شرح حکیمانه رهبر معظم انقلاب بر فرازهایی از نهج البلاغه
ترک محرمات برای عبور آسان از پل صراط کافی است
هشداردهنده مانند بشارتدهنده
از این هم که بیایند به ما هشدار بدهند نسبت به بعضی از اشکالات، اصلا نبایستی نگران باشیم. این هم یکی از حِکَم نهجالبلاغه است: «مَن حَذَّرَکَ کَمَن بَشَّرَک»؛ کسی که تو را برحذر میدارد، مثل کسی است که به تو مژده میدهد. مژده چطور انسان را خوشحال میکند، اگر کسی آمد و برحذر داشت و گفت «آقا! خبر داشته باش که امشب یک دزدی بنا است بیاید صندوقت را بزند»، از این هم به همیناندازه آدم باید خوشحال بشود؛ مثل همان بشارت است. بر حذر داشتن، زنهار دادن، مثل مژده دادن و بشارت دادن است.
راهی طولانی پیش روی انسان
حضرت در بخشی از وضیت خود به امام حسن مجتبی(ع) میفرماید: بدان که پيش روى تو راهى وجود دارد که مسافت خيلى طولانى و مشقّت شديدى در آن هست. اين راهى که پيش روى شما است- راه رسيدن به جزاى عمل و رسيدن به قيامت- راه طولانىاى است. «وَ اَنَّهُ لا غِنى لَکَ فيهِ عَن حُسنِ الاِرتياد»؛ در يک چنين راهى، تو بايد با منتهاى طلب حرکت کنى- «ارتياد» يعنى خواست، طلب، تلاش همراه با اراده و نيّت- چارهاى ندارى جز اينکه کار را جدّى دنبال کنى. يعنى اين راهى نيست که انسان بتواند آن را سرسرى بگيرد. بله، غفلت داريم، کار را سرسرى ميگيريم؛ امّا اين سرسرى گرفتن کار، از روى غفلت است. بدانيم که حقيقت قضيّه چيست، و کجا داريم ميرويم، و سرنوشت ابدى ما در کجا تحقّق پيدا میکند و عينى میشود؛ اين را اگر توجّه کنيم، جدّى خواهيم گرفت. لذا شما در دعاى شريف کميل میخوانید: «وَ هَب لِىَ الجِدَّ فى خَشيَتِک»؛ از خداى متعال میخواهید که خشيت ما در مقابل پروردگار، يک خشيت جدّى باشد؛ از ظاهر قلب و همين احساسات زودگذر و ناشى از عوارض زندگى نباشـــد؛ به معناى واقعى کلمه، انسان در مقابل پروردگار احساس خشيت کند.
برداشتن توشه کافی و سبک کردن بار برای طی کردن راه طولانی
«قَدرِ بَلاغِکَ مِنَ الزّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهر»؛ حالا شما ناچاريد از اين راه سخت و طولانى که راه قيامت است، عبور کنيد؛ شما به سمت قيامت از وسط دنيا داريد ميگذريد، ناچاريد از اين گذرگاه مادّه عبور کنيد با همه لوازم اين مادّه، با همه خصوصيّاتى که انسان در اين محيط مادّى و در فضاى مادّى بهطور طبيعى دارد؛ بنابراين کارى که بايد بکنيد براى اينکه آن نهايت براى شما آسان شود و مطلوب باشد، اين است: «قَدرِ بلاغِکَ مِنَ الزّاد»؛ آن مقدارى از توشه را که تو را به منزل برساند، تقدير کن- يعنىاندازهگيرى کن- بدان چقدر کار لازم دارى براى اينکه بروى.
«مَعَ خِفَّةِ الظَّهر»؛ بار دوش خودت را هم سبک کن. اين دو تا هدايت و راهنمایى است که اميرالمؤمنين میکند. اوّلاً بدان چه لازم دارى براى عبور از اين راه. در پاسخ اينکه ما چه لازم داريم، خودشان بيان کردند: اجتناب از محرّمات و انجام واجبات. يعنى آناندازه لازم، و به قول پزشکان، آن دوز لازم از ذخيرهاى که شما لازم داريد براى اينکه بتوانيد اين راه را طى کنيد، همين واجبات است؛ اين واجبات را که انجام دهيد، آن مقدار لازم از ذخيره را داريد. هرچه بيشتر کرديد و بر اين واجبات افزوديد، امکانات بيشترى خواهيد داشت، استفاده بيشتر و بهره بيشترى خواهيد برد. ليکن مقدار فرایضى که بر ما واجب است، آن حدّاقلّ نيازى است که ما براى عبور در اين راه داريم. محرّمات هم همينجور است. يعنى اجتناب از محرّمات، حدّاقلِّ آن پرهيز از آسيبهایى است که در اين راه ممکن است براى ما پيش بيايد. بنابراين اگر از محرّمات اجتناب کرديم و واجبات را انجام داديم، اين همان پرواز موردنظر را براى من و شما ممکن و فراهم میکند؛ چيز بيشترى لازم نيست. بعضىها دنبال برخى از خصوصيّاتند؛ کسى را پيدا کنند، از او ذکرى بگيرند، از او رياضتى فرا بگيرند. اينها لازم نيست؛ رياضت شرعى، مشخّص است. اگر همين نمازها را بخوانيم، درست بخوانيم، بوقت بخوانيم، ارکانش را درست به جا بياوريم، با توجّه بخوانيم، يا روزه را درست بگيريم- همين واجبات و فرایضى که در اختيار ما است- همينها انسان را پرواز میدهد.
انجام واجبات و ترک محرّمات راه پرواز و جذب نور الهی
و من به شما عرض بکنم؛ ما اگر چنانچه همين مقدار را انجام دهيم، خود اين زمينهاى خواهد شد براى جذب انوار الهى به ميزان زياد. يعنى اين حدّاقلّى که براى ما لازم است، هنرش فقط اين نيست که ما را قادر خواهد کرد بر اينکه اين راه را طى کنيم؛ بلکه هنر ديگرش اين است که زمينه ما را براى جذب بيشتر نور الهى و تفضّل الهى فراهم خواهد کرد. وقتى انسان نماز فريضه را خوب بخواند، بهطور طبيعى ميل به نوافل پيدا خواهد کرد. وقتى انسان از دروغ، از غيبت، از قول به غير علم، از تهمت، از افساد، از مال مردم خورى، از خيانت در امانت پرهيز کند، خود اين، دل انسان را آماده تلقّى هدايت الهى و معرفت الهى خواهد کرد؛ ما را پيش خواهد برد. اين توصيه اوّل.
توصيه دوّم هم اينکه فرمودند: «مَعَ خِفَّةِ الظَّهر»؛ بار دوش خودت را سبک کن. ماها که بارهاى سنگينى را بر دوش گرفتيم، اميدواريم انشاءالله خداى متعال توفيق دهد که بتوانيم اين بارها را حمل کنيم. اگر شماها انشاءالله بتوانيد اين بارها را حمل کنيد و به سلامت به منزل برسانيد، اجر فراوانى هم خواهد داشت. يعنى اين مسئوليّتهاى سنگين همچنانکه دغدغه فراوانى براى خود انسان ايجاد میکند، امّا از آنطرف هم اگر خوب انجام بگيرد، فضيلت بسيارى خواهد داشت.