kayhan.ir

کد خبر: ۱۹۵۷۱۵
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۰:۳۶

اخبار ویژه




بازرگان اگر زنده بود از کارنامه شما برائت می‌جست
شورای شهر تهران در ادامه سیاسی‌کاری‌های گذشته، نام یک خیابان را به اسم رئیس‌ دولت موقت تغییر داد.
شورای شهر نام خیابان آب را به نام مهدی بازرگان تغییر داد. این شورا قبلا نیز نام مصدق و همچنین برخی بازیگران و هنرپیشه‌ها را برای برخی خیابان‌های بالاشهر انتخاب کرده بود.
این رویکرد در حالی است که شورای شهر ظرف سه سال گذشته، هیچ کار باارزش و ماندگاری برای تسهیل زندگی مردم انجام نداده و به تصریح رئیس شورای شهر در دوره مدیریت فعلی، حتی یک متر هم بر خط مترو تهران اضافه نشده است.
جالب اینکه شورای شهر در این مدت 3 ساله، 3 بار شهردار عوض کرده (آقایان نجفی، افشانی و حناچی) که در نوع خود بی‌نظیر و بی‌سابقه است.
با این اوصاف و صرف‌نظر از انتقادهای جدی به عملکرد رئیس دولت موقت (و رئیس گروهک نهضت آزادی) به نظر می‌رسد اگر خود آن مرحوم نیز اکنون زنده بود، از شورای شهر فعلی با کارنامه مردودی آن برائت می‌جست.

صوفی: اصلاح‌طلبان سرمایه اجتماعی خود را از دست داده‌اند
عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان می‌گوید اصلاح‌طلبان حتی اگر رد صلاحیت هم نمی‌شدند، نمی‌توانستند از مردم رأی بگیرند.
علی صوفی در گفت‌وگو با «فردا» می‌گوید: مشکلات شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان از سوی خود این طیف و نه رقبا، پدید آمد؛ اصلاح‌طلبان درست مدیریت نکردند و یک باره دستپاچه شدند.
وی با اشاره به گسترده شدن انتقادات از شورای عالی بعد از استعفا‌های اخیر، گفت: «برخی شروع کردند به نقد و از لزوم فروپاشی آن گفتند. در حالی که همین افراد و احزاب از بدو تولد شورای عالی در آن حضور داشتند. نماینده آن‌ها در همه جلسات شورای عالی بوده است.»
وی درباره استعفای عارف و موسوی لاری از ریاست و نایب رئیسی شورا گفت: «من از دوستانی که استعفا دادند تعجب می‌کنم و گلایه دارم. زیرا درست است که شورای عالی چهار ساله است، اما هیئت رئیسه آن محدودیت زمانی یک ساله دارد و این دوستان با توجه به اینکه زمان آن به پایان رسیده می‌توانستند در انتخابات هیئت رئیسه بعدی کاندید نشوند».
صوفی با اشاره به اینکه «عارف کاریزمایی که در شورای عالی اول و دوم داشت را در شورای سوم از دست داد» گفت: «این هم برمی‌گردد به مجلس و جایگاهی که به عنوان رئیس فراکسیون امید داشت. اینکه چقدر تقصیر داشته است البته قابل بحث است و خودش آمادگی دفاع از خود را دارد. به هرحال همین فضا را احساس کرد و برای همین هم خواست که فرصت را برای دیگران باقی بگذارد.»
وی در پاسخ به این پرسش که با این وصف عارف قادر است در انتخابات ۱۴۰۰ یکی از ظرفیت‌های جریان اصلاح طلب باشد؟ گفت: «اصلاح طلبان در کل سرمایه اجتماعی خود را به طور چشم گیری از دست داده‌اند. به نحوی که اگر شورای نگهبان آن رد صلاحیت‌ها را انجام نمی‌داد باز هم احتمال باخت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس وجود داشت.» دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات ادامه داد: «در قانون احزاب آمده که حزب برای مشارکت در قدرت تشکیل شده، اما بلافاصله گفته شده که برای نقد و اصلاح قدرت هم تشکیل شده است؛ بنابراین کسی که آویزان قدرت شود، قدرت نقد را نخواهد داشت. متاسفانه ما از ابتدای ۹۲ تا الان دیدیم که برخی احزاب که مدعی هم هستند احزاب بزرگی هستند در این زمینه بی‌پروا شده و به جای اینکه قدرت را نقد کنند به مشارکت در قدرت پرداخته و به اصلاح‌طلبان به شدت آسیب زده‌اند». وی گفت: اصلاح‌طلبان دیگر نمی‌توانند کاندیدایی مثل روحانی یا مثل علی لاریجانی و امثال آن را آورند و ائتلاف کرد و انتظار هم داشت که مردم به حرف آن‌ها گوش دهند. حتی اگر اصلاح‌طلبان هم بخواهند این غیر ممکن است. اصلاح‌طلبان ناچار هستند که رویکرد خود را نسبت به ۹۲، ۹۴ و ۹۶ عوض کنند و در یک کاندیدای کاملا اصلاح‌طلب معرفی کنند.» یادآور می‌شود اصلاح‌طلبان در انتخابات 92 و 96 پس از انجام نظرسنجی‌های متعدد، مجبور به حذف محمدرضا عارف و اسحاق جهانگیری شدند.

اعتماد: بازی‌های اصلاح‌طلبان برای مردم نخ‌نما شده است
روزنامه اعتماد می‌گوید: اصلاح‌طلبان گویا به وضعیت عقیمی رسیده‌اند.
این روزنامه در یادداشتی با طرح این موضوع که طیف اصلاح‌طلبان فاقد استراتژی یا شخصیت جدید است، می‌نویسد: بعد از کناره‌گیری عارف از شورای عالی اصلاح‌طلبان، خط یا شیر انداختن برای تعیین رئیس شورای عالی اصلاح‌طلبان رواج یافته است.
اما آن مهم نیست، آیا در همه مجموعه اصلاحات، برنامه‌ای قوی و توجیه‌پذیر جهت مردم، برای رقابت 1400 وجود دارد، بعید می‌دانم. گیرم که این برنامه وجود داشته باشد. آیا کاراکتری که تجسم این برنامه باشد (کاراکتری دست‌نخورده، مورد تایید گروه‌ها، منسجم و نسبتا جوان و فاقد پتانسیل رای منفی). در واقع پاسخ این سوال است که امکان استراتژی ریختن برای 1400 را ممکن می‌کند. اصلاحات با همه ادعاها درباره تحزب و کار تشکیلاتی، انگار فاقد توان فرزندآوری برای 1400 است. نه کاراکتری که سر و زلفی داشته باشد که دل‌ها را ببرد، نه کاریزمای شخصیتی جذابی، نه آنکه مستقل از دولتی نامحبوب باشد؛ یا اینکه شخصا بتواند ثابت کند، حیاتی قوی در سیاست داشته و در آينده ایرانیان موثر است. در واقع کاندیدای اجاره‌ای اصلاحات بیشتر به خاطر آن است که خودش نیرو ندارد یا توان توافق بر سر آن و متقاعد کردن مردم را برای رای به آن ندارد. لذا کاندیدا اجاره می‌کند و نق هم می‌زند که ما خود کاندیدا نداشته‌ایم! این بازی دیگر نخ‌نما و این کار فاقد حداقل مسئولیت سیاسی است. در کمتر از یک سال، قدیسان شورای اصلاحات باید معجزه‌گری کنند و اعجازی بیافرینند که استراتژی‌شان، پیروزی این کاراکتر قوی باشد. کاندیدای اصلاحات البته ساختنی  و حتی عصای مصلحت شمشیر کردنی است. ولی همه مشکل این است که شورای عالی اصلاح‌طلبان، اعتبارش را به سبب تصمیماتش از دست داده است و باید اول خود و برنامه دقیق ساختن کشور را بسازد تا بتواند کاندیداسازی کند. آیا برای این دو کار آمادگی دارد؟ کار سوم شور و هیجان و اقبال مردمی است که تا گردن در ناکارآمدی اقتصادی رفته‌اند و به غیر سیاسی‌ترین وضعیت روانی، برای کار ایجابی و رای دادن بی‌اعتنا شده‌اند.

آسوشیتدپرس: تو ناپلئون نیستی اشتباه نکن آقای ماکرون!
یک خبرگزاری آمریکایی ضمن تمسخر رئیس‌جمهور فرانسه نوشت او فراموش کرده که دوره قیمومیت فرانسه بر لبنان سپری شده است.
آسوشیتد پرس در تحلیلی که از سوی شبکه تلویزیونی فرانس 24 هم منتشر شده، می‌نویسد: به نظر می‌رسد امانوئل ماکرون فراموش کرده که لبنان دیگر تحت قیمومیت فرانسه نیست. رئیس‌جمهور فرانسه که از بیروت ویران شده از انفجار بازدید می‌کرد، جمعیت نگران را آسوده‌خاطر کرد و قول داد این شهر را بازسازی خواهد کرد. ماکرون همچنین مدعی شد انفجارهای بیروت قلب فرانسه را شکافته است.
منتقدین، این تلاش‌ها را به عنوان اقدامی در چارچوب سیاست استعمار نوین محکوم کرده و می‌گوید این مقام اروپایی به دنبال آن است تا در منطقه‌ای آشوب‌زده در خاورمیانه، قدرت خود را احیا و توجهات را از مشکلات روزافزون داخلی منحرف کند. یکی از کاربران فضای مجازی، وی را «ماکرون بناپارت»، و امپراطور ناپلئون قرن 21 نامید. «جک لانگ» وزیر سابق دولت فرانسه که  هم اکنون مدیر موسسه جهان عرب در پاریس است، می‌گوید: ما در لبه پرتگاه قدم می‌زنیم. ما باید به مردم لبنان کمک، از آن‌ها حمایت و لبنانی‌ها را تشویق کنیم؛ ولی در عین حال نباید چنین ذهنیتی ایجاد کنیم که می‌خواهیم سلطه‌ای جدید اعمال کنیم، چرا که چنین چیزی بسیار احمقانه است.
روابط فرانسه با لبنان به دستکم قرن شانزدهم برمی‌گردد، یعنی زمانی که رژیم سلطنتی فرانسه با حکمرانان عثمانی مذاکره کرد تا از مسیحیان حفاظت و نفوذ آن‌ها را در منطقه تضمین کند. تا سال‌های نفوذ فرانسه در 192- 1940-، لبنان شبکه‌ای از مدارس فرانسوی و نیز فرانسه زبان داشت که تا همین لحظه نیز حیات خود را حفظ کرده‌اند.
چند روز پیش یک عریضه عجیب در فضای مجازی منتشر شد که خواستار آن بود تا فرانسه موقتا اعمال نفوذ خود را در لبنان احیاء کند.
از این اقدام عمدتا به عنوان یک نظر مضحک یاد می‌شود 60 هزار نفر این عریضه را امضا کرده‌اند، از جمله اعضای جامعه مهاجران لبنان که حدود 250 هزار نفر هستند، ماکرون در لبنان با سران برخی گروه‌ها ملاقات کرد.
«سامر فرانجیه» نویسنده می‌گوید ماکرون سیاستمداران را مانند «کودکان دبستانی» گرد هم آورد و به دلیل آن که به وظایفشان عمل نکردند، با آن‌ها با خشونت صحبت کرد. در پاریس، مخالفان سیاسی داخلی ماکرون از چپ‌های تندرو تا راست‌گراهای افراطی نسبت به سیاست‌های استعمارگرایانه نوین و همچنین تلاش برای گرفتن امتیازات سیاسی از لبنان به ازای کمک به آن کشور، به ماکرون هشدار داده‌‌اند.

شکوری راد: سرمان به سنگ خورد اما با ابراز پشیمانی ضربه دوم را به خود نمی‌زنیم
دبیرکل حزب اتحاد ملت می‌گوید در دوره دوم روحانی، سر اصلاح‌طلبان به سنگ خورد. شکوری راد در عین حال گفته است: اظهار پشیمانی از روحانی ضربه دومی خواهد بود که اصلاح‌طلبان به خود می‌زنند(!)
علی شکوری‌راد در گفت‌و‌گویی مجازی اظهار داشت: آقای روحانی برجام را جلو برد و فضا برای فعالیت اصلاح‌طلب‌ها بازتر شد ولی در مرحله دوم، اصلاح‌طلب‌ها از ابتدا آقای روحانی را به ‌عنوان کاندیدای خود معرفی کردند و سراغ دیگری نرفتند. البته در آن زمان آقای روحانی هم مذاکره‌ای به این معنا که تعهدی به کسی بدهد با ما نداشت؛ اگر مذاکره‌ای صورت می‌گرفت، معلوم نبود نتیجه آن تعهد دادن آقای روحانی باشد و بعد از آن معلوم نبود ما چه خواهیم کرد و در واقع هیچ آلترناتیوی وجود نداشت؛ بنابراین مجبور بودیم از آقای روحانی حمایت کنیم، اما با این انتظار ذهنی که آقای روحانی قدر این حمایت را می‌داند و سیاست‌های درست دولت اول خود را با گرایش بیشتری به اصلاح‌طلبی دنبال خواهد کرد ولی نتیجه برعکس شد؛ یعنی آقای روحانی به جای اینکه این رویه را دنبال کند، از اصلاح‌طلبان فاصله گرفت و این باعث سرخوردگی در بدنه اصلاح‌طلبان شد.
وی بدون آنکه توضیح دهد روحانی در دوره دوم چه تفاوتی کرد، می‌افزاید: در واقع در دوره دوم آقای روحانی، سر اصلاح‌طلب‌ها به سنگ خورد و دچار سرخوردگی شدند و همین باعث شد این بحث‌ها پیش بیاید؛ اما آیا اصلاح‌طلب‌ها ‌اشتباه کردند؟ من معتقدم در هر دو دوره، حمایت از روحانی درست بود؛ هم در سال ۹۲ که تدبیر بسیار جالبی به کار بردند و بابت آن مدال تدبیر می‌گیرند و بار دوم هم به دلیل اینکه خطا نکرده و از آقای روحانی عبور نکردند. اما برآوردشان ‌اشتباه بود که آقای روحانی انتظارات ذهنی آنها را پاسخ خواهد داد. هنوز هم من فکر می‌کنم سیاست اصلاح‌طلب‌ها در قبال دولت روحانی همچنانکه رسما همین است، باید «اتحاد و انتقاد» باشد و بزرگ‌ترین‌اشتباه این است که اصلاح‌طلب‌ها از حمایت از روحانی ابراز پشیمانی کنند. اگر اصلاح‌طلبان ضربه اول را از بی‌توجهی روحانی به انتظاراتشان خورده‌اند، اظهار پشیمانی از دولت روحانی ضربه دومی خواهد بود که این بار به دست خود اصلاح‌طلبان به آنها وارد خواهد شد.
وی در ادامه اصلاح‌طلبی را برآمده از جناح چپ خوانده و می‌گوید: بدنه اجتماعی اصلاح‌طلب‌ها بدنه اجتماعی جناح چپ است. مجموعه‌ای که در این مقطع به جناح چپ افزوده شد یعنی طیف کارگزاران بین چپ و راست تعریف می‌شد. این مجموعه در انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ به جناح چپ میل کرد و در زمره حامیان آقای خاتمی قرار گرفت. تبار برخی اعضای کارگزاران راست است و برخی چپ. این طیف از اول اینطور بودند. کارگزاران حزبی بود که در دولت آقای هاشمی شکل گرفت و یک رأس بزرگ بدون بدنه داشت. البته به هرحال در این مدت بدنه‌ای شکل داده‌اند اما همچنان با همان معضل روبه‌رو هستند. این حزب با رأس بزرگ و بدنه کوچک قدرت مانور زیادی دارد و می‌تواند راحت در مواضع جابه‌جا شود، جمع مرکزی امروز تصمیمی بگیرد و فردا تصمیمی دیگر.

تورم قیمت مسکن زیر سر سوداگری بانک‌هاست
نایب رئیس انجمن انبوه‌سازان گفت مافیای بانکی، پشت پرده بنگاهداری و گرانی مسکن است. بنگاهداری بانک‌ها تازگی ندارد و بانک‌ها از قبل بنگاهدار بودند با اینکه به این کار آنها اعتراض می‌شد بانک‌ها به سود احتیاج دارند و تنها جایی که می‌توانند سرمایه‌گذاری خوب و مطمئنی داشته باشند بخش املاک و مستغلات و بازار مسکن است و وقتی بازار مسکن در حیطه قدرت بانک‌ها قرار بگیرد، از سود خود عقب نمی‌کشند و همیشه دنبال سود بیشتر خواهند بود.
وی به روزنامه آرمان گفت: وقتی بانک هزار واحد ساخته، خریده یا در دست دارد، می‌خواهد 25 تا 30 درصد سود به دست آورد، به همین دلیل پایین آمدن قیمت مسکن وقتی دست بنگاهی مانند بانک در کار است دیگر معنایی ندارد و گرفتار افزایش قیمت‌های این‌چنینی هستیم. هرچند اگر سرمایه‌گذار همچنین سرمایه‌گذاری‌ای کرده باشد راضی نخواهد شد که سود کاهش یابد، مگر اینکه سیاست‌گذاری‌های دولت بانک‌ها را مجبور کند قیمت را بشکنند یا کاهش دهند. این هم در صورتی اتفاق می‌افتد که تولید افزایش یابد. یعنی فراوانی محصول که اینجا منظور مسکن است. اگر مسکن دست سرمایه‌گذار باشد بالاخره یا باید راضی شود که در بخشی ضرر کند یا قیمت را کاهش دهد، اما بانک‌ها به هیچ‌وجه زیر بار ضرر و کاهش قیمت نمی‌روند.
بنگاهداری بانک‌ها باعث می‌شود تا قیمت‌ها همیشه رو به افزایش باشند. این اشکال کار سیستم بانکی است و وقتی علنا اعلام می‌شود که بانکی هزار واحد مسکونی را در اختیار دارد معلوم است که اصلا راضی نخواهد شد قیمت‌ها کاهش یابد.
نایب رئیس انجمن انبوه‌سازان می‌افزاید: بانک‌ها علاقه‌ای به پرداخت تسهیلات در بخش مسکن به سازنده یا خریدار با دوره بازپرداخت 12 تا 15 ساله ندارند چون دوره بازگشت پول زمان‌بر است. پرداخت تسهیلات به افرادی که بتوانند در کمترین زمان بیشترین سود را به بانک‌ها پرداخت کنند بیشتر مورد توجه آنهاست، به عنوان مثال دادن تسهیلات به فردی که قصد خرید مثلا سکه را دارد برای بانک جذاب‌تر است چون به سرعت می‌تواند سود سرشاری را به همراه اصل آن به بانک برگرداند.
وی در پاسخ این سوال که آیا بانک مرکزی نمی‌تواند وارد این موضوع شود؟ می‌گوید: چرا نتواند؟ بانک‌ها حد و حدود دارند و این حد و حدود مشخص کرده که بانک‌ها باید به چه میزان و در چه قسمتی تسهیلات پرداخت کنند، الان قانونی دوفوریتی در مجلس مصوب شده و بانک‌ها را مجبور کرده حداقل 20 تا 25 درصد از کل تسهیلاتی که قرار است به بخش بازار پرداخت شود را به بخش مسکن اختصاص دهند.
ایرج رهبری گفت: بانک‌ها قانع به سود بانکی 18 تا 20 درصد نیستند و برای کسب سود بیشتر بنگاهدار شده‌اند و با در دست گرفتن بازار مسکن و ایجاد نوسانات، یکباره می‌بینیم که 40 تا 50 درصد در عرض چند ماه قیمت‌ها رشد پیدا می‌کنند. بانک‌ها در چه بازاری بهتر از بازار مسکن می‌توانند سود به دست بیاورند؟