جرعه های معرفت - شرح حدیث معصومین(ع) در کلام رهبر انقلاب
علما، چه زمانی امین پیامبرانند؟
عن امیرالمومنین(ع) عن رسولالله(ص) انه قال: الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا؛ قیل: یا رسولالله! و ما دخولهم فی الدنیا؟ فقال: اتباع السلطان، فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی ادیانکم.
«امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر(ص) نقل میکنند که فرمود: فقها، امین پیغمبرانند تا هنگامی که داخل در دنیا نشوند. سوال شد که یا رسولالله! داخل شدن آنها در دنیا چگونه است؟ فرمود: وقتی که تابع و پیرو سلطان و قدرت مادی شدند، که وقتی چنین شدند، باید مواظب باشید و برحذر باشید بر ادیانتان که آن را غارت نکنند.» (1)
* * *
- الفقهاء امناء الرسل؛
[امیرالمومنین(ع) از قول پیامبر(ص) میفرماید:] فقها، امنای پیغمبرانند؛ امین آنها هستند. امین کسی یعنی اینکه آن کس کارهای خود را به او میسپارد، امانت مهمی را که بر دوش دارد برعهده او میگذارد و او این امانت را به درستی به سرمنزل میرساند؛ این امین است. آنها این مسئولیت را بر دوش فقها گذاشتند که این مسئولیت عبارت است از چه؟ از اینکه مردم را هدایت کنند، مردم را به نجات برسانند و بهروزی معنوی و اخروی و دنیوی و مانند اینها را برای مردم زمینهسازی کنند و فراهم کنند؛ این کار انبیا است، این را سپردهاند به فقها و فقها امین آنها هستند که این کار را برایشان انجام بدهند.
- ما لم یدخلوا فی الدنیا؛
اما فقها در صورتی امین انبیا محسوب میشوند که داخل در دنیا نشوند؛ معنایش این نیست که نخورند، نیاشامند، نکاح نکنند و از این قبیل؛ نه، یعنی دنیاطلبی نکنند؛ بنده دنیا و سرباز شهوات نفس خودشان نباشند؛ معنایش این است.
- قیل: یا رسولالله! و ما دخولهم فی الدنیا؟؛
پس سائل [درباره چگونگی آن] میپرسد. طبعا [چون] یک مصداق را سوال میکند، حضرت هم یک مصداق را جواب میدهند؛ مخصوص این نیست.
- فقال: اتباع السلطان؛
وقتی که تابع سلطان و قدرت مادی بشوند. یک نمونه از دخول در دنیا این است؛ پیرو سلطان شدن. مراد، «سلطان حق» که بلاشک نیست، چون او پیرویاش واجب بر همه است؛ سلطان یعنی آن قدرت به ناحق، قدرت مادی، که ازمه (مهار) امور مردم را به ناحق در دست گرفته؛ اینها باید با او مقابله کنند و معارضه کنند و با او همراهی نکنند؛ حالا بروند خودشان بشوند جزو لشکر او! این یک مصداق تام و تمام دخول در دنیا است. البته عرض کردیم این یک مصداق است؛ بعضیها هم بودهاند که اتباع سلطان هم نمیکردند، جور دیگری داخل در دنیا میشدند؛ ما دیدهایم. در زمان سلطه طواغیت بر این کشور، از نزدیک دیدهایم؛ حالا هم در دنیا هستند، [اما] دیگر آنوقت از نزدیک کاملا مشاهده میکردیم که کسانی در جریان پیروی از سلطان و مانند اینها بهصورت رسمی نبودند - که جزو دستگاه محسوب بشوند - اما مشغول شهوات خودشان بودند، مشغول و سرگرم خواستههای نفسانی پست و حقیر خودشان بودند. مصادیقی دارد اما خب مصداق تام و تمامش آن است.
- فاذا فعلوا ذلک فاحذروهم علی ادیانکم؛
وقتی آنها اتباع سلطان را پیشه کردند، آنوقت مراقب باشید، مواظب باشید، برحذر باشید که دین شما را ندزدند؛ چون عالم دین هم هستند، راه و چاههای دین را بلدند. «آخوندهای درباری» آن روز و «آخوندهای پیرو آمریکا» امروز - این هم یک جور «اتباعالسلطان» است؛ امروز سلطان دنیا، آمریکا است- دینشان را در خدمت سلطان قرار میدهند. آنوقت هرچه او بخواهد، همانجور برایش معنا میکنند، همانجور برایش آیات را تفسیر میکنند، همانجور تاویل میکنند؛ آنوقت است که دیگر باید برحذر باشید بر ادیانتان که دیگر دینتان را غارت نکنند؛ امین که نیستند هیچ، خائنند و ممکن است که غارت کنند.
* شرح حدیث در ابتدای درس خارج؛ 1384/3/8 به نقل از کتاب نسیم سحر
--------------------
1- نوادر راوندی، ص156