قدرتنمایی «دلالیسم» در فوتبال«بی صاحب»!(ورزشی)
اعلام نام دراگان اسکوچیچ به عنوان سرمربی جدید تیمملی بیش از هرچیز بار دیگر بر این واقعیت که فوتبال ایران بر اساس برنامه و تدبیر ادارهنمیشود مهر تایید زد.
سرویس ورزشی-
سیاست باری به هر جهت و« هرچه پیش آید خوش آید» از سوی مسئولان ورزشی وغیر ورزشی درباره رشته ورزشیای اعمال میشود که از محبوبیت بسیاری در نزد جوانان برخوردار است و بیاغراق آن را از حیث تعداد طرفدار باید ورزش اول ایران لقب داد! و این آیا از واقعیت دیگری که حداقل این نشریه وقلم بارها و بارها درباره آن نوشته و هشدار داده حکایت نمیکند که اصل ورزش را متولیان ورزش و متولی اصلی ورزش که دولت باشد جدی نگرفته است؟! وقتی نحوه رفتار و معامله با پرطرفدارترین و مردمیترین رشته ورزشی این باشد که میبینیم تکلیف سایر رشتهها و کل ورزش ناگفته معلوممیشود!
آقای اسکوچیچ در حالی به منصب حساس و مهم مربیگری تیمملی دستیافت که چند روز قبل از آن شاید تصور مربیگری ایشان در تیم ملی به مخیله هیچیک از اهالی فوتبال از طرفدار گرفته تاکارشناس و... راه نمییافت.در این باره البته باندهای کاملا شناخته شده دلالی به شکل زیر پوستی وپشت پرده مشغول زمینه سازی و کارچاقکنی بودند اما در لسان و اظهارات همه کسانی که مسئولیتهایی در فدراسیون یا هیئترئیسه فدراسیون داشتند و دارند حرف از « مربی ایرانی» برای تیم ملی بود و در این باره حتی اسم چندتن از مربیان ایرانی مطرح بود و یکیدوبار هم از سوی بعضی خبرگزاریها و سایتها اسم یکی دونفر از آنها (قلعه نویی و دایی) به عنوان گزینه قطعی فدراسیون اعلام شد و... اما در نهایت همانطور که همه میدانیم در میان تعجب همگان اسمی اعلام و فردی بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال تعیین شد که سخت باعث تعجب اهالی فوتبال و تاسف کسانی شد که سالها مسائل ورزش و فوتبال کشور را دنبال میکنند ودرباره خطرات و آفات آن تذکر و هشدار میدهند.
اما از آنجا که این فوتبال صاحب ندارد یا حداقل در دست صاحبان اصلی آن قرار ندارد درباره تذکرات و هشدارها هیچگاه گوش شنوایی وجود نداشته است و نتیجهاش هم همین رفتارها وتصمیمهای خلقالساعه و تعجب برانگیز وتاسفبار میشود که میبینیم. تاسف به حال فوتبال ایران و سرنوشتی که بدان دچار شده است بیشتر از این نظر است که این فوتبال برای بزرگی کردن و پیش رفتن و ارتقاء جایگاه از همه ابزار و امکانات لازم برخوردار است و اگر فقط« صاحب» پیدا کند و عنان و سرنوشت آن را به دست هرکس و ناکسی نسپارند و در مدیریت آن «حداقل»ها رعایت شود، بهسرعت میتواند قابلیتهای نهفته خود را آشکار سازد و به جایگاه حقه خود دست پیدا کند. و باز تاسف درباره وضع و حال فوتبال وقتی بیشتر میشود که میبینیم و میشنویم خیلی از کشورهایی که تا همینچند سال پیش در فوتبال آسیا محلی از اعراب نداشتهاند برای رشد و ارتقاء فوتبال خود رو به کار اصولی آورده و ضمن فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم، تدبیر و برنامهریزی و جدیت را دردستور کار قرارداده و نتایج مثبتی هم که از این اقدامات خود به دست آوردهاند کاملا ملموس و غیر قابل انکار است.
باری، این حرفها بارها و بارها اینجا و آنجا گفته شده اما چون کار نهدراداره ورزش و نه در مدیریت فوتبال دست کاردان نیست به این حرفها و تذکرات دلسوزانه کوچکترین توجهی نشده ولاجرم تکلیف و سرنوشت فوتبال به جای اینکه در دست آدمهای اهل و مدیریتهای سالم و کاربلد قرار گیرد در اختیارجریانات نا اهل و غریبه در فوتبال و به طور طبیعی باندهای دلالی و زیادهخواه و مخرب افتاده است و آنها هم بهطور طبیعی جز به منافع نامشروع و استفاده از مواهب مدیریتی و پورسانتهای هر چند بیشتر ازمعاملات و بدهبستانهای اغلب ناسالم به چیز دیگری فکر نمیکنند و... تا ارادهای برای سالمسازی فضای فوتبال و سامان دادن به کاروبار و تشکیلات آن به کار نیفتد امید به وضع فوتبال خیالی واهی و تصوری غیرقابل انجام است.
با همه اینها این نکته نیز گفتنی است که حالا که آقای اسکوچیچ سرمربی تیمملی فوتبال کشورمان شده است لازم است همه کسانی که در این فوتبال نقش و جایگاهی دارند به خاطر فوتبال ایران و تیم ملی به وظیفه خود به بهترین وجه عمل نمایند واز سرمربی تیمملی مادام که قصد انجام وظیفه و خدمت دارد، حمایت نمایند.