کد خبر: ۱۸۲۷۸۷
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۳
بایدهای روابط همسران

یکدیگر را ببخشیم




 محمدمهدی رشادتی
 ارزش و اهمیت عفو و گذشت
یکی از اساسی‌ترین ارزش‌های اخلاقی در روابط میان انسان‌ها، گذشت نمودن از خطاهای دیگران و سهولت‌ پذیرش عذر آنان است. این ویژگی‌ می‌تواند دشمنی‌ها را ریشه‌کن کند و محبت و دوستی و همبستگی در پی داشته باشد.
زیر آدمیان در روابط اجتماعی و در تعامل با یکدیگر، گاهی مرتکب اشتباه شده و چه بسا حقوق برخی را نیز پایمال کنند. بنابراین به منظور صیانت از روابط دوستان و آشنایان به ویژه خانواده خود و تحکیم پایه‌های همزیستی مسالمت‌آمیز فیما بین، ضرورت دارد از خطاهای هم چشم‌پوشی کنیم.
بدین نحو کینه‌ها و دشمنی‌ها و نزاع‌ها، جای خود را به دوستی‌ها و مهربانی‌ها و هم‌دلی‌ها خواهد داد. عفو و گذشت کردن، در واقع ضد انتقام گرفتن و ضد تلافی نمودن است.
امام علی‌(ع) فرمود: ‌«انتقام گرفتن از زشت‌ترین خصوصیات فرد توانمند است و شتاب نمودن در گرفتن انتقام نیز شیوه انسان‌های فرومایه و پست می‌باشد.» (غررالحکم، آمدی، ج 2 ص 519)
اما گذشت کردن از جمله بهترین صفات نیک انسان متعالی است. به ویژه اگر او توان گرفتن انتقام را نیز دارد ولی در عین حال از حق خود می‌گذرد. و امام حسین‌(ع) نیز چنین انسانی را باگذشت‌ترین فرد معرفی نموده و وی را تحسین می‌فرماید. (فرهنگ سخنان امام حسین‌(ع)، محمد دشتی ص36) البته بدیهی است که گذشت در جایی صحیح است که آدمی از «حق شخصی» خود چشم‌پوشی کند. اما حق دیگران و یا حقوق عمومی و حقوق الهی، به شخص مربوط نمی‌شود که بتواند از آن بگذرد.
لغزش‌ها
برادر و خواهر گرامی، چه بسا از طرف هر کدام از ما یعنی زن و شوهر، خطاهایی صادر شود. مردان گاهی عصبانی می‌شوند، ناسزا و دروغ‌ می‌گویند، کم‌محلی و بی‌توجهی می‌کنند، خلف وعده می‌نمایند، گوش به حرف نمی‌دهند، بعضی‌ها کتک‌کاری می‌کنند، اهانت و بی‌احترامی می‌کنند، تنگ‌نظری کرده و خساست به خرج می‌دهند و...
زنان نیز گاهی بی‌ادبی می‌کنند، حرف‌های نیش‌دار می‌زنند، پرخاشگری می‌کنند، دادو فریاد راه می‌اندازند، بدون اجازه شوهر و بدون هماهنگی منزل را ترک می‌کنند، بهانه‌تراشی کرده و ممکن است بعضی وظایف اصلی خود را به خوبی انجام ندهند و...
به طور قطع این نوع لغزش‌ها و خطاها بیش از این مقدار است و ما قصد نداریم با شمارش آن‌ها، هم قبح بیان بدی‌ها ریخته شود و هم روان خواننده عزیز را مکدر نماییم.
چه باید کرد؟
روشن است که چنین لغزش‌هایی از هر دو طرف ممکن است گاه و بی‌گاه صادر شود. در این وضعیت چنانچه هر کدام در پی «مقابله به مثل» باشیم، اگر او داد می‌زند، ما هم داد و فریاد کنیم، اگر او ناسزا می‌گوید، ما هم در عوض آن دو چندان ناسزا بگوییم و به همین روش ادامه دهیم، مطمئن باشیم، زندگی ما به سرانجام خوشی نخواهد رسید.
در پاسخ به پرسش چه باید کرد؟ توجه خوانندگان محترم را به روش‌های پیشنهادی زیر جلب می‌نماییم:
1) اگر همسرمان بدون عذرخواهی از کردار خویش پشیمان شد،‌ او را ببخشیم و موضوع را فراموش کنیم، این‌گونه آتش تازه روشن شده را
خاموش می‌کنیم.
یادآوری این نکته بسیار ضروری است که همین مقدار که همسرمان پشیمان شده، یک گام بسیار مهمی برداشته شده است و می‌باید از آن استقبال کرد.
در این شرایط در صدد نباشیم که لغزش‌های او را اثبات کنیم. زیرا به شخصیت وی لطمه وارد می‌شود. و ممکن است در پی تلافی برآید و خطاهای شما را برشمارد و چه بسا کارتان به نزاع و جدال و حتی به جدایی ختم شود.
بنابراین در این مرحله بهتر است «سکوت» کنید و رفتار نادرست او را نادیده بگیرید، تا در «محکمه وجدان» خود قرار گیرد و البته در اغلب موارد، پشیمان گشته و پوزش می‌خواهند.
او در قضاوت دادگاه درونی خود «وجدان» شما را همسری باگذشت، فهمیده، فداکار و عاقل می‌شناسد و این را درک خواهد کرد که شما به زندگی و خانواده خود علاقه‌مند هستید.
بدین‌ صورت قدر شما را بهتر از گذشته می‌داند و محبتش نسبت به شما چند برابر خواهد شد.
2) اگر همسرمان عذر خواهی کرد، عذرش را بلافاصله و با طیب‌خاطر بدون طعنه و سرزنش می‌پذیریم و موضوع را خاتمه یافته تلقی می‌کنیم.
3) چنانچه همسرمان از رفتارهای ناپسند خود دست‌بردار نیست و برای اصلاح آن‌ها عنایت جدی ندارد، در این صورت بهتر است «صبوری» کنیم و به اصطلاح دندان روی جگر بگذاریم و وظایف‌مان را به مراتب شایسته‌تر از گذشته انجام دهیم. با مهربانی و عطوفت بیشتر به خانواده خود خدمت نماییم. با دعا و تضرع از خدا بخواهیم، او را اصلاح کند و روابط‌مان را سامان دهد.به یاد داشته باشیم که وقتی زن یا مرد در برابر بدی‌ها و ناهنجاری‌های همسرش، سختی‌ها را تحمل کرده و نهایت سازگاری را از خود نشان می‌دهد تا زندگی خود و فرزندان را به شرایط مطلوب برساند و از به هم پاشیدگی کانون خانواده جلوگیری می‌کند، مطمئن باشد که خداوند متعال باب‌های رحمت و لطف خود را به روی آنان باز می‌کند و علاوه بر پاداش معنوی،راه‌های گشایش زندگی را نیز در دنیا به آنها نشان خواهد داد.
4) نکته مهم دیگر این است که به منظور اصلاح رفتار همسرمان، خوب و بجا است که از روش«مشورت» نیز استفاده کنیم، به شرطی که طرف مشورت‌مان فردی«عاقل، فهیم، پخته و مؤمن» باشد.
مشاوره با اشخاص دلسوز و کاربلد، می‌تواند در بسیاری از موارد مفید باشد و از بروز مشکلات عدیده جلوگیری کند.
گفتاری از معصومین(ع)
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «زن بد، آن زنی است که عذر شوهرش را نمی‌پذیرد و خطاهایش را نمی‌بخشد.» (بحارالانوار ج 103 ص 235)
امام حسین(ع) فرمود: « اگر مردی در این گوشم (اشاره به گوش راست) مرا دشنام دهد و در گوش دیگرم ( اشاره به سمت چپ) از من پوزش بخواهد، عذر او را می‌پذیرم. زیرا امیرالمومنین (ع) برایم از رسول خدا(ص) نقل کرده است: بر حوض کوثر وارد نمی‌شود کسی که عذر مردم را قبول نمی‌کند، اعم از اینکه عذرش موجه باشد و
یا موجه نباشد.» (فرهنگ سخنان امام حسین(ع) محمد دشتی،ص 291)
امام صادق (ع) نیز فرمود: «اگر زن نیز خطا و اشتباهی مرتکب شد، مرد او را ببخشد» ( ازدواج در اسلام، علی مشکینی ص 121)
شرط آمرزش و بخشش خداوند
خانم محترم و آقای عزیز، آیا دوست دارید که در قیامت، خداوند شما را مورد آمرزش قرار دهد و از گناهان و خطاها درگذرد. حتما علاقه‌مند هستید. چه کار باید کرد؟ راه آن را خود خداوند پیش پای ما قرار داده است.
در آیه 22 سوره نور می‌فرماید:
« باید یکدیگر را عفو کنید و لغزش‌های دیگران را نادیده بگیرید، آیا دوست نمی‌دارید که خدا شما را ببخشد؟»
یعنی اگر آمرزش خدا را می‌خواهید، شرطش این است که شما هم همت کنید و در این دنیا افرادی را که به نحوی به شما بدی کرده و یا ظلم کرده‌اند و حقی را از شما پایمال نمودند، نه تنها باید آنان را ببخشید، بلکه خطای آنها را نیز به رخ نکشیده و سرزنش و ملامت نکنید»
بدون گذشت، زندگی سامان نمی‌یابد
مرحوم آیت‌الله محمدتقی بهجت(ره) در این‌باره سخن زیبایی دارند:
«هماهنگی و توافق اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ به صورت صددرصد، برای غیر انبیاء و اولیاء ممکن نیست. بنابراین، اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی و نورانی باشد، فقط باید «صبر و استقامت و گذشت و چشم‌پوشی و رأفت» را پیشه خود کنیم. اگر این روش‌ها نباشد، اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی، از همین‌جا ناشی می‌شود.»
ایشان در فراز دیگری می‌فرماید:
«باید راه توافق را پیدا کرد، اگر به آن نرسیم، زندگی‌ها بر باد خواهد رفت- توافق هم در پشت پرده یک گذشت، مخفی است-»
(شط شراب، محمدتقی بهجت، به کوشش م.الف ص 160 و 270)
تا چه اندازه گذشت کنیم؟
نقل می‌کنند: مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) رسید و گفت: خدمتکاری دارم که گاهی اشتباه می‌کند و گاهی اصلا کارم را انجام نمی‌دهد، بفرمایید حد و مرز گذشت کردن درباره او چه اندازه است؟
حضرت فرمود: حد آن از طلوع آفتاب تا غروب آن است. و اندازه عفو نمودن از او که اشتباه می‌کند و یا سستی به خرج می‌دهد، هفتاد بار است.
(عبرت‌آموز، حسین انصاریان، ص 216)
واضح است که منظور از عدد هفتاد، اشاره به کثرت چشم‌پوشی و اهمیت شیوه و منش گذشت نمودن است و نه خصوص عدد هفتاد.
زن صبور و شاکر
آیت‌الله بهجت نقل می‌کنند:  اصمعی وزیر هارون می‌گوید: در بیابانی خیمه‌ای دیدم. با خود گفتم، به آنجا بروم. رفتم و دیدم زن جوان و باجمالی درون خیمه است. تا چشم آن زن به من افتاد، گفت: بفرمایید. داخل شدم و گفتم: تشنه‌ام آبی بده. دیدم رنگش تغییر کرد. با من حرف نزد و به من آب نداد ولی دیدم نگاهش بادقت به بیرون خیمه است، تا اینکه شترسواری از دور آمد و رسید و آن زن آبی را که به من نداده بود، با خود برداشت و رفت و دست و پای پیرمرد سیاهی را که تازه از راه رسیده بود،
شست‌وشو داد.
آن مرد بسیار بداخلاق بود و به من هیچ اعتنا نکرد و با آن زن هم به تندی برخورد کرد. در هر حال از جا بلند شدم، آن خانم مرا بدرقه کرد.
گفتم: ای خانم، حیف از تو نیست که با این جوانی و جمال، به آن مرد دل بسته‌ای؟ به چه چیز او علاقه‌مندی؟ آیا به مالش، یا اخلاقش، یا جمال و زیبایی‌اش؟ ‌او که پیرمرد بدترکیبی بیش نیست.
رنگ چهره خانم پرید و گفت: اصمعی، گمان نمی‌کردم تو که وزیر هارون هستی، نمامی و سخن‌چینی کنید. زن جوان با اشاره به حدیثی از پیامبر(ص): - الایمان نصفه الصبر و نصفه الشکر- نصف ایمان صبر و نصف دیگرش سپاسگزاری از خداست- چنین ادامه داد:
من باید خدا را به واسطه این که نعمت جوانی و جمال را به من داده و اخلاق خوب نصیبم نموده، شکر کنم و آن به این است که با این شوهر بسازم و در برابر بداخلاقی او صبر کنم، دنیا می‌گذرد و من می‌خواهم با ایمان کامل از دنیا بروم. (همان ص 166)
به بیچارگی هر که آمد برم
نیندازمش ز آستان کرم
عفو کردم از وی عمل‌های زشت
به انعام خویش آرمش در بهشت
(بوستان سعدی ص267)