشور ضرر وارد میکند! نمایندگان مجلس نهم در نهایت برجام را در ۱۵ دقیقه تصویب کردند. بیآنکه بپرسند بعد از اجرای نامتوازن برجام و دادن همه امتیازات، چگونه قرار است طرف غربی به ویژه آمریکا را متعهد به اجرای تعهداتش در لغو تحریمها بکنیم؟ به همین دلیل نیز پس از برجام آمریکا بارها با تصویب تحریمهای جدید و تهدید شوکهای اروپایی مانع از لغو تحریمهای اصلی بانکی و مالی و هواپیمایی و دسترسی ایران به چرخه دلار و درآمدهای نفتی و...شد.
این جریان این روزها و در پی اعلام نتایج انتخابات آمریکا و پیروزی نامزد دموکراتها بار دیگر به تقلا افتاده و با همان ادعاهای سابق بدنبال تحمیل پشیمانی و ندامت دوباره به کشورند.
این درحالی است که کریس کونز» یکی از گزینههای بایدن برای وزارت خارجه، برای بازگشت آمریکا به تعهدات برجامی، شرطهایی گذاشته و گفته است «زمانی به برجام برمیگردیم که راهی برای محدود کردن برنامه موشکی و حمایت ایران از گروههای نیابتیاش در منطقهایجاد شود. پیش از بازگشت به برجام، باید راهی برای اعمال محدودیت بر برنامه موشکی و حمایت آنها از گروههای نیابتی محقق شود.» پیش از اینها جو بایدن تاکید کرده بود: «سیاست ترامپ در برابر ایران شکست خورد. روشهای هوشمندانهتری هم برای سختگیری بر ایران هست».
با همه این واقعیتها و کلاه بزرگی که دموکراتها (تیم اوباما- بایدن) در برجام بر سر دولت روحانی گذاشتند، باز هم مدعیان اعتدال و اصلاحات، با لب و لوچه آویزان درباره فرصت بایدن حرف میزنند! این رفتار، چیزی جز وطن فروشی است؟
هراسافکنی در مردم، تنها هنر مدعیان اصلاحات
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«واقعيت اين است که امروز مشکلات ما به بيرون از کشور گره خورده است. کاهش ارزش پول ملي به همراه انسداد رابطه سياسي ايران با برخي از کشورهاي منطقه شرايط کشور را به سمتي هدايت کرده که تندروي نميتواند مشکلي را حل کند؛ بلکه ممکن است مشکلات را افزايش بدهد. بههمين دليل اگر يک دولت راديکال راست روي کار بيايد فضاي موجود را تيرهتر ميکند و به مشکلات بيشتر دامن ميزند».
مدعیان اصلاحات در سال 96 ادعا کردند که اگر رقبای روحانی در انتخابات پیروز شوند، وضعیت کشور بحرانی شده و در این وضعیت بحرانی، قیمت دلار 5 هزارتومان خواهد شد.
این ادعا در حالی مطرح شد که در دولت دوم روحانی، قیمت دلار تا آستانه 32 هزارتومان نیز افزایش یافت. طیف مدعی اصلاحات اکنون حداقل 7 سال و نیم است که قوه مجریه را با اختیارات و امکانات گسترده در اختیار دارد اما به هیچ عنوان نتوانسته اقدام قابل توجهی انجام دهد.
با این وجود بانیان اصلی وضع موجود در پی آن هستند تا با هراس افکنی، حضور خود در پاستور را 4 سال دیگر تمدید کنند.
با بایدن برجام را جلو ببریم!
روزنامه سازندگی در یادداشتی به قلم یکی از مدعیان اصلاحات نوشت: بحث تعامل با دنیا امروزه کار اصلی ماست. آمریکاییها به راحتی توانستند در طول چند سال گذشته ما را مقابل افکار عمومی دنیا قرار دهند. ما باید سعی کنیم آنچه در سالهای گذشته اتفاق افتاده را جبران کنیم. در ادامه این مطلب آمده است: روندی که در برجام شروع کردیم روند کاملا درستی بود. عقبنشینی قهرمانانه که رهبری از آن اسم بردند دوباره میتواند رخ دهد. ما برجام را درست شروع کردیم اما برخی کسانی که در داخل دوست نداشتند این برجام اتفاق بیفتد به انحاء مختلف کارشکنی کردند..... اما حالا و با روی کار آمدن رئیسجمهوری که اعلام کرده میخواهد به برجام برگردد دوباره میشود مدل برجام را با مدیریت نو و با ادبیات جدیدتر پیش برد.
ادعاهای اصلاحطلبان درخصوص برجام و امیدها به دولت جو بایدن در حالی است که سنگ بنای بسیاری از تحریمها علیه جمهوری اسلامی در دولت دموکراتها بنیان نهاده شد.از سوی دیگر اصلاحطلبان حتی نتوانستند اروپاییها را مدیریت کنند! آمریکا از برجام خارج شد چرا طرفهای اروپایی برجام به وعدههای برجامی خود عمل نکردند؟
همین روز گذشته، سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه در بیانیهای اعلام کردند: « ایران اکنون یک سال و نیم است که مرتکب اقدامات متعددی در نقض جدی تعهدات هستهای خود شده است. ما کماکان بهشدت از اقدامات ایران که در حال تهی کردن توافق از مزایای اصلی آن در زمینه منع اشاعه است نگرانیم» و «ایران باید بهسرعت اقداماتش را به عقب برگردانده و به پایبندی کامل برجام برگردد.»