اقدامات کوتاهمدت و ضربتی
سرویس ورزشی –
امروز بر همگان والبته آنها که خود را به خواب نزدهاند روشن است که به دست و پای ورزش ایران تارهایی تنیده شده که مانع از رشد و پیشرفت بایسته و به تعبیر رهبر معظم انقلاب « تحول» و« قوی شدن» آن میشود، پای حرف هر کارشناس و خبره و صاحب نظری که مینشینی تقریبا جملگی بر این امر اتفاق نظر دارند که ورزش ایران از ظرفیتهایی سرشار، چه در بعد نیروی انسانی توانمند و کار آمد و چه از حیث مادی و امکاناتی، برخوردار است که در صورت مدیریت صحیح و استفاده بهینه و به فعلیت درآوردن آن بدون هیچ تردیدی شتاب پیشرفت این ورزش در اکثر رشتهها افزونترخواهد شد و جایگاه بینالمللی آن ارتقاء خواهد یافت.
خلاصه کلام اینکه در حال حاضر نه تنها از این تواناییها به درستی و در جای خود استفاده نمیشود،سهل است، که با استفاده غلط و
سوءمدیریت و بالاخره فقدان برنامه و نظارت لازم از این داشتهها، بد هم استفاده میشود و... به این وسیله ضربات مخربی هم بر پیکره ورزش وارد میآید.
نبودن کار دست کاردان، فقدان نظارتهای بایسته مدیریتی، دلالیسم افسار گسیخته، به حاشیه راندن و منزوی ساختن چهرههای اصیل و کاربلد ومقبول ورزشی، نشاندن افراد غیر ورزشی و نامدیر بر راس امور بسیاری از فدراسیونها، عدم رعایت اصل شایستهسالاری، مدیریتهای باندی و طایفه ای، اساسنامههایی که راه را برای ورود چهرههای توانای ورزش به بدنه ورزش بستهاند، بلاتکلیفی تیمهای بزرگ و سرمایههای ارزشمندی مثل تیمهای پرطرفدار و ریشهدار استقلال و پرسپولیس، عدم توجه به مسائل اخلاقی و نبود تلاش برای ترویج مرام پهلوانی،لاابالیگری فرهنگی وپیامدهای مفسده انگیز آن در بعضی از بخشها و ردهها و...(که این خود بحثی مفصل و تلخ است)، رواج آقازاده بازی به شکل علنی وآشکار و...از جمله موانع مهمی است که مانع از به فعلیت درآمدن تواناییهای بالقوه ورزش ایران میشود.
به طور طبیعی ورزش ایران هم مثل هرجای دیگر دنیا با اشکالات فنی و ساختاری روبه رو است که هم وغم مسئولان ورزش باید پرداختن و برطرف کردن این معضلات و اشکالات ساختاری باشد اما در کمال تاسف و تعجب مشاهده میشود که در اغلب دورههای مدیریتی، علی الخصوص دوره کنونی نه تنها تلاشی برای برطرف کردن این مشکلات ریشهای و اصلاح ساختار ورزش نمیشود که با شیوه و نحوه مدیریت مدیران غالبا غیرورزشی در راس امور ورزش، مشکلات وگرفتاریهای خود ساخته و ناشی از عدم مدیریت صحیح یا بدتر از آن سوءاستفاده از جایگاه مدیریتی نیز بر آن مشکلات ساختاری اضافه شده و...
در مجموع ورزش را با انبوهی از مسائل لاینحل و سخت آزاردهنده، ازمسیر روبه تحول و قوی شدن و پیشرفت باز میدارد و... در تحلیل وضعیت اشاره شده، سرنخ ماجراها به آنجایی بر میگردد که در کمال تاسف نگرشی جدی در نزد دولتها و دولتمردان وجود ندارد.
بارها به سهم خود نوشته ایم کسی انتظار ندارد که با وجود مشکلات و مسائلی که دولت در اداره مملکت با آنها مواجه است، یکسره به ورزش پرداخته شود و کل دولت از رئیسجمهور محترم گرفته تاسایر اعضای محترم کابینه همه چیز را رها کرده و فکر وتوان و برنامههای خود را روی حوزه ورزش متمرکز سازند! معلوم است که هیچ عقل سلیم و فکر سالمی خواهان چنین چیزی نیست، همه حرف و توقع این است که ورزش فقط به « اندازه خودش» نه بیشتر و نه کمتر، از سوی دولت و دولتمردان «جدی» گرفته شود.
متاسفانه این نگرش جدی در بیشتر دولتهای ما نبوده است و اولین دلیل این حرف و پیامد ناشی از آن « سپردن کار به دست غیر ورزشیها» برای استفاده سیاسی و... از ورزش است وچون همواره خشت اول در ورزش چنین بنا نهاده شده به طور طبیعی تا آخر هم میرود دیوار،کج! بنابراین اگر میخواهیم حال ورزش خوب شده و ورزش ایران در مسیری سالم هدایت شود، به طوری که بتواند کارکردهای ذاتی و متنوع خود را(فرهنگی، تربیتی، اقتصادی و...) بروز دهد اولین شرط و قدم باید« تغییر نگرش دولت» حالا چه دولت فعلی وچه دولت بعدی باشد. اما با توجه به اینکه معلوم نیست کی این اتفاق قرار است بیفتد و این « تغییر نگرش» در نزد متولیان اصلی ورزش یعنی دولت رخ دهد، لازم است برای تغییر و اصلاح خیلی از کجرویها و سوءاستفادهها و بدعملیها و... اقدامات
کوتاه مدت و ضربتی صورت بگیرد.
از آنجا که همه حرفها درباره ورزش زده شده و میشود و اکثر دلسوزان و اهالی شناخته شده ورزش نظرات خود را ابراز کرده و هشدارهای لازم را داده و میدهند و...اما مدیران و صاحبمنصبان ورزش بر خلاف ژست و شعار در باره« انتقادپذیری» و« حرمت گزاری به نظرات پیشکسوتان و کارشناسان»، عملا بدون کوچکترین اعتنا و توجه به نظرات دلسوزانه و هشدارهای اصلاح گرایانه منتقدان و کارشناسان و رسانهها و... وتازه با متهم کردن آنها به « سیاسی بودن» و « خطی بودن» و «مغرض بودن» و...دنبال کار خود ومشغولیتها و هدفهای شخصی وباندی و... خودشان هستند و... آری در چنین شرایطی لازم است دستگاهها و نهادهایی که وظیفه نظارتی دارند به مسائل ورزش ورود کنند و بررسی نمایند که این همه اعتراض و انتقاد وهشداری که از جانب پیشکسوتان و
موی سپید کردهها وکارشناسان ورزش میشود اصل و اساسی دارد یا اینکه همه آنطور که بعضی از مسئولان انتقادپذیر! ورزش میگویند از سر توهم است و سیاسی کاری و غرضورزی...؟! امیدواریم تشکیلات و نهادهایی چون مجلس شورای اسلامی، سازمان بازرسی، وزارت اطلاعات و... در
این باره به مسئولیت خود عمل کنند و حداقل به یکی از خواستههای جامعه ورزش(مبنی بر ورود دستگاههای نظارتی به موضوعات ورزش) پاسخ مثبت دهند.