لزوم تقویت سواد رسانهای برای حضور در شبکههای اجتماعی - بخش اول
راهزنان فضای مجـازی در کمین کودکان و نوجوانان
آرش فهیم
فضای مجازی، سرزمین عجایب بیدر و پیکری است که خلوتِ حیات بسیاری از ما را به حیاط خلوت مدیران شبکههای اجتماعی تبدیل کرده است. کاربران با دنیایی به ظاهر نامحدود و آزاد روبه رو هستند، اما درواقع این فضای مجازی است که در مدیریت وضعیت مزاجی ما آزاد است؛ تا آنجا که برای ما و فرزندانمان قانون و محدودیت تعیین میکنند و اگر مطلب یا عکسی منتشر کنیم که آنها خوششان نیاید، کرکره صفحاتمان را پایین میکشند! در نقد شبکههای اجتماعی نیز مثل سایر پدیدهها و رسانههای جدید با پاسخی کلیشهای از این دست مواجه میشویم که مردم، بسته به سطح فکر و فرهنگ خود از این ابزارها میتوانند هم استفاده مثبت کنند و هم منفی؛ این عبارت کلیشهای، بهانهای برای ولنگاری و عدم مدیریت و سیاستگذاری دقیق و سنجیده فضای مجازی در ایران است!
این درحالی است که به قول مارشال مک لوهان، رسانه، خودش پیام است. این یک حقیقت است و نمیتوان کتمان کرد که هر رسانه وارداتی، اخلاق و مرام خاص خودش را هم اعمال میکند. هر چقدر هم که خوبان به خوبی از شبکههای اجتماعی استفاده کنند اما شبکههای مجازی باز هم فرهنگ خودشان را به گروههایی از جامعه که تأثیرپذیرتر هستند، تحمیل میکنند. در این میان، برخی از شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام و به تازگی لایکی، به واسطه تصویرمحوری و قابلیتهای خاصی که در انتشار عکس و فیلم دارند، بیشتر و عمیقتر میتوانند کودکان و نوجوانان را در خود غرق کنند. اتفاقات منفی در فضای مجازی فقط به محتویات غیراخلاقی محدود نیست، بلکه این فضا به جولانگاهی برای کلاهبرداران اقتصادی هم تبدیل شده است. یکی از موارد شکایت در محاکم قضایی و انتظامی، هک شدن صفحات شخصی افراد و درخواست پول به نام صاحبان حساب هاست.
حتی در خبرها خواندیم که پای برخی از مافیاهای شرط بندی و قماربازی نیز در لایوهای فضای مجازی درمیان است. برخی از به اصطلاح شاخهای اینستاگرامی، درجهت تبلیغ برای اینگونه سایتها اقدام به برگزاری لایو میکنند. سایتهایی که یک سرشان نیز به فساد و پولشویی وصل است.
شکل جدید «فرار از خانه»
طی ماههای اخیر و با گسترش شیوع ویروس کرونا و لاجرم تأکید بر ماندن حداکثری درخانه و عدم حضور بچهها در مدارس و مراکز مختلف، ارتباط کودکان و نوجوانان با شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، بیش از گذشته شده است. اما این اتفاق چه تأثیراتی بر شخصیت نونهالان دارد؟
مهدی محمدی، کارشناس ارتباطات و رئیسفرهنگسرای رسانه در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «سالها قبل یک آسیب اجتماعی در کشورمان وجود داشت به نام فرار از خانه که مسئله بسیار مهمی برای خانوادهها بود و گاهی با چالشهای جدی در این زمینه مواجه میشدیم؛ حال امروز باید ببینیم که پاسخ پدر و مادرها در برابر این گزاره که «فرزندانتان به شبکههای اجتماعی فرار میکنند»، چیست؟ در حقیقت، در خانه هستند اما به این شبکهها فرار میکنند. مثل شبکه اجتماعی جدیدی که با نام لایکی در بین کودکان و نوجوانان ما فراگیر شده، اگر نیمهشبی به آن مراجعه کنید کودکان کم سن و سالی را میبینید که در وضعیت نامناسبی حرفهایی میزنند و فعالیت خاصی دارند که اصلا زیبنده فرهنگ ما نیست.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا امکان نظارت والدین بر مصرف اینترنت کودکان وجود دارد یا خیر، بیان میکند: «به نظرم امکان این موضوع در کشورمان وجود دارد اما فرهنگش را نداریم. خیلی از این اپلیکیشنها نیز قابلیت کنترل دارد. حتی برای بچهای که تازه با گوگل آشنا شده است میتوانید محدودیت سنی تعریف کنید. این روزها صحبت از سواد رسانهای زیاد میشود اما به نظرم باید به تربیت رسانهای فکر کنیم. همانطور که پدر و مادرهای امروزی بر تربیت غذایی کودکانشان حساس هستند در این شئون نیز باید حساس باشند. چیزی که ما در لایکی میبینیم وندالیسم یا آنارشیسم است. البته نمیخواهیم وجوه سرگرمی در خانوادهها را کتمان کنیم؛ هر خانوادهای باید شادی داشته باشد اما یک اما بزرگ وجود دارد و آن هم این است که کجا و چگونه؟»
راهزنان فضای مجازی در کمین بچهها
اما عدم محدودیت حضور کودکان و نوجوانان در شبکههای اجتماعی و ضعف سواد رسانهای از سوی والدین، چه تأثیراتی بر بچهها خواهد داشت؟ برای یافتن پاسخ این پرسش و یافتن راهحلی برای کاهش آسیبهای فضای مجازی، سراغ یک مدرس ارتباطات و رسانه که خودش هم مادر دو فرزند است رفتیم تا از تجربیات وی استفاده کنیم. سمیرا خطیب زاده، دکترای مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «یکی از اثراتی که شیوع ویروس کرونا با خود به همراه داشته ،عادی سازی استفاده از فضای مجازی و تلفن همراه والدین توسط بچههاست. حتی در زمان فعالیت مدارس نیز به دلیل ایجاد فضای آموزشی از راه دور و استفاده از نرمافزار شاد، به کار گیری تلفن همراه والدین و ورود به شبکه اینترنتی توسط دانشآموزان توجیه پیدا کرد. در کنار این مسائل، والدین بسیار شاکی بودند که بچهها به بهانه استفاده از این نرمافزار برای آموزش دروس، در کنار آن استفاده نامناسبی هم از اینترنت دارند؛ آمارها هم حاکی از این بود که در این دوران استفاده از شبکههای مجازی واجتماعی به حداکثر و اوج خود رسیده است.»
وی درباره نظارت خانوادهها بر استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی توسط فرزندانشان نیز بیان میکند: «نظارت والدین بر محتوایی که دراختیار فرزندانشان قرار میگیرد خیلی مهم است؛ اینکه من هوشیار باشم دراین ساعت که این بستر برای کودکم مهیاست، او به چه گروهها و شبکههایی سر میزند؟ بسیار اهمیت دارد. حتی بسیاری از بازیهای دیجیتال که در اختیار بچهها قرار میگیرد نیاز به بررسی دارد؛ همانطور که بسیاری از بازهایی که در اپلیکیشن آپارات در اختیار بچهها قرار دارد برگرفته از فرهنگ غربی است،حتی بسیاری از بازیهای دخترانه در
اینگونه فضاها، در حقیقت ترویج فرهنگ
مصرف گرایانه را نهادینه میکند. برخی از بازیها اساسا برای این ساخته شدهاند تا خیلی از روشهای زندگی به سبک غربی را از الان به بچهها آموزش بدهند که با مفاهیم اسلامی ما کاملا در تضاد هستند.»
این کارشناس رسانه تصریح میکند: «من به عنوان یک مادر همیشه به خانوادهها، به خصوص مادران توصیه میکنم از کنار گوشیهای هوشمند و شبکههای اجتماعی به بهانه اینکه یک بازی هستند و بچهها برای دقایقی سرگرم میشوند به راحتی عبور نکنند؛ خانوادهها به این وسائل به عنوان منبعی نگاه کنند که ممکن است نوع فکر کردن و سبک زندگی فرزندانشان را تغییر دهد. بنابراین اگر خانوادهها ازاین منظر به شبکههای اجتماعی نگاه کنند حساسیت بیشتری نشان خواهند داد و سعی خواهند کرد تا محتواهایی در اختیار فرزندشان قرار بگیرد که مثبت باشد.علاوهبرمحتوا ،زمان استفاده از شبکههای اجتماعی هم باید مدیریت شود؛ اینکه بچهها به دلیل قرنطینه، نمیتوانند از کلاسهای آموزشی و بسیاری از برنامههای تفریحی استفاده کنند و یک زمان نامحدود را به استفاده از تلفن همراه سرگرم باشند فقط یک توجیه است. درواقع خانوادهها می توانند با یک جست وجو درباره بازیهای خانوادگی با حداقل امکانات در محیط خانه یک فضای شاد را ایجاد کنند. همین باعث میشود تا استفاده از فضای مجازی و بازیهای تلفن همراه توسط بچهها به حداقل برسد.»
مطالبه از مسئولان
مطالبه از مسئولان برای سیاستگذاری و مدیریت بهتر فضای مجازی، از دیگر نکات مطرح شده از سوی این کارشناس است؛ خطیب زاده در این باره میگوید: «من به عنوان کسی که دارای دکترای مدیریت رسانه است و در این حوزه فعالیت دارم وقتی باخانوادهها صحبت میکنم، بسیاری از آنها این سؤال را دارند که علیرغم تاکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر به وجود آمدن شبکه ملی اطلاعات و اینترنت پاک اما چرا مسئولین حوزه رسانه و فن آوری اطلاعات در کشورمان، نسبت به این موضوع، آن دغدغه لازم را ندارند و ما همیشه باید نگران این محتواهایی که فرزندانمان استفاده میکنند باشیم؟ این درحالی است که حتی در کشورهای غربی که سبک زندگی متفاوتی با ما دارند و حتی حدود شرعی ما را هم ندارند ،مقررات ویژهای برای استفاده از شبکههای اجتماعی بخصوص اینستاگرام دارند؛ برای مثال برای استفاده از فضای مجازی، محدودیت سنی تعیین کردهاند و بسیار جدی روی این قوانین کار میکنند، چون میدانند هرگونه سهلانگاری در این حوزه در حقیقت آسیبهای اساسی بر خانواده و فرزندان وارد میکند، اما ما که در کشور اسلامی هستیم و قطعا نهاد خانواده باید برای ما از اهمیت ویژهای برخوردار باشد متاسفانه کم کاریهایی در این حوزه میبینیم!
گسترش استفاده
از یک سامانه غیراخلاقی!
شبکههای اجتماعی، مصداق بارز اسب تراوا هستند که بدون اینکه خیلی از خانوادهها بدانند، درون خلوت و حریم شخصی آنها نفوذ میکنند؛ تنها یک تلفن همراه هوشمند و یا تبلت در دست یک نوجوان کافی است تا این اسب تراوا، به خانه به ظاهر امن ما وارد شود و امنیت روانی و اخلاقی ما را به تاراج ببرد. این روزها، شاهد گسترش استفاده از نوع جدیدی از شبکههای اجتماعی هستیم که اکثریت پدر و مادرها حتی اسم آنها را هم نشنیدهاند، چه رسد به اینکه از جنبههای منفی و آسیبزای آن با خبر باشند!
نوید کمالی، کارشناس فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در گفت وگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «در سایه شیوع کرونا و تعطیلی مدارس، والدین بیش از هر زمانی زمینه و بستر استفاده فرزندانشان از سرگرمیهای دیجیتال را مهیا کردند تا به زعم خود مانع خارج شدن فرزندانشان از منزل شوند؛ اما به این نکته توجه نداشتند که بازیهای الکترونیک امکان پر کردن خلأ روانی و عاطفی کودکان و نوجوانان را ندارند؛ از اینرو کودکان و نوجوانان از فرصت در دسترس بودن تلفن همراه هوشمند و تبلت استفاده میکنند و خودخواسته به عضویت شبکههای اجتماعی توصیهشده از سوی همسالانشان درمیآیند.»
وی ادامه میدهد: «شبکه اجتماعی لایکی از جمله پلتفرمهای ارتباطی است که در هفتههای اخیر و در سایه غفلت نهادهای مسئول و البته خانوادهها به یکی از شبکههای اجتماعی پرمخاطب کودکان و نوجوانان کشورمان بدل شده است. نکته مهم و قابل تأمل درباره این شبکه اجتماعی، محدوده سنی کاربران ایرانی آن است؛ به عبارت دقیقتر، طیف غالب کاربران ایرانی لایکی در رده سنی کودک و نوجوان قرار دارد؛ بنابراین عملاً شبکه اجتماعی لایکی در بین دانشآموزان کشورمان به عنوان محبوبترین شبکه اجتماعی همسالان مطرح است، آن هم در حالی که عمده محتواهای تولیدشده از سوی کاربران کودک و نوجوان فعال در این شبکه اجتماعی پرمخاطب، به تقلید از شاخهای فضای مجازی، دارای مضامین جنسی و غیراخلاقی است. در واقع کودکان و نوجوانان ایرانی فعال در لایکی که طیف سنی آنها عمدتا بین 7 تا 16 سال است، در سایه بیاطلاعی و ناآگاهی والدین و البته خواب خوش مسئولان فرهنگی کشور در مسیری گام بر میدارند که در معرض فضای آلوده اخلاقی است که میتواند آسیبهای جدی را به دنبال داشته باشد.»
سواد رسانهای
ضامن ایمنی در فضای مجازی
هر چند که مسئولان باید فکری به حال آشفته بازار مکارهای که با عنوان فضای مجازی بر زندگی واقعی مردم سایه افکنده بکنند، اما خود مردم نیز باید خودشان را در برابر ویروسهای مهاجم در این عرصه ایمن کنند؛ ضامن ایمنی در فضای مجازی، درمانی است با نام «سواد رسانهای»!
نوید کمالی، در ادامه گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «بر اساس آمارهای جهانی، ایران از لحاظ تعداد کاربران اینترنت و ضریب نفوذ فضای مجازی در بین شهروندان خود، رتبه اول را در غرب آسیا کسب کرده است؛ اما واقعیت این است که با وجود تمام ویژگیهای منحصربهفردی که فضای مجازی دارد، متأسفانه هنوز نتوانسته است موجب تعالی اجتماعی و فکری جامعه بشری شود؛ بلکه بلعکس در عمل، جامعه کاربران فضای مجازی بیش از هر زمانی به سمت سطحی شدن در حرکتاند، این مسئله هم ناشی از حاکم بودن فقر شدید سواد رسانهای و بصیرت سیاسی بر کاربران فضای مجازی است. کاربران فاقد سواد و بصیرت رسانهای و سیاسی در فضای مجازی به دلیل ضعف در تشخیص و تحلیل پیامهای رسانهای به راحتی تحت تأثیر عملیاتهای روانی و ادراکی گروهها و جریانات سیاسی قرار میگیرند و بر مبنای نظر آنها اقدام میکنند. برای نمونه چندی قبل، پس از اعلام خبر تأیید حکم اعدام سه اغتشاشگر حوادث آبان ماه ۱۳۹۸، جریان معاند با ایجاد هشتگ «اعدام نکنید» و ارائه تصویری ساختگی از سه محکوم اخیر، که حاوی پیام جعلی مظلومیت آنها در جریان محاکمه ایشان بود جریانی راه انداختند؛ اما بخش عمدهای از کاربران و سلبریتیهای همراه با این جریان، هیچ اطلاع دقیقی از پرونده و جرائم این افراد نداشتند.»