آهنگ نینوا (یک شهید، یک خاطره)
مریم عرفانیان
قبل از عملیات کربلای 5، حسن انفرادی در پادگان شهید برونسي بچهها را جمع کرد. ساعتی برایشان صحبت کرد. از حرفها و كلامش مشخص بود كه آخرين روزهاي اوست. ميگفت: «دعایم کنید تا خدا مرا بپذيرد.»
با خودم گفتم: «بگذار يادگاري از برادر حسن داشته باشم.» بلافاصله نواري آوردم و حرفهایش را ضبط کردم. سعی داشتم نوار را با آهنگ نينوا همسو كنم. پس از آماده شدن نوار، آن را به برادر حسن نشان دادم، خنديد و گفت: «با این نواری که تهیه کردی مثل اینکه تو هم متوجه رفتنم شدهای.»
***
خداوند در عملیات کربلای 5، او را پذیرفت و نینوایی شد.
بر اساس خاطرهای از شهید حسن انفرادی حسنآباد
راوی: جواد بهشتي، همرزم شهید