نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
بیکاری و گرانی هست اما ربطی به ما اصلاحطلبان و دولت ندارد!
سرویس سیاسی-
سرمقاله دیروز روزنامه شرق در نوع خود جالب توجه و هم حیرت آور بود. این نوشته که به قلم صادق زیباکلام تقریر شده حکایت از آلزایمر نویسنده یا عدم اطلاع او از مسایل جاری مملکت است. چنین فردی به عنوان سرمقاله نویس روزنامه طیف موسوم به اصلاحطلب و تحلیلگر سیاسی در میان این طیف حکایت از کلیت آن دارد چرا که مشت نمونه خروار است.
در این نوشته آمده است: «اصلاحطلبان به چند دلیل نباید تسلیم امواج به راه افتاده مبنی بر تقاضای استعفای روحانی شوند[!] نخستین دلیل آن است که این امواج را جریان خاص شناخته شده اصولگرایان رادیکال بهعنوان استراتژی انتخاباتی به راه انداختند[!]»
نویسنده این سطرها آنقدر اطلاع ندارد که این موضوع توسط خود اصلاحطلبان شروع شد و شروعکننده آن در دوره جدید «عباس عبدی» بوده است. مدیرمسئول کیهان برای روشنگری پیرامون این موضوع با تقریر نکتهای به مشابهت سازی روشی در ایران اشاره کرد که اخیرا در لبنان و عراق پیاده شده و طی آن دولتهای این کشورها فروپاشیدند. حالا این روزنامه و این نویسنده مدعی شدهاند این موضوع از جانب اصولگرایان شروع شده است.
در ادامه این مطلب آمده است: «تلاش آنان القای این نکته است که همه مشکلات کشور از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مشکلات سیاست خارجی، تحریمهای یکجانبه آمریکا، بلاتکلیفی برجام تا برسیم به بیکاری، گرانی، افزایش قیمت بنزین و تبعات بعد از آن جملگی ریشه در سیاستها و عملکرد دولت روحانی دارد. اگر ایشان نمیبود هیچکدام این مشکلات پیش نمیآمد و فرضا هم اگر ایجاد میشد، قابل حل و فصل بود. آنان معتقدند دولت روحانی از یکسو باعث به وجود آمدن تمامی آنها بوده و از سوی دیگر هم در جهت حل این مشکلات نتوانست گامی بردارد...»
در باره موارد فوق باید گفت اولا کنار هم نهادن همه این موارد ادعای نویسنده است. همان کسی که ادعا کرده استعفای روحانی کار اصولگرایان بوده است. چرا که قرار دادن موردی مانند تحریمهای آمریکا در میان موارد دیگر با هدفی خاص صورت گرفته است. دومین نکته اینکه این نویسنده میگوید مواردی مانند بیکاری، گرانی، برجام به عملکرد دولت ربطی ندارد!! در این باره قضاوت را باید به افکار عمومی سپرد.
تقلای زنجیرهایها برای مذاکره با ترامپ!
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «ما راهي جز مذاکره نداريم و بهتر است اين مذاکره در همين دوره پاياني ترامپ انجام شود براي اينکه ترامپ از يک تفکر سوداگرانهاي برخوردار است و بهرغم تنوعي که در اظهارنظرهايش ديده ميشود، ميتوانيم يک تغييراتي در استراتژي داخلي و منطقهايمان بدهيم. بنابراين اين پيشگامي شايد بتواند پنجره جديدي به سمت مذاکره با آمريکا باز کند. با توجه به اينکه اروپاييها هم از فعال شدن مکانيسم ماشه گفتهاند و با از دست دادن اتحاديه اروپا ديگر هيچ نقطه اميدواري در ظاهر نداريم و زمينه براي بردن پرونده ما به شوراي امنيت مهيا ميشود.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «با موضعگيريهايي که پارلمان اروپا و مجمع عمومي و وزارت خارجه آمريکا کرده است، متاسفانه فضاي بينالمللي عليه ما را آنچنان سامان ميدهند که راه انتقال پرونده ما به شوراي امنيت را فراهم کنند و باز دوباره آن چهار کانون تحريم يعني شوراي امنيت، اتحاديه اروپا، کنگره آمريکا و کاخ سفيد عليه ما اعمال شود که به همان ماههاي قبل از سال 2016 برميگرديم و شرايط بسيار سختي بر اقتصاد ما حاکم خواهد شد».
علیرغم تجربه تلخ و عبرتآموز برجام، مدعیان اصلاحات همچنان معیشت مردم را به سیاست خارجی گره زده و مدعی هستند که راه گشایش اقتصادی، مذاکره با آمریکا است.
این در حالی است که کاهش ارزش پول ملی و کوچک شدن سفره مردم در سالهای اخیر از نتایج اعتماد مطلق دولت آقای روحانی به آمریکاست.
تاثیر میز ریاست بر دیدگاههای اصلاحطلبان
«زهرا نژادبهرام» عضو شورای شهر اصلاحطلب تهران در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «امسال با آغاز فصل پاييز، مردم پايتخت دوباره شاهد آلودگي شديد هوا و به دنبال آن تعطيلي مدارس و البته اظهارنظرهايي متنوع و مختلف در مورد علت، مسببين و مسئولان آن بودند؛ پديدهاي كه هنوز نيز همچنان ادامه دارد. در اين ميان اما آنچه جالب توجه بود اينكه از ديد بسياري از شهروندان، شهرداري متولي اصلي آلودگي است. به بياني از ديد اين عده، اگر امروز شاهد آلودگي شديد هوا هستيم، اين امر نتيجه كمكاري و كوتاهي شهرداري است! در حالي كه همان طور كه بارها نيز گفته شده، آلودگي هوا از آن دست مقولههايي است كه دستگاههاي مختلفي در آن دخيل هستند و اتفاقا قانون هواي پاك - كه در سال 96 به تصويب رسيد - وظيفه هريك را نيز به صراحت مشخص كرده است.»
وی در ادامه نوشت: «با تمام اين تفاصيل همچنان شهروندان، شهرداري را مقصر وضعيت كنوني و شايد بحراني آلودگي هواي پايتخت ميدانند. اين درحالي است كه شهرداري نه تنها تاكنون سهم خود را در قبال آلودگي هواي پايتخت ادا كرده كه حتي بسيار فراتر از آن را به انجام رسانده است. به عنوان مثال اگر اجراي طرح معاينه فني يا توسعه مترو و تلاش براي افزايش ظرفيت آن نبود شايد امروز وضعيت آلودگي هوا به شدت بغرنجتر از وضعيت كنوني آن ميشد. اما در عوض و به واقع ميتوان مدعي بود كه تقريبا هيچ يك از سازمانهاي متولي امر آلودگي هوا بهطور كامل به وظايف ترسيم شده براي آنها در اين زمينه عمل نكردهاند»
گفتنی است ادعای این عضو اصلاحطلب شورای شهر درحالی است که چندی پیش یکی از مسئولان شهری درباره دلایل پاک ماندن هوا توییت زده و از موفقیت مدیریت اصلاحطلبان در آن مسئله چنین گفته بود که مدیریت اصلاحطلبانه یعنی همین کارهای سنجش پذیر و کم هزینه که اثربخش و زودبازده هستند! در همان ایام یکی از روزنامههای همین طیف در گزارشی نوشته بود دلیل پاک بودن هوای تهران بارندگیهای زیاد است.
همچنین در دوره پیشین شورای شهر تهران که اکثریت آن در اختیار اصولگرایان بود روزنامههای طیف موسوم به اصلاحطلب ضمن هجمه به شورای شهر و شهرداری موضوع آلودگی هوا را به عنوان بیکفایتی مدیریتی بیان کرده و همچنین افراد این طیف در شبکههای مجازی خواستار استعفای قالیباف میشدند. کار به آنجا رسید که برخی از این طیف موضوع آلودگی هوا را بهانهای کردند برای هجمه علیه بنزین تولید پتروشیمیها و به این سبب دوباره واردات بنزین شروع شد. این دیدگاههای اصلاحطلبان پیش از رسیدن به شورای شهر و شهرداری تهران بود و حالا که به این پستها رسیدهاند نظرات شان مایه شگفتی جامعه است و چنانکه خواندید اکنون که رو سیاهی مدیریت آلودگی هوا به روی مدیران مانده است، زهرا نژادبهرام، عضو شورای شهر تهران توپ آلودگی هوا را به زمین سازمانهای دیگر انداخته است.
اشتراک یا تضاد ماهوی؟
روزنامه دولتی ایران دیروز به تیتر یک روز یکشنبه کیهان مبنی بر اینکه «چرا باید برجام را متوقف کرد، 10 شاخص اقتصادی پاسخ میدهد» و تیتر «ممکن است از برجام خارج شویم» که همان روز به نقل از روحانی در صفحه نخست آمده بود،اشاره کرد و نوشت: «همزمان سایت شبکه بیبیسی فارسی هم صبح دیروز [یکشنبه] برای خبر یک خود این تیتر را انتخاب کرد «روحانی از احتمال خروج ایران از برجام خبر داد.» بیبیسی هم همچون کیهان از میان بخشهای مختلف سخنان روحانی ترجیح داده همین بخش را برجسته کند. این اشتراک نظر یک رسانه مخالف نظام و رسانه داخلی مدعی حمایت از نظام دراشتیاق برای خروج ایران از برجام قابل تأمل است.»
قابل تأمل، به اصطلاح اشتراک کیهان و بیبیسی نیست، زیرا معاندان نظام و شبکه رسانههای ضد انقلاب به تبع اربابان آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی خود به دنبال توافقیاند که علاوهبر برنامه هستهای، توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران را نیز تعطیل کند و از کمبود ستاندهها از ایران در برجام مینالند اما کیهان منتقد زیادی ستاندههاست و این یک تضاد ماهوی است نه اشتراک اما ارگان دولت و مدعیان اصلاحات بر فراز بیشرافتی آن را سانسور میکنند و به سیاق قبل که میگفتند کیهان، اسرائیل پیوندتان مبارک، امروز ازاشتراک کیهان و بیبیسی مینویسند. آنچه نه قابل تأمل که مبرهن و واضح است اشتراک واقعی طیف مدعی اصلاحات و خائن به منافع ملی با ترامپ و مقامات حیلهگر اروپایی در پیوستن ایران به FATF و افزودن امتیازات موشکی و منطقهای به توافق هستهای برای تبدیل ایران به لقمهای راحت برای استکبار است که کور خواندهاند.
پشیمانانی که مردم را به کیش خود میپندارند
روزنامه ایران دیروز گفتوگویی را با محمدعلی ابطحی، رئیسدفتر رئیس دولت اصلاحات منتشر کرد. وی مدعی شده: «اینها [اصولگرایان] که اساساً در بحث پاسخگویی بهنظر میرسد خیلی جاها اعتقادی هم ندارند. اما مسئله کشور امروز چیزی نیست که اینها در آن زمان درگیرش بودند. مسئله و گره کشور سیاست خارجی است که اتفاقاً اینها در بهترین وضعیت آن را تحویل گرفتند و در بدترین وضعیت آن را تحویل دادند. یعنی این گره خودش حاصل کارنامه همین جریان است. فضای بینالمللی قطعاً استقبال نخواهد کرد از حضور این جریان در قدرت ایران و این جریان هم برای باز کردن این گره اساساً راهکار و برنامهای ندارد به جز تکرار چند تا شعار. آن شعارها شاید سالهای 84 و 85 برای برخی مردم جذاب بود اما امروز دیگر همان کارایی را هم ندارد.»
جریان انقلابی اعتقادی به پاسخگویی ندارد یا مدعیانی که وعده برداشته شدن تحریم و گشایش اقتصادی با برجام دادند و بعد گفتند هدف برجام اقتصادی نبود؟ منتقدان دولت پاسخگو نیستند یا آنها که به جای مسئولیت پذیری یا میگویند اختیار نداریم یا ضامن نارنجکهای دودزای دولت پنهان و دولت سایه و رفراندوم را میکشند؟
دیگر اینکه پیامد سیاست خارجی دولت اصلاحات محور شرارت نامیده شدن ایران از سوی آمریکا بود. فضای بینالمللی هم که در نگاه مدعیان اصلاحطلبی منحصر در آمریکا و همدستان اروپاییاش است، طبعا پسند و مطلوبش روی کار آمدن سرمایههای اسرائیل و دلالان فروش منافع ملی است نه جریان وفادار و متعهد به انقلاب. کنشهای مدعیان اصلاحات از آنجا که نشأت گرفته از تمایلات نامشروع نفسانی و منتج به خیانت به نظام و ملت است، حتی با واقعیت و منش واقعبینی نیز ناهمخوان است. چنین طیفی اگر نسبتی با آرمانها و شعارهای انقلاب نداشته باشد و مردم را هم به کیش خود پندارد، عجیب نیست.